eitaa logo
هم بازی
2.8هزار دنبال‌کننده
935 عکس
428 ویدیو
13 فایل
✨ «بازی»؛ بازوی تربیت: برای پدرها، مادرها، و فرزندان ✨ کاری از خانه هم بازی اینستاگرام instagram.com/hambazi.tv سروش sapp.ir/hambazi_tv 🎥آپارات aparat.com/Ham_Bazi 📩 «دریافت نظرات، انتقادات و پیشنهادات» : @Hambazitv_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
💢‌ ... 📌 مراسم بزرگداشت سردار با عنوان " قاسم ها در راه اند.." با حضور مادران و کودکان در مشهد برگزار شد. 🔸در این برنامه که با قرائت آیاتی از سوره‌ احزاب آغاز شد، ضمن اشاره به مقام والای حاج قاسم سلیمانی، به بیان مهمترین راه انتقام شهادت سردار سلیمانی که تربیت نسلی انقلابی است، پرداخت و پس از آن مداح اهل بیت، در وصف سردار شهید مداحی کرد. در ادامه این مراسم مادران در قالب سربندهایی با شعار «من قاسم سلیمانی ام» را به پیشانی کودکان خود بستند، همسر شهید ابوحامد، فرمانده تیپ فاطمیون مهمان ویژه در این بخش بود. 🔸در پایان مادران با قرائت بیانیه ای اعلام کردند: «گهواره هایمان را از قاسم ها خالی نمی گذاریم. امسال مادرانی که فرزند در راه دارند نامش را قاسم خواهند گذاشت. بچه های ما روی دفتر با عکس حاج قاسم مشق مبارزه می کنند و روی پیشانی های شان اسم حاج قاسم را نقش میکنند» فریادهای و و حمل پلاکاردهایی با مضمون ضرورت انتقام‌جویی از آمریکا با نپیوستن به پیمانهایی چون FATF از جمله برنامه های دیگر این مراسم بود. 🔸 @hambazi
🔰 تجربه خانم برزویی از اجرای کتاب "انقلاب ما" در مسجد: 🔹 نزدیک مناسبت ها که می شود، کار و بار ما حسابی سکه است. ربع، نیم حتی تمام بهار! البته نه از آن سکه هایی که توی بازار خریدار داشته باشد. قرعه یکی از این سکه ها هم به نام من دیوانه می خورد و راهی یکی از مساجد شهر می شوم. مسئول پایگاه مسجد جلوی در منتظرم ایستاده است. نزدیک می شوم و سلام می دهم. جواب سلامم را نداده، با هیجان می پرسد آماده‌ای چی لازم داری؟ لپ تاب بیاریم؟ فضا چه جوری باشه؟ لبخندی می زنم و با خونسردی می گویم: «چیزی لازم نیست. خودم همه چی آوردم و به نایلون توی دستم اشاره می کنم.» نایلون را ورانداز می کند و با تعجب می پرسد: «همینا!؟ قوطی پلاستیکی!!!» سرم را به نشانه تایید تکان می دهم و داخل مسجد می شوم. دخترهای ده یازده ساله دور تا دور مسجد حالت کلاسی نشسته اند (شاید هم نشانده اند). به سراغشان می روم و سلام می کنم. جواب سلامم را محکم و پرانرژی می دهند. با خنده می گویم: «بلند شین کلاس تموم شده می‌خوایم بازی کنیم.» ذوق زده از جا برمی خیزند و بالا و پایین می‌پرند. 🔹🔹🔹 بچه‌ها را به گروه‌های پنج نفره تقسیم می کنم. دو تا گروه پنج نفره رو به روی هم می ایستند. بقیه هم تماشا چی می شوند تا نوبتشان برسد! از هر نفر یک گروه جلو می آید و سنگ کاغذ قیچی می کنند! گروه برنده قانون گذار مسابقه می شود. رو به گروه برنده می ایستم و می گویم حالا باید شما قانون بازی رو تعیین کنید. به گروه رو به رویی هم می‌گویم که هر قانونی این گروه بگه باید اجرا کنید و زیرش نزنین. بچه ها رو به روی هم می ایستند. بطری های خالی را می دهم به دستشان. حالا باید طوری بطری ها را به سمت پرتاب کنند که طرف مقابل بتواند بگیرد. هر گروهی که بیشترین بطری رو بگیرد برنده است! اما کار به همین جا ختم نمی شود. گروه قانون گذار باید جوری قانون ها را بگذارد که کار برای گروه رو به رویی سخت شود و نتواند درست و حسابی بطری ها را دریافت یا پرتاب کند. بازی آغاز می شود. با قانون گذاری گروه برنده، کار برای گروه رو به رو حسابی سخت می شود. برو عقب تر. ازون دورتر بزن نه باید تا ته اون دیوار بری. ازین وری حق نداری بزنی تو از مسابقه باید بری... کار بالا می گیرد. لج گروه مقابل حسابی در آمده. کلافه شده اند و دارند غر می زنند. گروه قانون گذار هم از پلیدی خودشان خسته شده اند. حالا وقتش است که تیر خلاص را بزنم. دستور توقف بازی می دهم. بچه ها همان جا که هستند می نشینند. کتاب را از توی کیفم در می آورم. شروع می کنم به شرح ماجرای کاپیتولاسیون.. بچه ها غرق داستان شده اند. بازی تمام می شود. قصه تمام می شود. اما دریچه ی جدیدی از تاریخ جلوی چشم بچه ها باز می شود. یکی شان که انگار دیگر طاقتش تمام شده بلند می شود و با صدای بلند فریاد می زند: ✊ ... بچه ها همراهی اش می‌کنند. مرگ بر آمریکا مرگ بر آمریکا مرگ بر آمریکا 📱با ما همراه باشید در 👇👇👇 تلگرام، بله، ایتا و سروش: @hambazi_tv اینستاگرام: @hambazi_tv2