فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋داره مثله پروانه دور باباش میگرده..
مواظب دلاشون باشیم.....
🍃این ثانیه ها بدون رویت رد شد
🍃دلتتگ شدم،فاصله آمد سد شد
🍃گفتند جهان بدون رویت زیباست
🍃بابا تو نبودی و زمانه بد شد
روز پدر بر پدران آسمانی مبارک😭😍
YEKNET.IR - sorood - eide ghadir 1400.05.06 - hosein taheri.mp3
10.25M
🌺 #میلاد_امام_علی(ع)
💐ولاية علي بن ابي طالب حصني
💐فمن دخل حصني امن من عذابی
🎙 #حسین_طاهری
👏 #سرود
👌فوق زیبا
🌷مرجع رسمی #مولودی های روز
♨️ @Maddahionlin 👈
هدایت شده از محمدمسلم وافی/جهادتبیین
❗️متن ذیل در رابطه دیدار با حضرت آقا در مورخه ۱۴ آبان ۱۴۰۲ در پنج بخش،تقدیم میگردد.
✨فرزندچهاردهم و نفسی که نزدیک بود بند بیاید..✨
بخش اول:
سابقه دیدار!
در سال ۱۳۹۵ این توفیق حاصل شد که همراه خانواده خدمت حضرت آقا برسیم. فضای دیدار، سالن کوچکی بود که حضرت آقا طبق رسم همیشگی بعد از اقامه نماز عصر با تک تک نمازگزاران احوالپرسی میکردند.
بالاخره نوبت ما که شد ایشان نکات مهمی را فرمودند، از جمله اینکه: آنهایی که یک فرزند دارند با یک شمشیر در حال جهادند، خانوادههایی که دو فرزند دارند با دو شمشیر و شما که ۹ فرزند دارید با ۹ شمشیر (فرزند دهم ما در راه بود)!
مهمترین نکته این دیدار توجه فوق العاده حضرت آقا به خانم بنده بود که گویا ایشان مهمان ویژه است تا جایی که اکثر توجه و گفتگو به صورت دو طرفه( حضرت آقا و همسرم) شکل میگرفت و بنده حقیقتا در حاشیه بودم!
بعد از این دیدار شایعات مختلفی مطرح شد، برخی میگفتند که حضرت آقا به فلانی اعتراض کردند که من نگفتم این همه بچه!! بعضی ادعا کرده بودند که آقا در این دیدار فرمودهاند تا شش فرزند کافیه و...
بخش دوم:
یک دیدار استثنایی و خاص!
حدود دو ماه پیش با تعدادی از فعالین جمعیتی، خدمت حاج آقا مجتبی خامنهای (فرزند حضرت آقا) رسیدیم و گزارشی از فعالیت فعالین جمعیتی دادیم.
ایشان از تعداد فرزندانم پرسیدند، که عرض کردم چهاردهمین فرزند در آستانه تولد است و درخواست کردم نام نوزاد را حضرت آقا بگذارند. آقامجتبی گفتند، وقتی نوزاد به دنیا آمد دیدار خاصی برای شما فراهم خواهد شد، حقیقتاً آن لحظه منظور ایشان را متوجه نشدم!
چند روز بعد، حضرت آقا اسم فرزند چهاردهم را "سمانه" گذاشتند و در تاریخ ۱۳ آبان در تماسی از طرف دفتر حضرت آقا اعلام شد که نماز ظهر فردا را بیت رهبری باشید! (البته ۱۰ روز قبل از آن هم تماس گرفته شده بود که شما و چند خانواده پرجمعیت دیگر مهمان حضرت آقا خواهید بود)
بخش سوم:
وقتی نفس همه بند آمده بود.
صبح زود روز ۱۴ آبان به همراه خانواده با اشتیاقی وصف ناپذیر از قم به تهران رفتیم و ساعت ۱۱ وارد بیت رهبری شدیم. چون قبلاً سابقه چنین دیداری را داشتیم، فکر میکردیم که قرار است در نماز جماعت شرکت کرده و طبق معمول بعد از نماز حضرت آقا را زیارت کنیم. اتفاقاً سالن کوچک پر از جمعیت بود (حدود ۵۰ نفر) اعم از نیروهای نظامی و مسئولین ارشد!
نماز عصر که تمام شد همه شرکت کنندگان ایستادند تا تک تک حضرت آقا را زیارت کرده و احیاناً در ظرف چند ثانیه گفتگویی داشته باشند.
ما هم مثل همه منتظر بودیم تا نوبتمان شود و شاید حضرت آقا در گوش فرزندمان اذان و اقامه قرائت فرمایند..
