شعری رو تقدیم میکنم سروده سال ها پیش👇
#فصل_عاشقی
فصل ها می گذرند
یک به یک از پس هم
و منم باز انگار
بر لب جاده بی تابی ها
مانده ام....ساکت و آرام..که آخر دیگر
کی رسد موعد شیدایی ها
و در حسرت دل کندن ها
نه ببخشید...که دل دادن ها
و چه عطری دارد
و چه فصلی است اینک
می رسد از ته جاده تنهایی ها
در برش یک بغل آب و آیینه و یکرنگی ها
وقدم ها یش را
میشمارم کم کم
نفس گرم لطافت دارد
همه اش امید است
زندگی می دمد هر لحظه
چه زیباست
که از پس این همه فصل
تو رسیدی آخر
و ورق خواهی زد
به یقین می دانم
زندگانیم را
قلمت و قدمت سبز نگارم
من شدن را با تو آموخته ام
نام این فصلم را عاشقی نامیدم
و چه فصلی است
چشیدن دارد
#کویر
https://eitaa.com/hamid_darsi