eitaa logo
داستان بچه های مدرسه
1.2هزار دنبال‌کننده
811 عکس
451 ویدیو
6 فایل
آیدی مدیرکانال در پیام رسان ایتا @salamhamvatan
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
من در آمریکا زندگی خوشی داشتم، از همه نوع امکانات برخوردار بودم ولی همه لذات را سه‌طلاقه کردم و به جنوب لبنان رفتم تا در میان محرومین و مستضعفین زندگی کنم، با فقر و محرومیت آن‌ها آغشته شوم، قلب خود را برای دردها و غم‌های این دل‌شکستگان باز کنم. دائماً در خطر مرگ، زیر بمباران‌های اسرائیل به سر آورم، لذت خود را در آب دیده قرار دهم، تنها آسمان را در سکوت و ظلمت شب، پناهگاه آه‌های سوزان خود کنم. به طور مختصر اگر نمی‌توانم این مظلومین داغ‌دیده را کمکی کنم، لااقل در میان آن‌ها باشم، مثل آن‌ها زندگی کنم و دردها و غم‌های آن‌ها را به قلب خود بپذیرم. می‌خواستم که در این دنیا با سرمایه‌داران و ستمگران محشور نباشم. در جوار آن‌ها نفس نکشم از تمتعات حیات آن‌ها محظوظ نشوم و علم و دانش خود را در قبال پول و لذت زندگی خوش به آن‌ها نفروشم. مصطفی چمران، لبنان، تهران، بنیاد شهید چمران، 1362، صص 104-88. اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم کانال داستان بچه‌های مدرسه 👇 @hamkalam در انتخابات شاخص ها را معیار انتخاب قرار دهید
💎امام عسگری علیه السلام:  🔸لا يَشغَلْكَ رِزقٌ مَضمونٌ عن عَمَلٍ مَفروضٍ .  🔹مبادا [سرگرم شدن به]روزى ضمانت شده ، تو را از كار واجبى باز دارد . 📎بحارالانوار، ج۷۸، ص۳۷۴، ح۲۲
🌱 افراد شاد در دو ویژگی شخصیتی با دیگران تفاوت دارند ویژگی های رفتاری شامل: -تمرکز بیشتری بر فعالیت‌های لذت بخش دارند. -از معاشرت با افراد منفی بین پرهیز می کنند. -صبر و حوصله بیشتری دارند. -شوخ طبعند و در شرایط سخت روحیه طنز خود را حفظ می کنند. -بجای عبور از بسیاری موانع، آنها را دور می زنند. ویژگی های بینشی شامل: -عادت به نگاه مثبت دارند و خوش بین هستند. -اعتماد به نفس بالایی دارند. -توقعات و انتظارات محدودی از دیگران دارند. -نمیتوانید احساس خشم، کینه و انتقام را در این افراد به راحتی تحریک کنید. -از شادی دیگران واقعا شاد می شوند. . |دکتر هلاکویی | کانال داستان بچه‌های مدرسه 👇 @hamkalam
🔆رستم فرخزاد و مرد عرب كامل ابن اثير مى نويسد: هنگامى كه ((رستم فرخ ‌زاد)) در سرزمين بين النهرين به مقابله سپاه اسلام مى رفت با عربى برخورد كرد، عرب ضمن گفت و شنود با رستم اظهار يقين كرد كه ايرانيان شكست مى خوردند. رستم به طنز گفت : - پس ما بايد بدانيم كه از هم اكنون در اختيار شما هستيم . عرب گفت : اين اعمال فاسد شماست كه چنين سرنوشتى براى شما معين كرده است . رستم از گفت و شنود با عرب ناراحت شد و دستور داد گردن او را بزنند. رستم با سپاهيانش به ((برس )) رسيدند و منزل كردند. سپاهيان رستم ميان مردم ريختند و اموالشان را تاراج كردند، به زنان دست درازى كردند، شراب خوردند و مست كردند و عربده كشيدند، ناله و فرياد مردم بلند شد، شكايت سربازان را پيش رستم بردند. رستم خطابه اى ايراد كرده ، به سپاهيان گفت : - مردم ايران ! اكنون مى فهمم كه آن عرب راست گفت كه اعمال زشت ما سرنوشت شومى براى ما تعيين كرده است . من اكنون يقين كردم كه عرب بر ما پيروز خواهد شد، زيرا اخلاق و روش آنها از ما بسى بهتر است . همانا خداوند در گذشته شما را بر دشمن پيروز مى گردانيد به حكم اين كه نيك رفتار بوديد، از مردم رفع ظلم كرده به آنها نيكى مى كرديد، اكنون كه شما تغيير يافته ايد قطعا نعمتهاى الهى از شما گرفته خواهد شد. 📚خدمات متقابل اسلام و ايران ، صفحه 269 - 268. به نقل از: كامل ابن اثير، جلد دوم ، صفحه 317. کانال داستان بچه‌های مدرسه 👇 @hamkalam
