eitaa logo
حامد انتظام
176 دنبال‌کننده
144 عکس
24 ویدیو
0 فایل
آثار ،دست نوشته ها و دل گویه های حامد انتظام بستر ارتباطی : @h_entezam
مشاهده در ایتا
دانلود
یا حی... گر چه تصویر تو در حادثه ها قاب نشد هیچ کس مثل تو در کرب و بلا آب نشد غم به روی غم و زخمی که نمک اندود است آه از شام که یک ثانیه مهتاب نشد آه از روز دهم از لب خشک شهدا از علمدار که شد آب ولی آب نشد چه کسی حال پریشان تو را می فهمد؟! چه کسی بود گدای تو و ارباب نشد ؟ با زبور سخنت جلوه ی داودی کن تشنه ای کو که به اعجاز تو سیراب نشد ؟ @hamedentezam
یالطیف هر چند این صحرا پر است از گله های گاو از گوسفندان حریص و مست بلعیدن از کرم های ساقه خواری که با ظاهری صد رنگ و جنسی نرم خون می مکند از ساقه های سبز و باریکت هر چند آشوبم وقتش رسیده چوب از پای تو بردارم وقتش رسیده روی پای خویش برخیزی این ریشه ها هر چند کوتاه اند اما برای لحظه ی اکنون تو بد نیست در انتظارت آسمان را بسته اند آذین هرگز مبادا میوه هایت را به کام خاک بسپاری تو وارث صد قرن بارانی وقتش رسیده بار برداری ای لوبیای سرخ سحرآمیز @hamedentezam
آمدم اما ندیدم گنبدی گلدسته ای را یا ضریحی تا بگیرد دستهای خسته ای را آمدم پایین پایت تا دو رکعت گریه باشم پای در گل شد چه سازی پای در گل رفته ای را؟ @hamedentezam
کمی حوصله کن بی حوصله ها عجول هایی هستند که اگر هم بخواهند بسازند ، خراب می کنند وقتی خودت را میان هیاهوها پیدا کردی و دانستی که آدمهای پیش از تو چه بن بست ها و راههای نجاتی را تجربه کرده اند از دودلی ها ، تعصب ها،بی گدار به آب زدن ها و تکرارهای بی حاصل آزاد می شوی ، زندگی متفاوتی را تجربه میکنی و حتی رنج ها برایت شیرین می شود گفتگو با "سیدعلی هاشمی" دوست پرکار و فرهیخته و از شاگردان زنده یاد علی صفایی متخلص به "عین صاد" در خصوص "تاریخ انسان و نقش او در زمانه ی حال" برای هر کسی که می خواهد گرهی از کار خود و مردم زمانه ی خود بگشاید شنیدنی ست خصوصا برای اهالی هنر و کسانی که در حوزه ی اندیشه و دین ضاحب قلم ، بیان و رسانه اند در این گفتگوی چند ساعته که در زمستان 1399 به انجام رسید سعی بر این بود که در مختصرترین شکل ممکن تصویری از گذشته ، حال و فردای انسان معاصر ترسیم شده و یکبار دیگر چیستی و کیستی انسان ، این بزرگترین معمای خلقت بازخوانی شود. @hamedentezam
هوالمحبوب ✅ از نوادگان امام حسن است ✅ آنهم فقط با چهار واسطه ✅۴ امام معصوم را هم درک کرده ✅ ثواب زیارت مزارش را گفته‌اند به اندازه زیارت سیدالشهداست با این همه فضیلت و مقام و جایگاه در سن پیری خدمت امام جوان (امام هادی) می رسد و می گوید: نمی دانم دینی که تابه حال داشته ام دین درست و سالمی بوده است یا نه، آنچه یافته ام بشنوید و معاینه اش کنید و اینگونه با تواضعی کم‌نظیر و شوقی سرشار از حقیقت جویی، تابلویی می‌آفریند برای امروز ما که تا فرصت هست دین مان را دوباره بو کنیم ببینیم عطر علی می دهد یا بوی خودمان را که دین نه راهی در کنار راه‌ها که "تنها راه" است آن را در کوره راهها هدر ندهیم و به آنچه هست دلخوش نکنیم @hamedentezam
تا به حال داستان دل های یخ زده را خوانده ای ؟! که هر چه از خورشید دورتر ، سردترند و سردتر ، تا آنجا که نرم نرمک از حرکت می مانند ، یخ میزنند و به انجماد می‌رسند آری انجماد و ما ادراک الانجماد ؟! زمهریرست و سردی و سوزش و سختی را یکجا دارد ، تا به حال دیده ای که از دل یخ جوانه ای بدمد یا از دل یخ چاله ها غنچه ای زبان بگشاید ؟! آری گل ها و میوه ها و جوی ها و کوه ها منجمد می شوند و حیوان و انسان نیز هرچند که ظاهرشان گل و میوه و رود و انسان است و آه از انسان منجمد آنگاه که در هستی می نگرد ، در کوه و رود و دشت و شقایق می نگرد در تو می نگرد ، چشم در چشمت میدوزد اما چنان سرد است که حتی پاسخ سلامت را می خشکاند و برای