📚قسمت دوازدهم: #روی_دست_آسمان
🔻اکنون به عهد خویش وفا کن!🔻
🔷وقتی در مدینه بودیم جبرئیل بر پیامبر نازل شد و به آن حضرت دستور داد تا سفر مهم خود را شروع کند و در آن سفر ، حجِّ خانه خدا و ولایت علی(ع) را برای مردم بیان نماید .
🔹قرار است در این سفر اسلام کامل شود ، پیامبر تا امروز همه واجبات را برای مردم گفته است ، فقط ولایت علی(ع)مانده است که باید در این سفر برای مردم بیان شود .
🔷آیا میدانی که در همین صحرای عرفات، آیه ولایت نازل میشود❓📖
💫گوش کن ، این جبرئیل است که با پیامبر سخن میگوید :
💫«ای محمّد❗️
خدا به تو سلام میرساند و از تو میخواهد تا به عهد خود وفا کنی و علی را به عنوان جانشین خود معرّفی کنی .»۴۷
🔹امروز مردم باید بدانند که حج با ولایت علی(ع) کامل میشود .
🔷امّا پیامبر رو به جبرئیل میکند و میگوید :
💫 «ای جبرئیل❗️ عدّهای از این مردم دشمنی و کینه علی را به دل دارند ، میترسم که آنان در میان امّت من اختلاف ایجاد کنند و باعث شوند امّت من از اسلام روی برگردانند ، از تو میخواهم که از خدا بخواهی تا مرا از فتنه آنها ایمن گرداند» .۴۸
💫همسفر خوبم❗️
🔹پیامبر میداند که بزرگان قبیله قُریش هرگز به جانشینی علی(ع) راضی نخواهند شد 😔.
🔷قریش یکی از بزرگترین قبیلههای عرب است ، ریاست شهر مکّه به دست این قبیله است و برای همین تمام عربها به این قبیله احترام میگذارند .
🔹گر چه خود پیامبر نیز از این قبیله است ، امّا بزرگان این قبیله با اسلام دشمنیهای زیادی نمودند .💀
🔷علی(ع) در جنگ بدر و اُحُد ، بزرگان قریش را که به جنگ اسلام آمده بودند ، کشته است .۴۹
🔹اگر شمشیر علی(ع) در جنگ بدر و اُحُد نبود ، 🗡دشمنان ، اسلام را نابود کرده بودند .
🔷این علی(ع) بود که بدون هیچ گونه ترس و واهمهای در مقابل آنها ایستاد و تا پای جان از اسلام دفاع کرد .👏
🔹امروز بزرگان قریش به ظاهر مسلمان شدهاند ، امّا آنها کینه بزرگی از علی(ع) به دل دارند .😡
🔷آنها رسمهای روزگار جاهلیّت را فراموش نکردهاند و در فکر انتقام خون قریش هستند .👊
🔹اگر امروز آنها بفهمند که پیامبر میخواهد علی(ع) را به عنوان جانشین خود معرّفی کند، دسیسه خواهند کرد .😱
🔷برای همین، پیامبر میخواهد، خدا او را از فتنههای آنها ایمن کند .
💫جبرئیل به آسمان میرود...
🔹اگر خوب نگاه کنی اشک را در چشمان پیامبر میبینی❗️ او بزرگان قریش را به خوبی میشناسد ، میداند که آنها به این سادگی ، ولایت علی(ع) را قبول نخواهند کرد .
🔷پیامبر میخواهد در بهترین موقعیّت ، این مأموریّت مهم را انجام دهد ، او منتظر برگشتن جبرئیل است .
🔹کاش همه مردم ، قلب صاف و بدون کینهای داشتند ، آن وقت در همین سرزمین عرفات ، پیامبر مراسم بیعت با علی(ع)را بر گزار میکرد .
💫آنجا را نگاه کن❗️
🔷پیامبر ، علی(ع) را به حضور میطلبد .
🔹علی(ع) با عجله میآید و پیامبر با او مشغول سخن میشود و به او خبر میدهد که جبرئیل بر او نازل شده است .
💫همسفرم❗️
نگاه کن ، وقت زیادی تا غروب خورشید نمانده است .⛅️
🔷پیامبر نگاهی به خورشید میکند☀️ و دست به دعا برمیدارد ،🤲 او میخواهد دعا کند .
🔹دعای پیامبر این است :
💫 «خدایا❗️من به عفو و بخشش تو پناه میبرم ، مرا از رحمت خود بینصیب مگردان» .۵۰
🔷اکنون موقع حرکت است ، همه مردم آماده شدهاند . با غروب آفتاب همه به سوی سرزمین مَشعَر حرکت میکنند .
شوری بر پا میشود ، گویی یک بیابان به حرکت افتاده است ، تا چشم کار میکند مردمانی را میبینی که به سوی سرزمین مشعر حرکت میکنند ، چه محشری بر پا شده است❗️😳
🔹تو هم با چشمانی اشکبار با سرزمین عرفات وداع میکنی❗️😢
🔷آیا بار دیگر دیدار این سرزمین قسمت ما خواهد شد❓
#ادامه_دارد...
🍃🌸🍃🌸🍃
@amoozeshmaaref
📚قسمت سیزدهم: #روی_دست_آسمان
🔻ای خدای سرزمین مشعر!🔻
🔷هوا دیگر تاریک شده است و ستارگان جلوه نمایی میکنند🌠 ، آسمان چه شکوهی دارد❗️🎇
🔹پیامبر در حالی که بر شتر خویش سوار است و ذکر استغفر اللّه بر لب دارد به سوی سرزمین مشعر میرود .
