eitaa logo
کانال همخوانی کتاب
1.9هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
234 ویدیو
96 فایل
معرفی کتاب آرشیو مباحث کاربردی ابرگروه همخوانی کتاب وضعیت‌شناسی حوزۀ کتاب و نشر، آموزش و توانمندسازی، بسته و سیر مطالعاتی آدرس ابرگروه همخوانی کتاب: https://eitaa.com/joinchat/2481782988C8003dd016f جهت ارتباط: @Smm_ghalam
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀 از جمله شهدای به نام دفاع از حرم زینبی است که حیات و شهادتش، گره عجیبی با روز خورده است. او در چهارسالگی در روز تاسوعا با ماشینی تصادف می‌کند و مادر شهید او را نذر صاحب این روز می‌کند تا زنده بماند و خدمت ایشان را بکند. در دوران دفاع از حرم نه بار به منطقه اعزام می‌شود و سرانجام در نهمین اعزام در روز تاسوعای حسینی به فیض شهادت می‌رسد، همانگونه که خودش، هم‌نوا با یک مداح چند روز قبل‌تر به این قضیه، اشاره می کند. 📖 اسم تو مصطفاست ✍🏻 به قلم: راضیه تجار 🖨️ انتشارات: روایت فتح 🔖 ویژگی‌های برجسته اخلاقی و رفتاری شهید مصطفی صدرزاده از زبان همسرش را بیان می کند و الگویی برای جوانان این مرز و بوم است. یکی از ویژگی های این شهید، این بوده که شهید، اصلاً این روحیه را نداشته که بگوید نشد، می‌گفته باید بشود و برای همین با وجود همه‌ی مانع‌ها از محبتی که پدر نشان می‌داد، تا خواسته‌ی مادر و عشق همسر و فرزندان برای جهاد و شهادت رفته و به هدفش هم رسیده و در نهایت به آن غایت رسیده است. 📗 کتاب در حوزه همسران ، زیاد خواندم، اما این کتاب، با کتاب های دیگر فرق می کرد، هم جنس کتاب و هم نویسنده کتاب، از آن کتابهایی بود که من را میخکوب خودش کرد، انتشاراتش هم که روایت فتح باشه، دیگه میشه نور علی نور ، @hamkhaniketab
📢 بانوی دمشق، اهل کرم است، دوست دارد که کسی از شیعیانش، به بیراهه کشیده نشود و اگر کشیده می شود، خودش هدایتش می کند، او را صدا می زند به سمت حرمش و دعوتش می کند که به سوی ما. 📖 فادیا ✍🏻 به قلم: قدسیه پایینی 🖨️ انتشارات: روایت فتح 📗 داستان سخی فادیا، یکی از همین داستانهایی است که عمه سادات، حضرت زینب «س» او را با مدافع حرم شدنش می خرد و می آورد به سوریه، جایی که هر کسی که می شنید، می خواهد برود، به او می گفت که تو را چه به این جاها، اما او آدم تسلیم شدن نبود، صدای دعوت بانو، در گوشش، می پیچید و دوست نداشت رد دعوت کند. با هر سختی که بود، ندای بانو را لبیک گفت و پا به سوریه گذاشت، در حین عملیات در آنجا بود که که اسیر داعش شد، اما باز هم مقاومت کرد در مقابل شکنجه های آنها،، به بانو، توسل کرد و بالاخره توسل هایش بعد از گذشت ۱۹ ماه، جواب داد و طی یک مبادله، آزاد شد. 💢کتاب حاضر، روایتی از سخی‌الله قلی یکی از دلیرمردان لشکر فاطمیون است که ۱۴ ماه در اسارت داعش بدترین شکنجه‌ها را تحمل کرد. او در کل این مدت شکنجه، به واسطه توسلی که به ائمه داشت، توانست زیر شکنجه‌های طاقت‌فرسای داعش، تاب آورد. کتاب فادیا کتاب کم حجم و روانی است. در چند ساعت می‌توانید تمامش کنید و مطمئنا اگر کتاب را دست بگیرید، زمین نخواهیدش گذاشت. @hamkhaniketab
