روی سخن دقیقا با شماست...
شمائی که یا دستی بر آتش هنر دارید و یا سهمی از تفکر و اندیشه
جامعه ای که در آن زندگی می کنیم
با همه ی زیبایی و روشنی و راستی اش ، کژی ها و گره های بسیار دارد
که اگر:
بر تبل زشتی ها بکوبیم و تضعیفش کنیم
♦️"خیانت"
چشم پوشی و توجیح کنیم
♦️"حماقت"
و چنانچه گره گشایی و تکمیل کنیم شاید
♦️"رسالت"
انسان زیستنمان را ادا کرده باشیم
در این میان ، کورترین گره ها
گره ای ست که به کار تربیت افتاده
رشد خودمان و سپس دیگران
طی این مسیر نیز ممکن نیست مگر با تفکر و تسلط بر مبانی و شناخت راهی که برازنده ی انسان است ؛
تفکری بدور از آهن ربای تعصب و تعمقی که پاسخ روشنی برای تردیدها و سوالهای امروز جامعه به ارمغان بیاورد
تفکری آزاد از جنس يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ
لذا گِرد هم آمده ایم تا روایت صاحب نظران از انسان ، هستی و آفریدگار را با گوش جان بشنویم و به قضاوت و نقد منصفانه و صریح بگذاریم
و آنگاه که نقشه ی راه با همه ی جزییاتش نمایان شد
با گام های استوار و ضربآهنگ عشق ،پای در راهی نهیم که جز عاقلانِ عاشق را بدان راهی نیست
باشد که به شکرانه ی این تلاش ، با چراغ هنر در دست ، دیگرانی را نیز به راه فراخوانیم .
که
مَن تَعَلَّمَ العِلمَ و عَمِلَ بِهِ و عَلَّمَ لِلّهِ دُعِی فی مَلَکوتِ السَّماواتِ عَظیما...
هر کس برای خدا دانش بیاموزد و به آن عمل کند و به دیگران آموزش دهد، در ملکوت آسمانها به بزرگی یاد شود...
به امید رسیدن به جامعه ای متمدن و آگاه
قرار ما حسینیه ی مادر
محفل اهالی اندیشه و هنر 👈
@h_madar
@hamedentezam
May 11
یالطیف
چه شب هایی که با شنیدن خاطرات مادر بزرگ به خواب ناز رفتیم
و چه غمهایی که با شنیدن اون خاطرات کمرنگ و بیرنگ شد .
نداشتن یه سرپناه ۵۰ متری که مال خودشون باشه
خونه ی اجاره ای که توالتش تو حیاط بوده و از ترس صاحبخونه ی مست و لایعقلش و سگی که تو حیاط بسته بوده ، تو خونه واسه بچه ها لگن میذاشته
از تحقیر زن ها و اینکه خیلیا تا شب عروسی شوهر رو ندیده بودن و اغلب در حد یه کلفت زندگی میکردن و صداشون میکردن ضعیفه
از حمومهای عمومی و به کول گرفتن بچه های قد و نیم قد و پیت نفت و کپسول گاز
از سماور نوئی که وقتی بچه ها خرابش کردن، از ترس کتک آقاجون پا شدن رفتن یه شهر دیگه
از خونه ای که با دو تا عروس همه با هم زندگی میکردن و حد فاصلشون فقط یه پرده بوده
برنجی که تو طول سال فقط چند بار روزی می شده و ماهی ای که فقط شب عید و سالی یه بار تو سفره میومده
و البته دلهایی که با چیزای کوچیک خوش بوده
خلاصه از امنیت و عدالتی و آزادی ای که نبود
از مدرسه ای که فقط خودکار لای انگشت گذاشتها و فلک کردنها و پیاده رفتن هاش یادشون بود
از سینماها و عادی کردن خیانت های ناموسی و لولیدن زن این مرد و مرد اون زن تو بغل هم
از کمبود دکترو درمونگاه و سرازیر شدن دکترای هندی به مملکت
از روستاهایی که کدخداهاشون ، خدایی میکردن
بالای سر مردم بی پناه
از تماشای مراسم تاجگذاری آقا و خانوم شاه با هزار تا خدم و حَشَم و بخور بخور اجنبی
از سگ آمریکایی که ارزشش بیشتر از یه هموطن ایرونی بود اونم تو خاک خودمون!!
