▫️ دلنوشته
شهید سید حسین علم الهدی
از دل سنگر
✍...من در سنگر هستم. در این خانه محقر. در این خانه فریاد و سکوت. فریاد عشق و سکوت. امشب پاس دارم. ساعت یک و سی ونه دقیقه.
چه شب باشکوهی است. این سنگر، این گودی در دل زمین، این گونی های بر هم تکیه داده شده، پر از حرف است. تنهایی، عمیق ترین لحظات زندگی یک انسان است. خدایا این خانه کوچک را برای من مبارک گردان. در این چند روز با خاک انس گرفته ام. بوی خاک گرفته ام. حال می فهمم که علی بن ابیطالب (ع) چگونه می فرماید: در سجده نماز حرکت اول، خم شدن روی مهر، این معنا را میدهد که خاک بوده ایم. حرکت دوم این معنا را دارد که از خاک برخاسته ایم، متولد شده ایم. حرکت سوم رفتن دوباره به خاک به این معناست که دوباره به خاک برمی گردیم؛ مرگ و حرکت چهارم به این معناست که دوباره زنده
میشویم. حیات قیامت.
اما در این سنگر همیشه در کنار این خاکیم و خاک پناهگاه مان است. درون سنگر با خود سخن میگویم. راستی چه خوب است از این فرصت استفاده کنم و با قرآن آشنا شوم. آیات خدا را بخوانم. حفظ کنم و سپس زمزمه کنم. و بعد شعار زندگی قرار دهم، باشد این دل پرهیجان و تپش را آرامش دهد....
#دلتنگیها