eitaa logo
کانال حمید کثیری
179.5هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
548 ویدیو
9 فایل
دغدغه خانواده و #تربیت داریم ... موسس استارتاپ TarbiApp ➡️ Tarbiapp.com ⬅️ اینجا #مدرسه_والدین هست، جایی که قراره اول خودمون رو تربیت کنیم ✋ راه ارتباطی (اگر نرسیدم پاسخ بدم، عذر میخوام) @hamid_kasiri
مشاهده در ایتا
دانلود
داشتم فکر می‌کردم یکی از ثمرات ؛ رشدِ چند جانبه‌ی پدر و مادر هست. چند فرزند با ویژگی‌ها و خصایص مختلف، رفتارها و نگرش‌های متفاوتی رو طلب می‌کنه که اگر هر کدوم از بچه‌ها بخوان مسیر رشدی متناسب با سلایق، علایق و استعدادهاشون رو طی کنن، پدر و مادر باید خیلی خیلی متفاوت‌تر از وقتی عمل کنن که یه بچه دارن. اصلاً نوع تلاش اون‌ها در همه مسائل باید متفاوت باشه ... پی‌نوشت: متن رو فارغ از مسائل اقتصادی بخونید
🔴 رومینایی دیگر و نقش ما پرده اول؛ توی راه به صورت اتفاقی به چند تا خانواده برخوردم که ۳،۴ تا ماشین بودند. ظاهراً یه پیرمرد شصت، هفتاد ساله بزرگ جمع و به شدت مورد احترام همه بود و البته با یه صداش می‌کردن. حدود ۱۰ دقیقه دنبال یه بچه ده ساله می‌کرد که بزندش! ظاهراً اون بچه یه خورده پررویی کرده بود و غذاش رو نخواسته بود بخوره. برام جالب بود که واکنش ۱۰، ۱۲ تا آدم بزرگ دیگه که اونجا بودن، نهایتاً این بود که پیرمرد رو آروم کنن اما حق صد در صد با اون بود ... پرده دوم؛ خسته و کوفته از کار توی روستا؛ ساعت ۱:۳۰ نیمه شب، با خانواده رسیده بودیم جلوی در. بچه‌ها رو فرستادم خونه و خودم وایسادم وسایل رو جمع کنم. یه صدا اون طرف خیابون شدیداً توجهم رو جلب کرد. ماشین زده بود بغل خیابون. یه بچه حدوداً دو ساله جیغ می‌کشید و یه مرد حدوداً سی و خورده‌ای ساله مدام داد می‌زد بیا بیرون، بیا بیرون! داشتم شاخ درمی‌آورم، اومدم برم سمتش که دیدم خانمش رو از ماشین پیاده کرد و گفت پدرتو در میارم. گازش رو گرفت و رفت. بچه کماکان جیغ می‌کشید ... پرده سوم؛ خبر رو هم شنیدیم و من نمی‌خوام دوباره مکدّرتون کنم اما این رو می‌دونم که سوای از سوگواری و لب گزیدن، همه‌ی ما وظایفی داریم که جای مهمه این داستانه. وقتی سال ۷۶، یه پسر ۹ ساله به اسم آرین توسط پدرش کشته شد، چون شاکی وجود نداشت پدر بدون هیچ مشکلی به زندگیش ادامه داد ... اما امروز مدعی‌العموم وارد پرونده شده. این یعنی یه عده‌ای در طول این سال‌ها کار کردن، تلاش کردن و منفعل ننشستن خیلی از افراد، نهادها و سازمان‌ها اومدن و دارن روی نهادهای قانونی ترسوندن خانواده‌ها مانور میدن که دیگه این اتفاقات نیفته. من هنوز به این نتیجه نرسیدم که این کار درسته یا راهگشاست!! از اون طرف هم می‌دونم که بی‌تفاوتی یه عده‌ای در این شرایط به هیچ وجه راهگشا نیست ... قطعاً، باید کاری کرد. کارهای حقوقی، فرهنگی، سیاسی و ... اما سهم من و شما در این شرایط چیه؟! 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
فردا، جمعه ساعت ۱۱.۰۰ صبح، لایو تخصصی داریم با موضوع مهم که خیلیا درباره‌ش اشتباه فکر میکنن و خیلی هم نگرانن براش، این لایو درپیج اینستاگرام زیر بنده و آقای دارابی به صورت همزمان برگزار میشه👇 برای دنبال کردن بحث پیج زیر رو در اینستاگرام دنبال کنید 👇👇 Instagram.com/hamidkasiri_ir احتمالاً درباره اتفاقی که برای دختر تالشی هم افتاد از منظر تربیت فرزند صحبت کنیم
