روزي (عقيل ) برادر (امام علي ) عليه السلام از حضرتش درخواست كمك مالي كرد و گفت : من تنگدستم مرا چيزي بده .
حضرت فرمود : صبر داشته باش تا ميان مسلمين تقسيم كنم ، سهميه ترا خواهم داد . عقيل اصرار ورزيد ، امام به مردي گفت : دست عقيل را بگير و ببر در ميان بازار ، بگو قفل دكاني را بشكند و آنچه در ميان دكان است بردارد . عقيل در جواب گفت : مي خواهي مرا به عنوان دزدي بگيرند .
امام فرمود : پس تو مي خواهي مرا سارق قرار دهي كه از بيت المال مسلمين بردارم و به تو بدهم ؟
عقيل گفت : پيش معاويه مي رويم ، فرمود : خود داني عقيل پيش معاويه رفت و از او تقاضاي كمك كرد . معاويه او را صد هزار درهم داد و گفت : بالاي منبر برو بگو علي عليه السلام با تو چگونه رفتار كرد و من چه كردم .
عقيل بر منبر رفت و پس از سپاس و حمد خدا گفت : مردم من از علي عليه السلام دينش را طلب كردم مرا كه برادرش بود رها كرد و دينش را گرفت ، ولي از معاويه درخواست نمودم مرا بر دينش مقدم داشت .
#پندتاریخ_ج1ص180
کانال داستان بچههای مدرسه 👇
@hamkalam
محمد جواد عزیز آبادی
فارغ التحصیل رشته مهندسی الکترونیک
دانشگاه علوم دریایی امام خمینی(ره) نوشهر
دانش آموخته مدرسه فرهنگیان دهگان
#امیدآفرینی
کانال داستان بچههای مدرسه 👇
https://eitaa.com/hamkalam
19.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
شاد باشید و پر انرژی
🍃📹💫دوربین مخفی...
🍃🌷🕊 مثلا یه جوون جواب مثبتِ خواستگاری رو گرفته و شیرینی پخش میکنه که....👌😂
کانال داستان بچههای مدرسه 👇
@hamkalam
هدایت شده از خبرگزاری تلنگر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 تصویری از آسمان که رد دود ناشی از مازوت سوزی تا اراک را در یک کانال هوایی به وضوح نشان میدهد.
/صدا و سیمای مرکزی
🟥 || @talangor_aums1
امام_صادق علیه السلام فرمودند:
یعقوب با دیدن یوسف پیاده شد،
یوسف خواست پیاده شود،
اما مقام و ریاست نگذاشت تا در مقابل پدر پیاده شود، همینکه بر پدر سلام کرد، جبرئیل بر نزد یوسف آمد و گفت:
ای یوسف خداوند متعال به تو می گوید:
چه شد که در مقابل بنده شایسته من پیاده نشدی؟
این مقام و ریاست؟
باز کن کف دست خود را، یوسف دست خود را گشود، ناگاه نوری از میان انگشتانش خارج شد، پرسید: این چه بود؟
جبرئیل گفت: (نور پیامبری بود)
هرگز از نسل تو پیامبری نخواهد آمد، این مجازات تو بود بخاطر برخورد تو با #پدرت یعقوب که در مقابل او پیاده نشدی.
📕علل الشرایع باب 47 حدیث 2
کانال داستان بچههای مدرسه 👇
@hamkalam
یک روز توی پیادهرو به طرف میدان تجریش میرفتم، از دور دیدم یک كارتپخشكن خیلی باكلاس، كاغذهای رنگی قشنگی دستشه ولی به هركسی نمیده!
خانمها رو که کلا تحویل نمیگرفت و در مورد آقایون هم خیلی گزینشی رفتار میكرد و معلوم بود فقط به كسانی كاغذ رو میداد كه مشخصات خاصی از نظر خودش داشته باشند، اهل حرومکردن تبلیغات نبود.
احساس كردم فكر میكنه هركسی لیاقت داشتن این تبلیغات تمامرنگی گرونقیمت رو نداره، لابد فقط به آدمهای باكلاس و شیکپوش و باشخصیت میده! حسابی کنجکاو شده بودم. خدایا، نظر این تبلیغاتچی خوشتیپ و باكلاس راجع به من چی خواهد بود؟! آیا منو تائید میكنه؟!
كفشهامو با پشت شلوارم پاک كردم تا مختصر گردوخاكی كه روش نشسته بود پاك بشه و كفشم برق بزنه! شكم مبارک رو دادم تو و درعینحال سعی كردم خودم رو كاملا بیتفاوت نشون بدم! دل تو دلم نبود. یعنی منو میپسنده؟ یعنی به من هم از این كاغذهای خوشگل میده؟
همینطور كه سعی میكردم با بیتفاوتی از كنارش رد بشم با لبخند نگاهی بهم كرد و یک كاغذ رنگی به طرفم گرفت و گفت: "آقای محترم! بفرمایید"
قند تو دلم آب شد! با لبخندی ظاهری و با حالتی که نشون بدم اصلا برام مهم نیست بهش گفتم: میگیرمش ولی الان وقت خوندنش رو ندارم!