گرفتن دستهایت، دست از بغل بیرون نمی‌کند و صد آه اگر این انجماد فراگیر شود و به وسعت سرزمینی و قطبی خیمه گسترد قطب شمال ،جنوب ،قطب علم ،عرفان ، هنر ، دین ... که قطب ها با انجماد خو می گیرند تا آنجا که دیگر رستن و رویش را باور نمی‌کنند و با هر چه سبزه و رود بیگانه می شوند سردند و سرد میکنند، خشک اند و می خشکانند آری ؛ آنها همه و انسان‌ نیز منجمد می‌شود "اما شمع‌ها هرگز" که قلب کوچک شمع نه از گوشت و خون که از آتش است و اشک گرم است و گرم میکند ، روشن است و روشن میکند ؛ اینجاست که سرّی از اسرار قتیل العبرات جلوه می‌کند و با سلول‌هایت در می‌یابی که رزق آتش و اشک در دستان گرم و چشمان روشن اوست این است که انسان های مشتاق ، از بیم یخ زدن و به شوق جاری شدن در برابرش دست بر سینه می نهند و از او نان و آب نه ، اشک طلب می‌کنند،اشک @hamedentezam
گشتیم ولی نبود همتای شما خالی ست سر سفره ی ما جای شما سرمایه ی يک عمر بیابانگردی ست موئی که سپيد می شود پای شما @hamedentezam
یا لطیف شاید کمی دیر اما سینمایی تک تیرانداز جدای از قوت و ضعف فنی و هنری اش برایم یک پیام روشن داشت و آن این بود که هر جا تخصص و عقیده (عشق+عقل) بهم گره می خورند و سوار موج توکل می شوند از یک نفر یک لشکر می سازد یک لشکر امید یک لشکر محبت یک لشکر شعور یک لشکر آرامش یک لشکر حماسه یک لشکر ... نقطه ای می شود که بی نهایت کلمه را معنادار میکند اگر هنوز همان یکنفریم ببینیم گره کار در کجاست؟!! تخصص ، عقیده ، یا توکل و همچنین یادمان می اندازد که تک تیراندازها دیده نمی شوند بقول حاج کاظمِ حاتمی کیا، سوز دارند نه دود ... @hamedentezam
نگاهی دوباره به خودمان به راهی که پیش روست و مرور اینکه چگونه باید میرفتیم در این مسیر پنجره های زیبا و جدیدی برایمان باز می شود و تمرین میکنیم تا با عینکی متفاوت تر از قبل به پیرامون خودمان نگاه کنیم به چیزهایی که برایمان عادی شده اند و به سادگی از کنارشان گذشته ایم تاملی دوباره داشته باشیم . با عمق واژهایی مثل عقل عشق ایمان اعتقاد سعی گناه تفکر ذهن هوش استعداد و ... آشنا می شویم و احتمالا خواهیم دید که بین آنچه شنیده بودیم و آنچه هست چقدر فاصله افتاده پرسش‌های زیادی ضمن این بحث ها به پاسخ می‌رسند و کوله بار سوالهایمان را سبک خواهیم کرد سوال‌هایی از قبیل : چرا بدست نیاوردم چرا از دست دادم چرا در این دنیای تلخ بدنیا آمده ام ؟ دلیل این همه درد و رنج و ظلم و تبعیض چیست ؟ و پاسخ چراهای دیگری از این قبیل ... در کانال تلگرام 👇 https://t.me/sale_sefr @hamedentezam
یا فاطر ای برکت جاری شده بر عصر وزمان ها از تو چه بگویند قلم ها و زبان ها ؟ روح تو چنان است که در وصف نیاید راه تو چنین است که لنگ است توان ها تمثیل کجا قدرت تفسیر تو دارد ؟ تشبیه کجا طاقت تصویر تو دارد؟ عالم همه چون ذره ی افتاده به پایت خورشید کجا قدرت تکثیر تو دارد ؟ آن گردش تسبیح تو منظومه ی شمسی است نزدیک ترین قله به زهرای دعا کیست ؟ گویند که خیر تو چه بود ه ست و کجا هست؟ گوییم که این خیر کثیر است کجا نیست ؟ ای زلف پریشان بشر را تو نوازش ای کوثر اندیشه و ای روح نیایش ما دست به دامان که باشیم به جز تو؟ ای مادر امید و برازنده ی خواهش سخت است که باور شود آیینه شکسته سخت است بدانم که شدی از همه خسته سخت است بدانم که تو در می زدی و خلق در را به روی مادر این سلسله بسته تنها نه که بستند تو را نیز شکستند تنها نشکستند که از یار گسستند تنها نگسستند که ثابت شد از اول این جرگه حرامی صفت و رنگ پرستند حیف از تو که چشمی به تماشات نیاید حیف از من انسان که تو را یار نخواهد حیف آن همه گلها که تو در باغ نشاندی صد حیف بهاری که دمی بیش نپاید ای زلف پریشان بشر را تو نوازش ای کوثر اندیشه و ای روح نیایش ما دست به دامان که باشیم به جز تو؟ ای مادر امید و برازنده ی خواهش @hamedentezam