🔷بعد از ساعتی به آن سرزمین میرسیم ، پیامبر دستور میدهد تا بلال اذان بگوید ، نماز مغرب و عشاء بر پا میشود .۵۱
🔹امشب که شب عید قربان است ، باید در این صحرا بمانیم و فردا اوّل طلوع آفتاب به سرزمین منا برویم .
🔷بعد از نماز ، پیامبر مقداری استراحت میکند .
🔹تو هم خیلی خستهای ، قدری استراحت کن . . .
💫همسفر❗️
💫برخیز❗️
🔷اذان صبح نزدیک است ، باید سریع وضو بگیری ، الآن نماز بر پا میشود .
🔹صدای اذان در این سرزمین میپیچد :
💫اللّه اکبر❗️
🔷نماز بر پا میشود،چه نمازباصفایی❗️
هوا دارد روشن میشود و پیامبر رو به قبله ایستاده است و مشغول دعا است .🤲
🔹دعای پیامبر تا لحظه روشن شدنِ هوا، طول میکشد ، وقتی که هوا کاملاً روشن میشود پیامبر به سوی سرزمین منا حرکت میکند .۵۲
🔷پیامبر از مردم میخواهد تا به آرامی قدم بردارند و موجب اذیّت و آزار دیگران نشوند .
🔹در روزگار جاهلیّت ، رسم بر این بود که مردم با عجله ، سرزمین مشعر را ترک میکردند ، امّا پیامبر با این رسم مخالفت میکند و برای همین، دستور میدهد تا مردم به آرامی به سوی منا بروند .۵۳
💫گوش کن❗️
🔷پیامبر زیر لب این دعا را زمزمه میکند :
💫 «خدایا❗️توبه مرا قبول کن و دعای مرا مستجاب نما❗️» .۵۴
#ادامه_دارد...
🍃🌸🍃🌸🍃
@amoozeshmaaref
هدایت شده از همدم
📢 پنجمین مسابقه کتابخوانی
⚜️به مناسبت عید سعید غدیرخم ⚜️
📚 با محوریت کتاب #روی_دست_آسمان
⏰ هرشب رأس ساعت ۲۱
🌀لینک ثبتنام در مسابقه:
🌐 https://b2n.ir/ketabkhani.ir
🌀لینک دریافت فایل کامل کتاب:
🌐 https://b2n.ir/ketabkhani5
📆تاریخ برگزاری آزمون کتبی:
عید سعید غدیرخم
✅ ضمنا شما می توانید جهت شرکت در قرعه کشی هفتگی هر قسمت را تا ساعت ۲۱ روز بعد با صدای خود بخوانید و به آیدی
🆔 @rshn118
ارسال نمایید.
🔺انسان ۲۵۰ ساله | امام باقر علیهالسلام و سازماندهی تشکیلات پنهانی تشیع
حضرت آیتالله خامنهای:
«امام باقر علیهالصلاةوالسلام در ایجاد تشکیلات تشیع و یک سازمان قوی و همگانی از همهی وسایل مشروع و ممکن استفاده کرد.» ۱۳۶۷/۶/۲۵
«همینکه افرادی را تربیت کند، به عنوان وکیل و نایب خود بگذارد که کار آن حضرت را دنبال کنند، و ادامهی تبلیغات و تعلیمات آن حضرت را به عهده بگیرند. این سازماندهی پنهانی امام باقر بود، که از زمان قبل از امام باقر شروع شده بود، اما در زمان آن حضرت یک هیجان بیشتری پیدا کرد که کاری بسیار خطرناک بود.» ۱۳۶۶/۵/۹
⬛️ شهادت پنجمین اختر تابناک امامت و ولایت حضرت امام محمد باقر علیه السلام تسلیت باد.
📚قسمت چهاردهم: #روی_دست_آسمان
🔻سلام بر سرزمین آرزوها🔻
🔶امروز ، روز عید قربان است و ما اکنون به سرزمین منا رسیدهایم .
آیا میدانی چرا این سرزمین را منا نامیدهاند❓🤔
🔸وقتی که جبرئیل ، ابراهیم(ع) را به این سرزمین آورد به او گفت :
«ای ابراهیم❗️هر چه میخواهی آرزو کن❗️» .۵۵
🔶اینجا سرزمینی است که آرزوهای بزرگ برآورده میشود .
🔸پیامبر به سوی جَمَره یا همان شیطان بزرگ میرود تا بر آنجا سنگ بزند ، پیامبر هفت سنگ بر آن میزند و هر بار فریاد
💫اللّه اکبر او در همه جا میپیچد .۵۶
البته ما باید سنگهای خود را به آن ستونی که در وسط به عنوان نشانه ، نصب شده بزنیم ، اینجا سه ستونِ سنگی هست که به هر کدام از آنها جَمَره میگویند ، امروز فقط به یکی از آنها سنگ میزنیم ،
🔶امّا فردا و روز بعد از آن،باید به همه ستونها سنگ بزنیم .
میدانم دلت میخواهد داستان📖 جمَره را برایت بگویم .
🔸وقتی که خدا خواست ابراهیم(ع) را امتحان کند ، به او دستور داد تا فرزند دلبندش ، اسماعیل(ع) را به این سرزمین بیاورد و در راه او قربانی کند .
🔶ابراهیم(ع) همراه با اسماعیل به این سرزمین آمد ، شیطان سر راه او آمد و او را اینگونه وسوسه کرد:👹
🔸«تو چقدر بیرحم هستی❗️
آیا میخواهی با دست خودت فرزندت را سر ببری ❓» .