🔴 ۲۸۱ هزار کامنت برای وزیر! بهترین رمانِ نوجوانی که تا امروز خوندم؛ با فاصله زیاد «آن سوی جنگل خیزران» از یوکو واکاشیما واتکینز هست که ترجمه فوق‌العاده‌ی مجید عمیق اون رو خیلی خوندنی‌تر کرده. نویسنده یه بخش کوتاه ولی خیلی مهم از زندگیش که مربوط به اواخر جنگ جهانی دوم هست رو توی این کتاب روایت می‌کنه. یوکو دختر یازده ساله‌ ژاپنی هست که سومین فرزند خانواده است و به همراه خانواده‌اش در شمال کشور کره زندگی می‌کنه. پس از این‌که کره‌ای‌ها می‌خوان کشورشون رو از حضور ژاپنی‌ها پاک کنن، مادر خانواده تصمیم می‌گیره برای نجات از خشم و کینه‌ کره‌ای‌ها خونه خودشون رو ترک و به سمت ژاپن فرار کنند. داستان فرار اون‌ها به سمت ژاپن فوق‌العاده خواندنی و عبرت‌آموزه. سفری هولناک که تماماً بازتابِ شجاعت و مبارزه برای بقاست و از آوارگی، گرسنگی و رنج مردم در جنگ میگه. در میان این همه رنج و محنت یک همدردی، احسان و کمک به یکدیگر وجود داره که امید به آینده رو در خانواده زنده نگه می‌داره و زیبایی‌های زندگی رو حتی در روزهای سیاه جنگ جهانی یادآور میشه. در این کتاب یه تیکه بیش از هر چیزی نظرم رو جلب کرد و اون موقعیه که مادر و دو دختر با سختی به ژاپن میرسن. مادر؛ یوکو رو برای ادامه تحصیل حتی در اون شرایط به مدرسه می‌بره تا ثبت‌نامش کنه و از تحصیل عقب نیفته! توی کلاس اتفاقات ناخوشایندی می‌افته که برای اینکه داستان لو نره و شاید دو نفر بخوان کتاب رو بخونن 😏 بیشتر توضیح نمیدم. اما یه خاطره جالب از نظام آموزشی ژاپن که در کتاب روایت میشه رو میگم. ظاهراً در کلاس درس، هر کسی درسش از بقیه بهتر باشه و بیشتر درس بخونه، تکلیف بیشتری رو به عنوان تشویق دریافت می‌کنه. مدرسه و معلم به رشد بیشترش کمک می‌کنن و خودِ اون دانش‌آموز هم فوق‌العاده از این موضوع خوشحال‌تره! درست عین نظام آموزشی ما و البته دانش‌آموزامون، درست عین تربیت همه ما که عاشق کار بیشتر و رشد بیشتر هستیم، درست عین کارمندامون و درست عین ... اما یه سوال؛ پیج وزارت آموزش و پرورش کلاً ۱۴ هزار فالوور داره! پست آخری که گذاشته شده مربوط به حدود ۵ ماه پیش هست اما بیشتر از ۲۸۱ هزار کامنت داره 😳🤔 بیش از ۱۰۰ هزار دانش‌آموز از وزیر خواستن که به علت شرایط خاص ، آزمون‌های امتحان نهایی برگزار بشه!! داستان چیه؟! بچه‌های ما از چی به چی فرار می‌کنن؟! داریم توی تربیت چی کار می‌کنیم؟! 👈 در اینکه بچه‌ها در سال کنکور و تعیین رشته در شرایط بسیار بدی هستند و واقعا در این مدت بهشون جفا شده، بحثی نیست اما سوالم اینه که چرا می‌خوان آزمون‌شون حضوری نباشه؟! واقعاً کرونا ... 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
