☀️ #ترفند_آشپزی 🍽
سه دليل وا رفتن كوكو👇🏻
یکی از دلایل وا رفتن کوکو اینه که سیب زمینی پخته رو رنده میکنید سیب زمینی وقتی له بشه با گوشکوب یا هر چیز دیکه ای حالت خمیری و منسجم پیدا میکنه
دلیل دوم اینه که تخم مرغ زیاد میزنید مایه کوکو شل میشه و موقع سرخ شدن وا میره روغن زیاد جذب میکنه رو روغن خیلی کف میکنه
و سوم اینکه مایه کوکو رو بزارین یکساعت داخل یخچال خوب استراحت کنه
@hamechydon
6.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مخلوط شدن حشره "چوب تقلید خزه" با شاخ و برگ درختان!
@hamechydon
🔺دانه به منبع بسیار خوبی از موسیلاژ (لعاب) هست
🔸دانههای «به» به دلیل وجود لعاب، در رفع التهابات مخاط ها، سرفه و گرفتگی صدا نقش بسزایی دارند.
@hamechydon
🔹قبل از هر چیز باید بدونید که این اثر شگفت انگیز از سنگ مرمر یکپارچه ساخته شده.
هنرمند مجسمه ساز ایتالیایی آگوستینو فاسولاتو سال ۱۷۴۰ میلادی این اثر را با الهام از ۶۰ فرشته ی سقوط کرده از بهشت ساخت.
@hamechydon
💠 عدۀ طلاق در صورت دوری از شوهر
💬 سوال:
خانمی حداقل 4-5 سال از شوهرش دور بوده و سپس طلاق گرفته است. آیا برای ازدواج مجدد با فرد دیگر، نگه داشتن عده طلاق و سپری شدن مدت آن لازم است؟
✅ پاسخ:
در هر صورت، عدۀ طلاق بعد از تحقق طلاق و جاری شدن صیغه طلاق شروع میشود و باید برای ازدواج مجدد تا پایان عده صبر کند.
📚بخش استفتائات پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری
#احکام
@hamechydon
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبح برفی در شهر برفی هاربین-چین
9.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📚 دروغ مصلحتی
❓سؤال: دروغ گفتن برای رفع اختلاف و ایجاد صلح بین مسلمانان چه حکمی دارد؟
🎙حجت الاسلام و المسلمین #محمدی_نژاد
#احکام
#احکام_دروغ
#دروغ_مصلحتی
#گناه_کبیره
@hamechydon
📚 نگاه به بدن دختربچه نابالغ
1️⃣- نگاه مرد به عورت دختر نامحرم غیربالغ و ممیز، جایز نیست.
📌منظور از ممیز، کودکی است که بالغ نشده ولی خوب و بد را میفهمد و به حدّی رسیده که میتواند نظر شهوانی داشته باشد؛ سن تمیز به تبع تفاوت اشخاص در استعداد و درک و هوش، مختلف است.
2️⃣- اگر دختر بچه به شش سال رسیده است، بنابراحتیاط واجب مرد نامحرم او را نبوسد و در دامن خود قرار ندهد.
3️⃣- نگاه مرد نامحرم به دختر بچّهای که بالغ نشده یا بلوغ او معلوم نیست، به غیر از موارد مذکور، اگر از روی لذّت و شهوت نباشد، جایز است؛ البتّه احتیاط مستحب آن است، به جاهایی که معمولاً دختر بچّهها با لباسهای متعارف، خود را نمیپوشانند، مانند صورت، دستها تا مچ، موی سر، دو ذراع و دو پا، اکتفا نماید.