🔶جبرئیل به کمک ابراهیم(ع) آمد و به او دستور داد که شیطان را با سنگ بزند .👊
ابراهیم(ع) سنگی برداشت و به سوی شیطان پرتاب کرد .👏
🔸او با زبان دل اینگونه با شیطان سخن میگفت :
💫«تو میخواهی مرا وسوسه کنی تا دستور خدای خویش را انجام ندهم❗️من ، خود ، فرزند و هر چه که دارم را فدای خدا میکنم» .👌
💫همسفر خوبم❗️
🔶از آن روز رسم شده است که حاجی به همان جایی سنگ بزند که ابراهیم(ع) به شیطان سنگ زده است .۵۵
🔸حاجی با این کار خود ، به تمام وسوسههایی که شیطان میکند ، سنگ میزند .
🔶آیا میدانی به عدد هر سنگی که به جَمَره میزنی خداوند گناهی از گناهان کبیره تو را میبخشد😃❓۵۶
💫دوست خوب من❗️
🔸اکنون دیگر موقع قربانی کردن است .
💫نگاه کن❗️پیامبر شترهایی 🐪را که از میقات همراه خود آورده است ، قربانی میکند ، علی(ع) هم شترهای خودش را قربانی میکند .
🔶کسانی که همراه خود قربانی نیاوردهاند ، اینجا شتر یا گوسفندی را خریداری و قربانی میکنند .🐑
🔸پیامبر رو به مردم میکند و میگوید : «امروز روز قربانی کردن است ، اگر در نیّت خود خالص باشید وقتی خون قربانی به زمین میریزد خدا تمام گناهان شما را میبخشد» .۵۹
🔶چه مژدهای از این بالاتر❗️
اکنون پیامبر موی سر خود را میتراشد و مردم هم مانند او این کار را انجام میدهند ، البته تو خود میدانی که زنان فقط باید مقدار کمی از گیسوی خود را کوتاه کنند .
🔸اکنون همه ، حاجی شدهاند ، قلبها با بخشش گناهان پاک شده است .
همسفر❗️مبارک باشد ، تو دیگر حاجی شدهای❗️
🔶به مردم خبر میرسد که پیامبر میخواهد برای آنها سخن بگوید ، این لحظه بهترین موقع برای سخنرانی است .
🔸مردم جمع میشوند و منتظرند تا پیامبر سخن خود را شروع کند .
🔶پیامبر نگاهی به جمعیّت میکند و چنین میگوید :
🔸 «به سخنان من گوش دهید و بدانید من به زودی به دیدار خدای خویش خواهم شتافت ، ای مردم❗️
🔶از ریختن خون یکدیگر خودداری کنید و مال یکدیگر را به حرام تصرّف نکنید ، بدانید که شما خدای خویش را ملاقات خواهید کرد و او از کردار و رفتار شما سؤل خواهد نمود ، من ، همه سنّتهای روزگار جاهلیّت را زیر پای خود مینهم و آنها را باطل اعلام میکنم ، بهترین شما نزد خدا باتقواترین شماست ، هر ربا و بهرهای که در روزگار جاهلیّت بوده است ، پرداخت آن لازم نیست ، و هر خونی که در آن روزگار ریخته شده است باید فراموش شود و کسی دیگر به فکر انتقام نباشد ....»۶۰
💫همسفر خوبم❗️
🔸پیامبر میداند که بعضی از سنّتهای عصر جاهلیّت در میان مردم باقی مانده است ، برای همین او با این سخنان خود ، همه آن سنّتهای غلط را باطل اعلام میکند .
🔶سخنرانی پیامبر تمام شده است و او میخواهد به مکّه باز گردد تا طواف حج و بقیّه اعمال مکّه را انجام دهد .
🔸پیامبر سوار بر شتر خود میشود و به سوی مکّه میرود تا خانه خدا را زیارت کُند و اعمال خود را انجام دهد .
🔶من و تو هم باید همراه پیامبر برویم و اعمال خود را انجام دهیم .
🔸پیامبر بعد از انجام اعمال خود ، تصمیم میگیرد تا به سرزمین مناباز گردد ، زیرا بر هر حاجی لازم است که شب یازدهم ماه ذی الحجّه در سرزمین منا باشد .۶۱
🔶میدانم که خیلی خسته هستی ،😰 خیلی راه رفتهای و طواف و سعی انجام دادهای ، امّا باید عجله کنیم و قبل از غروب آفتاب ، خود را به سرزمین منا برسانیم .
🔸دیگر راهی نمانده است❗️
نگاه کن ، 👀ما نزدیک منا هستیم ، همان جایی که باید قربانی کرد❗️
اکنون دیگر میتوانی جایی را برای استراحت پیدا کنی .
#ادامه_دارد...
🍃🌸🍃🌸🍃
@amoozeshmaaref
📚قسمت پانزدهم: #روی_دست_آسمان
🔻سلام بر یادگار عزیز خورشید🔻
🔷امروز ، روز یازدهم ماه ذی الحجّه است و ما باید به سوی جَمَره برویم و هر سه شیطان را سنگ بزنیم .👹👿👺
🔹ما با هم این عمل واجب خود را انجام میدهیم و به درون چادرمان میرویم و به استراحت میپردازیم .⛺️
روز دوازدهم فرا میرسد ، امروز هم باید به جَمَره برویم و آخرین سنگهای خود را به شیطان بزنیم ،
🔷آیا میدانی این تنها عمل واجبی است که باقی مانده است❓بعد از آن ، دیگر حجِّ ما تمام میشود .
🔹خبری میشنوم ، امروز جبرئیل نزد پیامبر آمده و سوره نصر را بر آن حضرت نازل کرده است .📖
🔷نمیدانم چه رمز و رازی در میان است که پیامبر با نزول این سوره میفهمد که مرگ او بسیار نزدیک است .۶۲
🔹برای همین او میخواهد سخنان مهمّی را برای مردم بیان کند .