از سکوت دو تا برادر کنار هم از ترس ساواک
و هزار هزارتا خاطراتی از این دست که تو صندوقچه ی خاطرات یه نسل قبل از ما به وفور بود و
حالا خوبه ازش غبار گرفت تا یادمون بمونه که
گرفتن یقه ی صهيونيست کودک کش و مصادره کشتی متجاوز آمریکا
نشوندن قلدرهای عالم سر میز مذاکره
فروختن تجهیزات نظامی به ابر قدرتهایی که قبلا جواب سلام هم نمی دادن
جزء رتبه های اول دنیا شدن تو رشد علمی و صنعت و ورزش و دهها از این دست
ساختن مدرسه پشت مدرسه و دانشگاه پشت دانشگاه و درمانگاه پشت درمانگاه
داشتن یه رهبر که به یه خونه ی اجاره ای تو روستای جماران اکتفا کنه و با یه رادیوی دوموج دقیق ترین تحلیلهای سیاسی رو داشته باشه و فقط با یه اشاره ش هزارهزارتا مرد به درد بخور و چیزفهم دل بزنن به آتیش
رهبری که شعر و موسیقی و عرفان و دین بفهمه
، شب زنده داری و خلوت داشته باشه و بدور از تظاهر و بازیگری مردم دار باشه
این ها و بسیار ناگفته ی دیگه
فقط و فقط در حد یه رویای فانتزی و یه آرزوی دست نیافتنی بود ...
یادمون نره که امتداد و تکمیل این مسیر بی هزینه نیست
اون روزا اگه با اون خاطرات به خواب ناز میرفتیم
حالا باید با مرور همون خاطرات از خواب ناز بیدار شد و به قول شاعر :
دیگران کاشتند و ما خوردیم
ما بکاریم دیگران بخورند
@hamedentezam
حجاب یا گیسوی رها چه فرقی میکند
این هر دو اگر مقابل چشمها بایستند ؟!
تفاوت هنرمند و اهل فکر با عوام
آیا جز این است که متفکر و هنرمند اول می روند و می بینند و بعد به دیگری میگویند بیا؟
اول به شناخت و آگاهی می رسند و سپس برای بیان آنچه دیده اند دهان می گشایند
سعی آنها بر این است که حتی یک قدم که شده ، انسانها را به جایگاهی که سزاوارند نزدیک کنند
نه اینکه تنزل دهند یا برگردانند به عقب
البته من از هنرمند و متفکر مسلمان حرف میزنم
که به خود اجازه نمی دهد انسانها را اسیر توهم و خودبافته های موهوم خویش کند
و در منطق اسلام حتی آن بانوی خانه دار و آن بقال و سبزی فروشی که با چشم باز میرود و می برد، زیستی متفکرانه و هنرمندانه دارد
و اگر غیر از این باشد حتی اگر خودمان را به ضرب و زور شهرت و ... در چشمها فرو کنیم
تنها مشعلی خواهیم بود در مسیری که پایانش سوختن و حسرت است .
چه استاد دانشگاه و چه مرجع تقلید
چه شاعر و چه بازیگر و نقاش و ...