جنگ زرگری 👈 مخالفت و جنگ ساختگی، جدال و نزاع دروغی که میان دو یا چند تن برای کسب اهداف پشت پرده و جلب توجه دیگران. 👤سال ها پیش، وقتی مشتری پولداری نزد زرگری می رفت و خواستار زیور یا جواهر معینی می شد، زرگر بهای آن را چند برابر بهای واقعی می گفت 👈 به شکلی زرگر همسایه را خبر می کرد تا وارد معرکه شود ... 👥 زرگر دوم همان کالا را به بهایی کم تر اما هنوز بسیار بالاتر از بهای واقعی عرضه می کرد ... 👤🗣 زرگر اولی با دومی جدال می کرد که می خواهی مشتری مرا از چنگم درآوری و دومی به او تهمت می زد که می خواهی چیزی را به چند برابر بهای واقعی بفروشی. 🧠👀 مشتری که این دعوا را حقیقی می پنداشت، جواهر را از دومی می خرید و دو زرگر سود به دست آمده را میان خود تقسیم می کردند 🫂 👀 🗣 ظاهرا شما یک نزاع و درگیری می بینید، ولی طراحان دعوا اهداف پشت پرده ای دارند ... 🔆🧠 کمترین هدفی که کسب می شود این است که در ذهن برخی افرادی که این نزاع را می بینند، شاید پر رنگ تر و حق به جانب به نظر برسند. بدون اینکه ریالی هزینه تبلیغات پرداخت کرده باشند، همه از آنها صحبت می کنند. ☝️این شیوه بازاریابی امروزه با عنوان "بازاریابی چریکی" شناخته می شود. کانال داستان بچه‌های مدرسه 👇 @hamkalam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖أَيْنَ مُعِزُّ الْأَوْلِياءِ 🕌خاطره شنیدنی از خادم مسجد جمکران 🎞 😁 کانال داستان بچه‌های مدرسه 👇 @hamkalam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 آقایان نامزدهای محترم ریاست جمهوری! 👈 رقیب انتخاباتی شیطان اکبر نیست! ✍ توصیه‌ها و هشدارهای رهبر معظم انقلاب به نامزدهای برای رعایت اخلاق انتخاباتی 📥 مطلب مرتبط: نماهنگ آقایان نامزدهای محترم ریاست جمهوری 💻 Farsi.khamenei.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📄 عُنوانُ صَحیفَةِ المُؤمِنِ حُبُّ عَلیِّ بنِ ابی‌طالب علیه‌السلام. ✍️ پیامبراسلام (ص): سرلوحه پروند هر مؤمن (در روز قیامت) دوستی و محبت علی بن ابی‌طالب (ع) است. 👈 کنزالعمال، ج ١١، ص ٦١٥.
🔻در عصر امام هادی بخشهای مرکزی ایران به خصوص ری قم و کاشان پایگاههای اصلی شیعیان به شمار میرفتند بابک خرمدین در آذربایجان و مازیار در طبرستان قیام کرده بودند سامانیان و صفاریان هم در شرق مقدمات برپایی سلسله هاشان را می چیدند 🔻امامت علی بن محمد ملقب به هادی سی و سه سال طول کشید او در این دوره سازمان وکالت را که در دوران امام صادق پایه ریزی شده بود به کمال رساند علی‌بن‌محمد در این سازمان از طریق وکلای خود به طور کاملا مخفیانه با مردم در ارتباط بود ایران و مخصوصا خراسان از مهمترین بخشهای این سازمان بودند این ساختار برای این ایجاد شده بود که امکان تردد به خانه‌ی امام وجود نداشت چون تحت کنترل شدید حکومت بود تعدادی از شاگردان او مثل ابن‌سکیت اهوازی اصالتا ایرانی بودند یا مثل عبدالعظیم بعدها به ایران آمدند 📚بخشی از کتاب ایران در عصر امامان فصل امام هادی علیه السلام کانال داستان بچه‌های مدرسه 👇 @hamkalam