🔷یک نفر در میان مردم اعلام میکند : 💫«ای مردم❗️همگی کنار مسجد خیف جمع شوید پیامبر میخواهد برای ما سخن بگوید» .
🔹حتما سؤال میکنی مسجد خیف کجاست .🧐
🔷در سرزمین منا ، مسجد مقدّسی وجود دارد 🕌که در آن مکان ، هزار پیامبر نماز خواندهاند .۶۳
🔹مسجد پر از جمعیّت شده است ، دیگر جایی نیست ، امّا من هر طور شده خود را به داخل مسجد میرسانم .
🔷پیامبر نگاهی به جمعیّت میکند و میگوید:
💫 «ای مردم❗️من به زودی به دیدار خدای خود خواهم رفت ، بدانید که من دو چیز گرانبها در میان شما به یادگار میگذارم💎 ، آن دو چیز گرانبها ، قرآن 📖و عترت👑 من میباشند ، خداوند به من خبر داده است که قرآن و عترت من ، هرگز از هم جدا نمیشوند💞 تا در روز قیامت کنار حوض کوثر به من ملحق شوند .»۶۴
💫همسفر خوبم❗️
🔹این پیام مهمّی بود که پیامبر در این مکان مقدّس به گوشِ همه مردم رساند ،🔊 امروز دیگر همه میدانند که عترت و خاندان پیامبر ، خیلی عزیز و محترم هستند ، قرآن و علی و فاطمه و حسن و حسین(ع)، یادگارهای پیامبر هستند .🎁
🔷صدای اذان ظهر به گوش میرسد ، بیا سریع وضو بگیریم و در نماز شرکت کنیم .
🔹بعد از نماز ، پیامبر به سوی جَمَره میرود و سنگهای خود را به سه شیطان میزند و سپس به مکّه باز میگردد .
#ادامه_دارد...
🍃🌸🍃🌸🍃
@amoozeshmaaref
هدایت شده از همدم
✅ثبتنام کلاس تست
📖جمع بندی عربی معارف کنکور ۹۹
❇️ تعداد جلسات: ۸ جلسه
📆 اولین جلسه شنبه ۱۱ مرداد
💰هزینه ثبتنام: هر جلسه ۵۰۰۰تومان
💵 جهت پرداخت و ثبتنام روی لینک زیر بزنید.
https://pay.eitaa.com/?link=a1Ff1
‼️آخرین مهلت ثبتنام جمعه ۱۰ مرداد
📚قسمت شانزدهم: #روی_دست_آسمان
🔻در این شهر گمشدهای دارم🔻
🔷ما به مکّه باز میگردیم و در منطقه اَبطَح چادرهای⛺️خود را بر پا میکنیم .
من به چادر خود میروم تا خاطرات این سفر حج را بنویسم📝 و برای آیندگان به یادگار بگذارم .
🔹نمیدانم چه میشود که یکباره هوای دیدن پیامبر به دلم میافتد ، برمیخیزم و به سوی خیمه پیامبر میروم .
🔷آیا تو هم همراه من میآیی❓
اینجا خیمه پیامبر است ، جمعی از یاران ، پروانه وجود او شدهاند .🦋
🔹من سلام میکنم و داخل خیمه میشوم .
🔷یاران پیامبر از آن حضرت سؤالهای مختلفی میپرسند و جواب میشنوند .
ناگهان ، پیامبر سکوت میکند و به نقطهای خیره میشود ، همه به چهره پیامبر نگاه میکنند ، هیچ کس سخن نمیگوید .😕
🔹لحظهای میگذرد ، صدای «اللّه اکبرِ » پیامبر سکوت خیمه را میشکند .
همه میخواهیم بدانیم چه شده است .😳
🔷پیامبر رو به ما میکند و میگوید :
«همین الآن ، جبرئیل بر من نازل شد و این آیه را بر من وحی کرد :
🍃 (إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ ءَامَنُواْ ؛ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَوةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکوةَ وَهُمْ رَ اکِعُونَ )،
🍃بدانید که فقط خدا و پیامبر و کسانی که در رکوع نماز صدقه میدهند ، بر شما ولایت دارند .۶۵
🔹همه به فکر فرو میروند ، به راستی منظور خدا از کسی که در رکوع صدقه میدهد کیست❓🤔
🔷 او کیست که همچون خدا و رسول خدا بر همه ولایت دارد❓
🔹من هیچ کس را نمیشناسم که در رکوع ، صدقه داده باشد .
🔷پیامبر رو به یارانش میکند و میگوید :
💫 «برخیزید❗️برخیزید❗️ ما باید به مسجد الحرام برویم و آن کسی را که این آیه در مورد او نازل شده است، پیدا کنیم» .
🔹همه به سوی مسجد الحرام میرویم .
مسجد پر از جمعیّت است ، عدّهای مشغول نماز و گروهی دیگر مشغول طواف هستند .
💫خدایا❗️ ما چگونه گمشده خود را پیدا کنیم❓
🔷چگونه بفهمیم چه کسی در میان این همه جمعیّت ، صدقه داده است❓
🔹خوب است که ما به دنبال یک فقیر بگردیم و از او سؤال کنیم ، این طوری بهتر میتوانیم گمشده خود را پیدا کنیم .
💫آنجا را نگاه کن❗️
یک مرد عرب میخواهد از درِ مسجد بیرون برود ، نگاه کن ، چهره او زرد است ، حتما خیلی گرسنگی کشیده است ، لباسهای او را نگاه کن که چقدر ژولیده است❗️
🔷آیا موافقی از او سراغ گمشده خود را بگیریم❓
🔹همه ما نزد آن فقیر میرویم ،
نگاه کن،👀
🔷این فقیر چقدر خوشحال است😄❗️مثل اینکه تمام دنیا را به او دادهاند .