هدایت شده از محمدمسلم وافی/جهادتبیین
ناگهان فردی صدا زد: «خانواده آقای وافی!!» دستم را بالا بردم، گفت شما و فرزندان بیایید اتاق کنار سالن!
واقعاً، آن لحظه نمیدانستیم که قرار است چه اتفاقی بیافتد!! با خانواده وارد اتاق شدیم. ابتدای ورود حاج آقا مجتبی نکاتی را بیان فرمودند.
چند مبل در اتاق بود که با هدایت محافظان، دختران و پسران در جای مخصوص نشستند و من و خانم هم روی مبل دیگر نشستیم..
به من اعلام کردند که به اندازه نشستن یک نفر کنار خودتان را خالی بگذارید، وقتی علت را پرسیدم، گفتند حضرت آقا قرار است اینجا بنشینند! نمیدانم چرا ولی نزدیک بود قالب تهی کنم!!
غیر از ما و چند محافظ، هیچکس در اتاق نبود.
دو دوربین برای ضبط دیدار مستقر کردند و جلوی هر مبلی یک میکروفن برای ضبط صدا!
حدود نیم ساعت این لحظات برای تک تک ما بسیار سخت گذشت، چون نمیدانستیم قرار است چه اتفاقی بیافتد!!
بخش چهارم:
لحظه دیدار با نائب حضرت ولیعصر علیه السلام
بالاخره درب اتاق باز شد، حضرت آقا وارد شدند و در ابتدای ورود با صدای پدرانهای فرمودند: آقای وافی! شما هستید!!
واقعاً نمیتوانم این لحظه را توصیف کنم.
تمام توان خود را گذاشتم روی اینکه نزنم زیر گریه! چون در دیدار قبلی به علت گریه شدید خانواده از شوق دیدار، نتوانستیم حرفهایمان را به آقا بگوییم..
برای اینکه سنگینی فضای دیدار شکسته شود به شوخی به آقا عرض کردم که سال ۹۵ ما ۱۰ فرزند داشتیم که خدمتتان رسیدیم و میخواستیم به آن ۱۰ فرزند اکتفا کنیم، ولی شما چنان تشویق کردید که چهار فرزند دیگر هم آوردیم.
با گفتن این جمله یخ همسرم که در شوک به سر میبرد باز شد و به آقا عرض کرد: آقاجان، اسم بچه را شما گذاشتهاید و اگر ممکن است اذان و اقامه را هم در گوشش بگویید.
من بچه را گرفتم تا آقا اذان بگویند، آقا فرمودند در آغوش من بگذار! عرض کردم که اذیت میشوید (چون حدود نیم ساعت ایشان روی پا، در سالن کناری مشغول گفتگو با شرکت کنندگان در نماز بودند) فرمودند: نه، اذیت نمیشوم و نوزاد را در آغوش گرفتند و به صورت شمرده شمرده اذان و اقامه را قرائت فرمودند.
هدایت شده از محمدمسلم وافی/جهادتبیین
بخش پنجم:
و اما فرمایشات ایشان
اذان و اقامه که تمام شد به آقا عرض کردم برخی از افراد جامعه به خاطر داشتن ۱۴ فرزند، ما را افراطی میدانند!! حالت لحن آقا عوض شد و فرمودند کاری به حرف مردم نداشته باشید، کار شما درست است، شما کارخودتان را انجام دهید!
عرض کردم بعد از دیدار سال ۹۵ شایعه شد که شما به ما فرمودهاید که این تعداد فرزند زیاد است!
ایشان فرمودند: من که باشم که بخواهم این حرف را بزنم!؟
بعد فرمودند: در روایات متعددی داریم که یکی از نشانههای همسر خوب و مومن این است که ولود (دارای فرزندان زیاد) باشد که الحمدالله همسر شما این ویژگی را به نحو احسن دارد.
از اینجا به بعد توجه خاص حضرت آقا متوجه خانم بنده شد و ایشان جملاتی همچون شما در حال جهاد هستید، شما نمونه هستید یا اینکه آفرین به شما،نسبت به همسرم به کار بردند که کاملا مشهود بود حقیر و فرزندانم (در این دیدار) در حاشیه قرار گرفتیم و متن اصلی و مهمان ویژه ،خانم بنده است!!
بنده محضر آقا عرض کردم در دو سال گذشته برای ترویج فرهنگ فرزندآوری با سفر به ۲۸ استان با تعداد زیادی از فعالان جمعیتی آشنا شدم که در زمینه حیات جنین(مقابله با اسقاط) درمان ناباروری و فرهنگسازی فرزندآوری، طبق امر شما مشغول فعالیت هستند، همه آنها خواستار دیدار با شمایند، ایشان فرمودند سلام من را به آنها برسانید..