لقب ها تنها مسئولیت می آورند نه افتخار
#حامدانتظام
@hamedentezam
به پیر عارف عادلی که دستی در امور حکومت داشت گفتند:
_آخوندی را گرفته ایم که دزدی کرده
_پیر گفت اینگونه نگویید
بگویید دزدی را گرفته ایم که لباس آخوندها را به تن کرده،
آن پیر عادل می دانست که واژه ها مهم اند، می دانست کلمه ها کیمیایی دارند که دنیای ما را زشت یا زیبا میکند و نباید به ابتذال شان کشید ؛
هم او که خودش زخم خورده ی مارهای خوش خط و خال حوزه های علمیه بود خوب می دانست که برای یک آجر پوک و پوسیده ، خانه ای را ویران نمی کنند
و این داستان ، داستان هر روز ماست
روی سخن با آنانکه نمیدانند و نمی خواهند بدانند نیست
مرادم دوستان آزاده و سبکبالی اند که نیک اندیشی چمران ها ، درایت باکری ها ،لطافت آوینی ها ، ساده زیستی همت ها و شجاعت و آزادمنشی سلیمانی ها را دیده اند و دیده اند که در بحران ها و ابتلائات و رنج ها از سیل و زلزله و کرونا گرفته تا تجاوز و جنگ و استخفاف و استثمار ،
چگونه تفاوت کلید فروش های بی ریشه ی بازمانده از طاغوت با سروهای سر به زیر و ریشه دار آشکار می شود !!
و عجبا که باز با یک چشم می نگرند
من خود زخم خورده ی جماعتی بازیگرم
هم آنان که لباس ها را دزدیده اند
اما در این زمانه ی کور
اگرزلال تر ، پاکباخته تر، نجیب تر و جانفداتر از طلبه و پاسدار و بسیجی سراغ داری بسم الله ؟!
ما برای بت شکستن آمده بودیم نه بت سازی و بر این مدار، تا امروز ثابت قدم بوده ایم ؛
به تجربه دیده ایم که باطل خریدار ندارد مگر در لباس حق ،
خون میریزد در لباس آزادیخواه ، ویران می کند در لباس مصلح ، عریان می شود در لباس تمدن ،
و این درآمیختگی حق و باطل است که ترازو می شود برای وزن کردن انسان ها
راستی ، گیرم که دیگران عیش شان را در این ۶۰ سال و ۷۰ سال می دانند تویی که میدانی ابد در پیش است و جاده ای تا بی نهایت، در کوله بارت چه اندوخته ای ؟
نمی خواهی زندگی علی را مروری دوباره کنی و به یاد آوری که چگونه برای دوام دین و کیان اسلام، از حقوق مسلمش چشم پوشید و فقط به ساختن و ساختن پرداخت هر چند با استخوانی در گلو و خاری در چشم
آنگونه که حتی دانه ای از دهان مورچه ای به ناحق نگیرد و اشک مظلومی فرو نیافتد
آری ، مرام علی تنهایی می آورد حتی میان عشیره و دوستان
اما آن حجم تنهایی نیز او را برای حتی یک لحظه با ابلیس های دوست نمای آغوش گشوده ، هم صدا نمی کند
که علی حقیقت هستی را دیده است
علی هیچگاه خودش را ندید او دغدغه ای داشت به وسعت "انسان" ، وسعتی که هرگز با یک چشم دیده نمی شود و شاید درس امروز او برای ما این است که:
چشمهایمان را زیاد کنیم
@hamedentezam
هدایت شده از حسینیه مادر
پیام یکی از شرکت کنندگان :
بنظرم کسی که دین رو درست میفهمه دیگه از مشکلات روحی و روانی خلاص میشه
و اگر کسی درگیر این نوع مشکلاته حتما باید به چیزی که از دین فهمیده شک کنه و از نو شروع کنه
🌱🌱🌱🌱🌱
قرار ما سشنبه راس ساعت ۱۹
باحضور استاد اسکندری(از شاگردان زنده یاد عین_صاد)
همراه با پرسش و پاسخ و نقدهای بدون تعارف
به سایرین هم اطلاع رسانی فرمایید .