پیامبر به او نگاهی میکند و میپرسد : 💫«ای مرد عرب❗️
از کجا میآیی❓
چرا اینقدر خوشحالی ❓» .
🔹مرد عرب با دست👈 ، گوشه مسجد را نشان میدهد و میگوید : «من از پیش آن جوان میآیم ، او به من این انگشتر قیمتی را داد» .💍
🍃صدای اللّه اکبرِ پیامبر در مسجد طنین میاندازد .
🔷همه از این فقیر میخواهند تا بیشتر توضیح دهد .
🔹مرد عرب میگوید : «ساعتی قبل ، وارد مسجد شدم و از مردم درخواست کمک کردم ، امّا هیچ کس به من کمک نکرد😔 ، من در مسجد دور میزدم و طلب کمک میکردم ، در این میان ، نگاهم به جوانی افتاد که در رکوع بود ، او با دست اشاره کرد تا من به سوی او بروم ، من هم پیش او رفتم و او انگشتر خود را به من داد» .
🔷همه مردم ، اللّه اکبر میگویند ، و ما به سوی آن جوان میرویم .
آن جوان ، هنوز دارد نماز میخواند .
پیامبر تا او را میبیند اشک در چشمانش حلقه میزند❗️
🔹به راستی این کیست که دیدنش اینگونه اشک شوق بر چشمان پیامبر جاری کرده است❓
او را شناختی یا نه❓چطور میشود آقای خودت را نشناسی❓
🔷او مولای تو ، علی(ع) است که به حکم قرآن ، از امروز بر همه مسلمانان ، ولایت دارد .۶۶
#ادامه_دارد...
🌸🍂🌸🍂🌸
@amoozeshmaaref
📚قسمت هفدهم: #روی_دست_آسمان
🔻بازار داغ انگشترها!🔻
🔶این خبر در شهر مکّه میپیچد که خداوند آیهای را در مورد علی(ع) نازل کرده است ، آنهایی که مانند تو عشق علی(ع) در سینه دارند خوشحال میشوند 😄، به راستی چه آقا و مولایی بهتر از علی(ع)❗️👌
🔸امّا در میان مردم گروهی هستند که کینه علی(ع) را به سینه دارند😡 ، این خبر آنها را بسیار ناراحت میکند .
🔶برای همین آنها جلسهای تشکیل میدهند و با یکدیگر در مورد این موضوع گفتگو میکنند .😯
🔸آیا میخواهی سخن آنها را بشنوی❓
💫گوش کن : «ما هرگز ولایت علی را قبول نمیکنیم ، آخر چگونه میشود یک جوان بر ما که پنجاه سال از او بزرگتر هستیم حکومت کند❓علی خیلی جوان است ، او برای رهبری شایسته نیست» .
💫همسفر خوبم❗️
🔶معلوم میشود که هنوز این مردم به سنّتهای جاهلیّت ایمان دارند .😔
🔸عربها که همیشه رهبران خود را با ریشهای سفید دیدهاند نمیتوانند رهبری یک جوان را قبول کنند .
🔶امروز علی(ع) فقط سی و دو سال دارد ، درست است که او همه خوبیها و کمالها را دارد ، امّا برای این مردم هیچ چیز مانند یک مشت ریشِ سفید نمیشود ، برای آنها ارزش ریشِ سفید از همه فضایل برتر است❗️❗️❗️
🔸البته بعضی از این مردم ، فکر میکنند که خلیفه باید خیلی جدی باشد و همیشه قیافه اخمو داشته باشد تا همه از او بترسند ، 😳امّا علی(ع) همیشه لبخند به لب دارد و اهل شوخی است😄 و برای همین به درد خلافت نمیخورد .۶۷
🔶سرانجام آنها تصمیم میگیرند تا نزد پیامبر بروند .
💫نگاه کن❗️آنها به سوی خیمه پیامبر میروند ،⛺️ خوب است ما هم همراه آنها برویم .
🔸آنها وارد خیمه میشوند و سلام میکنند و به پیامبر میگویند : «ما هرگز نمیتوانیم رهبری و ولایت علی را قبول کنیم ، ما نمیتوانیم از علی پیروی کنیم ، از تو میخواهیم تا شخص دیگری را به جای او معرّفی کنی» .
🔶پیامبر نگاهی به آنها میکند و به آنان میگوید که من نمیتوانم از جانب خودم ، دستور خدا را تغییر دهم .
آنها وقتی این سخن را میشنوند، با ناامیدی از خیمه پیامبر خارج میشوند.۶۸
🔸آنها به فکر نقشهای دیگر میافتند ،🙊
آیا میخواهی تو را از آن باخبر کنم❓
آنها میخواهند به مسجد بروند و در حال رکوع به فقیرها صدقه بدهند تا خداوند آیهای را هم در مورد آنها نازل کند❗️❗️❗️🤥
🔶آنها با خود فکر میکنند که اگر آیهای در مورد آنها نازل بشود چقدر خوب میشود ، آن وقت ، آنها هم بر مردم ولایت خواهند داشت .😧
💫همسفرم❗️
🔸آنها پولهای خود را روی هم میریزند ،💰 این یک سرمایه گذاری مشترک است ، هرکس باید سهم خودش را بدهد .
🔶با این پول میتوان بیست و چهار انگشتر قیمتی خرید .
🔸خبر میرسد که در مسجد الحرام بازار صدقه دادن،
خیلی داغ شده است❗️
🔶چند نفر کنار درهای مسجد ایستادهاند ، یکی از آنها هم در داخل مسجد مشغول نماز است ، وقتی یک فقیر وارد مسجد میشود ، دور او حلقه میزنند و از او میخواهند تا نزد آن شخصی برود که نماز میخواند و یک انگشتر قیمتی بگیرد .
