eitaa logo
کانال حمید میرشمسی
39 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
3.5هزار ویدیو
3 فایل
قسّام بهشت و دوزخ آن عقده گشای، ما را نگذارد که درآییم ز پای
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از عمار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥هر کس گفت عاشورا و هئیت رو سیاسی نکنید اینو براش بفرست تا بدونه اصلا فلسفه عاشورا چی بوده. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @ammar1402bahman
🔻منطق سرخ حسین و منطق بی‌رنگ ما: ارادت دینی، اراده‌ی انقلابی 🖊مهدی جمشیدی ۱. روزگار عجیبی‌ست که در آن، کسانی کربلا را در سال شصت‌ویک هجری متوقف کرده‌اند و برای امام شهید، حسین -علیه‌السلام- ناله سر می‌دهند، اما حاضر نیستند که در کربلای امروز، سر بدهند. همراهی‌شان با حسین، از سوگواری و گریه فراتر نمی‌رود؛ چنان‌که اشک‌های کوفیان نیز پس از کربلا جوشید، اما قیامی از آن نخروشید. نشسته‌اند و به گذشته می‌نگرند و اکنون‌شان، شبیه میلیون‌ها نظاره‌گر سال شصت‌ویک هجری است. نه این سو هستند و نه آن سو. در هنگامه‌ی کربلا، خاموش و بی‌طرف هستند و پس از کربلا نیز، جز عزا و مویه و فغان نمی‌دانند. دلداده‌ی عزای حسین هستند و نه خط حسین. می‌گریند، اما فریاد برنمی‌آورند. تشنه‌ی چای روضه هستند، اما از شمشیرهایی که تشنه‌ی خون‌شان هستند، هراس دارند. با خون، عهد نبسته‌اند و جان خویش را عزیزتر از راه حسین می‌شمارند. از کربلا، یک داستان غم‌انگیز ساخته‌اند که فقط باید در سوگ آن گریست و محزون بود، اما اکنون‌شان و انتخاب‌های اکنون‌شان را به آن عرضه نمی‌کنند. در این روایت، کربلا نمی‌تواند خودآگاهی تاریخی ایجاد کند و مسئولیت اجتماعی بیافریند، بلکه در احوال و نقلیات شخصی، محدود می‌ماند و از درس و عبرت تاریخی، تهی‌ست. براین‌اساس، خط مقاومت و مخالفت و تضاد و عصیان از درون آن برنمی‌خیزد که هزینه‌دادن برای آن، معنا پیدا کند. ۲. و کاش فقط نظاره‌گر بودند و بیرون از معرکه، در مرداب زندگی شخصی خویش فرومی‌رفتند، اما بسیاری، با کربلای دیروز، هم‌دردی می‌کنند و با کربلای امروز، نامردمی. زخم زهرآگین بر قلب خط مقاومت و مبارزه و انقلابی‌گری می‌نشانند و جبهه‌ی سازش و تسلیم و انقیاد را برمی‌گزینند. از راه‌ رفته، بازمی‌گردند و تجربه‌ی گره‌گشای مقاومت را کنار می‌نهند. مقاومت را باطل و بی‌فرجام می‌شمارند و بی‌اعتنا به خط حسین، به سوی قبله‌ی مذاکره و التماس و ذلت، سجده‌ می‌کنند. وعده‌ی همراهی می‌دهند اما اندکی بیش، دوام نمی‌آورند و به جبهه‌ی مقابل می‌گریزند. برای غربت حسین، بر سینه می‌کوبند، اما برای تداوم راه حسین، قدم برنمی‌دارند. منطق حسین را دفن کرده و قیام خونینش را به یک خاطره‌‌ی محزون فروکاهیده‌اند که بازخوانی سالیانه‌اش، حاصل عملی و عینی ندارد. در طلب ثواب شخصی هستند نه صواب جمعی. حق را می‌بینند و می‌یابند، اما جانب لذت و منفعت و تعصب را می‌گیرند. هم‌اشک و هم‌درد حسین هستند، نه هم‌راه و هم‌منطق او. حقیقت را تنها نهاده‌اند و سر در لاک زندگی شخصی فروبرده‌اند. جز به خود نمی‌اندیشند و نصیبی از بی‌تعلقی نبرده‌اند. حسین را برای محرم و هیأت می‌خواهند و نه برای همیشه و جامعه. حزن را بر حماسه ترجیح می‌دهند و مذاکره را بر مقامت. به میدان رفتن حسین را می‌ستایند، اما خودشان، دیپلماسی را برمی‌گزینند و حتی از احتمال جنگ می‌هراسند. آداب تقیه می‌دانند و با مبارزه بیگانه‌اند. برای حسین، قیام را می‌پسندند و برای خویش، تقیه