عرض کردم آقا جان ما چند میلیون خانم متاهل در سن باروری داریم که اگر هر کدام یک فرزند بیاورند عمده مشکلات جمعیتی حل خواهد شد.
بعد از آن اشاره کردم به چند آمار که ایشان فرمودند اطلاع دارم.
عرض کردم آقاجان، فعالین جمعیتی نمیگذارند حرف شما روی زمین بماند و با امیدواری مسیر را ادامه خواهند داد (چون آمار جمعیتی بسیار ناامید کننده است)
به آقا عرض کردم ۵ تا از فرزندانم طلبه هستند و شش نوه هم دارم که خودم و فرزندانم فدای شما!
تا آمدم تک تک فرزندان را محضر آقا معرفی کنم، مهلت ندادند و خودشان شروع کردند به احوالپرسی با بچهها، اینکه چه درسی میخوانند و به چه فعالیتی مشغول هستند.
قبل از دیدار چند نفر از فعالین به صورت خاص سفارش کرده بودند که سلامشان را به آقا برسانم که به قولم عمل کردم.
مجدداً عرض کردم آقاجان فعالین جمعیتی مشتاق دیدار شما هستند که ایشان فرمودند هماهنگ کنید و برای بار دوم با این جمله بحث را ادامه دادند که سلام من را به آنها برسانید.
دختر دومم از فرصت استفاده کرد و به آقا گفت اسم فرزندی که در راه است را شما بگذارید که ایشان با محبت خاصی فرمودند حتماً این کار را میکنم.
در این بین داماد بنده نکات مهمی را خدمت آقا گفتند و معظم له با حوصله گوش کردند و فرمودند خوب درس بخوانید و تا میتوانید به مردم خدمت کنید و چند مطلب دیگر..
نوبت به پسرم مهدی رسید و او هم سوالاتی از آقا پرسید، بعد از مهدی ابوالفضل و همینطور فرزندان دیگر نکاتی را به حضرت آقا عرض کردند.
حضرت آقا به قاسم (فرزند دوازدهم) نگاه کردند و اسمش را پرسیدند، عرض کردم که بعد از شهادت حاج قاسم دنیا آمده است و اسمش را قاسم گذاشتهایم و البته خودش میگوید من حاج قاسم هستم!
خانمم خطاب به آقا گفت: آقاجان برای عاقبت به خیری و شهادت خودم و فرزندانم دعا فرمایید؛ که ایشان با لحنی سراسر محبتآمیز فرمودند انشالله خداوند به نسل شما برکت بدهد!
این دیدار حدود ۲۰ دقیقه طول کشید و لحظه خداحافظی رسید، واقعاً برای ما جدا شدن از حضرت آقا سخت بود!
و لذا حتی زمانی که حضرت آقا حرکت کردند به سمت درب خروجی اتاق، پشت سر ایشان مرتباً به بیانهای مختلف ابراز علاقه میکردیم، آقا فرمودند به همه این عزیزان انگشتر بدهید و البته به خانم بنده به صورت ویژه!
اینجا بود که مجدداً درخواست دیدار فعالین جمعیتی را با ایشان مطرح کردم که ایشان نیز فرمودند سلام تک تک آنها را برسانید.
یکی از نکات مهم این دیدار ،مشحون بودن ملاقات با ابراز محبت شدید حضرت آقا به فرزندان و همسر بنده و بالعکس بود!!
حسن ختام هم، عکس دسته جمعی و ناهار مهمان حضرت آقا..
محمدمسلم وافی
۱۴ آبان ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 استقبال از ماه رجب در نسلهای گذشته چگونه بود؟
خاطره شهید مطهری از دوران کودکی خود
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
«هوالجمیل»
السلام علیک یا زینب کبری
کمکم کن تا تورا الگوی زیستنم بدانم؛
در امام شناسی، زمانه شناسی، دشمن شناسی و بصیرت، راه نورانیت را بشناسم و
دعایم کن در «مسیر حق» واقع شوم.
🍃🍃🍃
🌴هیأت حبیبة الحسین«سلام الله علیهما»
برگزارمی کند🌴
«مراسم نورانی اعمال ام داوود»
بعونه و کرمه؛
برای استفاده بهتر از لحظات معنوی نیمه ماه رجب برای آن دسته از خواهرانی که نتوانسته انددر مراسم اعتکاف شرکت کنند؛
و یا فرزند کوچک دارند؛
مراسم ام داوود برگزار می شود.
⬅️زمان شروع برنامه : ساعت ۲ بعدازظهر، شنبه، نیمه رجب المرجب
با قرائت سوره ها و در ادامه دعای ام داوود
با نوای استاد میر امام«زید عزها»
برای باشکوه تر شدن جلسه ی اهل بیت، به ساعت شروع برنامه دقت کنیم.
🍃🍃🍃
🍃 به یاری خدا نمازجماعت مغرب و عشاء برگزار می شود.
⬅️ مکان : خیابان سمیه کوچه ۱۱ پلاک ۵ حسینیه شهید مصطفی آقا تهرانی ره 🌹
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج
#موسسه_شمیم_عفاف
─┅═ೋ❅💠❅ೋ═┅--
@shamimeefaf
@habibatolhosein
─┅═ೋ❅💠❅ೋ═┅─
سلام رفیق نوجوان🤝
شما دعوتید به یک سفر کتابی 📨
اگر تو هم به دنبال یک داستان جذاب و پر حادثه از قصهی نوجوان های همسن و سال خودت تو حال و هوای این روزا، میگردی دعوتت میکنم به #پویش_کتابخوانی *«آن مرد با باران میآید»*
🔔 یادت باشه این فقط یک #پویش_کتابخوانی عادی نیست 😎
از ۱۲ بهمن کلی #چالش_مسابقهی_جذاب داریم، کسایی هم که از پس این چالش ها بر بیان کلی جوایز میلیونی در انتظارشان هست 🎁🎊🎁
⏰پس زودتر کتاب رو تهیه کن و شروع کن به خواندن که تا ۱۲ بهمن چیزی نمونده ⏱
کتاب رو میتونی از اینجا با تخفیف خوب و ارسال رایگان دریافت کنید🛵
https://ketabestan.net/?p=3805
📣راستی اطلاع رسانی های بعدی رو از کانال کتابخوانی( در پیام رسان شاد) پیگیر باش
https://shad.ir/Ketabkhani
اگر سوالی داشتی ادمین هم اینجاست🙋♂
@admin_pouyesh_baran
#پویش_کتابخوانی
#چالش_مسابقهی_جذاب
#آن_مرد_با_باران_میآید
#نشر_دهید
💠 به آسمان رود و کار آفتاب کند (نظر کیمیا اثر)
✅ شاید برای بسیاری تکراری باشد اما باز هم خواندنی و زیباست.
🌹حکایت طلبهی فقیری که به لوسترهای حرم حضرت امیرالمؤمنین عليهالسلام در نجف اعتراض کرد و ثروت او از حد گذشت!!
🔰یکى از طلبههاى حوزهی باعظمت نجف از نظر معیشت در تنگنا و دشوارى غیر قابل تحملّى بود!
روزى از روى شکایت و فشار روحى کنار ضریح مطهّر حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام عرضه میدارد:
شما این لوسترهاى قیمتى و قندیلهاى بىبدیل را به چه سبب در حرم خود گذاردهاید در حالى که من براى ادارهی امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم؟!
شب، امیرالمؤمنین علیهالسلام را در خواب میبیند که آن حضرت به او مىفرماید:
اگر مىخواهى در نجف مجاور من باشى، اینجا همین نان و ماست و فجل و فرش طلبگى است و اگر زندگى مادّى قابل توجّهى مىخواهى باید به هندوستان در شهر حیدرآباد به خانهی فلان کس مراجعه کنى، چون حلقه به در زدى و صاحبخانه در را باز کرد به او بگو:
«به آسمان رود و کار آفتاب کند»
پس از این خواب، دوباره به حرم مطهّر مشرف مىشود و عرضه مىدارد: زندگى من اینجا پریشان و نابسامان است، شما مرا به هندوستان حواله مىدهید؟!!
بار دیگر حضرت را خواب مىبیند که مىفرماید:
«سخن همان است که گفتم، اگر در جوار ما با این اوضاع مىتوانى استقامت ورزى اقامت کن، اگر نمىتوانى باید به هندوستان به همان شهر بروى و خانهی فلان راجه را سراغ بگیرى و به او بگویى: به آسمان رود و کار آفتاب کند!»
پس از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن، کتابها و لوازم مختصرى که داشته به فروش مىرساند، و اهل خیر هم با او مساعدت مىکنند تا خود را به هندوستان مىرساند و در شهر حیدرآباد سراغ خانهی آن راجه را مىگیرد.
مردم از این که طلبهاى فقیر با چنان مردى ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد، تعجب مىکنند!!