🔸فقیر هم که از اصل ماجرا، بیخبر است خوشحال میشود و به آن طرف میرود .😂
با نزدیک شدن فقیر ، یکی به آن نمازگزار علامت میدهد و او به رکوع میرود و در رکوع به آن فقیر انگشتری قیمتی داده میشود❗️
🔶درد سرت ندهم❗️۲۴فقیر، صاحب انگشتر شدند، امّا آیهای نازل نشد که نشد❗️۶۹
🔸انگشترهایی که این گروه به هدر دادند ، شاید از انگشتر علی(ع) قیمتیتر باشد ، امّا انگشتر علی(ع) چیزی داشت که همه این ۲۴ انگشتر نداشت و آن ، اخلاص صاحبِ انگشتر بود .👌
#ادامه_دارد...
🍃🌸🍃🌸🍃
@amoozeshmaaref
هدایت شده از سازمان مدارس صدرا
✴️ راهنمای اعمال شب و روز غدیر
👌 برای شمایی که میخواین بال و پرتون رو باز کنید.☺️
#غدیر #صدرا_معنویت #نوجوان_خامنه_ای
@madares_sadra
📚قسمت هجدهم: #روی_دست_آسمان
🔻پیمانی سیاه در خانه دوست
آنجا را نگاه کن!🔻
🔶آن چهار مرد را ببین ، آنها آهسته با یکدیگر چه میگویند❓🤔
ــ دیدید که حدس من درست بود❗️محمّد میخواهد علی را به عنوان جانشین خود معرّفی کند .
ــ آری ، به زودی همه مردم با علی بیعت خواهند کرد .🤝
ــ باید کاری بکنیم ، ما هرگز اجازه نمیدهیم که علی بر ما حکومت کند❗️😳
ــ ما باید با هم، پیمانی مهم ببندیم .👹
همه با این نظر موافقت میکنند ، آنها با سرعت به سوی کعبه حرکت میکنند .
🔸آیا میدانی آنهامیخواهندچه کنند❓
خوب است که ما هم همراه آنها برویم .
💫نگاه کن❗️👀
🔶درِ کعبه باز میشود و آنها وارد خانه خدا میشوند .🕋
🔸حدس من این است که اینها از بزرگان قریش هستند که به این راحتی وارد کعبه شدند .
🔶راستی یادم رفت بگویم ، عربها رسمی دارند که پیماننامههای📜 مهمّ خود را در داخل کعبه قرار میدهند .
🔸امّا این چهار نفر میخواهند در داخل کعبه ، پیماننامهای را بنویسند .📝
🔶به راستی این چه پیمانی است که باید در کعبه نوشته شود❓❗️
🔸من باید هر طوری هست وارد کعبه بشوم ، آخر من برای بیان حقیقت ، مسئولیّت دارم .👌
🔶یکی از آنها قلم و کاغذی را برمیدارد و شروع به نوشتن میکند .
💫خدای من❗️
او چه مینویسد❓آنها میخواهند چه پیماننامهای را امضا کنند❓😱
🔶«ما چهار نفر با یکدیگر پیمان میبندیم که وقتی محمّد از دنیا برود نگذاریم حکومت به خاندان او برسد😡» .۷۰
🔸من باور نمیکنم ، عدّهای در میان یاران پیامبر باشند و میان خود پیمانی اینگونه ببندند😦❗️
🔶آخر مگر خاندان پیامبر چه کردهاند🤔 که اینان اینگونه با آنها دشمنی میورزند❓
🔸امّا یادم میآید که از قدیم گفتهاند ریاست👑 و سیاست🎩 پدر و مادر نمیشناسد❗️
🔶اینها برای رسیدن به حکومت و ریاستِ چند روزه دنیا حاضر هستند هر کاری بکنند .🙊
🔸اکنون میفهمم که چرا پیامبر در عرفات ، از خداوند خواست تا او را در مقابل فتنههای دشمنان حفظ کند .👌
🔶اکنون میفهمم که چرا پیامبر تا به حال ، مراسم بیعت با علی(ع) را برگزار نکرده است .😔
#ادامه_دارد...
🍃🌸🍃🌸🍃
@amoozeshmaaref
📚قسمت نوزدهم: #روی_دست_آسمان
🔻در انتظار پیام آسمانی ماندهام🔻
🔶پیامبر را میبینم که در خیمه خود نشسته است⛺️ و با خود فکر میکند ، خدا او را از پیماننامهای 📜که در کعبه نوشته شده باخبر کرده است .۷۱
🔸به راستی پیامبر با این افرادی که دور او جمع شدهاند و خود را مسلمان نشان میدهند چه کند🤥❓
🔶اینها به ظاهر مسلمان شدهاند و نماز میخوانند ، امّا با یکدیگر پیمان میبندند که بر خلاف دستور پیامبر عمل کنند .😡
🔸آخر اینها چه مسلمانانی هستند❓❗️
امان از دورویی❗️❗️🕶
🔶درست است که ماجرای انگشتر دادن علی(ع) در رکوع به گوش همه رسیده است ، 💍امّا پیامبر میخواهد مراسمی رسمی برگزار کند و از همه مردم بخواهد با علی(ع) بیعت کنند🤝 و به این وسیله دین اسلام را کامل کند .👏
🔸امّا عدّهای از اطرافیان او ، دشمنی علی(ع) را در سینه دارند😡 و به دنبال این هستند تا در اوّلین فرصت ممکن فتنه و آشوب بر پا کنند .😱
🔶آنها منتظر هستند تا پیامبر ولایت علی(ع) را اعلام کند تا در میان مسلمانان فتنه کنند و همه زحمات پیامبر را از بین ببرند .