از اسب فرو آید و بر خر بنشیند در مورد کسی که از موقعیت خوب خود نزول کند و آنچه داشته را از دست بدهد استفاده می‌شود. در روزگار قدیم خر و اسب وسیله‌ی رفت و آمد بود. آنها که اسب داشتند آدم‌هایی بودند که زندگی بهتری داشتند. بااین حال پیش می‌آمد که یک نفر زندگیش به هم بخورد و به هر دلیل آن چه را که داشت از دست می‌داد یا می‌فروخت. آن وقت باید به جای اسب سوار شدن، سوار خر می‌شد. البته مثل اسب را داد خر گرفت از خوشحالی پر گرفت نیز کاربرد دارد ولی برای مواردی که کسی از روی ناآگاهی یا سادگی در معامله‌ای ضرر کند و خودش نداند و راضی هم باشد، به عنوان طعنه و طنز به کار می‌رود. کانال داستان بچه‌های مدرسه 👇 @hamkalam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داشتن مرد رو سکته میدادن 😅😅 کانال داستان بچه‌های مدرسه 👇 @hamkalam
التواضع اَن تعطی الناس ما تُحِبُّ ان تُعطاهُ؛ (الکافی، ج۲، ص۱۲۴) فروتنی آن است که با مردم چنان رفتار کنی که دوست داری با تو چنان باشند. 🌺حضرت امام هادی علیه السلام
شخصی ریسمان به سر خر خود بسته بود و از پیش می رفت عیاری آمد و آن ریسمان را باز کرد و خر را به رفیق خود داد و ریسمان را به سر خود بست چند دقیقه گذشت سرفه کرد صاحب خر نظر بعقب کرد عوض خر آدمی را به ریسمان بسته دید. گفت: خر من چه شد؟ گفت : همان منم چون بمادر خود بی ادبی کرده بودم در حق من نفرین نمود خدا مرا خر کرد حال دل مادرم برحم آمده دعا کرده دوباره آدم شدم. پس آن مرد ریسمان خر خود را گشود و از وی عذر خواست که من نمی دانستم و چند وقت از تو بار کشیدم و بر تو سوار شدم الحال از تقصیر من بگذر. چند روزی بگذشت که در میان مال فروشان خر خود را دید که او را می فروشند پیش آمد و سر بگوش خر گذاشت و گفت : ای بیشرم دوباره بمادرت بی ادبی کردی که خر شدی دیگر من ترا نمی خرم و از او گذشت. کانال داستان بچه‌های مدرسه 👇 @hamkalam
از آب گل آلود ماهی گرفتن 🔸مرد ماهیگیری، در حال ماهیگیری از رودخانه‌ای بود. تور ماهیگیری خود را به میان جریان آب قرار داده بود. همزمان ریسمانی را هم در آب قرار داده بود که تکه سنگی به آن وصل بود. آن ریسمان را تکان می‌داد و آب را گل‌آلود می‌کرد. رهگذری او را در این حال می‌بیند و ‌به ماهیگیر می‌گوید: این چه کاری است که می‌کنی؟ این آب آشامیدنی است و تو با این کار آن را آلوده می‌کنی و دیگر برای ما قابل استفاده نیست! ماهیگیر اما در جواب می‌گوید: من هم مجبورم، می‌خواهم ماهی بگیرم که از گرسنگی نمیرم. با این کار و تکان دادن این ریسمان آب گل‌آلود می‌شود و ماهیان راه خود را گم می‌کنند و در دام من گرفتار می‌شوند. 🔴این ضرب‌المثل کنایه از افرادی است که از موقعیتی خراب و آشفته سوءاستفاده می‌کنند و منفعت خود را می‌طلبند. کانال داستان بچه‌های مدرسه 👇 @hamkalam
حديث روز امیرالمؤمنین عليه السلام: 🔹از خشم بپرهيز كه آغاز آن، ديوانگى و پایان آن، پشيمانى است 🔹إيّاكَ وَالغَضَبَ؛ فَأَوَّلُهُ جُنونٌ وآخِرُهُ نَدَمٌ غررالحكم حدیث 2635
🍁دانایی به رمز داستانی می‌گفت: در هندوستان درختی است كه هر كس از میوه‌اش بخورد پیر نمی شود و نمی‌میرد. پادشاه این سخن را شنید و عاشق آن میوه شد, یكی از كاردانان دربار را به هندوستان فرستاد تا آن میوه را پیدا كند و بیاورد. آن فرستاده سال‌ها در هند جستجو كرد. شهر و جزیره‌ای نماند كه نرود. 🍁از مردم نشانیِ آن درخت را می‌پرسید, مسخره‌اش می‌كردند. می‌گفتند: دیوانه است. 🍁او را بازی می‌گرفتند بعضی می‌گفتند: تو آدم دانایی هستی در این جست و جو رازی پنهان است. به او نشانی غلط می‌دادند. از هر كسی چیزی می‌شنید. 