را. از حسین، توقع خون دارند و از خویش، توقع اشک. در پوسته‌ها و ظواهر، متوقف مانده‌اند و خط و مرام و منطق حسین را دور افکنده‌اند. هم‌عهد با عافیت هستند و تن به بلا نمی‌سپارند. رفیق منفعت هستند و نارفیق مصیبت. ۳. چه کنیم با این تعارض‌ها و تهافت‌ها؟! چه کنیم با این تذبذب‌ها و تلاطم‌ها؟! چه کنیم با این فهم تاریخی‌شده از حسین؟! چه کنیم با ناهمسازی ادعا و عمل؟! چه کنیم با این ارادت‌های منهای اراده‌ی انقلابی؟! تشنگی حسین کجا و خوف اینان از تحریم کجا؟! معامله‌گری اینان کجا و مقاومت حسین کجا؟! او برای دین، هم نان می‌دهد و هم جان، و اینان برای دنیا و لذت، دین‌فروشی می‌کنند. از دین خویش می‌فرسایند برای طلب دنیا. دنیای‌شان تا آنجا دینی‌ست که هزینه ندارد. دین‌داری‌شان، بی‌هزینه و عافیت‌طلبانه و کاسبکارانه است. دکان گشوده‌اند و کیسه دوخته‌اند، اما حسین نیزه‌نشین را می‌ستایند. هرکه به مکتب و مرام حسین، نزدیک‌تر باشد را افراطی و‌ تندرو می‌خوانند؛ چنان‌که در زمانه‌‌ی حسین نیز، او را خارجی شمردند. اهل دنیا، در طلب زندگی هستند و نه مبارزه. و حسین، چه زیبا و‌ موجز، این حقیقت تلخ را در قالب کلمات ریخت و فرمود: «إنَّ الناسَ عَبيدُ الدُّنيا و الدِّينُ لَعقٌ على ألسِنَتِهِم يَحوطُونَهُ ما دَرَّت مَعائشُهُم، فإذا مُحِّصُوا بالبلاءِ قَلَّ الدَّيّانُونَ؛ همانا مردمان، بنده‌ی دنيايند و دين، لقلقه‌ی زبان آنهاست، و هر جا منافع‌شان به‌وسيله‌ی دين، بيشتر فراهم آید، زبان مى‌چرخانند و چون به بلا آزموده شوند، آنگاه دين‌داران، اندكند.» این سخن حسین، اعتراض صریح و گزنده‌ی او به جامعه‌ای است که دین را در سایه‌ی دنیا می‌طلبد و هر آن‌گاه که زمینه‌ی امتحان و ابتلاء فراهم گردد و میان این دو، تزاحم رخ بدهد، دین را به کناری می‌افکند و دنیا را بر صدر می‌نشاند. https://eitaa.com/mahdi_jamshidi60
هدایت شده از کیهـــان آنلاین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 سیدکاظم روحبخش، فعال مجازی ایرانی آزاد شد 🔸سید کاظم روح‌بخش که ۲۰ روز پیش پس از برگزاری مناسک حج، در مدینه بازداشت شده بود، امروز آزاد شد. 🔸همچنان چند حاجی دیگر ایرانی در عربستان بازداشت هستند که رایزنی‌ها برای آزادی آنان ادامه دارد. @Kayhan_online
10.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گزارش صدا و سیما از عزاداری در شهر های مختلف جالبه
8.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عزاداری بوشهری ها در حسینیه معلی خیلی دیدنی ست
سالی که نکوست از بهارش پیداست. دولتی که آقای ظریف مسئول تشکیل و مشاور ارشد آن باشه ... رئیس جمهوری که پایین ترین سطح حرف های عوامانه و ناآگاهانه را تکرار می کنه ... «جاده های ایران زمان شاه» و «زمان شاه بهتر می شد از مردانگی و ... و امام حسین سخن گفت» 🤦‍♂ امید بستن به چنین شخص و چنین جریانی، امید واهی است. آقای ظریف یک آدم پست فطرت حسود و دروغگو ست. بد ترین و خبیثانه ترین دروغ او این بود که منکر فروش نفت از طریق دور زدن تحریم ها در دوره شهید رئیسی شد و گفت خود آمریکا پیچ تحریم را شل کرد! درحالیکه می‌دانست اینگونه نیست. می‌دانست که آمریکا وقتی دید نمی تواند جلو فروش نفت ایران را بگیرد، شروع کرد به توقیف کشتی ها و بعضاً هدف قرار دادن انها، بعد ایران مقابله به مثل کرد، کشتی نفتی آمریکا را توقیف و بعضاً هدف قرار داد، لذا آمریکا عقب نشینی کرد. او این مطالب را می دانست. کتمان حق همان کفر است و کفر همان کتمان حق است.