🔴 جای فیزیک و شیمی نیست!! ❓سوال؛ جسمی در فاصله ۱۲ سانتی‌متری یک آینه کروی قرار دارد. اگر بزرگنمایی آینه در این حالت یک سوم و تصویر در پشت آینه تشکیل شده باشد، نوع تصویر، نوع آینه و فاصله کانونی آینه را مشخص کنید. ❓سوال؛ فرمول مولکولی آلکانی که دارای ۱۱۰ الکترون پیوندی می‌باشد در کدام گزینه آمده است؟ C16H34 C17H36 C18H38 C19H40 نمی‌دونم؛ شاید من خیلی خنگم یا درس نخون بودم که هیچ کدوم از این‌ها رو جوابش رو یادم نمیاد! حتی هر چی فکر می‌کنم، یادم نمیاد که حتی یک بار این جور سوال‌ها یا فرمول‌ها به دردم خورده باشه یا حتی کسی به دردش خورده باشه و من تونسته باشم کمکش کنم. من به جای این‌ها دوست داشتم هنر خوش‌نویسی، نقاشی، سفالگری و کلی هنر دیگه یاد می‌گرفتم ... دوست داشتم مهارت دوست‌یابی، همدلی کردن با دیگران، مهارت حل مسئله، مهارت تصمیم‌گیری درست در موقعیت‌های مختلف، مهارت‌هایی مثل دست به آچار بودن، نان پختن، باغبانی، سوارکاریو کلی کار دیگه رو یاد می‌گرفتم. دوست داشتم در مورد اینکه کاسبی چه شکلیه بدونم و تجربه‌اش کنم، در مورد پول بدونم، در مورد اینکه کار گروهی چی هست، در مورد اینکه چی جوری میشه با چه سرمایه‌ای چه کاری رو انجام داد، در مورد اینکه من برای چه کاری ساخته شدم، در مورد اینکه چی جوری می‌تونم خیر بیشتری توی جامعه‌ام ایجاد کنم و کلی چیزای دیگه امروز از ساعت ۹:۳۰ صبح تا ساعت ۷ بعدازظهر، بدون وقفه در حال مصاحبه گرفتن برای سه موقعیت شغلی بودم. هم زن و هم مرد، هم بیست ساله و هم پنجاه ساله، خلاصه همه جوره داشتم و باز به این فکر کردم که ماها در طول دوران تحصیل، توی مدرسه و دانشگاه چی یاد گرفتیم؟! چرا افراد مسیر درستی برای رشد طی نکردن و نمی‌کنن؟ چرا با کمترین مهارت، تخصص و تجربه؛ بیشترین توقع رو داریم و براش خیلی راحت دروغ هم میگیم؟! اصلاً چرا ورزش، هنر، مهارت‌ها و کسب‌وکار برای آموزش و پرورش ما جدی نیست؟! یادمه همیشه زنگ ورزش بی‌اهمیت‌ترین زنگ کلاسی برای مدیر و مسئولین مدرسه بود و شاید هنوزم باشه اما مهم‌ترین و جذاب‌ترین زنگ برای ما دانش‌آموزا بود. یادمه یه روز میدون تیر رفتن جذاب‌ترین خاطره کل سال تحصیلی بود و شاید هنوز تک‌تک آموزش‌هاش رو فراموش نکردم. یادمه ... نمی‌دونم اگه دست ما بود، اون رو بر چه اساسی می‌چیدیم؟! چی رو توش می‌گذاشتیم و چی رو حذف می‌کردیم؟! ... 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
🔴 هدف آموزش و پرورش؛ بووووق .... همیشه بین متفکرین و فیلسوفان تعلیم و تربیت این سوال مطرح بوده که شما وقتی یک متعلّم یا مترّبی (همون دانش‌آموز و دانشجوی خودمون 😉) رو تحویل می‌گیرید، دوازده یا بیست سال بعد؛ قراره چه چیزی تحویل بدید؟ یعنی شما قراره چی رو دقیقاً به شاگرد منتقل کنید؟ پاسخ به این سوال در حیطه اهداف و رسالت‌های تعلیم و تربیت هست که عموم متفکرین سه مورد رو برشمردن. یعنی یا یکی از این سه تا، یا دو تا از سه تا یا هر سه رو گفتن! اما به صورت کلی روی این سه تا اتفاق نظر هست. حالا اینا چیان؟! ⁦1️⃣⁩ انتقال میراث فرهنگی مطابق با این دیدگاه هدف تعلیم و تربیت، انتقال میراث فرهنگی‌ای هست که هر یک از ما همراه خودمون داریم و باید اون رو به نسل‌های بعدی منتقل کنیم. این میراث فرهنگی هم خیلی ساحت‌های گوناگونی داره. مثلا یکیش اینکه باید ارزش‌ها رو به نسل بعدی منتقل کنیم. یعنی ساده شده‌اش اینه که مدرسه و دانشگاه باید بتونه ارزش‌های مورد نظر ما رو به بچه‌هامون منتقل کنه. حالا ارزش‌هامون چی هست و نقش خانواده این وسط چیه، محل بحثم نیست. بعداً صحبت می‌کنیم ... 