eitaa logo
شهید حمید سیاهکالی مرادی💕
269 دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
2.4هزار ویدیو
44 فایل
✨ولادت:،۱۳۶۸/۰۲/۰۴ شهادت:۱۳۹۴/۰۹/۰۵ مزار:گلزار شهدای قزوین ~شرمنده ام.... یک جــان بیشتر ندارم تا در راه ولے عصـر ونائب بر حقـش امـام خامنه اے فـدا کنـــــم✨💫 #√شهیدحمید سیاهکالی مرادی☺️👆🏻 انتقاد!پیشنهاد؟حرفی،سخنی ¿ادمین تبادل @modafeh_chadoor
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 موقع خداحافظـے‌ بہش گفتم: ان شاءاللہ با شہادت برگردے😇😢 رفـت و شہید شـد امابرنگـشت😭 یـادم اومـدهمیشہ بہ شوخے میگفت: زحـمت تشـییع جـنازه ام روبہ کسـے نخواهـم داد!😔💚
❤️ 🔻شعری از زبان برای همسر بزرگوارشان😍 👈 حمید سیاهکالی شاعر بودن 🌾حالت چگونه است تو ای ؟ 🌿تنها ستاره ی دلــ💖ـم و دلربای من ! 🌾 خاطراتِ📖 قشنگ قدیمی ام 🌿هستی تو ترین لحظه های من 😌 🌾اینجا کنار ولی بدان 🌿پشت سر شماست دعای من 🌾حالا تو را قسم به خدا لحظه ای 😉 🌿 غمگین نباش ذره ای ای من 🌾هرشب کنار ، همسرم 🌿 بخوان به صوت قشنگت برای من♥️ 🌾هروقت می روی حرمِ شازده حسین 🌿بخوان زیارتی زِ ته دل 🌾این شعر هدیه ی من است 🌿 لطفا قبول کن همه را 🌸♥️ 🌷
🌹💕🌹💕🌹💕🌹💕🌹 . عاشق 💞خدا بود... کسی نبود كه در قبال انجام كاری توقع قدردانی و تشکر داشته باشه...🤗 یاد گرفته بودم که... به جای تشكر بهش میگفتم... "الهی شهید شی و همنشین سیدالشهدا(ع)...❤" تو جوابم میگفت... "دعات قبول....☺️ ولی آخه من خود خدا رو میخوام...❤" همسرم ارادت خاصی به اهل بیت (ع) داشت... اینو به خوبی میتونستم... از اولین و آخرین شرطش واسه ازدواج درک كنم... بهم گفت میخواد دوماد حضرت زهرا(س)بشه... خیلی شوخ‌طبع بود...😄 بعضاً اصرار میکردم كه... "صادقم...❤ یكم جدی باش..." ولی اون میگفت... "زندگی مگه غیر از شوخیه...؟"😉 زندگی واسش تنها یه بازی بود... تنها حرف‌ جدی ما مربوط میشد به شهادتش...❣ همون جلسه خواستگاری... كارشو برام توضیح داد و گفت... ممكنه چندین ماه تو مأموریت باشه... وقتی هم اتفاقات سوریه شروع شد... بی‌تابیش😥 شروع شد... تموم این مدت تلاش میکرد رضایتمو واسه این سفر بگیره... پا به پاش تو جریان كاراش بودم و... به نحوی قضیه سوریه رفتنش واسم عادی شده بود... ولی این اواخر... هر لحظه بودن با صادق واسم ارزشمند بود...💕 چون مطمئن بودم كه همسرم به خواسته قلبیش میرسه... صادقم داوطلبانه پیگیر كاراش بود... اوج احساسات و وابستگیهای دیوانه‌وارمون به هم...💕 واسه هر دومون عذاب‌آور بود... وقتی فهمیدم واسه رفتن در تلاشه... حالم دگرگون شد...😣 گریه كردم...😭 از علت ناراحتی و اشکام سؤال كرد و... این پلی شد واسه صادقم تا برام از رفتن و وصیتایش بگه... از اون به بعد واسه مون عادی شده بود... صادق از نبودناش میگفت و من از دلتنگیهای بعد رفتنش...💔 گریه میکردم و خودش آرومم میکرد...😭 قبل رفتنش... مدت سه سالی كه با هم زیر یه سقف بودیم...💕 كلی واسش مراسم عزا گرفته بودم... مراسمی كه جز خدا و من و صادق... هیچ شركت‌ كننده‌ای نداشت...😔 سال آخر زندگیمون مدام دلهره رفتنشو داشتم... () ┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄ 🌷@Hamid_1368313🌷