میگویند شمر که سر امام حسین علیه السلام را از تن جدا کرد، جانباز صفین و از فرماندهان لشکر امیرالمومنین بود و اینکه او شانزده بار با پای پیاده به حج رفته بود و اهل تهجد بود و ... چه شد که کارش به اینجا رسید ؟ شمر ها در تاریخ زیاد هستند. یا بهتر بگوییم شبه شمر ها ما هم معلوم نیست اگر در آن زمان حضور داشتیم حسینی می شدیم یا یزیدی.‼️ تک تک ما پتانسیل یزیدی شدن و یا حسینی شدن را داریم.‼️ همین قاعده را تعمیم دهید به تک تک رجال سیاسی.‼️ کار سخت شد نه ؟ حالا با چه معیاری هم خود و هم رجال سیاسی را محک بزنیم و تشخیص دهیم؟ یک معیار بیشتر وجود ندارد! و آن عبارت است از ولایت پذیری ‼️ به هر میزان که ولایت پذیری شخص بیشتر باشد، او از خطر سقوط ایمن تر است، و بالعکس به هر میزان ولایت پذیری شخص کمتر باشد، او به خطر سقوط نزدیک تر است. حالا هر قدر موقعیت اجتماعی و سیاسی شخص بالا تر باشد سقوط او وحشتناک تر خواهد بود، «مثل شمر و مثل ابلیس» هر که بالا تر رود ابله تر است که استخوان او بتر خواهد شکست. خداوند سرنوشت ابلیس را برای انسان مایه عبرت قرار داد، اما کمتر عبرت می گیرند. ابلیس نیز عابد بی نظیری بود ولی ولایت پذیر نبود.‼️ و ما یذّکر الّا اولوالالباب .
هدایت شده از سید یاسر جبرائیلی
11.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جمهوری اسلامی نیامده است که ایران را آمریکا کند... برشی از سخنرانی در رویداد عصر پیشرفت @syjebraily
♻️ ریشۀ اصلیِ قیامِ امام حسین 🖋 حضرت آیت‌الله سیّدعلی خامنه‌ای [۱]. نه می‌توانیم بگوییم که حضرت برای «تشکیلِ حکومت» قیام کرد، و نه می‌توانیم بگوییم حضرت برای «شهید شدن» قیام کرد. امام حسین - علیه‌السّلام - هدفِ دیگری داشت که رسیدنِ به آن «هدف»، حرکتی را می‌طلبید که این حرکت، یکی از این دو «نتیجه» را داشت. پس حکومت یا شهادت، هیچ‌کدام «هدف» نبودند، بلکه دو «نتیجه» بودند. [۲]. هدف آن حضرت عبارت بود از انجام‌دادنِ یک «واجبِ عظیم» از واجباتِ دین که آن را هیچ‌کس قبل از امام حسین انجام نداده بود؛ نه رسولِ اکرم این واجب را انجام داده بود، نه امیرالمؤمنین، نه امام حسن؛ چون زمینۀ انجامِ این واجب، در زمانِ امام حسین پیش آمد. [۳]. دو نوع انحراف وجود دارد: گاهی مردم، فاسد می‌شوند، امّا احکامِ اسلامی از بین نمی‌رود، امّا گاهی هم مردم، فاسد می‌شوند، هم حکومت‌ها، هم علمای دین، به‌طوری‌که حقایقِ اسلام، تحریف و منکر را معروف و معروف را منکر، و خطّ اسلام را «صدوهشتاد درجه» عوض می‌کنند. آن حکم، حکمِ «تغییرِ وضع» و «تجدیدِ حیات»، یا به‌تعبیرِ امروز، «انقلاب» است که مربوط به «برگرداندنِ جامعۀ منحرف به خطّ اصلی» و «تضمین‌کنندۀ زنده‌شدنِ اسلام» است، بعد از آن‌که مُشرف به مردن است، یا مرده و ازبین‌رفته است. مسأله این است که اگر جامعۀ اسلامی «منحرف» شد و این انحراف، به‌جایی رسید که «خوفِ انحرافِ کلّ اسلام» بود، تکلیف