و هوالعزیز
با چشم باز و سینه ای آماج نیرنگ
خوابیده ای اما نه بر بالش که بر سنگ
خوابیده ای شاید که فردا را نبینی
خوابیده ای با خواب فرداهای بی جنگ
تو خواب می بینی و من هم خواب دیدم
پل می خورد این دوری فرسنگ فرسنگ
آنجا که خاک اش بوی استثمار دارد
آنجا که اول قبله است و کهنه فرهنگ
بگذار در آغوش یکدیگر بمیریم
چون نخل های سر به زیر تنگ در تنگ
یکروز می آید که دنیا می خروشد
بر قیل و قال پوچ هر قوم بدآهنگ
پرواز کن سقف فلک را واژگون کن
سیمرغ ننشیند به چنگک های خرچنگ
انا فتحنا و لک فتحا مبینا
دیدار ما یکروز بارانی پس از جنگ
#فلسطین
#غزه
#حق_معیار_فراموش_شده
#جنگ_و_صلح
#غزل
#حامد_انتظام
@hamedentezam👈