#حسینیه_مادر_محفل_اهالی_اندیشه_و_هنر
@h_madar
حامد انتظام
پیام یکی از شرکت کنندگان : بنظرم کسی که دین رو درست میفهمه دیگه از مشکلات روحی و روانی خلاص میشه
معرفی کانالی بسیار بسیار مفید 👆👆
نشر حداکثری = تربیت انسان اهل فکر = خانواده ای سالم =جامعه ای متمدن =بی نهایت خیر دنیا و آخرت برای شما
در جامعه ای که مردمانش با یک گمان همه چیز را به آتش می کشند و با هزار یقین به سکون و مرداب میرسند
در جامعه ای که هنگام رافت ، شدت دارد و هنگام شدت ، رافت
در جامعه ای که آدم هاش از یک سوراخ نه دوبار که دهها بار گزیده می شوند
در جامعه ای که بازیگران و تن فروش ها بالاتر از دانشمندان و عالمان می نشینند
در جامعه ای که حریم خصوصی بی معناست و مسائل به جای حل شدن جار زده می شود
جای یک اصل اساسی بشدت خالی ست :
تربیت
برای
تعادل
@hamedentezam
تقریبا روی درختها برگ سبزی نمانده
دانه های باران از پنجره ی باز آشپزخانه روی کابینت میافتد
عطر قرمه سبزی محله را برداشته
لیلا پنجره را می بندد تا آرام سرما نخورد
یزدان خراب قرمه سبزی ست
لیلا هم عاشق یزدان
و آرام که حالا دو سال و نیم اش شده، میوه ی پیوند یزدان و لیلا ست
آرام ، لوکوموتیو کوکی اش را کوک می کند و روی فرش می گذارد
لوکوموتیو با سرعت می رود و ناگهان به دیوار کوبیده می شود
از صدایش دل لیلا و آرام تکان میخورد
دلشوره شروع می شود
چند بار به یزدان زنگ میزند اما گوشی اش خاموش است
ساعت نزدیک ۴ بعد از ظهر میشود
دل تو دل لیلا نیست ، آخر همیشه تا ۲ خودش را می رساند
ساعت ۵ زنگ گوشی به صدا در می آید
لیلا سراسیمه می دود سمت گوشی
_الو شما با یزدان قجری ،راننده ی لوکوموتیو نسبتی دارید؟
_ بله
_لطفا تشریف بیاورید پزشکی قانونی ...
خون در رگهای لیلا می ایستد، بدنش یخ میکند، آرام را به همسایه می سپارد و این تصویرها فریم به فریم به سرعت و به سختی از جلوی چشمانش می گذرد :
پزشکی قانونی
پیکری بی جان با ۹۰ درصد سوختگی
گریه های یکریز آرام
اینستا و فیلم هایی که عده ای قمه به دست، با شعار آزادی روی پیراهن از لحظه ی سوختن یزدان گرفته اند
مسافرانی که با گریه می گویند جان ما را نجات داد ،می توانست فرار کند
دستگیری کسانی که ککتل مولوتوف را پرتاب کرده بودند
و هشتگ های بی بی سی ، اینترنشنال و ...
#اعدام_نکنید!
@hamedentezam
نمیدانم چه ارتباطی میان رمضان و قدر و فاطمه است
فاطمه
فاطمه
ای فاطمه
انسان قدرش را با تو شناخت
و این شد که یک شبه هزار ماه جلو افتاد
آه اگر تو نبودی
چه هزار ماهها که دود می شد و گم میشد
دیشب دوباره امواج آهت از مقابل خانه یمان گذشت گویا لشکری از حق بود که نجیبانه و بی صدا عبور میکرد
حقی که آتشش زدند
بی آنکه بدانند حق سوختنی نیست
حق زنده است
در حرکت است
و گریبان هرچه ظالم را با شدت خواهد گرفت
حق دلسوز نمی خواهد
از خانه ات عبور میکند تا ببیند تو چه میکنی؟
در رکاب تعصبات قومی و قبیله ای ات شمشیر میزنی
یا در رکاب او ؟
@hamedentezam
وَلَا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُوا الْحَقَّ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ
و حق را به باطل درنیامیزید، و حقیقت را - با آنکه خود میدانید - کتمان نکنید..