چیست؟! [۴]. افزون‌بر‌این‌که باید انحرافِ اساسی در دین رخ داده باشد، شرطِ دیگرِ انجامِ این حکم، آن است که «زمینه» و «موقعیّت» برای انجامِ آن، مساعد باشد؛ چون خدای‌متعال، به چیزی که «فایده» ندارد و «اثر» نمی‌بخشد، تکلیف نکرده است. البتّه مراد از فراهم‌بودنِ موقعیّت، این نیست که «خطر»ی در پی نباشد، بلکه غرض این است که «پیامِ» قیام، به مردم منتقل خواهد شد و مردم خواهند فهمید و در اشتباه، نخواهند ماند. وجودِ «خطر»، این «تکلیف» را ساقط نمی‌کند، بلکه انجامِ این تکلیف، همیشه توأم با خطر است. در زمانِ ما، امام خمینی نیز از خطر نهراسید و هدف و تکلیفِ خود را قیام دانست. ازاین‎‌رو، انقلابِ اسلامی، پرتوی از قیامِ عاشورا است، با این تفاوت که آن قیام به نتیجۀ شهادت انجامید و این انقلاب، به نتیجۀ برپاییِ حکومتِ اسلامی. [۵]. در زمانِ امام حسین - علیه‌السّلام - هم «انحرافِ اساسی در اسلام» به‌وجود آمد و هم «فرصتِ مساعد برای اثرگذاری» پیدا شد. اوّلاً، بعد از معاویه، کسی به حکومت رسید که حتّی «ظواهرِ اسلام» را هم رعایت نمی‌کرد، چنان‌که اهلِ شُرب خَمر و فسادهای جنسیِ واضح و شعرسرایی بر رّد دین و مخالفتِ علنی با اسلام بود، ولی چون به‌عنوانِ ریاست بر جامعۀ اسلامی در قدرت قرار گرفته بود، نمی‌خواست اسمِ اسلام را براندازد. حاکمِ فاسد، جامعه را نیز فاسد می‌کند؛ چون بر جامعه و مردم، اثر می‌گذارد. ثانیاً، «زمینه» هم آماده است؛ یعنی فضای جامعۀ اسلامی، طوری است که ممکن است «پیامِ» امام حسین به گوشِ انسان‌ها در همان زمان و در طولِ تاریخ برسد، درحالی‌که اگر در زمانِ معاویه، امام حسین می‌خواست قیام کند، پیامِ او دفن می‌شد؛ زیرا سیاست‌ها به‌گونه‌ای بود که مردم نمی‌توانستند حقّانیتِ سخن را دریابند. ازاین‌رو، ایشان ده سال در زمانِ خلافتِ معاویه، امام بود، ولی قیام نکرد. [۶]. امام حسین قیام کرد تا آن واجبِ بزرگی را که عبارت از «تجدیدِ بنای نظام و جامعۀ اسلامی»، یا «قیام در مقابلِ انحرافاتِ بزرگ در جامعۀ اسلامی» است، انجام دهد، که این خودش، یک «مصداقِ بزرگِ امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر» است. [۷]. آن حضرت در مناسبت‌های مختلف، به همین معنا اشاره کرده است: وَعَلَی الاْسْلامِ الْسَّلامُ اِذ قَدْ بُلِيَتِ الاْمَّةُ بِراعٍ مِثْلَ يَزيدَ دیگر باید با اسلام، خداحافظی کرد، آن وقتی‌که اسلام به حاکمی مثلِ یزید، مبتلا گردد. وَ أَنِّی لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِی أُمَّةِ جَدِّی أُرِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أَسِيرَ بِسِيرَةِ جَدِّی وَ أَبِي‏ عَلِيِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ و همانا من براى سركشى و خودنمایی و فساد و ظلم‌، قیام نكردم، به‌یقین كه من برای اصلاح در میانِ امّتِ جدّم، قیام كردم و می‌خواهم به نیكی، سفارش و از بدی، نهی كنم، و مطابقِ سيرۀ جدّم، و پدرم على‌بن‌ابى‌طالب رفتار می‌نمایم. وَ أَنَا أَدْعُوکُمْ إِلى کِتابِ اللّهِ وَ سُنَّةِ نَبِیِّهِ، فَاِنَّ السُنَّةَ قَدْ أُمیتَتْ، وَ إِنَّ الْبِدْعَةَ قَدْ أُحْیِیَتْ و من شما را به کتابِ خدا و سنّتِ پیامبرش فرا مى‌خوانم؛ چراکه سنّتِ او را میرانده و بدعت را زنده کردند. (در خطبه‌های نمازِ جمعه، ۱۹ خرداد ۱۳۷۴). https://eitaa.com/joinchat/800129715C77dcfa5f39
🔴 وحشت شیاطین داخلی و خارجی از یک آیت‌الله ⏪یهودی، سعودی و بهایی هم قسم شده‌اند برای تخریب یکی از سرمایه‌های فکری انقلاب اسلامی ▪️راه روشن است و سکوت جایز نیست ▪️ دشمنان بشریت از اینکه می‌تواند جایگزین مناسبی برای شهید مطهری و آیت‌الله مصباح یزدی برای نسل های جدید انقلاب باشد به وحشت افتاده اند. 🛑‍ 🏴@TABEIN_14
💢وداع جانسوز امام سجاد (ع)با امام حسین (ع)/ امام حسین(ع) لحظات آخر چه پیام مهمی برای شیعیان فرستاد؟ ✍لطفا بدون وضو و اشک این متن را نخوانید. در روايتى آمده است:هنگامى كه امام حسين(ع) تنها شد به خيمه هاى برادرانش سر كشيد، آنجا را خالى ديد. آنگاه به خيمه هاى فرزندان عقيل نگاهى انداخت، كسى را در آنجا نيز نديد؛ سپس به خيمه هاى يارانش نگريست كسى را نديد، امام در آن حال ذكر «لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللهِ الْعَلِىِّ الْعَظِيمِ» را فراوان بر زبان جارى مى ساخت. آنگاه به خيمه هاى زنان روانه شد و به خيمه فرزندش امام زين العابدين(عليه السلام) رفت. او را ديد كه بر روى پوست خشنى خوابيده و عمّه اش زينب(س) از او پرستارى مى كند. چون حضرت على بن الحسين(عليه السلام) نگاهش به پدر افتاد خواست از جا برخيزد، ولى از شدّت بيمارى نتوانست، پس به عمّه اش زينب گفت: «كمكم كن تا بنشينم چرا كه پسر پيامبر(صلى الله عليه وآله) آمده است» زينب(عليها السلام) وى را به سينه اش تكيه داد و امام حسين(عليه السلام) از حال فرزندش پرسيد: او حمد الهى را بجا آورد و گفت: «يا أبَتاهُ ما صَنَعْتَ الْيَوْمَ مَعَ هؤُلاءِ الْمُنافِقِينَ»؛ (پدر جان! امروز با اين گروه منافق چه كرده اى؟). امام(عليه السلام) در پاسخ فرمود: «يا وَلَدِي قَدِ اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطانُ فَاَنْساهُمْ ذِكْرَ اللّهِ، وَ قَدْ شُبَّ الْقِتالُ بَيْنَنا وَ بَيْنَهُمْ، لَعَنَهُمُ اللّهُ حَتّى فاضَتِ الاَْرْضُ بِالدَّمِ مِنّا وَ مِنْهُمْ»؛ (فرزندم! شيطان بر آنان چيره شده و خدا را از يادشان برده است و جنگ بين ما و آنان چنان شعله ور شد كه زمين از خون ما و آنان رنگين شده است!). حضرت سجّاد(عليه السلام) عرض كرد: «يا أبَتاهُ أَيْنَ عَمِّىَ الْعَبّاسُ»؛ (پدر جان! عمويم عبّاس كجاست؟). در اين هنگام اشك بر چشمان زينب حلقه زد و به برادرش نگريست كه چگونه پاسخ مى دهد ـ چرا كه امام(ع) خبر شهادت عبّاس را به وى نداده بود زيرا كه مى ترسيد بيمارى وى شدّت پيدا