🛑 شهدا، این هدیه‌ی الهی را آسان و رایگان به‌دست نیاوردند، به قیمت مجاهدت به‌ دست آوردند؛ در راه خدا جهاد کردند، از خودشان گذشتند و خدا این هدیه را به آنها داد. مقام معظم رهبری 🌷 شهید هادی طارمی ، فرد قاطع و جسوری بود، بسیار شوخ بود. ارتباطش با خانواده بسیار خوب بود. همیشه به دخترش تاکید داشت که نماز بخواند و حجابش را رعایت کند و به نماز اول وقت اهمیت بسیاری قائل بود. این شهید عزیز، در روز جمعه ١٣ دی سال ۱۳۹۸ به همراه حاج قاسم و بقیه همراهان محافظ سردار، پس از عمری مجاهدت، فداکاری و نقش آفرینیهای ماندگار و پرافتخار در راه اعتلای اسلام و دفاع از قرآن و اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) و سرافرازی ایران عزیز، به شهادت رسید. خیلی از ماها، دلمان می خواست جای این شهید بودیم و به این فیض نائل می شدیم. 📖 فصل رسیدن ✍️ به قلم: الهه آخرتی 🖨️ انتشارات: روایت فتح 👌 روایتی خواندنی است از زندگی این شهید بزرگوار. کتاب یک داستان خطی و واضح دارد. خانم آخرتی، توانسته به خوبی قلم بزند و در مواقع خاص، احساسات ما را به خوبی برانگیزد. 📜 برشی از کتاب: خیلی حرف ها داشت که بزند. تنها چیزی که قدری آرامش می کرد این بود که در تمام سال های زندگی مشترک شان با هادی همراه کرده و هیچ گاه نه به خاطر نبودن ها و نه به خاطر وضعیتی که مشغولیت های او به زندگی شان تحمیل می کرد، گلایه نکرده بود. حداقل این بود که در آن لحظات، می توانست در مقابل خدا و هادی سربلند باشد و احساس شرمساری نکند‌. @hamkhaniketab
📢 کمتر کسی از الان، درباره گروهک‌های اوایل انقلاب می‌دانند. تقریبا همه آنها در این جنایت‌ها با هم رقابت داشتند. تحت رهبری مسعود رجوی، و در قله این وحشیگری‌ها هستند. جنایت‌های هواداران رجوی چون در تهران و شهرهای بزرگ رخ داد و مقابل دیدگان همه بود، جایی برای انکار نگذاشت و همه کمابیش از آن مطلع هستند، اما جنایت‌های و و بلایی که سر ، ، می‌آورند، کمتر روایت شده است. وقتی روایت نشود، فراموش می‌شود و آنها هم از این فراموشی سوءاستفاده می‌کنند تا خود را مظلوم و ستمدیده نشان دهند. 📖 اسیر آلواتان ✍️ به قلم: آقای رضا رستمی 🖨️ انتشارات: روایت فتح 👈 روایتی خواندنی از خاطره ، توریور، برده سور، دوله تو و... ، خاطراتی که باید در خاطره ها بماند و نسل به نسل تعریف شود تا جنایات مدعیان به اصطلاح دموکرات و مردمی، فراموش نشود. 🗒️ برشی از کتاب: همراه کاک خلیل و سایر دوستان، به طرف خانه پدرم حرکت کردیم‌. پدرم من را نشناخت و به کاک خلیل گفت: « شما در این مدت، از من و خانواده ام مراقبت کرده ای، ولی دیگر دلم برای دیدن فرزندم تنگ شده و می خواهم او را ببینم. شما را به خدا کاری کنید. » کاک خلیل رو به پدرم کرد: « یعنی می خواهی بگویی فرزندت را نمی شناسی...» 📚 @hamkhaniketab