2⃣ ساختن شاگرد برای یک زندگی خوب، خوش و ارزشمند هر کدوم از اینا کلی صحبت داره که الآن و اینجا جاش نیست! اما چیزی که محوریت داره زندگی کردن هست البته از نوع خوب، خوش و ارزشمندش. 3⃣ کشف استعدادهای بالقوه و شکوفا کردن اون‌‌ها در این دیدگاه هر انسانی یک معدن هست که معلم یا مربی، نقش کانی‌شناس رو در اون بازی می‌کنه و محتویات این معدن رو کشف، استخراج و البته فرآوری می‌کنه. طبیعتاً هر قدر افراد؛ رشدِ بیشتر و متعادل‌تری کرده باشن، استعدادهای بیشتری بروز و ظهور دارم و زمینه برای بالفعل کردن اون‌ها مساعدتر هست. 👈 حالا فکر می‌کنید در آموزش و پرورش ایران کدوم یکی از سه مورد دغدغه هست یا هدف نظام تعلیم و تربیت کشورمون؟! ظاهراً و باطناً هیچ کدام!! 😞😞 در ایران تنها هدف اینه که هر کدوم از شاگردان متخصص یک شغل یا حرفه خاصی بشن. البته بماند که به دلایل متعدد در همین هدف هم موفق عمل نکردیم و نمی‌کنیم! در ایران وقتی کسی مثلاً در سی و چند سالگی دکتری می‌گیره تازه متوجه میشه که زندگی کردن بلد نیست! یعنی این فرد اگه مکانیک خونده در حالت آرمانی در کارگاه ساخت بسیار موفق هست اما خارج از اون ... حالا والدینی که خودشون تحت تربیت چنین سیستمی بزرگ شدن معمولا نمی‌پذیرن که بچه‌هاشون بخوان متفاوت از سیستم فکر یا عمل کنن! مثلا یکی از چالش‌های بزرگ من با اکثر والدین اینه که شادی رو از بچه‌هاشون میگیرن به قیمت این که بچه باید درسش رو بخونه! و البته بچه هم درسش رو نمی‌خونه 😜 (اینکه شادی چیه هم بمونه طلب‌تون) حالا چند تا سوال که باید بهش فکر کنید؛ برای شما قابل پذیرش هست که فرزند شما شب امتحانش رمان بخونه؟ می‌تونید بپذیرید که فرزند شما بگه من نمی‌خوام بیشتر از دیپلم بخونم و می‌خوام یه استارتاپ راه بندازم؟ براتون قابل قبول هست که بچه شما چون توی ورزش یا هنر موفق هست بخواد دیگه بیشتر از سوم دبیرستان نخونه؟! (نمی‌خوام بگم چی درسته و چی غلط، فقط دارم طرح سوال می‌کنم) 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
🔴 با اتوبوس تا مدرسه؛ یادش به خیر ... من یکی از بهترین خاطرات دوران مدرسه رفتنم مال راهنمایی هست. خونه ما سمت پیروزی و منطقه ۱۴ بود اما مدرسه‌ام سمت بهارستان و منطقه ۱۲ ... هر روز تقریباً ساعت شش و ربع از خونه میزدم بیرون و حدود ده تا پانزده دقیقه تا ایستگاه اتوبوس پیاده می‌رفتم. بعد اتوبوس خط سیزده آبان - بهارستان رو سوار می‌شدم و می‌رفتم مدرسه. (یادش به خیر؛ یه بسته بلیط کاغذی می‌خریدیم، ده تاییش صد تومن بود. چه بازار سیاهی داشت تقلبیاش 😬) زنگ مدرسه ساعت ۷.۳۰ می‌خورد اما من طوری راه می‌افتادم که قبل ۷.۰۰ مدرسه باشم. چرا؟! چون زودتر برسم مدرسه و هر روز تا قبل از صبحگاه تو حیاط فوتبال بازی کنم. البته چند تا دیوانه دیگه هم شبیه خودم بودن! 😜 یعنی تا حدود ۷.