eitaa logo
هم قدم
26 دنبال‌کننده
274 عکس
63 ویدیو
5 فایل
متاهلا بیان همسر داری،طلاق تربیت فرزند ،فرزنداوری,نوجوانی https://harfeto.timefriend.net/16340696152796 پیام‌ناشناس گروه ما در ایتا eitaa.com/hamghadam313
مشاهده در ایتا
دانلود
من در سن ۳۰ سالگی ازدواج کردم و الان که ۳۸ سالمه، به لطف خدا سه تا بچه قد و نیم قد دارم( ۷ ساله و ۴ ساله و ۱ ساله) قصدم از نوشتن این مطالب که در ادامه میگم اینه که به همه مامانهایی که از آوردن بچه سوم میترسند،بگم: من وااااقعاً واااااقعاً، شیرینی و لذت بچه داری رو در فرزند سوم چشیدم.😍😍 البته قبلش این رو هم بگم که فرزند سوم ما خدایی شد و ما جداً غافلگیر شدیم و من وقتی متوجه شدم، تا مدتها نمیتونستم و نمیخواستم قبول کنم و مداااام گریه میکردم و میگفتم که من آمادگی ندارم، خیلی خسته ام و بچه نمیخوام. چون بلافاصله بعد از عروسیم، باردار شده بودم و از اون موقع همش در بارداری و شیر دهی و بی خوابی های شبانه و دردسرها و اذیتهای دو تا بچه کوچیک پشت سر هم و .....بودم. خلاصه اینکه خیلی خسته بودم و دلم‌ میخواست که تا حدی آزاد باشم و کارهایی که دوست دارم رو انجام بدم. وقتی متوجه بارداری سوم شدم، تماااام این مراحل بارداری و شیر دهی و سختی هایی که کشیده بودم، مثل فیلم از جلوی چشمام حرکت میکرد و مدام گریه میکردم و ناراحت بودم. البته این رو هم بگم که همسرم بسسسیار مشتاق فرزند بود و همیشه میگفت ماها که تا حدی اعتقاداتمون قوی هست، باید فرزند زیاد بیاریم و سعی کنیم بچه های خوب تربیت کنیم و بتونیم نسل شیعه رو زیاد کنیم. ولی هیچوقت نتونسته بود من رو راضی به آوردن بچه سوم بکنه و من به هیییچ عنوان بچه نمیخواستم و به شدت مواظب بودم که بچه دار نشم. ولی دوستان گلم از زمانی که دیگه به ناچار، وجود بچه سوم رو پذیرفتم، بقدری خدای مهربون در تماااام مراحل بارداری(با وجود دو تا بچه کوچیک که مدام در حال برآوردن خواسته ها و نیازها و بهونه هاشون بودم) کمکم کرد که از قبل، باورش برام غیر ممکن بود و به جرات میتونم بگم بهترین و آرام ترین و شیرینترین دوره بارداریم بود. بعد هم بدنیا اومدن و تمااااام مشکلات و سختی های داشتن سه تا بچه کوچیک که درک زیادی از مسائل اطراف رو نداشتند. و من در تمام این مراحل، از ابتدای بارداری اول تا الان، تنهای تنها و بدون هیییچ کمکی بودم و حتی همسرم هم بدلیل مشغله زیاد کاری از صبح تا ۱۰-۱۱ شب بیرون هستند. الان که پسر عزیزم یک سالش هست خدا به شدت کمکم کرده و سختی ها رو برام هموار کرده و تمام چیزهایی که برام دغدغه بوده، به آسانی تمام سپری شده. الان که فکرش رو میکنم و برام یادآوری میشه، تعجب میکنم چرا اینقدر از بارداری و بچه داری مجدد میترسیدم. باور کنید از تمام مراحل بارداری و بعد هم بچه داری سه تا بچه کوچیک بصورت همزمان با "جزء جزء" وجودم لذت بردم و فقط زیبایی و شیرینی در این مسیر را به یاد دارم و این فقط و فقط عنایت و لطف ویژه خداوند بوده.