كاغذ رو گرفتم.
چند قدم اونورتر پیچیدم توی قنادی و اونقدر هول بودم كه داشتم با سر میرفتم توی كیک. ایستادم و با ولع تمام به كاغذ نگاه كردم، نوشته بود:
👈"دیگر نگران طاسی سر خود نباشید، پیوند مو با جدیدترین متد روز اروپا و امریكا" 😐
@dohhol
سید رضا میرهاشمی
دانشجوی رشته پزشکی
دانشگاه علوم پزشکی اراک
دانش آموخته مدرسه فرهنگیان دهگان
#امیدآفرینی
کانال داستان بچههای مدرسه 👇
https://eitaa.com/hamkalam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸
ترجمه زیبا و دلنشین آیت الکرسی به زبان شعر توسط دکتر امیدمجدتقدیم به شما خوبان اعضای گروه
کانال داستان بچههای مدرسه 👇
@hamkalam
هدایت شده از آموزش و پرورش استان مرکزی
تأخیر در آغاز فعالیت ادارات و مدارس در استان مرکزی/ تعطیلی پنجشنبهها تا پایان بهمن ماه در راستای مدیریت مصرف انرژی
🔹معاونت توسعه مدیریت و منابع استانداری مرکزی طی اطلاعیهای اعلام کرد: بر اساس تصمیم کارگروههای مدیریت مصرف انرژی و با استفاده از ظرفیت بخشنامه دورکاری، در راستای حفظ پایداری شبکههای سراسری برق و گاز، فعالیت دستگاههای اجرایی، مدارس و بانکها (به استثنای دستگاههای خدماترسان و مراکزی که دارای نوبت کاری و کشیک هستند با تشخیص مدیر واحد ذی ربط) تا پایان بهمن ماه با یک ساعت تأخیر آغاز و روزهای پنجشنبه تعطیل اعلام شد.
────────────────
اداره اطلاعرسانی و روابطعمومی
اداره کل آموزش و پرورش استان مرکزی
کانال شاد و ایتا: @medumarkazi
مدرسهای دانشآموزان را با اتوبوس به اردو میبرد.
در مسیر حرکت، اتوبوس به یک تونل نزدیک میشود که نرسیده به آن تابلویی با این مضمون دیده میشود:
«حداکثر ارتفاع سه متر»
ارتفاع اتوبوس هم سه متر بود ولی چون راننده قبلا این مسیر را آمده بود با کمال اطمینان وارد تونل میشود اما سقف اتوبوس به سقف تونل کشیده میشود و پس از به وجود آمده صدایی وحشتناک در اواسط تونل توقف میکند.
پس از بررسی اوضاع مشخص میشود که یک لایه آسفالت جدید روی جاده کشیدهاند که باعث این اتفاق شده و همه به فکر چاره افتادند؛
یکی به کندن آسفالت و دیگری به بکسل کردن با ماشین سنگین دیگر و غیره.
اما هیچ کدام چارهساز نبود تا اینکه پسربچهای از اتوبوس پیاده شد و گفت: «راه حل این مشکل را من میدانم!»
یکی از مسئولین اردو به پسر میگوید:
«برو بالا پیش بچهها و از دوستانت جدا نشو!»
پسربچه با اطمینان کامل میگوید: «به خاطر سن کم مرا دست کم نگیرید»
مرد از حاضر جوابی کودک تعجب کرد و راهحل را از او خواست.
بچه گفت: «پارسال در یک نمایشگاهی معلممان یادمان داد که از یک مسیر تنگ چگونه عبور کنیم و گفت که برای اینکه دارای روح لطیف و حساسی باشیم
باید درونمان را از هوای نفس و باد غرور و تکبر و طمع و حسادت خالی کنیم و در این صورت میتوانیم از هر مسیر تنگ عبور کنیم و به خدا برسیم.»
مسئول اردو از او پرسید:
«خب این چه ربطی به اتوبوس دارد؟»
پسربچه گفت: «اگر بخواهیم این مسئله را روی اتوبوس اجرا کنیم باید باد لاستیکهای اتوبوس را کم کنیم تا اتوبوس از این مسیر تنگ و باریک عبور کند.»
پس از این کار اتوبوس از تونل عبور کرد.
خالی کردن درونمان از هوای کبر و غرور و نفاق و حسادت رمز عبور از مسیرهای دشوار است
کانال داستان بچههای مدرسه 👇
https://eitaa.com/hamkalam