۲۵ که ناظم یا مدیر می‌رسیدن مدرسه بازی می‌کردیم و بعدش بساط جمع میشد تا فردا. نمی‌دونمم مشکل‌شون با بازی کردن ما چی بود که اگه سر می‌رسیدن و حواسمون نبود، توپ رو پاره می‌کردن و یکی‌مون رو می‌بردن دفتر 😬 هر روزم تو صبحگاه می‌گفتند هر کی صبح‌ها فوتبال بازی کنه چنان و چنان! ولی ما فرداش ... ما سوای اینکه هر روز توی مدرسه باید با این چالش جدی مواجه می‌شدیم و براش تدبیر می‌کردیم - که البته فقط همین یه چالش نبود 😊 - توی راه هم هر روز تجربیات جدیدی داشتیم. چه توی رفت و چه توی برگشت. تقریباً هیچ خاطره تلخی از اون دوران ندارم و واقعاً الآن فکر می‌کنم که رفت و آمد بین مردم خیلی چیزا یاد من داد که شاید خیلی بچه‌ها ازش محروم بودند. (البته این موضوع پیش‌نیازهایی داره که توی این پست جاش نیست، لذا همینجوری توصیه نمیشه که شمام بدون ملاحظه برای بچه‌هاتون تجربه‌اش کنید) اما دوره دبستان تا جایی که می‌شد مدرسه به ما نزدیک بود. یعنی سعی شده بود بهترین مدرسه‌ی نزدیک انتخاب بشه. یعنی سر کوچه‌مون مدزسه بود اما اونجا نمی‌رفتم و یه خیابون بالاتر می‌رفتم. یه کورس تاکسی بود. صبح‌ها با خواهرم تاکسی سوار می‌شدیم و می‌رفتیم. اون راهنمایی بود و من دبستان. تاکسی رو اون انتخاب می‌کرد و سوار می‌شدیم، نفری ۲۵ تومن! برگشتنه هم معتمدترین فردی که می‌شناختیم یعنی سرایدار مدرسه من رو با موتورش می‌رسوند خونه. یه یاماها داشت، یادش به خیر ... چی می‌خوام بگم؟ مادرم هیچ وقت به من نگفت جامعه ناامنه، اما نکات ایمنی رو خیلی ساده و بدون اینکه من رو بترسونه بهم گفت. شاید چندین بارم بدون اینکه بفهمم باهام تست و تمرین کرد تا بفهمه درست یاد گرفتم یا نه. ورود من به اجتماع رو هم ریزه ریزه و در یک بازه‌ی ۵ ساله زیادتر کرد. یعنی من بزرگ‌تر می‌شدم و مادر که می‌دید تواناییم بیشتر شده، دایره رو برام بزرگ‌تر می‌کرد. این یه مورد ... مورد دیگه اینکه فاصله خونه تا مدرسه هم باید به صورت تقریبی این سیر رو طی کنه. یعنی در دوره دبستان ترجیح بر نزدیک بودنه. یعنی مسیر رفت و آمد خودش موضوعیت داره که کوتاه باشه و البته این فقط یه فاکتوره (برای نتیجه‌گیری توی انتخاب مدرسه چندین فاکتور مهمه که دارم کم‌کم میگم و یه فاکتور هم فاصله تا خونه هست. شما برای تصمیم‌گیری باید جمیع موارد رو در نظر بگیرید. یعنی در شرایط یکسان بین دو مدرسه اولویت با اونی هست که نزدیک‌تره) حالا شاید بگید گفتن این نکته که اینقدر آسمون ریسمون بافتن نداشت! منم میگم که اولاً کلی نکته تو دل این دو، سه تا خاطره گفتم که بعداً باهاشون کار داریم، ثانیاً برای این بود که خودتونم به اون دوره فکر کنید و نکات مثبت و منفیش رو ببینید، چون بعضیامون برای بچه‌هامون فقط به توی گلخونه بودن راضی میشیم. شمام به خاطرات دوران تحصیل‌تون فکر کنید ... 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
