eitaa logo
همه چی مدیا
3.2هزار دنبال‌کننده
13.4هزار عکس
14.2هزار ویدیو
52 فایل
بــہ توکلــ نامــ اعظمتــ 👈 قطعا بهترین نیستیم اما همه‌ی تلاشمان را می‌کنیم تا گلچینی از بهترین مطالب را برای مخاطبین‌مان به اشتراک بگذاریم 👉 کپی برداری از مطالب به هر نحوی جایز است✅ 🧲پل ارتباطۍ: @adminn19
مشاهده در ایتا
دانلود
💢این داستان: زنِ ریش دار!!!! نمیدانم زنِ ریش دار را شنیده اید یا نه؟ هشتاد و پنج سال پیش در تیر ماه ۱۳۱۴ واقعه مهمی در ایران رخ داد. یک "کلاه" جان هزاران نفر را گرفت. ماجرا این بود که بدستور همه مردان باید از کلاه فرنگی استفاده می‌کردند. این کلاه اجبار شد. نخست وزیر محمدعلی فروغی بود. اجرای این طرح در از سایر نقاط کشور سخت تر به نظر می آمد. استاندار خراسان به نوشت: "چاکر قادر به انجام این کار است اگر تولیت حرم مردم را تحریک نکند" 💢تولیت آستان امام رضا(ع) محمد ولی اسدی، دختر عروس محمدولی خان اسدی بودند. او معتقد بود مردم این قانون و اجبار را قبول نمی‌کنند و حکومت نباید با زور وارد شود. 💢قرار شد آیت الله طباطبایی برای مذاکره با به تهران برود. 💢اما آیت الله طباطبایی قمی در مسیر تهران شد، خبر به رسید مردم به حرم امام رضا(ع) پناه بردند. شیخ بهلول سخنرانی معروفی علیه این قانون و شاه ایراد کرد. 💢"خبر به رضاخان رسید و دستور داد اگر مردم را از حرم پراکنده نکنید عزل خواهید شد" 💢این شد که بقول در حرم راه افتاد. درگیری دو طرفه بود و هم از خود دفاع می‌کردند. کشتاری که در تاریخ ثبت شد. شاه، اسدی را به محکوم کرد. فروغی از این واقعه به شدت ناراحت و کنار کشید. اما ماجرای زن ریش دار چه بود؟ 💢اسدی نامه ای به نوشت تا بلکه نجات پیدا کند. این نامه از طریق رئیس نظمیه به رضاخان رسید. فروغی در نامه این شعر مولوی را نوشته بود: در کف شیر نر خونخواره‌ای غیر تسلیم و کو چاره‌ای؟ او رضاخان را خونخواره خوانده 💢رضاخان وقتی نامه را خواند. برای او را زنِ ریش دار خواند. پسر اسدی هم که نماینده مجلس بود بخاطر پدر از نمایندگی عزل و زندانی شد. کتاب از سیدضیا تا بختیار صفحات ۱۱۶ تا ۱۳۲ را در این رابطه بخوانید. 🆔@hamechi_media
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 برخورد مهربانانه با حیوانات! ‼️ داستانی تأمل برانگیز از دلسوزی عجیب رضاشاه برای سگ‌ها!! 🔹 برشی از سخنرانی 🆔@hamechi_media
خواب بود دغدغه رئیس الوزرا این بود که چگونه شاه را بیدار کند! 🆔@hamechi_media
همه چی مدیا
#رضا_شاه خواب بود دغدغه رئیس الوزرا این بود که چگونه شاه را بیدار کند! 🆔@hamechi_media
... ۱۳۲۰ را فراموش نکنید سحرگاه سوم شهریور ۱۳۲۰ منصورالملک نخست وزیر در خانه بزرگ و مجلل خود خوابیده بود که با صدای پیشکارش از خواب بیدار شد. سفیر انگلیس و روس پشت درب خانه نخست وزیر ایران بودند و به جناب منصور اطلاع دادند ارتش انگلیس از جنوب و روسها از شمال وارد کشور شده اند و ایران دیگر کشور بی طرف نیست. همان صبح گاه برخلاف عادت، جناب نخست وزیر به کاخ رضاشاه رفت و از سلیمان بهبودی خدمتکار امین شاه خواست که اعلیحضرت قَدرقدرت را بیدار کند که مملکت و پادشاهی او در خطر است. چه کسی جرات دارد را بیدار کند؟ وحشتناک تر اینکه چه کسی جرات دارد این خبر را به شاه برساند!! سربازان ارتش فرار کردند، افسرها لباس ها را آتش زدند، جوانان تهرانی سَرهای خود را تراشیدند تا سربازها شناسایی نشوند هر دو لشگر تهران از هم پاشید. رضاشاه از شاهی افتاد و به ژوهانسبورگ تبعید شد. بعدتر انگلیسیها قصد داشتند نواده قاجار را به قدرت بازگرداند اما او که افسر نیروی دریایی ارتش انگلیس بود حتی فارسی نمیدانست با اصرار و زیرکی فروغی انگلیسی‌ها به ادامه حکومت پهلوی رضایت دادند. البته گزینه و چاره ای دیگری هم نداشتند. تهرانی های جنگ زده ترس عمومی احتمال حضور روس ها در تهران بود انزلی و رشت سقوط کردند انگلیسی ها از جنوب وارد کشور شدند مردم قطحی زده کشور اشغال شده بحران نان و آرد به خیابان ریختند! تصور این بود که رضاشاه طرفدار دارد در دفاع از او آمده اند! قرار است از شاهشان دفاع کنند! اما مردم با پایکوبی فرش ها را در خیابان آویران کردند آویزان کردن فرش برای آراستن شهر سنتی بود که در جشن ها برپا میشود کشور سقوط کرده! قحطی! جنگ! جشن برای چیست؟ جشنِ سقوط شاهنشاه بود رضاشاه از کشور باید برود! مردمی که شاهنشاه را با تمام وجود درک کرده و با او زندگی کرده بودند شاد بودند اما دهه ها بعد منوتو و ایران اینترنشنال مستندهای تاریخی متعددی ساختند که نسل امروز بگوید: روحت شاد! سوم شهریور تا ۲۰ شهریور سال ۱۳۲۰ را مطالعه کنید. هیچ گاه برایتان نقل نمی کنند چون اُبهت تصویری که از پهلوی ساخته اند فرومی پاشد. ✍ علیرضا زادبر 🆔@hamechi_media