❤️❤️❤️ به عنوان مثال من در همین حین که باردار بودم، دختر بزرگترم که ۵ سالش بود رو در کلاس حفظ قرآن گذاشتم و تا قبل از اینکه وارد مدرسه بشه و بتونه خوندن و نوشتن یاد بگیره، تونست جزء ۳۰ قرآن رو حفظ کنه. با اینکه مسیر کلاسش دور بود ولی من با دختر دو سالم همیشه همراهیش میکردیم. هم در رفت و آمد و هم در تمرینهای حفظش در منزل که همین باعث شد که بیشتر وقت های اضافه ما در منزل، به خواندن و حفظ قرآن سپری بشه که برای همگی ما بسیار دلنشین بود. و این موضوع تا همین الان بسیار در تربیت و آرامش بچه ها نقش داشته. طوری که الان هر دو تا دخترهام به خوندن و حفظ قرآن علاقه دارند و از من میخوان که باهاشون تمرین کنم و واااقعا چی میتونه بهتر از این باشه در تربیت بچه ها که در پناه قرآن و با عشق به قرآن بزرگ بشن و این رو فقط و فقط از برکات فرزند سوم و توجه ویژه خداوند میدونم که در این مسیر خیلی کمکمون کرد.🙏🌹🙏 کانال هم قدم @hamghadam313
صادقی بسیار خوشحالم که در این جمع با نشاط هستم و حداقل با خانواده هایی که باهم همفکر هستیم دور هم جمع شدیم تا به همدیگه قوت قلب بدیم و باعث تشویق سایرین بشیم. من فعلا مادر هفت فرزند هستم😎 البته اگه اون دوقلوهای عزیزم که دم در بهشت منتظرم هستن رو حساب نکنیم 😞😜 با اونا میشن ۹ تا الحمدالله سن زیادی هم ندارم تازه سی و پنج سالم شده... دوتا پسر داشتیم که خدا یه دختر هم بهمون عنایت کرد، دیگه هم خودمون هم اطرافیان میگفتن خوب دیگه هم پسر داری هم دختر😍 درسم رو هم مدتی بود که شروع کرده بودم و حسابی مشغول بودم که ازین طرف اونطرف شنیدیم آقا روی فرزندآوری تاکید دارند و از طریق دوستانی که در جلسات خصوصی تر شرکت داشتند، شنیدیم فرمودند چهارتا کمه😄 آقای همسر که تا حالا روش نمیشد حرفی بزنه با این حرف رهبر بال درآورد و ما نیت کردیم به امر رهبری بازم بچه دار بشیم. سه سالگی دخترم خدا آقا مجتبی رو تو نیمه ماه مبارک به ما عنایت کرد و من تقریبا تو ماههای آخر بارداری تونسته بودم دانشگاه رو تموم کنم، سخت بود اما غیر ممکن نبود، مخصوصا که دانشگاهم تو شهر دیگه ای بود( البته پیام نور ) این روند ادامه داشت و ما هر چه زمان میگذشت چون پیگیر این مباحث هم بودیم نکات مهمتری درباره اهمیت میشنیدیم که مثلا ان شاءالله قراره سربازان صاحب الزمان زیاد بشن یا اینکه خیلی از اطرافیان میگفتن تربیت شون مهمه و خوبه آدم دوتا داشته باشه ولی با کیفیت!! ولی از یکی علمای بزرگ شنیدم که با دلایل روایی ثابت کردند تربیت هم دست خداست و ما فقط باید تلاش کنیم در راه باشیم خلاصه این شد که ما الان شش پسر و یک دختر گل داریم پسر بزرگم پانزده ساله اس و پسر کوچکم هشت ماهه... ناگفته نمونه از مادر خودم تا بقیه مخالف سرسخت ما هستن ولی ما برای نیتی که کردیم سعی میکنیم ازین حرف ها و مخالفت ها دلگیر نشیم. دلم میخواست با جزئیات بیشتری براتون توضیح بدم ولی میترسم از حوصله جمع خارج باشه😉 راستی کلی هم تجربه در زمینه ازدواج آسان، تربیت فرزند، غربالگری، اقتصاد خانواده و... دارم که ان شاءالله در فرصت های بعدی عرض میکنم یا علی💐 @hamghadam313 کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1 یه کانال خوب👆