🔴 بچه‌ها ۶ سالگی برن مدرسه یا ۷ سالگی؟! همه جا و همه کس یه حرف رو میزنن! مامان‌بزرگ، خاله، عمو، دایی، دوستان، آموزش و پرورش، جامعه و حتی بقال سر کوچه هم همین رو میگه! چی میگه؟! بچه رو زودتر بفرست مدرسه که عقب نیفته! چرا میخوای یه سال دیرتر بفرستی؟ چرا بچه رو عقب می‌اندازی؟ و ... اما شخصاً هنوز نفهمیدم بچه از چی قراره عقب بیفته! 🤔🤔 اگر شما با بچه‌ها کار کرده باشید خصوصاً در مقطع پیش‌دبستانی و سال‌های اولیه دبستان، کاملاً تفاوت بین بچه‌هایی که زیاد بازی کردن و بچه‌هایی که کمتر بازی کردن رو مشاهده می‌کنید. در واقع ورود به دبستان حجم زیادی از قوانین رو با خودش میاره و این موضوع نیازمند اینه که بچه بازی‌دونِش 😬 پُرِ پُر باشه. یعنی تا اون سن حسابی آزادانه بازی کرده باشه (آزادانه ولی در چارچوب که محل بحث نیست و قبلا در موردش نوشتم) اما اینکه مدام می‌گیم بچه عقب می‌افته. دقیقاً از چی؟! از اینکه یه سال دیرتر بره راهنمایی، یه سال دیرتر دیپلم بگیره، یه سال دیرتر همسر اختیار کنه 😬 یا ...! ببینید این مثل اینه که شما فرضاً دوره ابتدایی رو طی نکنید و یک دفعه بخواید وارد راهنمایی بشید، حالا شما جلوتر هستید یا بقیه اون‌هایی که این دوره رو گذروندن؟! هم به لحاظ عقلی، هم جسمی و هم روانی بچه‌های دیگه پذیرش بیشتری برای ورود به راهنمایی دارن تا شمایی که ابتدایی رو نگذروندی .... حالا با آموزش و پرورش چی کار کنیم؟!!! من حرفی ندارم، چون ممکنه فردا بیان منو ببرن و باید برام کمپوت بیارید 😁 اما خیال‌تون راحت اگه فرزندتون یه سال دیرتر بره مدرسه کسی نمیاد یقه شما یا بچه رو بگیره! یعنی ممکنه برای ثبت‌نام قدری اذیت کنن 😕 اما قانوناً نمی‌تونن فرزند شما رو ثبت‌نام نکنن ما تو دوران آموزشیِ خدمت سربازی یه قاعده داشتیم. هر کار می‌خواستیم می‌کردیم و آخرش می‌گفتیم توجیه نبودیم 😂😂 و چون توجیه نبودیم کسی باهامون کاری نداشت ... (خداییش الآن نیاید تاریخ تولد فرزندتون رو بفرستید و بگید الآن بره یا سال دیگه!! فکر کنم متن واضحه 🙏🌹) 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
🔴 تبریک میگم، شما ۱۴ شدید ... من فیزیک رو خیلی دوست داشتم و البته استعداد خوبی هم داشتم. یادمه اول دبیرستان؛ یه جلسه کامل در مورد فیزیک مکانیک ارائه دادم. کل بحث رو از فیزیک هالیدی آورده بودم، چون خواهرم اون سال دانشجو شده بود و کتاب رو توی خونه داشتیم. امتحان آخر ترم اما خیلی خیلی سخت بود! علتشم این بود که مدرسه ما سه تا معلم فیزیک داشت و سوال‌ها رو معلم ما طرح کرده بود و احتمالاً برای اینکه کَلِ بقیه معلم‌ها رو بخوابونه 🙄 سوال‌ها رو سوپر دولوکس داده بود. یادمه چندین نفر از کلاسِ خودمون افتادن. وسط بقیه امتحانا بود که یه روز معلم فیزیک رو توی راهرو دیدم. یه نگاه مأیوسانه‌ای به من کرد و گفت اصلاً ازت توقع نداشتم، منم داشتم آب می‌شدم و می‌رفتم تو زمین، واقعاً فکر می‌کردم افتادم که اینجوری میگه! از این بچه‌هام نبودم و نیستم که بعد امتحان بدو بدو بیام جواب سوال‌ها رو توی کتاب چک کنم! کلاً حالِ این آدما رو درک نمی‌کنم! 😬 نمره‌ها اومد و من بالاترین نمره مدرسه شده بودم!! 👉 ۱۸.۷۵ 👈 چندین سال بعد اواسط دهه ۸۰ بود و ما دانشجوی کارشناسی بودیم. یکی از دروسِ اختیاری، روخوانی قرآن بود که برداشته بودم. هر جلسه استاد از بچه‌ها می‌خواست به ترتیب چهار، پنج خط قرآن بخونن و بعدش یکی دو تا نکته روخوانی می‌گفت و تقریباً همه با هر کیفیتی چهار، پنج خط رو بالاخره می‌تونستن بخونن 😕 یه جلسه استاد به یکی از دوستان ما اشاره کرد که بخونه، اونم شروع کرد. تقریباً نصف خط خونده بود که استاد یه دفعه گفت بسه آقا، بسه. دیگه نمی‌خواد بخونی!! امتحان پایان ترم شد. استاد دو تا سوره رو مشخص کرده بود که ازشون امتحان می‌گیره. نوبت این دوست ما شد که چهار پنج خط بخونه. تقریباً کل کلاس یه حال اینجوری داشتیم 😏 اونم خوند و در کل سه، چهار تا غلط داشت. استاد بهش ۲۰ داد و بابت تلاشی که در این مدت کرده بود ازش کلی تقدیر کرد. توی همون کلاس کسانی بودند که با وجود یکی، دو اشتباه ۲۰ نشدند! نمره به تلاش ... یکی از مشکلات نظام آموزشی ما و البته خیلی از جاهای دیگه دنیا اینه که هنوز روش بهتری برای ارزیابیِ یادگیری پیدا نکردن یا به دلیل پیچیدگی روش‌های دیگه نخواستن بهش تن بدن! ظاهراً در روش فعلی تلاش افراد اصلاً مهم نیست. استعداد و علاقه‌شون به اون درس هم مهم نیست. هر کس نمره بالاتری بیاره ارزش بالاتری در سیستم داره. درس‌های مهم‌تر هم از قبل مشخص شدن! و اگه مثلا ورزش ۲۰ بشی اما ریاضی ۱۴، تو خیلی خیلی دانش‌آموز ضعیف‌تری هستی از کسی که ریاضی ۱۹ شده و ورزش ۱۶ 🥺🥺 هنجارها همه چیز رو مشخص می‌کنن و اولویت‌بندی درس‌ها هم در مدرسه و هم بین ما والدین کاملاً مشخصه! این وسط استعداد و علاقه دانش‌آموز هم اصلاً مهم نیست. اما آیا هنجارها در جامعه ما درست ایجاد شدند؟! لزوماً نه. مثلاً یه هنجار اینه که رشته ریاضی و تجربی رو باید بچه‌های با معدل بالاتر برن و بقیه رشته‌ها برای اونایی که درس‌شون ضعیف‌تره! در حالی که به عنوان یه مطلع از بازار کسب و کار دارم عرض می‌کنم مثلاً برخی شاخه‌های علوم انسانی بسیار پول‌سازتر هستند. حالا کی گفته پول مهمه؟ چرا اصلاً درآمد بیشتر و بالاتر برامون مهمه و حتی از شاد بودن و مفید بودن افراد مهم‌تر شده؟ این رو هم هنجارها در جامعه ایجاد کردند. اصلاً همینکه یکی رو با بنز و یکی دیگه رو با پژو ۴۰۵ می‌بینیم، ناخودآگاه اکثریت احترام بیشتری به بنزسوار می‌گذاریم ولو هیچ چیز از اون دو تا آدم ندونیم. در مورد نمره هم دقیقاً همین اتفاق افتاده ... سوای اینکه تلاش افراد مهمه و نه نمره برگه‌شون، لزوماً نمره ۲۰ نیست که خوبه. نمره ۱۴ و حتی ۱۲ هم خیلی نمره‌های خوبی هستند. نشانه این هستند که شما ۶۰ درصد یا ۷۰ درصد بحث رو یاد گرفتید و این خیلی خیلی خوبه. اصلاً راه دور نریم، شمایی که این متن رو خوندید اگر ۷۰ درصد اون رو فهمیده باشید، احتمالا چیزهای زیادی دستگیرتون شده و البته یعنی من خیلی خیلی در انتقال مفهوم موفق بودم. تبریک میگم، شما ۱۴ شدید ... 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
🔴 بچه‌ام مرغدار بشه یا مهندس؟!! اگه هر روز نباشه، هر دو سه روز یه بار پیش میاد که خانواده‌ای از من می‌پرسه چی جوری با بچه‌مون صحبت کنیم یا چی بگیم که بره ریاضی فیزیک؟ بعضی موقع‌هام تجربی! منم بلا استثناء اینجوری میشم 🥴 یا اینجوری 😒 یا نهایتاً اینجوری 😐 واقعاً اون لحظه احساس می‌کنم هر کاری دارم می‌کنم سر کاریه 😬 یکی از رفقای قدیم هم بود که علامه حلّی درس می‌خوند و توی اونجا هم شاگرد اول بود. ریاضی فیزیک می‌خوند اما شدیداً به ادبیات علاقمند شده بود و توی المپیاد ادبی هم رتبه آورده بود. یه دفعه ورق برگشت و تصمیم گرفت بره انسانی و چون خیلی دغدغه‌اش زده بود بالا، شروع کرده بود به مطالعه و توجیه دیگران. یه روز رفت پیش مدیر مدرسه خودشون و فرزانگان. اونجا گفته بود چرا رشته انسانی نمیارید؟ بهش خیلی ساده گفته بودن باهاش توی کجاها میشه مدال آورد؟! 🙄 نمی‌دونم در جریان هستید یا خیر! در کشورهای پیش‌تر توسعه یافته، نخبگان‌شون رو به سمت علوم انسانی و علوم پایه سوق میدن. علت هم ساده است، موتور محرکه‌ی تمدن، علوم انسانی و علوم پایه هستند. اصلاً به همین دلیله که بیشترین میزان مهاجرت‌پذیری و اقامت‌های کاری در رشته‌های فنی مهندسی و شاخه‌های مختلف علوم تجربی هست. در کشور ما و خیلی از کشورهای در مسیر توسعه؛ دقیقاً فضا برعکسه ... اصلاح این موضوع هم یه شبه نیست. هنوز که هنوزه توی مدارس، مدیر، معلم و مشاور؛ بچه‌هایی که نمره بالاتری دارند رو سوق میدن به سمت ریاضی فیزیک و تجربی. خیلی از خانواده‌ها هنوز از ترس حرف خواهر شوهر و جاری بچه‌ها رو مجبور می‌کنن ریاضی فیزیک بخونن! چرا؟ چون بچه‌شون برچسب مهندس بخوره روی پیشونیش! (البته الان دیگه برچسب‌ها خیلی کارکردی ندارن، چون همه همدیگه رو توی خیابون و هرجایی!! دکتر و مهندس و استاد صدا میزنن 😬) حالا ساده اگه بخوایم بگیم، فرزند شما چه رشته‌ای باید بخونه یا براش بهتره چی بخونه؛ باید بگیم که از حداقل دو سال قبل تحقیقاتش باید شروع بشه. باید فرزند شما تا می‌تونه مشاغل مختلف رو مشاهده کنه و احیاناً باهاشون درگیر بشه. باید روش‌هایی برای ارزیابی علایق، سلایق و استعدادهاش پیدا کنید. خیلی هم به این دل نبندید که در شرایط فعلی نظام آموزشی بتونه کمک درستی به شما بکنه ... من هنوز یادم نمیره مادری که سال قبل با استرس تمام از روستاهای شهریار به من زنگ زد و ناراحت بود که چرا پسر ۸، ۹ ساله‌اش علاقه شدیدی به مرغداری داره و توی همون حیاط خونه جوجه‌کشی راه انداخته و انواع مرغ و خروس و بوقلمون و بلدرچین و ... رو داره پرورش میده و من چشمام برق میزد و داشتم کِیف می‌کردم. مادر نگران آینده شغلی فرزندش بود و من گفتم اگه از الان شروع کرده و در آینده این کار رو اصولی‌تر پیگیری کنه، یکی از پردرآمدترین شغل‌ها رو داره ... 👈 نمی‌دونم شما با چه خط‌کش و معیاری می‌خواید به آینده بچه‌هاتون جهت بدید؟ 👈 نمی‌دونم تا حالا با فرزندتون رفتید کارگاه مبل‌سازی، رفتید کارگاه نخ‌ریسی، رفتید ابزارفروشی‌های حسن‌آباد، رفتید پژوهشگاه مطالعات علوم انسانی، رفتید رصدخانه، رفتید مکانیکی، رفتید یه شرکت بازرگانی، رفتید تولیدی کفش، رفتید حوزه علمیه، رفتید سازمان جغرافیایی، رفتید مرغداری، رفتید موزه‌ها و .... 👈 راستی خودتون چقدر رفتید مشاغل رو از نزدیک ببینید؟ خودتون سال چندم دانشگاه فهمیدید باید یه چیز دیگه می‌خوندید؟ و ... 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
سلام فردا، جمعه ساعت ۱۱.۰۰ لایو دوم تربیت جنسی در هفت سال اول رو داریم اگر می‌خواید توی لایو شرکت کنید صفحه اینستاگرام زیر رو دنبال کنید 👇👇 Instagram.com/hamidkasiri_ir دقت کنید برای شرکت در لایو باید اینستاگرام‌تون آپدیت باشه 👈 جلسه رأس ساعت ۱۱.۰۰ صبح شروع میشه، جا نمونید