🏷 پینوشت:
بخش استفتائات پایگاه اطلاعرسانی دفتر آیتالله خامنهای
#احکام
#احکام_نگاه
@hamechydon
🔻ترس از خدا
رسول خدا (ص) شبی در خانه همسرشان امّ سلمه بود. نیمه شب از خواب برخاست و در گوشه تاریکی مشغول دعا و گریه زاری شد. امّ سلمه که جای رسول خدا صلی الله علیه و آله را خالی دید، حرکت کرد تا ایشان را بیابد. متوجه شد رسول اکرم صلی الله علیه و آله در گوشه خانه، جای تاریکی ایستاده و دست به سوی آسمان بلند کرده اند. در حال گریه می فرمود: خدایا! آن نعمت هایی که به من مرحمت نموده ای از من نگیر! مرا مورد شماتت دشمنان قرار مده و حاسدانم را بر من مسلط مگردان!وخدایا! مرا به سوی آن بدیها و مکروه هایی که از آنها نجاتم داده ای برنگردان! خدایا! مرا هیچ وقت و هیچ آنی به خودم وامگذار و خودت مرا از همه چیز و از هر گونه آفتی نگهدار!
در این هنگام، امّ سلمه در حالی که به شدت می گریست به جای خود برگشت. پیامبر صلی الله علیه و آله که صدای گریه ایشان را شنیدند به طرف وی رفتند و علت گریه را جویا شدند.
امّ سلمه گفت: یا رسول الله! گریه شما مرا گریان نموده است، چرا می گریید؟ وقتی شما با آن مقام و منزلت که نزد خدا دارید، این گونه از خدا می ترسید و از خدا می خواهید لحظه ای حتی به اندازه یک چشم به هم زدن به خودتان وانگذارد، پس وای بر احوال ما!
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: چگونه نترسم و چطور گریه نکنم و از عاقبت خود هراسان نباشم و به خودم و به مقام و منزلتم خاطر جمع باشم، در حالی که حضرت یونس علیه السلام را خداوند لحظه ای به خود واگذاشت و آمد بر سرش آنچه نمی بایست!
📚بحارالانوار، ج 16، ص 217.
#پیامبر
#خدا
@hamechydon
🔻ارزش خدمت به مادر
دو برادر مادر پیر و بیماری داشتند. هر دو متقی و پرهیزکار بودند و عالم وعارف.
با خود پیمان بستند که یکی خدمت خدا کند و دیگری در خدمت مادر بیمار باشد. برادری که پیمان بسته بود خدمت خدا کند به صومعه رفت و به عبادت مشغول شد وآن دیگری در خانه ماند و به پرستاری مادر مشغول شد.
چندی که گذشت برادر صومعه نشین مشهور عام وخاص شد و از اقصی نقاط دنیا ،عالمان و عارفان و زهاد به دیدارش شتافتند و آن دیگری که خدمت مادر می کرد فرصت همنشینی وهمکلاسی با دوستان قدیم را نیز از دست داد و یکسره به امور مادر می پرداخت.
برادر صومعه نشین کم کم به خود غره شد که خدمت من ارزشمند تر از خدمت برادر است ،چرا که او در اختیار مخلوق است ومن در خدمت خالق ،و من از او برترم!
همان شب که این کلام در خاطر او بگذشت، بیان پروردگار را در خواب دید که وی را خطاب کرد و گفت: برادر تو را بیامرزیدم و تو را به حرمت او بخشیدم و از این پس تو را حکم کردیم که در خدمت برادر باشی. عارف صومعه نشین اشک در چشمانش آمد وگفت: یا رب العالمین، من در خدمت تو بودم و او به خدمت مادر، چگونه است مرا در خدمت او می گماری وبه حرمت او می بخشی، آنچه کرده ام مایه رضای تو نیست؟
ندا رسید: آنچه تو می کنی ما از آن بی نیازم و لکن مادرت از آنچه او می کند، بی نیاز نیست، تو خدمت بی نیاز می کنی و او خدمت نیازمند، بدین حرمت مرتبت او را از تو فزونی بخشیدیم و تو را در کاراو کردیم.
#پند
#مادر
#داستان
@hamechydon