فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ابتکار این مراسم جشن تکلیف را ببینید
در این جشن به سر دختران مراسم چادر گذاری دارند این جشن برای دختران عراقی است و از سوى آستان قدس حسینی، در شب ولادت امام حسن برگزار شده است.
https://eitaa.com/joinchat/683212834C1feea8e12e
52.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎉 این کلیپ جذاب از تصاویر جشن بزرگ #روزه_اولیها رو هم ببینید و لذت ببرید..
https://eitaa.com/joinchat/3069116416Cef24a9d040
هدایت شده از کانال رسمی میثم مطیعی
🔰 #امشب
🏴 مراسم احیاء شبنوزدهم و عزاداری شهادت حضرت امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام)
▪️سخنران: حجةالاسلام استاد محمدحسین فلاحزاده
🎙بانوای: حاج میثم مطیعی
📆 یکشنبه ۲۰ فروردین ماه ۱۴۰۲
⏰ شروع مراسم : ۲۲:۴۵
⏰ قرائت دعای جوشن کبیر و عزاداری: ۲۳:۰۰
⏰ شروع سخنرانی : ۱:۱۵ بامداد
⏰ شروع دعای قرآن به سر: ۲:۰۰ بامداد
⏰ پایان مراسم: ۲:۳۰ بامداد
📍میدان شیخ بهایی، ده ونک، آستان مقدس امامزاده قاضی الصابر (علیهالسلام)، هیأت آیین حسینی
-----------------------------------------
⭕️ محل#پارکینگهای مراسم احیاء شبهای قدر
📍درب ورودی خواهران | کوچه شهید مجید پور درب غربی دانشگاه الزهرا:
https://nshn.ir/2bvrBP2xOLGF
1⃣ پارکینگ اول | خیابان شهید مجید پور جنب درب غربی دانشگاه الزهرا :
https://nshn.ir/sbvrQ4WxOLBM
2⃣ پارکینگ دوم | میدان شیخ بهایی:
https://nshn.ir/sbvrMAyxO-JY
☑️ @MeysamMotiee
امشب شهادتنامه ی عشاااااق امضا می شود😭😭😭😭
رفقا
آرمان علی وردیا،روح الله عجمیانا....پارسال شبای قدر از خدا چی خواستن....😭😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ این آقا دورگهی ایرانی-روسیـه که توی آلمان تحصیل کرده و ۱۸ سال آمریکا بوده.
یعنی بیشتر از خیلیا از غرب و سبک زندگیشون اطلاع داره و اینجوری میگه.
بعد اینجا سلبریتیهای دوزاری فقط بخاطر حضور در جشنوارههای خارجی فیلم میسازن تا از خانواده تقدس زدایی کنن،زیبا نیست؟ :))
🗣Madridista Girl
🆔 @pedarefetneh 🔜 #پدرفتنه
🆔 @pedarefetneh2 🔜 #پدرفتنه
شبهای قدر با بچه ها ...
بعضیا از این شبها خاطرات خوشی دارن. و همین روحشون رو امروز پیوند داده با این فضاها ...👌🏻
ساختن خاطرهی خوش از شب قدر،
مهربانی و عطوفت بیش از هر وقت دیگه،
خاص کردن موقعیت زمانی و مکانی با خوراکی و بازی و شادی،
👈🏻باعث میشه در ذهن کودک این نقش ببنده که: «این شب، یه شب خاصه! متفاوته!»
و اما توصیههای ما به شما ...😊
اسلاید ها رو با دقت بخونید.
به جواب خیلی از سولات و دغدغه هایی که برامون ارسال کرده بودید، میرسید 👆
فرصت ها دریابیم.
هر روز(غیر از روز قدس😉)
در حسینیه ی شهید آقاطهرانی برنامه ی جز خوانی و تفسیر و اقامه ی ۲ روز نماز قضا به جماعت و نماز جماعت ظهر و عصر ویژه بانوان برقراره.
از فیض جانمونید.
ساعت ۱۰ صبح
قم،خ سمیه، کوچه ۱۱، پلاک ۵
حسینیه ی شهید آقاطهرانی
امشب، دیگر شب حسرت خوردن نیست!
این بار مادر، خانه و اهلش را برای *شب قدر* آماده کرده...
برای بچه ها داستان شب قدر را گفته و با وعدهی رفتن به مسجد و شب را تا صبح به بیداری سپری کردن، همه را خوابانده...
حالا نوبت خلوت اوست...
مادر به حسینیه کوچکش_همان اتاقی که با کتیبه ی اشکیِ *السلام علی الحسین* آراسته وارد میشود؛
اینجا قرارگاه او و حـــسین است...
امشب شب حسرت خوردن نیست،حالا باید جانِ خود را برای بهره بردن از شب قدر آماده کند؛ بر سر سجادهی فیروزهای، تسبیح تربت به دست می گیرد و بسم الله گویان، قرآن میگشاید
«ووصینا الانسان بوالدیه احسانا *حملته امه کرها ووضعته کرها* وحمله وفصاله ثلاثون شهرا»...(احقاف/۱۵)
اشک در چشمان مادر حلقه میزند، گویا خدا خستگی های مادرانه اش را، خدا قوت گفته و پاسخ حسرت ِنخواندن دعای مجیر و اشک چکیده اش را این گونه داده:
*من شاهد تک تک خستگی ها و سختیهایت هستم! من تو را مادر آفریدم... مادر!*
کتاب خدا را میبندد؛ ناخودآگاه این آیه به قلب او خطور میکند:
الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلًا سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ(آل عمران/۱۹۱)
مادر به فکر فرو می رود:
خدا مرا *مادر* آفریده!
مادری یعنی عبادت خدا *قیاماًو قعوداً* و علی جنوبهم!
یعنی هر لحظه به مادری مشغولم، خدا را یاد میکنم:
آن لحظه که طفلم را شیر میدهم، تلالؤ *یا رازق الطفل الصغیر* میشوم...
آن لحظه که به کودک ناتوانم کمک میکنم؛ تلالؤ *یا معین من لا معین له* میشوم...
آن لحظه که کودک وحشت زده ام را در آغوش میکشم؛*یا مونسی عند وحشتی* میشوم...
آن لحظه که عذر فرزند تقصیر کرده ام را می پذیرم؛ تلالؤ *یا غفار الذنوب* میشوم...
من مادرم...*مادری یعنی تلالو صفات خدا بودن*!
من مادرم!
انسان سازم! من *مهد خلقت* خداوندم!
پس چگونه میتوانم اندوهگین باشم آنگاه که مادری کردن، فرصت جوشن کبیر خواندنم را محدود کرده؟
مگر نمی دانم، مادری کردن یعنی *آینهی جوشن کبیر* بودن!
چرا فراموش کردم که خلقت خداوند عبث نیست و او خواسته من در *دانشگاه مادری* ساخته شوم!
دانشگاهی که مریم، آمنه، خدیجه و
*فــــــــــاطمه* آن را قدر دانسته و عیسی و محمد و *حــــسین* را تقدیم دنیا کردند!
پس دیگر اشکِ حسرت مجیر و جوشن کبیر و دعاهای نخوانده ام را نمیریزم! بلکه *راضیهً مرضیه* به مادری کردن میپردازم!
امشب شب قدر است؛
شب منزلت و تقدیر است!
*و ما ادراک ما لیله القدر...*
*و تو چه میدانی منزلتِ تقدیر ِمادری را!*
✍آينــــــــــﮫ
(کپی و نشر با اسم مستعار)
امشب، دیگر شب حسرت خوردن نیست!
این بار مادر، خانه و اهلش را برای *شب قدر* آماده کرده...
برای بچه ها داستان شب قدر را گفته و با وعدهی رفتن به مسجد و شب را تا صبح به بیداری سپری کردن، همه را خوابانده...
حالا نوبت خلوت اوست...
مادر به حسینیه کوچکش_همان اتاقی که با کتیبه ی اشکیِ *السلام علی الحسین* آراسته وارد میشود؛
اینجا قرارگاه او و حـــسین است...
امشب شب حسرت خوردن نیست،حالا باید جانِ خود را برای بهره بردن از شب قدر آماده کند؛ بر سر سجادهی فیروزهای، تسبیح تربت به دست می گیرد و بسم الله گویان، قرآن میگشاید
«ووصینا الانسان بوالدیه احسانا *حملته امه کرها ووضعته کرها* وحمله وفصاله ثلاثون شهرا»...(احقاف/۱۵)
اشک در چشمان مادر حلقه میزند، گویا خدا خستگی های مادرانه اش را، خدا قوت گفته و پاسخ حسرت ِنخواندن دعای مجیر و اشک چکیده اش را این گونه داده:
*من شاهد تک تک خستگی ها و سختیهایت هستم! من تو را مادر آفریدم... مادر!*
کتاب خدا را میبندد؛ ناخودآگاه این آیه به قلب او خطور میکند:
الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلًا سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ(آل عمران/۱۹۱)
مادر به فکر فرو می رود:
خدا مرا *مادر* آفریده!
مادری یعنی عبادت خدا *قیاماًو قعوداً* و علی جنوبهم!
یعنی هر لحظه به مادری مشغولم، خدا را یاد میکنم:
آن لحظه که طفلم را شیر میدهم، تلالؤ *یا رازق الطفل الصغیر* میشوم...
آن لحظه که به کودک ناتوانم کمک میکنم؛ تلالؤ *یا معین من لا معین له* میشوم...
آن لحظه که کودک وحشت زده ام را در آغوش میکشم؛*یا مونسی عند وحشتی* میشوم...
آن لحظه که عذر فرزند تقصیر کرده ام را می پذیرم؛ تلالؤ *یا غفار الذنوب* میشوم...
من مادرم...*مادری یعنی تلالو صفات خدا بودن*!
من مادرم!
انسان سازم! من *مهد خلقت* خداوندم!
پس چگونه میتوانم اندوهگین باشم آنگاه که مادری کردن، فرصت جوشن کبیر خواندنم را محدود کرده؟
مگر نمی دانم، مادری کردن یعنی *آینهی جوشن کبیر* بودن!
چرا فراموش کردم که خلقت خداوند عبث نیست و او خواسته من در *دانشگاه مادری* ساخته شوم!
دانشگاهی که مریم، آمنه، خدیجه و
*فــــــــــاطمه* آن را قدر دانسته و عیسی و محمد و *حــــسین* را تقدیم دنیا کردند!
پس دیگر اشکِ حسرت مجیر و جوشن کبیر و دعاهای نخوانده ام را نمیریزم! بلکه *راضیهً مرضیه* به مادری کردن میپردازم!
امشب شب قدر است؛
شب منزلت و تقدیر است!
*و ما ادراک ما لیله القدر...*
*و تو چه میدانی منزلتِ تقدیر ِمادری را!*
✍آينــــــــــﮫ
(کپی و نشر با اسم مستعار)