eitaa logo
همـیــن حـوالــی
83 دنبال‌کننده
4هزار عکس
2.3هزار ویدیو
23 فایل
سلام🙋‍♂️ خوش اومدید🍃 کپی با ذکر صلوات جهت تعجیل در ظهور و سلامتی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف @hamin_havali4 خوش حال میشیم پیشنهاد ، انتقاد و نظراتتون رو با ما مطرح کنید .🙃 @ParchamDaaar @Fatemeh_Khodarahmi تبادل⬅️ @Maryam_Khodarahmi
مشاهده در ایتا
دانلود
♡ 🍂چند ساعتی از افطار گذشته و آرام آرام خود را به عمق جان می‌رساند. جگرش می‌سوزد ولی افسوس که در خانه خود است😓 . 🍂غربت میراث . دیروز میان امروز میان خانه فردا میان و آن سوی دیوار زنی که در رویای شاه بانویی غرق شده است😣 . 🍂نگاه تارَش به کوزه آب اما فکرش میان کوچه های است نکند در این تاریکی، زینبش زمین بخورد!🥺 . 🍂چشم بر هم می‌گذارد که پرده حجره کنار می‌رود: "برادرم حسن" و فرو می‌رود در آغوشی برادرانه... سرش را به دامن گرفته و زینب کنار بستر ،هق هقش را درون سینه آرام می‌کند . 🍂دستان برادر را می‌گیرد.سرد است، مانند دستان مادر وقتی از کوچه بازگشته بود💔 . 🍂کمی آنطرف تر مردانه بغضش را فرو می‌دهد.دل نگران مولایش است، نکند داغِ کمر شکن برادر را تاب نیاورد!؟😥 . 🍂چشمان بی‌فروغش روی اشک‌های خیره می‌ماند: "گریه نکن جان برادر، گریه نکن" . 🍂حسین لب می‌گشاید تا شاید پاسخِ سوالش،کمی از داغِ سینه حسن کم کند :"حسن جان! نمی‌گویی، آن روز میان کوچه ها، به مادرمان چه گذشت؟" و پاسخش قطره اشکی می‌شود میانِ موهای سپیدِ برادر. موهایِ سپیدی که یادگار کوچه است😔 . 🍂در آستانه حجره، مادر را می‌بیند.با همان ، دست به پهلو منتظر اوست. پشت سرش، و پدرش با لبخند نگاهش می‌کنند. . 🍂زینب را به حسین می‌سپارد و حسین را به عباس. صدای شیون که بلند می‌شود، بار دیگر رخت عزا بر تن می‌کند😞 . 🍂پیکرِ غرق تیرش را به خاک می‌سپارند وماتم را به آغوش می‌کشد😭 زینب سر بر شانه برادرش از کوچه های بی‌وفای مدینه می‌گذرند. اما حسین چه بگوید از داغِ دلش!! سخت است برادری،برادرش را خاک کند. . @hamin_havali4 🍂
بی‌شک چشم‌به‌راه‌ترین منتظر ظهور، سلام الله علیها است؛ وگرنه چرا میان تمام نام‌های جهان، نام او باید زینت دعاهای فرج شود؟! خودش فرموده با دعاهایی آمدنی خواهد شد که عطرِ زینب سلام الله علیها دارند. @hamin_havali4 🍂
♡ گفتم از کوه بگویم قدمم می لرزد از تو دم می زنم اما قلمم می لرزد هیبت نام تو یک عمر تکانم داده ست رسم مردانگی ات راه نشانم داده ست به شکوهت به وقارت به کلامت پی نبردیم به یکتایی نامت زینب 💔 شعر : ▫️یک صلوات به نیت تعجیل در فرج امام زمان (عج) قرائت بفرمایید 💐 «» 🌙 @hamin_havali4
🕊🌺 خواهرم... همچون "س"باش و در سنگر بہ اسلام ڪن... @hamin_havali4 🌸
♡ 🍂چند ساعتی از افطار گذشته و آرام آرام خود را به عمق جان می‌رساند. جگرش می‌سوزد ولی افسوس که در خانه خود است😓 . 🍂غربت میراث . دیروز میان امروز میان خانه فردا میان و آن سوی دیوار زنی که در رویای شاه بانویی غرق شده است😣 . 🍂نگاه تارَش به کوزه آب اما فکرش میان کوچه های است نکند در این تاریکی، زینبش زمین بخورد!🥺 . 🍂چشم بر هم می‌گذارد که پرده حجره کنار می‌رود: "برادرم حسن" و فرو می‌رود در آغوشی برادرانه... سرش را به دامن گرفته و زینب کنار بستر ،هق هقش را درون سینه آرام می‌کند . 🍂دستان برادر را می‌گیرد.سرد است، مانند دستان مادر وقتی از کوچه بازگشته بود💔 . 🍂کمی آنطرف تر مردانه بغضش را فرو می‌دهد.دل نگران مولایش است، نکند داغِ کمر شکن برادر را تاب نیاورد!؟😥 . 🍂چشمان بی‌فروغش روی اشک‌های خیره می‌ماند: "گریه نکن جان برادر، گریه نکن" . 🍂حسین لب می‌گشاید تا شاید پاسخِ سوالش،کمی از داغِ سینه حسن کم کند :"حسن جان! نمی‌گویی، آن روز میان کوچه ها، به مادرمان چه گذشت؟" و پاسخش قطره اشکی می‌شود میانِ موهای سپیدِ برادر. موهایِ سپیدی که یادگار کوچه است😔 . 🍂در آستانه حجره، مادر را می‌بیند.با همان ، دست به پهلو منتظر اوست. پشت سرش، و پدرش با لبخند نگاهش می‌کنند. . 🍂زینب را به حسین می‌سپارد و حسین را به عباس. صدای شیون که بلند می‌شود، بار دیگر رخت عزا بر تن می‌کند😞 . 🍂پیکرِ غرق تیرش را به خاک می‌سپارند وماتم را به آغوش می‌کشد😭 زینب سر بر شانه برادرش از کوچه های بی‌وفای مدینه می‌گذرند. اما حسین چه بگوید از داغِ دلش!! سخت است برادری،برادرش را خاک کند. . @hamin_havali4 🥀
بی‌شک چشم‌به‌راه‌ترین منتظر ظهور، سلام الله علیها است؛ وگرنه چرا میان تمام نام‌های جهان، نام او باید زینت دعاهای فرج شود؟! خودش فرموده با دعاهایی آمدنی خواهد شد که عطرِ زینب سلام الله علیها دارند. @hamin_havali4 🍂