🍁شاه برای او مال و پول می‌فرستاد و او سال‌ها جست و جو كرد. پس از سختی‌های بسیار, ناامید به ایران برگشت, در راه می‌گریست و ناامید می‌رفت, تا در شهری به شیخ دانایی رسید. پیش شیخ رفت و گریه كرد و كمك خواست. شیخ پرسید: دنبال چه می‌گردی؟ چرا ناامید شده‌ای؟  🍁فرستادة شاه گفت: شاهنشاه مرا انتخاب كرد تا درخت كم‌یابی را پیدا كنم كه میوة آن آب حیات است و جاودانگی می‌بخشد. سال‌ها جُستم و نیافتم. جز تمسخر و طنز مردم چیزی حاصل نشد. شیخ خندید و گفت: 🍁ای مرد پاك دل! آن درخت, درخت علم است در دل انسان. 🍁درخت بلند و عجیب و گستردة دانش, آب حیات و جاودانگی است. تو اشتباه رفته‌ای، زیرا به دنبال صورت هستی نه معنی, آن معنای بزرگ (علم) نام‌های بسیار دارد. گاه نامش درخت است و گاه آفتاب, گاه دریا و گاه ابر, علم صدها هزار آثار و نشان دارد. كمترین اثر آن عمر جاوادنه است. 🍁علم و معرفت یك چیز است. یك فرد است. با نام‌ها و نشانه‌های بسیار. مانند پدرِ تو, كه نام‌های زیاد دارد: برای تو پدر است, برای پدرش, پسر است, برای یكی دشمن است, برای یكی دوست است, صدها, اثر و نام دارد ولی یك شخص است. 🍁هر كه به نام و اثر نظر داشته باشد, مثل تو ناامید می‌ماند, و همیشه در جدایی و پراكندگی خاطر و تفرقه است. تو نام درخت را گرفته‌ای نه راز درخت را. نام را رها كن به كیفیت و معنی و صفات بنگر, تا به ذات حقیقت برسی, همة اختلاف‌ها و نزاع‌ها از نام آغاز می‌شود. در دریای معنی آرامش و اتحاد است. کانال داستان بچه‌های مدرسه 👇 @hamkalam
دو پیرمرد ٩٠ ساله، به نامهاى بهمن و خسرو، دوستان بسیار قدیمى همدیگر بودند. هنگامى که بهمن در بستر مرگ بود، خسرو هر روز به دیدار او می رفت. یک روز خسرو گفت: «بهمن جان، ما هر دو عاشق فوتبال بودیم و سال‌هاى سال با هم فوتبال بازى می‌کردیم. لطفاً وقتى به بهشت رفتى، یک جورى به من خبر بده که آیا در آن جا هم می‌شود فوتبال بازى کرد یا نه؟ بهمن گفت: خسرو جان، تو بهترین دوست زندگى من هستى. مطمئن باش اگر امکانش بود حتماً بهت خبر می دهم. چند روز بعد بهمن از دنیا رفت. یک شب، نیمه‌هاى شب، خسرو با صدایى از خواب پرید. یک شیئ نورانى چشمک‌زن را دید که نام او را صدا می‌زد: خسرو! خسرو! ... خسرو گفت: تو کی هستی؟ - منم، بهمن. - مگه میشه تو بهمن باشی، بهمن مُرده. - باور کن من خود بهمنم. - تو الان کجایی؟ بهمن گفت: در بهشت! و چند خبر و یک خبر برایت دارم. خسرو گفت: اول خبرهاى خوب را بگو! بهمن گفت: اول این که در بهشت هم فوتبال برقرار است و از آن بهتر این که تمام دوستان و هم تیمی‌هایمان که مرده‌اند نیز اینجا هستند. حتى مربى سابقمان هم اینجاست. و باز هم از آن بهتر این که همه‌ی ما دوباره جوان شدیم و هوا هم همیشه بهاری است و از برف و باران خبرى نیست. از همه بهتر این که می‌توانیم هر چقدر دلمان خواست فوتبال بازى کنیم به طوری که هرگز خسته نمی‌شویم. در حین بازى هم هیچکس آسیب نمی‌بیند! خسرو گفت: عالیه! حتى خوابش را هم نمی‌دیدم! 👈 راستى آن خبر بدى که گفتى چیه؟ بهمن گفت: خبر بد اینکه مربّی‌مون براى بازى جمعه اسم تو را هم توى لیست تیم گذاشته.😁 کانال داستان بچه‌های مدرسه 👇 @hamkalam
✍️ حاضران به غائبان برسانند؛ وارث هنوز ایستاده است و منتظر! تا برسند؛ آنان که از قافله‌ دل جا ماندند، و برگردند؛ آنان که جلوتر از ولیّ خویش گام برداشته‌اند! 💫 تحقق پیمان غدیر است؛ روزیکه همه بیاموزند نه یک قدم جلوتر و نه یک قدم عقب تر، در رکاب ولی، باشند! ✨ ♥️ ✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا