eitaa logo
سیدحمیدرضا برقعی
2.5هزار دنبال‌کننده
753 عکس
130 ویدیو
0 فایل
مجموعه اشعار منتشر شده: طوفان واژه ها قبله مايل به تو رقعه تٙحٙیُّر یحییٰ (انتشارات فصل پنجم) مجموعه های صوتی: تحریرهای رود زَفَرات (رسانه آفتاب) @Oveismirhajizadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
لینک خرید کتاب دست‌های مهربان (کتاب شعر کودک با موضوع حضرت علی علیه السلام) از با ۴۰ درصد تخفیف https://bookibazar.ir/product/%d8%af%d8%b3%d8%aa-%d9%87%d8%a7%db%8c-%d9%85%d9%87%d8%b1%d8%a8%d8%a7%d9%86/ @hamidreza_borghei
با عرض سلام امروز ۶ مرداد ۱۴۰۰ سالروز تولد شاعری توانا و موفق استاد سید حمیدرضا برقعی عزیز هست این روز خجسته رو به تمامی شما دوستداران سید بزرگوار تبریک عرض میکنم @hamidreza_borghei
40.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تو هم مهمان مولایی سید حمیدرضا برقعی @hamidreza_borghei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله ... شاعر: سید حمیدرضا برقعی محفل شعر غدیر «نورٌ علی نور» 📆 دهه ولایت ۱۴۰۰ @hamidreza_borghei
اطلاع رسانی مراسم @hamidreza_borghei
عید مباهله ناگهان صومعه لرزید از آن دقّ‌ الباب اهل آبادی تثلیث پریدند از خواب رجز مأذنه‌ها لرزه به ناقوس انداخت راهبان را همه در ورطۀ کابوس انداخت قصۀ فتنه و نیرنگ و دغل پیوسته‌ست نان یک عده به گمراهی مردم بسته‌ست ننوشتند که باران نمی از این دریاست یکی از خیل مریدان محمد، عیساست لاجرم چاره‌ای انگار به جز جنگ نماند قل تعالَوا... به رخ هیچ کسی رنگ نماند به رجز نیست در این عرصه یقین شمشیر است بر حذر باش که زنّار، گریبان‌گیر است کارزارش تهی از نیزه و تیر و سپر است بهراسید که این معرکه خون‌‌ریزتر است بانگ طوفانیِ القارعه طوفان آورد آنچه در چنتۀ خود داشت به میدان آورد با خود آورد به هنگامه عزیزانش را بر سر دست گرفته‌ست نبی جانش را عرش تا عرش ملائک همه زنجیره شدند به صف‌آرایی آن پنج نفر خیره شدند پنج تن، پنج تن از نور خدا آکنده آفتابان ازل تا به ابد تابنده دفترم غرق نفس‌های مسیحایی شد گوش کن، گوش کن این قصه تماشایی شد با طمانیۀ خود راه می‌آمد آرام دست در دست یدالله می‌آمد آرام دست در دست یدالله چه در سر دارد حرفی انگار از این جنگ فراتر دارد ایها الناس من از پارۀ تن می‌گویم دارم از خویشتن خویش سخن می‌گویم آن‌که هر دم نفسم با نفسش مأنوس است آن‌که با ذات خدا «عزّوجل» ممسوس است من علی هستم و احمد من و او خویشتنیم او علی هست و محمد من و او خویشتنیم نه فقط جسم، علی روح محمد باشد یک‌تنه لشکر انبوهِ محمد باشد دیگر اصلا چه نیازی‌ست به طوفان، به عذاب زهرۀ معرکه را اخم علی می‌کند آب الغرض مهر رسولانۀ او طوفان کرد راهبان را به سر سفرۀ خود مهمان کرد مست از رایحۀ زلف رهایش گشتند بادها گوش به فرمان عبایش گشتند می‌رود قصۀ ما سوی سرانجام آرام دفتر قصه ورق می‌خورد آرام آرام شاعر: سید حمیدرضا برقعی @hamidreza_borghei
"من آن خاکم، که همواره در اوج آسمان هستم پر از "عباس بابایی"، پر از "عباس دورانم" سیدحمیدرضابرقعی 15 مرداد سالروز شهادت سرلشگر خلبان عباس بابایی @hamidreza_borghei