كند! ـ امام(عليه السلام) پاسخ داد: «يا بُنَىَّ إِنَّ عَمَّكَ قَدْ قُتِلَ، وَ قَطَعُوا يَدَيْهِ عَلى شاطِىءِ الْفُراتِ»؛ (پسر جان! عمويت كشته شد و دستانش كنار فرات از پيكر جدا شد!). على بن الحسين(ع) آن چنان گريست كه بى هوش شد. چون به هوش آمد از ديگر عموهايش پرسيد و امام پاسخ مى داد: «همه شهيد شدند». آنگاه پرسيد: «وَ أَيْنَ أَخي عَلِيٌّ، وَ حَبيبُ بْنُ مَظاهِرَ، وَ مُسْلِمُ بْنُ عَوْسَجَةَ، وَ زُهَيْرُ بْنُ الْقَيْنِ»؛ (برادرم على اكبر، حبيب بن مظاهر، مسلم بن عوسجه و زهير بن قين كجايند؟). امام(ع) پاسخ داد: «يا بُنَىَّ إِعْلَمْ أَنَّهُ لَيْسَ في الْخِيامِ رَجُلٌ إِلاّ أَنَا وَ أَنْتَ، وَ أَمّا هؤُلاءِ الَّذِينَ تَسْأَلُ عَنْهُمْ فَكُلُّهُمْ صَرْعى عَلى وَجْهِ الثَّرى»؛ (فرزندم! همين قدر بدان كه در اين خيمه ها مردى جز من و تو نمانده است، همه آنان به خاك افتاده و شهيد شده اند). پس على بن الحسين(ع) سخت گريست. آنگاه به عمّه اش زينب(س) گفت: «يا عَمَّتاهُ عَلَىَّ بِالسَّيْفِ وَ الْعَصا»؛ (عمّه جان! شمشير و عصايم را حاضر كن). پدرش فرمود: «وَ ما تَصْنَعُ بِهِما»؛ (مى خواهى چه كنى؟). عرض كرد: «أمَّا الْعَصا فَأَتَوَكَّأُ عَلَيْها، وَ أَمَّا السَّيْفُ فَأَذُبُّ بِهِ بَيْنَ يَدَىْ إِبْنِ رَسُولِ اللهِ(ص) فَإِنَّهُ لاَ خَيْرَ فِي الْحَياةِ بَعْدَهُ»؛ (بر عصا تكيه كنم و با شمشيرم از فرزند رسول خدا(ص) دفاع نمايم، چرا كه زندگانى پس از او ارزش ندارد). امام حسين(ع) او را باز داشت و به سينه چسباند و فرمود:(فرزندم! تو پاك ترين ذريّه و برترين عترت منى و تو جانشين من بر اين بانوان و كودكانى. آنان غريب و بى كس اند كه تنهايى و يتيمى و سرزنش دشمنان و سختى هاى دوران آنان را فرا گرفته است. هر گاه كه ناله سر دادند آنان را آرام كن، و چون هراسان شدند مونسشان باش و با سخنان نرم و نيكو، خاطرشان را تسلّى بخش. چرا كه كسى از مردانشان جز تو نمانده است تا مونسشان باشد و غم هايشان را به وى باز گويند. بگذار آنان تو را ببويند و تو آنان را ببويى و آنان بر تو گريه كنند و تو بر آنان آنگاه امام(ع) دست فرزندش را گرفت و با صداى رسا فرمود: اى زينب! اى امّ كلثوم! اى سكينه! اى رقيّه! و اى فاطمه! سخنم را بشنويد و بدانيد كه اين فرزندم جانشين من بر شماست و او امامى است كه پيروى از او واجب است سپس به فرزندش فرمود: «يا وَلَدي بَلِّغْ شيعَتي عَنِّيَ السَّلامَ فَقُلْ لَهُمْ: إِنَّ أَبي ماتَ غَريباً فَانْدُبُوهُ وَ مَضى شَهيداً فَابْكُوهُ»؛ فرزندم! سلامم را به شيعيانم برسان و به آنان بگو: پدرم غريبانه به شهادت رسید پس بر او اشك بريزيد. 👌ارسال به دیگران واجب. منبع: معالى السبطين، ج 2، ص 20 - 21.
هدایت شده از [شیخ محمّدحسن قمی]
6.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چهار دقیقه روضه ظهر عاشوراء😭 توسط آیت الله جوادی آملی 🌐کانال شیخ محمد حسن قمی