سوره البقره آیه 42
انسان سالم فطرتا حق جو و حق طلب است و گفتیم
که حق سوزاندنی نیست
محو شدنی نیست
حتی پوشاندنی هم نیست
تنها راه ممکن برای مقابله با حق و فریب انسان حق طلب ، پوشاندن لباس حق بر تن باطل است و رفتن گرگ در لباس میش
از همین روست که حتی شیطان نیز خودش را راست گو ، عفیف، امانتدار و ... جلوه می دهد که اگر غیر از این بود دیگر بازار باطل مشتری نداشت .
@hamedentezam
وَ انَّ مٰا جَاءَ بِهِ مُحَمَّدٌ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ حَقٌ وَ انَّ الْمَوْتَ حَقٌ وَ سُؤٰالَ مُنْکَرٍ وَ نَکیرٍ فِی القَبْرِ حَقٌّ وَ الْبَعْثَ حَقٌّ النُّشُورَ حَقٌّ وَ الصِّرٰاطَ حَقٌّ وَ الْمِیزٰانَ حَقٌّ وَ تَطٰایرَ الْکُتُبِ حَقٌّ وَ انَّ الْجَنَّةَ حَقٌّ وَ النّٰارَ حَقُّ وَ انَّ السَّاعَةَ آتِیةٌ لا رَیبَ فِیهَا وَ انَّ اللهَ یبْعَثُ مَنْ فِی الْقُبُورِ
أَ فَهِمْتَ یا فُلانُ
آیا فهمیدی ؟!
اینها فرازی از ذکر تلقین میت است که تامل در آن پیش از افقی شدن
نکاتی را روشن میکند و شاید مهمترین آن نکات از این قرار باشد که :
✔️منظومه ی اعتقادات ما بر مدار حق شکل میگیرد
✔️بر مدار حق قابل ارزش گذاری ست
✔️و بر مدار حق قابل اندازه گیری ست
حال یا این نکته را در طول حیات مختصر و چند روزه ی دنیا میفهمیم
و یا روزی میفهمانندمان
اگر خودمان دانستیم که مرحبا
امورمان را سامان میدهیم و از زندگی شلخته ی بی حساب و غرق در تعفن خلاص می شویم و اگر هنگام دفن ،تفهیمان کردند دیگر از باب یادآوری و اصلاح نیست
بلکه از باب پایان مذاکرات و صدور حکم است .
خدایا در این باقیمانده ی از ماه رحمتت ما را از انهایی قرار بده که برای شناخت حق قدم برداشتند
و هر حرکت و سکونشان را بر مبنای آن تنظیم کردند .🤲
@hamedentezam
اَللّهُمَّ اَخْرِجْنى مِنْ ظُلُماتِ الْوَهْمِ وَ اَكْرِمْنى بِنُورِ الْفَهْمِ
خدایا مرا از تاریکیهای وهم بیرون آور ، و به نور فهم گرامی ام بدار
این دعا را بسیار دوست دارم وشاید این خواسته مقدم بر هر درخواست دیگری باشد ؛
اگر قرار است که ما در کشاکش میان حق و باطل محک بخوریم و عیارمان معلوم شود
به دو چیز بیش از همه محتاجیم
حتی بیش از رفاه ،بیش از سلامتی و بیش از امنیت و آزادی ؛
یکی از آن دو، آگاهی و اشراف بر جزئیات مسائلی ست که در طول روز با آنها درگیریم ، سطحی نگری ویروس خانمان براندازی ست که همه چیز را به آتش می کشد
و دیگری رهایی از پندارهای غلط و خودساخته های ذهنی ست که هیچ ریشه ای در عالم واقع ندارند و به زبان رایج ،توهمی بیش نیست .
عدم آگاهی و نداشتن نگاه واقع بینانه،
دو عاملی ست که میتواند فرسنگها ما را از دایره ی حق دور و دور تر کند
و کاری کند که عمری را با توهم حق مدار بودن به مسلخ کشیم .
اللهم اکرمنی ....
#رمضان
#شناخت_اولویتها
#دعا
#حق
@hamedentezam
به بهانه ی سالروز پرواز مردی از جنس آب و آیینه 🌱 سید مرتضی آوینی 🌱
نوجوان که بودم روزی با این جمله از سیدشهیدان اهل قلم مواجه شدم :
"تا کسی را به بلای کربلا نیازموده اند از دنیا نمی برند"
برایم عجیب بود و جمله ای احساسی و غلوآمیز بنظر آمد ،
چگونه ممکن است که در این زمانه، ابتلا و امتحانی با آن درجه از سختی و رنج تکرار شود ؟!!
آن هم نه برای فردی یا گروهی یا ... بلکه برای همه !
گرچه پاسخ را کمی دیر یافتم اما اینگونه یافتم که ابتلای کربلا، همان آزمون بزرگ حق شناسی ست؛
اینکه چقدر حق شناسیم و چه میزان پای حق می ایستیم و پاسداری اش را میکنیم ،
حق خودمان
حق آموزگار
پدر
مادر
همسر ...
حتی حق گلدانی که در خانه داریم
و یا آن مرغی که در قفس انداخته ایم
سختی آزمون نیز همین جاست که اغلب، توهم جای واقعیت می نشیند
و بی آنکه حتی معنای لغوی حق را بدانیم ، حق به جانب ایم
بدیهی ست که اگر حق شناسی را در خودمان و در خانه و کوچه و بازار و ارتباطات روزمره مشق نکرده باشیم ، اسیر توهم می شویم ، آنچنان که روی ولی خدا نیز اسب بدوانیم و با افتخار نعره ی اناالحق بزنیم .
یارب
شبهای قدر و اندازه گیری فرا رسیده
در این شب های بارش نور و رحمت و هدایت
ما دانسته ایم که قابلیت حسینی شدن و یزیدی شدن را تواما داریم
ما میهمانان فقیر توایم
اما برای آب و نان بر سر این سفره ننشسته ایم
ما آمده ایم که در زمره ی "قدر" شناسان پذیرایمان باشی تا "حق" شناس شویم
و بر مدار حق تنفس کنیم ...
#قدر
#رمضان
#حق
@hamedentezam
يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ
ای اهل کتاب، چرا حق را به باطل درمیآمیزید و حقیقت را کتمان میکنید، با اینکه خود میدانید؟
سوره آل عمران آیه 71
این که بعد از عمری دین داری حق را نشناسیم یک درد است
و اینکه بشناسیم و بپوشانیم دردی ست بسی بزرگتر؛
کاش ما مخاطب این آیه و این عتاب نباشیم
@hamedentezam
لا يَستَيقِنُ القلبُ أنَّ الحقَّ باطلٌ أبدا ، و لا يَستَيقِنُ أنَّ الباطلَ حقٌّ أبدا .
حضرت صادق ع فرمود :
هرگز دل به باطل بودن حق و به حق بودن باطل يقين نمى كند .
ميزان الحكمه جلد اوّل
صفحه 566
پاورقی ها
1 تفسير العيّاشي : 2 / 53 / 39.
حاشیه :
این روایت یک معیار میدهد تا انسان در مواجهه با باطل فریب نخورد
چرا که باطل با لباس حق می آید
اما کار به این سادگی نیست و این نسخه تنها برای قلب سلیم کارساز است
نه قلبی که گرفتار است و بیمار
قرآن، قلب سلیم را تنها سرمایه نجات در یوم الحشر میداند، چنانکه در سوره شعراء آمدهاست:
روزی که نه مال سود میدهد و نه فرزندان، مگر آنکس که با قلبی رسته از شرک نزد خدا بیاید( إِلَّا مَنۡ أَتَى ٱللَّهَ بِقَلۡبٖ سَلِيمٖ) .[۱]
تفاسیر مختلفی برای «قلب سلیم» بیان شدهاست که هر کدام به گوشه ای اشاره دارد:
🌱قلب سلیم، قلبی است عاری از شرک
🌱خالص از کینه، نفاق و گردنکشی
🌱تهی از عشق به دنیا
و پاک از هر چه نازیبایی ...
#حقیقت
#سبک_زندگی
#عدالت
#اندیشه
@hamedentezam