🔸خداوند میداند که چه موقع ، این گروه نخواهند توانست فتنه بر پا کنند ،😁 آن وقت به پیامبر خود خبر خواهد داد .📢
🔶غروب روز سیزدهم ذی الحجّه فرا میرسد و هنوز پیامبر منتظر پیام آسمانی است .📃
🔸مردم که مدّتها از خانه و کاشانه خود دور بودهاند ، آماده رفتن شدهاند ، آنها دیگر میخواهند نزد خانوادههای خود باز گردند .
🔶امّا پیامبر نمیخواهد این فرصت با شکوه را از دست بدهد ،
او در کجا میتواند اجتماعی به این بزرگی پیدا کند❓
🔸باید در میان این جمعیّت صد و بیست هزار نفری ، ولایت علی(ع) اعلام شود .👌
🔶نمیدانم چه میشود که پیامبر تصمیم میگیرد که فردا همراه مردم به سوی مدینه حرکت کند .
🔸این خبر در همه جا میپیچد که پیامبر فردا به سوی مدینه حرکت خواهد کرد .🗣
#ادامه_دارد...
🌼🍃🌼🍃🌼
@amoozeshmaaref
#حسین_جان🌷
مهربانے،دسٺ ودلبازے،ڪریمے،سرورے
درجهانم جز تو شاهے باچنین اوصاف نیسٺ
عالمے را جذب ڪرده ڪعبہے شش گوشہ اٺ
بهتر از ششگوشہاٺ الحق والانصاف نیسٺ
🌷 #صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
🌷 #شب_جمعه
♨️ @amoozeshmaaref👈
❁﷽❁
✨واجب تر از نماز شبم روضةالحسین
جالب تر از بهشٺ برین جنةالحسین
✨باشد قرار و وعدهے عشّاق #ڪربلا
شبهاے جمعہ نیمہءشب قبةالحسین
#حسین_جان🌷
#شب_جمعه سٺ🌙
#هوایٺ_نڪنم_میمیرم💔
♨️ @amoozeshmaaref👈
😍 صحبت زنده تلویزیونی آقا با مردم ایران
🗓 جمعه، عیدقربان، ساعت 11:30 صبح
😎 پخش از رسانه ملی و حسابهای مجازی سایت khamenei.ir
📝 ببینید و #جملات_طلایی رو برای ما بفرستید...
💫 رسانه اختصاصی نوجوانان سایت Khamenei.ir 👇
🌱 @Nojavan_khamenei
✅ راهنمای تصویری ثبتنام و پرداخت هزینه کلاس تست عربی
روی لینک پرداخت ضربه بزنید و مطابق تصاویر راهنما اقدام نمایید.
🏧لینک ثبتنام:
🌐 https://pay.eitaa.com/?link=a1Ff1
📚قسمت بیستم: #روی_دست_آسمان
🔻ما برای بدرقه خورشید آمدهایم🔻
🔷امروز چهاردهم ماه ذی الحجّه است ، کاروان آماده حرکت است ، هزاران حاجی میخواهند به خانههای خود باز گردند .
🔹یک انتظار بزرگ در چهره پیامبر به چشم میخورد .
🔷به راستی ، چه موقع وعده خدا فرا میرسد❓🤔
🔹کاروان حرکت میکند ، لحظه خداحافظی با خانه دوست است .۷۲
💫آنجا را نگاه کن❗️
مردم مکّه هم آماده سفر شدهاند ، امّا آنها کجا میخواهند بروند❓
🔷مگر خانه و کاشانه آنها در این شهر نیست❓
🔹پس چرا بار سفر بستهاند❓🤔
مردم مکّه میخواهند پیامبر را تا بیرون شهر بدرقه کنند ، آنها شنیدهاند که این آخرین سفر پیامبر به مکّه است ،😔 میخواهند از پیامبر بهره بیشتری ببرند .
آنها میخواهند مهماننوازی خود را کامل کنند .
💫آن طرف را نگاه کن❗️
مردم یمن ، سوار بر شترهای خود شدهاند ،
آیا آنها میخواهند به یمن بروند❓
🔷راه یمن از راه مدینه جدا میباشد ، آنها باید در همین مکّه با پیامبر خداحافظی کنند و به سوی جنوب بروند ، در حالی که مدینه در طرف شمال است .
🔹هر چه صبر میکنم ، میبینم که آنها برای خداحافظی نمیآیند . آیا آنها میخواهند بدون خداحافظی با پیامبر به یمن بروند❓
🔷فهمیدم ، آنها هم میخواهند پیامبر را بدرقه کنند .👌
🔹کاروان از شهر مکّه جدا میشود و راه مدینه را در پیش میگیرد .
💫آفرین بر اهل مکّه و یمن❗️👏
🔷این مردم همچنان همراه پیامبر میآیند .
🔹اوّل قرار بود آنها فقط تا بیرون شهر مکّه بیایند ، امّا اکنون تصمیم میگیرند کیلومترها راه را در دلِ این بیابان به احترام پیامبر بیایند❗️۷۳
🔷آفتاب به وسط آسمان میرسد☀️ ، موقع اذان ظهر است ، کاروان برای خواندن نماز متوقّف میشود ، بعد از نماز و استراحت ، کاروان حرکت میکند .
🔹دل پیامبر همراه این مردم است ، او آرزو میکند که این مردم همراه او باشند و متفرّق نشوند تا او بتواند پیام مهمّ خود را به گوش همه آنها برساند .
🔷هوا دارد تاریک میشود ، باید در جایی منزل کرد ، خوب است امشب در اینجا منزل کنیم .
