یوسفی (ریاضی تکمیلی) بهم گفت چه اتاق جذابی داری پس. (عکس اون ساعته رو نشونش دادم گفت کار خودته گفتم جدول پشتشم همینطور😟).
رفتم پارکینگ کمکشون تمیز کنیم و بشوریم اینا ولی چون روسری سرم نکرده بودم فرستادنم بالا😞.
اینو سر زنگ هندسه وقتی داشت مخروطو درس میداد درست کردم بعد هرچی اصرار کردم نذاشت بذارم سرش، دم اسانسور وایساده بود داشتیم با بچه ها حرف میزدیم یواشکی از پشت سرش اینو گذاشتم رو سرش بعد وقتی اومد سوار شه از سرش برداشتم اینجوری بود که: "گذاشته بودیش؟ بیشعور😭😭😭😭"
آزمایشگاه؛
در وهله اول پرتاب میشوم و بعد تکه تکه!
حالا دم عیدی یادی کنم از این.