🌹 🔸 زیاد دونفری داشتیم. برای هم سخنرانی می ڪردیم و چاشنی اش چند خط روضه هم می خواندیم، بعد ☕️ چای، نسڪافه یا بستنی می خوردیم. می گفت: « این خوردنیا الان مال هیئته! » 😉 🔹 هر وقت چای می ریختم می آوردم، می گفت: « بیا دوسه خط روضه بخونیم تا چاے خورده باشیم! » 💔 (راوی: همسر شهید) 🌷 🌷یادش با ذکر @Hamid_1368313 🌷
بارش را بست عزم اش را جزم کرد تا نگذارد کسی به حریم ولایت تجاوز کند.. رفت و پر کشید چنآن پرکشید تا ملکوت! حالا تو مانده ای… تویی که قهرمان ترین قهرمان سرزمین مایی… توکه با رفتن همسفرت ادامه می دهی… مانند تمامی همسفران شهدا شبیه زینب کبری.. همسرت مدافع حرم شد وتو مدافع حریم عمه جآن این روزها دلم کنار توست دل تمام زنان این سرزمین کنار توست! آخـریـن دیـدار هـمـسـر شـهـیـد بـلـبـاسے 💔 🕊 او میرود دامن کشان 🥀 من زهر تنهایی چشان 🕊 دیگر مپرس از من نشان 🥀 کز دل نشانم می رود
🌹 همسر شهید روح الله قربانی: وقتی روح الله شهید شد، چند وقت بعد که خیلی دلم برای روح الله تنگ شده بود به خونه ‌خودمون رفتم وقتی کتابی که روح الله به من هدیه داده‌ بود را باز کردم دیدم که روح الله روی برگ گل رُز برام نوشـته بود: ╭─••❈✿‌‌♡✿❈••─╮ @Hamid_1368313 ╰─••❈✿♡✿❈••─╯
* من در تلفنم، نام همسرم را با عنوان "شهیــــد زنــــده" ذخیره کرده بودم؛ یک روز اتفاقی آن را دید و درباره علتش سوال کرد!🤔 به ایشان گفتم: آنقدر جوانمردی و اخلاق در شما می‌بینم و عشق شهادت داری که برای من شهید زنده‌ای❤️ قبل از رفتنش برای آخرین بار صدایم زد و گفت: شماره‌اش را بگیرم☎️ وقتی این کار را کردم،دیدم شماره مرا با عنوان "شریک جهادم و مسافر بهشت" ذخیره کرده بود🤍 گفت: از اول زندگی شریک هم بوده‌ایم و تا آخر خواهیم بود و فکر نکنی دوری از شما برایم آسان است اما من با ارزش‌ترین دارایی‌ام را به خدا می‌سپارم و می‌روم. آنقدر مرا با خانواده شهدا انس داده بود که آمادگی پذیرفتن شهادت ایشان را داشتم💚 شام غریبان امام حسین علیه‌السلام بود که در خیمه محله‌مان شمع روشن کردیم🕯 ایشان به من گفت دعا کنم تا بی‌بی زینب قبولش کند🙏 من هم وقتی شمع روشن می‌کردم، دعا کردم اگر قسمت همسرم شهادت بود، من نیز به شهدا خدمت کنم و منزلم را بیت‌الشهدا قرار دهم✨ ❤️🕊 راوے: همسر شهید🌱 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌════‌‌‌‌༻‌❤༺‌‌‌════            ╭─••❈✿‌‌♡✿❈••─╮ @Hamid_1368313 ╰─••❈✿♡✿❈••─╯
😍 🔻همسر‌شهید‌حججی: موقع‌پرو‌لباس‌مجلسی‌یواشکی‌بهم‌گفت: «هنوز‌نامحرمیم! تا‌بپسندی‌بر‌می‌گردم.» رفت‌و با سینی‌آب‌هویچ‌بستنی‌برگشت.🍺 برای‌همه‌خریده بود‌جز‌خودش.گفت میل ندارم. وقتی‌خیلی‌اصرار‌کردیم‌مادرش‌لو داد‌که‌روزه‌گرفته‌است. 👌 ازش پرسیدم:«حالا‌چرا امروز؟» گفت: «می‌خواستم‌گره‌ای تو‌کارمون‌نیفته‌ وراحت‌بهت‌برسم.»❤️ ღ꧁ღ╭⊱ꕥ َاَللٰهُمَ ؏َجَّل لِوَلیِک اَلفَرَجꕥ⊱╮ღ꧂ღ ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @Hamid_1368313