وقتى به در خانهی آن راجه مىرسد در مىزند، چون در را باز مىکنند، مىبیند شخصى از پلههاى عمارت به زیر آمد، طلبه وقتى با او روبرو مىشود مىگوید: «به آسمان رود و کار آفتاب کند»
فوراً راجه پیشخدمتهایش را صدا مىزند و مىگوید:
«این طلبه را به داخل عمارت راهنمایى کنید، و پس از پذیرایى از او تا رفع خستگىاش وى را به حمام ببرید و او را با لباسهاى فاخر و گرانقیمت بپوشانید.»
مراسم به صورتى نیکو انجام مىگیرد و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذیرایى مىشود.
فردا دید محترمین شهر از طبقات مختلف چون اعیان و تجار و علما وارد شدند و هر کدام در آن سالن پر زینت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند، از شخصى که کنار دستش بود پرسید: چه خبر است؟
پاسخ شنید: مجلس جشن عقد دختر صاحبخانه است!
پیش خود گفت: وقتى به این خانواده وارد شدم که وسایل عیش براى آنان آماده است.
هنگامى که مجلس آراسته شد، راجه به سالن درآمد، همه به احترامش از جاى برخاستند، و او نیز پس از احترام به مهمانان در جاى ویژهی خود نشست.
نگاه رو به اهل مجلس کرد و گفت: آقایان من نصف ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ مىشود از نقد و مِلک و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم و همه مىدانید که اولاد من منحصر به دو دختر است، یکى از آنها را هم که از دیگرى زیباتر است براى او عقد مىبندم، و شما اى عالمان دین، هماکنون صیغهی عقد را جارى کنید!
چون صیغهی محرمیت جارى شد، طلبه که در دریایى از شگفتى و حیرت فرو رفته بود، پرسید:
شرح این داستان چیست؟
راجه گفت: من چند سال قبل قصد کردم در مدح امیرالمؤمنین علیهالسلام شعرى بگویم، یک مصراع گفتم و نتوانستم مصراع دیگر را بگویم. به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه کردم، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود، به شعراى ایران مراجعه کردم، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمىزد، پیش خود گفتم: حتماً شعر من منظور نظر کیمیا اثر امیرالمؤمنین علیهالسلام قرار نگرفته است، لذا با خود نذر کردم اگر کسى پیدا شود و مصراع دوم این شعر را به صورتى مطلوب بگوید، نصف دارایى ام را به او ببخشم و دختر زیباتر خود را به عقد او در آورم.
شما آمدید و مصراع دوم را گفتید، دیدم از هر جهت این مصراع شما درست و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است. طلبه گفت: مصراع اول چه بود؟
راجه گفت: «به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند»
طلبه گفت: مصراع دوم از من نیست بلکه لطف خود امیرالمؤمنین علیهالسلام است. راجه سجده شکر کرد و خواند:
«به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند
به آسمان رود و کار آفتاب کند»
وقتی نظر کیمیا اثر حضرت مولا، فقیر نیازمندی را اینگونه به ثروت و جاه و جلال برساند، نتیجهی نظر حق در حقّ عبد چه خواهد کرد؟
📕 منبع: «عبرت آموز: مجموعهای از نكتهها و داستانهای كتب استاد حسين انصاريان»، صفحهی ۶۸ تا ۷۱
#میلاد_امیرالمؤمنین #کرامت_حضرت
💚🌦حسنات🌦💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سرود و نماهنگ «قربونت برم»
🎶 با اجرای گروه سرود کوثر مشکات
🎤🖋 شعر، صدا و آهنگسازی: مجتبیٰ کرمی
🎶 تولید و همکاری:
💥گروه فطرس
💥گروه هنری قاف
💥رسانهی موقوفهی قرآنی شهدای شاندیز
💥مدیریت حرم امامزادگان یاسر و ناصر علیهماالسلام شهرستان طرقبه شاندیز
میشه بهشت رفت به سادگی
بریم نجف خانوادگی
بریم سه روز واسه زندگی
علی علی
🔗 پیوند نسخهی کیفیت اصلی نماهنگ
#قربونت_برم #میلاد_امیرالمؤمنین #روز_پدر
💚🌦حسنات🌦💚
44.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سرود و نماهنگ زیبا و شنیدنی «بابا علی علیهالسلام»
🎶گروه سرود مُعَلّیٰ
🎙ابوالفضل عابدپور
🔻رسانهی هنری وصال
❤️ تولیٰ علی، تبریٰ علی
ای قبلهگاه هر مصلّیٰ علی
علی عالی و معلّیٰ علی
لا أمیرالمؤمنین إلا علی ❤️
#بابا_علی #میلاد_امام_علی #أمیرالمؤمنین #معلّیٰ
💚🌦حسنات🌦💚