#پیام_عاشورا (۱)
عاشوراست، خبری آوردهاند.
خبر، کوتاه است و تلخ:
«اول، رشتۀ امیدش قطع شد، بعد سرش...»
ناامید نه از آب، از جاری کردن #آب_حیات؛ که حتی میماند هم، کسی از اکسیر حیات، لب تر نمیکرد!
قرنهاست پس از او با تولد هر نوزاد، ناامیدی از پسِ ناامیدی تجدید میشود. قرنهاست "خيَرَة المُهذّبين" و "أطائب المُطهّرين" یکی پس از دیگری "علَی الدّنیا العَفا" میخوانند و میروند.
حالا تو تاریخ را ورق بزن؛ از بصیرتش نور بگیر و از غربتش سوز. همه چیزت را در #خیمههای_عشق بباز. #رها_شو از بند "اموالکم"، "ازواجکم"، "عشیرتکم" و... . ناامیدی را از قلب تپندۀ زمین، باز پس گیر. جور دینداران تاریخ را يکتنه بر دوش گیر؛ که گاهی «با یک گل، بهار میشود».
در همین خیمهها، کربلانرفته کربلایی شو.
ادامه دارد...
برگرفته از #بیانات_استاد_لطفی_آذر
#محرم
#عاشورا
📱@Lotfiiazar
🌐 hamgaman-institute.ir
#پیام_عاشورا (۲)
«أين الحسن، أين الحسين، أين أبناء الحسين»
حسین(ع) که رفت، #نور هم رفت؛
آب حیات از زمین سفر کرد
و زمین در تاریکی غرقه شد.
اکنون اینجا آخرالزمان...
صدای ما را از میان قبور جانهایمان میشنوید؛ از جایی میان #تاریخ_ظلمت، آنجا که ابتلای هر روزش سختتر از دیروز است و دهان ظلمتش بازتر از قبل. اشک میریزیم تا دینداری تاریخ و اهلش را جبران کنیم، تا نور برگردد، تا صبح شود.
اینجا آخرالزمان...
صدای ما را از میان ضجّههایی میشنوید که از سر احساسات برنخاستهاند. اشک میفروشیم تا #بصیرت بخریم، #معرفت بخریم؛ تا روشنی برگردد به زمین.
اینجا #اسلام_هست، اما چه سود وقتی امام نیست، #حیات_نیست، نور نیست؟
خوشبین بودیم. امید داشتیم.
سادهلوحانه چنگ زدیم به نماز و حجّمان، چشم دوختیم به پوستۀ مسلمانیمان؛ و حاشا که مسلمانی بی نور امام، هیچ نزاید جز ظلمت از پی ظلمت.
اکنون اینجا آخرالزمان...
درست و غلط به هم آمیخته، باطل و حق در هم تنیده؛ نفاق و توحید، طرح جلد یکسان دارد؛ شرک، لباس شهرت پوشیده و #عیار_محبت، پایین آمده.
به زمین برنمیگردی؟
حالا از اینجا که ما ایستادهایم، جز تاریکی پیدا نیست. حتی نمیدانیم ضجّه و شِکواهامان به آستانۀ آستانت میرسد یا نه؟
همه چیز هست و هیچ چیز نیست.
برگرد ای همهچیزِ زمین.
برگرفته از #بیانات_استاد_لطفی_آذر
#محرم
#عاشورا
📱@Lotfiiazar
🌐 hamgaman-institute.ir