eitaa logo
داستان بچه های مدرسه
1.2هزار دنبال‌کننده
885 عکس
524 ویدیو
6 فایل
آیدی مدیرکانال در پیام رسان ایتا @salamhamvatan
مشاهده در ایتا
دانلود
روزی عـلی (ع ) در منزل بود و فرزندانش عباس و زینب , که آن زمان خردسال بودند, در دو طرف آن حضرت نشسته بودند . علی (ع ) به عباس فرمود : بگو یک . - یک . - بگو دو . عباس عرض کرد : حیا می کنم با زبانی که یک گفته ام , دوبگویم . علی (ع ) برای تشویق و تحسین وی , چشم هایش را بوسید . سپس حضرت به زینب که در طرف چپ نشسته بود, توجه فرمود . زینب عرض کرد : پدر جان , آیا ما را دوست داری ؟ حضرت فرمود : بلی , فرزندان ما پاره های جگر ما هستند . زیـنـب گـفـت : دو مـحـبت در دل مردان با ایمان نمی گنجد : حب خداو حب اولاد . ناچار باید گفت : حب به ما شفقت و مهربانی است ومحبت خالص مخصوص ذات لایزال الهی است . حضرت با شنیدن این حرف به آن دو, مهر و عطوفت بیشتری می فرمود و آنان را تحسین و تمجید می کرد . رسول اکرم (ص ) فرمود : پدری که بانگاه محبت آمیز خود فرزندخویش را مسرور می کند, خداوند به او اجر آزاد کردن بنده ای را عنایت می فرماید مستدرک الوسائل , ج 2, ص 626 @hamkalam
عفت و صبر و حجاب و حيای حضرت زينب(س) : نقل است كه يكی از همسايگان اميرالمؤمنين (ع) در كوفه می گويد: «من پنج سال در همسايگی ايشان زندگی می‌كردم، اسمی از زينب(س) شنيدم، ولی شخصيت او را نديدم»یعنی ایشان همواره نقاب داشتند و احدی صورت ایشان را ندیده بود! تا که صورت ایشان در کربلا در آن همه سوگ و عزا و در حالی که کوه صبر(حضرت زینب) می گفت خدایا این قربانی کوچک را از ما بپذیر.. ..آشکار شد سال روز وفات اسوه صبر و صلابت تسلیت باد کانال داستان بچه‌های مدرسه 👇 @hamkalam (س)