💠قسمت نوزدهم #داستان_ظهور
....
✅امام كسى را به #فلسطين نمى فرستد. تو تعجّب مى كنى و علت را مى پرسى.
نگاه كن❗️ امام خودش مى خواهد به #فلسطين برود، زيرا آنجا حوادث مهمّى روى خواهد داد و بايد امام آنجا باشد.
بنابراين امام زمان با گروهى از ياران خود به سوى #قُدس حركت مى كند.
🔰مدّتى مى گذرد...
امام به قُدس مى رسد و چند روز در آن شهر اقامت مى كند تا روز #جمعه فرا برسد.
و تو نمى دانى كه آن روز جمعه چقدر سرنوشت ساز است❗️در آن روز، عدّه زيادى از #مسيحيان در اين شهر جمع خواهند شد. قرار است اتّفاق مهمّى روى بدهد.
🔹روز جمعه فرا مى رسد. چه اجتماع باشكوهى‼️ همه منتظر هستند.
آنجا را نگاه كن❗️بالاى سرت را مى گويم، آسمان را ببين❗️
🔹آيا آن ابر سفيد را مى بينى؟ آن جوان كيست كه بر فراز آن ابر قرار گرفته است؟
🔸آيا آن دو #فرشته را مى بينى كه در كنار او ايستاده اند؟ ۱۶۳
🔹آن ابر به سوى زمين مى آيد. در #بيت_المقدس غوغايى برپا شده است❗️ شورى در ميان مسيحيان برپا مى شود.
شايد آن جوان، #عيسى (ع) باشد❗️
آرى، درست حدس زدم، او عيسى (ع) است.
آن ابر سفيد، كنار قُدس قرار مى گيرد و عيسى (ع) از آن پياده مى شود.
مسيحيان كه از شادى در پوست خود نمى گنجند به طرف او مى روند و مى گويند كه ما همه ياران و انصار تو هستيم.
شما فكر مى كنيد كه عيسى (ع) چه جوابى به آنها مى دهد؟
🔸عيسى (ع) مى فرمايد: «شما ياران من نيستيد». ۱۶۴
همه مسيحيان تعجّب مى كنند. عيسى (ع)، بدون توجّه به آنان، حركت مى كند.
او به كجا مى رود؟ آن طرف را نگاه كن!
#امام_زمان در محراب «#مسجدالأقصى» ايستاده و همه يارانش پشت سر او به صف نشسته اند و منتظرند تا وقت نماز شود.
عيسى (ع) به سوى محراب مى رود. او به امام نزديك مى شود و به امام سلام مى كند و با او دست مى دهد.
🔸امام زمان به او رو كرده و مى فرمايد: «اى عيسى! جلو بايست و امامِ جماعت ما باش». ۱۶۵
🔸عيسى (ع) مى گويد: «من به زمين آمدهام تا وزير تو باشم، نيامدهام تا فرمانده باشم، من نماز خود را پشت سر شما مى خوانم». ۱۶۶
نماز بر پا مى شود، همه مسيحيان با تعجّب نگاه مى كنند. عيسى (ع) در صف #نماز_مسلمانان حاضر شده و با آنها نماز مى خواند.
اينجاست كه بسيارى از آنها مسلمان شده و به جمع ياران امام زمان مى پيوندند.
همسفرم! امام برنامه ديگرى هم در اينجا دارد و آن ماجراى «#صندوق_مقدّس» است.
✅آيا مى دانى «صندوق مقدّس» چيست؟
حتماً شنيده اى كه چون #موسى (ع) به دنيا آمد، مادرش، او را در ميان صندوقى نهاد و آن را به دريا انداخت.
اكنون آن صندوق نزد امام است و او اين صندوق را همراه خود به اينجا آورده است، شايد كه اين صندوق وسيله هدايت #يهوديان بشود!
✅آيا مى دانى كه اين صندوق، نزد يهوديان، بسيار مقدّس است؟
آيا خبر دارى كه اين صندوق، بزرگ ترين #نماد_مذهبى_يهوديان مى باشد.
🔹موسى (ع)، قبل از مرگ خود، تورات اصلى را (كه بر لوح هاى گِل نوشته
شده بود) در ميان همين صندوق قرار داد و به جانشين خود «#يوشع» سپرد.
🔹تا زمانى كه اين صندوق ميان يهوديان بود، آنان عزيز بودند؛ امّا از آن زمانى كه آن صندوق از ميان آنها رفت عزّت آنها هم رفت.
🔸آرى، آنان حرمت آن صندوق را نگاه نداشتند و خداوند آن صندوق را از آنها گرفت. ۱۶۷
خوب است سؤل ديگرى را مطرح كنم: ✅آيا مى دانى وقتى يكى از پيامبران #بنى_اسرائيل از دنيا مى رفت چه كسى جانشين او مى شد؟
🔸هر كس كه اين صندوق نزد او يافت مى شد، پيامبر بعدى بود و يهوديان در مقابل او تسليم مى شدند. ۱۶۸
اكنون برنامه امام اين است كه آن صندوق را به يهوديان نشان بدهد.
وقتى يهوديان صندوق گمشده خود را نزد امام مى بينند خيلى تعجّب مى كنند. 🔸عدّه زيادى از آنها به امام ايمان مى آورند؛ زيرا آنان بر اين اعتقاد هستند كه صندوق مقدّس را نزد هر كس يافتند بايد تسليم او شوند. ۱۶۹
🔹عدّه كمى از آنان با اينكه حق را مى بينند از قبول آن خوددارى مى كنند و امام با آنها وارد جنگ مى شود و آنها را شكست مى دهد.
🔹اكنون ديگر برنامه امام، در #بيت_المقدس تمام شده است و امام به سوى #كوفه باز مى گردد.