🔹فردا به حرکت خود ادامه میدهیم ،مردم مکّه و یمن هم در دل این بیابانها همراه ما هستند .
🔷نمیدانم چه شده است🧐 که این مردم ، سه روز تمام در دل این بیابانها به همراه پیامبر میآیند❓۷۴
🔹غروب روز هفدهم ماه ذی الحجّه فرا میرسد ، دیگر همه ما خسته شدهایم ، باید جایی را برای استراحت انتخاب کنیم .
💫آنجا را نگاه کن ، میقات جُحْفه را ببین❗️۷۵
🔷حتما میپرسی جُحْفه دیگر کجاست❓
🔹جحْفه یکی از میقاتهای حج است ، مردمی که از مصر برای حجّ خانه خدا میآیند در اینجا لباس احرام بر تن میکنند .
🔷البته حجّ امسال که تمام شد ، سال آینده اگر از راه کشور مصر به مکّه بیایی باید در اینجا لباس احرام بپوشی و لبّیک بگویی .
💫همسفر خوبم❗️
🔹اینجا منزلگاه خوبی است و معمولاً کاروانها در اینجا منزل میکنند ، ما هم شب را در اینجا میمانیم .
🔷سفر در این بیابانهای خشک ، تو را حسابی خسته کرده است😞 ، ما نزدیک دویست کیلومتر راه آمدهایم .۷۶
🔹اکنون خیمهای ⛺️برای خودت بر پا کن و تا صبح ، خوب استراحت کن❗️
🔷ما تا مدینه راه زیادی در پیش داریم ، تازه بعد از آن هم باید سریع به شهر خود باز گردی ، همه ، چشم انتظار تو هستند .
#ادامه_دارد...
🍃🌼🍃🌼🍃
@amoozeshmaaref
📚قسمت بیست و یکم: #روی_دست_آسمان
🔻زلال بِرکه در دل🔻
🔶امروز یکشنبه ، هجدهم ماه ذی الحجّه است و صدای اللّه اکبر به گوش میرسد .۷۷
💫همسفر، برخیز❗️وقت نماز است .🤲
مردم همه در صفهای منظّم پشت سر پیامبر به نماز میایستند .
🔸بعد از نماز ، این کاروان بزرگ ، آماده حرکت میشود تا به راه خود در این بیابان ادامه دهد .
🔶آفتاب بالا میآید☀️ و صدای زنگ شترها سکوت صحرا را میشکند، کاروان ۱۲۰هزار نفری در دل بیابان پیش میرود .۷۸
🔸انتظار در چهره پیامبر موج میزند ، به راستی کی وعده خدا فرا خواهد رسید❓🤔
🔶وقتی ما مقداری راه برویم به یک سه راهی میرسیم ، یک راه به سوی مدینه میرود ، یک راه به سوی عراق و راه دیگر به سوی مصر .
🔸من فکر میکنم در آنجا دیگر این کاروان ۱۲۰ هزار نفری تقسیم خواهد شد و هر کس به راه خود خواهد رفت .
🔶این اجتماع بزرگ به زودی ، متفرّق خواهد شد .
🔸ساعتی میگذرد ، ⏳ما حدود شش کیلومتر از جُحفه دور شدهایم ، آفتاب بر ما میتابد و تشنگی بر من غلبه میکند .۷۹😥
🔶به یکی از همراهان خود رو میکنم و میگویم :👤
ــ حاجی❗️آیا آبی داری به من بدهی❓ من خیلی تشنه شدهام❓
ــ قدری صبر کن ، در همین نزدیکیها، یک غدیر هست که میتوانی از آب آن بنوشی .🌊
ــ حاجی❗️حواست کجاست❓من آب میخواهم ، آن وقت تو به من آدرس غدیر میدهی❗️❓
ــ آقای نویسنده ، منظور من از غدیر ، همان برکه است ، در همین نزدیکیها برکه و آبگیری هست که تو میتوانی از آب زلال آن بنوشی .😄
ــ چه حرفها میزنی❗️در این بیابان خشک ، برکه آب ، کجا پیدا میشود❓
💫ــ نگاه کن ، آنجا را ببین❗️
🔸 سیاهی درختان را میگویم ، اگر باور نمیکنی پس این درختانِ بزرگ، برای چه در آنجا روییدهاند❓باید در آنجا آب باشد .
ــ راست میگویی ، سیاهی درختان را میبینم ، خدای من❗️آنجا چقدر درخت هست ، امّا چگونه در این بیابان ، این برکه درست شده است❓
ــ کنار آن برکه ، چشمهای هست که آب از آن میجوشد و به این برکه میریزد .
ــ بیابان و چشمه آب❓
ــ ما تا دریای سرخ فقط دوازده کیلومتر فاصله داریم 🌊، در فصل زمستان بارانهای سیل آسا میبارد🌨 و در دل زمین فرو میرود و در اینجا به صورت چشمه از دل زمین میجوشد .۸۰
ــ آیا این برکه همیشه در اینجا هست❓
ــ نه ، وقتی که تابستان فرا میرسد و هوا گرم میشود آبِ چشمه خشک میشود و با خشک شدن چشمه ، برکه هم خشک میشود .
ــ خدا را شکر که الآن ، روزهای پایانی زمستان است و من میتوانم آب زلال برکه را بنوشم .۸۱
#ادامه_دارد...
✨🌸✨🌸✨
@amoozeshmaaref
‼️فقط تا ساعت 10 فرصت دارید در کلاس تست عربی ثبتنام و شرکت نمایید.
✅اولین جلسه امروز رأس ساعت 11 برگزار می گردد.
🏧 https://pay.eitaa.com/?link=a1Ff1