📚 مجموعه کتابهای نیمه پنهان ماه، آسمان، اینک شوکران، یادگاران، مادران، از چشم ها 📖 محمد مسیح کردستان : زندگینامه داستانی شهید محمد بروجردی 📖 حکایت زخم ها : حکایت قهرمان‌های خیالی ما در کودکی که امروز واقعی شده‌اند، حکایت چهار جانباز قطع عضو مدافع حرم از چهار ملیت ایرانی، لبنانی، افغانستانی و پاکستان 📖 عروس یمن : زندگینامه داستانی خانم فاطمه مومنی (پور حاج احمد) بانوی مهاجر مقاومت 📖 متهم دادگاه old bailey بخشی از زندگی مبارزاتی یکی از بازمانده‌های گروه «دستمال سرخ‌ها» 📖 بی تو پریشانم : زندگی شهید محمد پور هنگ؛ شهید ترور بیولوژیکی به روایت همسر شهید 📖 حلوای عروسی : بر زندگینامه داستانی شهید «محمدرضا مرادی» به روایت «صغرا ذوالفقاری»، مادر شهید 📖 مجموعه کتابهای مدافعان حرم 📖 بوی شیرین فرهاد : روایت فدايی امام زمان (عج) شهید عبدالحمید حسینی؛ کسی که با بذل خون خود انتظار را به شرمندگی کشاند 📖 تور تورنتو : زندگی دانشجوی شهید سانحه پرواز اوکراین، امیرحسین قربانی @hamkhaniketab
🌷 شهیدی که حضرت معصومه «س» شهادت نامه اش را امضا کرد 📖 «لبخند ماه» زندگینامه داستانی شهید مدافع حرم الیاس چگینی ✍️ به قلم: محسن نجفی 🖨️ انتشارات روایت فتح 🌷 شهیدی که همیشه عاشق کمک کردن به دیگران بود،با اخلاق و با ایمان بود و بسیار باحیا بود. 📖 یادت باشد کتابی که می‌شود ساعت‌ها با آن خندید و روزها با آن اشک ریخت. کتاب را که ورق می‌زنی انگار برایت همه شهدا تصویر می‌ شوند... ✍️ به قلم: محمد رسول ملا حسنی 🖨️ انتشارات: شهید کاظمی 🌷 شهید شهیدی که شهید مواسات میشه نامیدش، چرا که او در طول زندگی خود به کرات، به مناطق محروم سفر و افراد نیازمند را شناسایی و به آنها کمک می‌کرد. 📖 کاش برگردی مادرانه‌ترین کتاب خاطرات مدافعان حرم؛ مادرانه های شهید زکریا شیری ✍️ به قلم: محمد رسول ملا حسنی 🖨️ انتشارات: شهید کاظمی @hamkhaniketab
💠 استان همدان با نام شهدایی؛ چون حسین همدانی، حاج میرزا محمد سلگی، علی چیت سازان و... گره خورده است. با قلم خانم مونا اسکندری در کتاب عشق هرگز نمی میرد که به روایت زندگی و خاطراتِ پروین سلگی، همسر جانباز شهید حاج میرزا محمد سلگی، پرداخته، آشنا شدم تا اینکه کتاب دیگرشان، را مطالعه کردم، یک اثر دیگر درباره شهدای استان همدان. 📖 مجنون من لیلی است 🖨️ انتشارات: روایت فتح 🔔 روایتی ناب از زندگی شهید سعید اسلامیان، از زبان همسرشان، همسری که از اول زندگی تا لحظه شهادت، یار همسرش بود و لحظه ای به انتخابش، شک نکرد چون به راهی که با همسرش شروع کردند، اعتقاد داشت و دارد‌. هر ورقی از کتاب را که می زدم، بیشتر با این شهید بزرگوار آشنا می شدم‌. یک نکته خوبی که در این کتاب، به چشم می خورد، استفاده از لهجه همدانیه در فصل های مختلف کتاب، و میشه گفت که خیلی خوب بود و من خواننده را اذیت نکرد هنگام مطالعه. 📄 برشی از کتاب: یک بار تنها رفتم خانه مان، نشستم توی اتاق و به کتابخانه سعید نگاه کردم و حسابی گریه کردم. آلبوم عکس شهدایش را باز کردم. در بین عکس ها، یک جای خالی گذاشته بود و نوشته بود: « سعید اسلامیان. » قطره های اشکم روی صفحه آلبوم ریخت. دست کشیدم روی عکس هایی که سعید ساعت ها به آن نگریسته و طلب شهادت کرده بود. بعد از پذیرش قطعنامه، چه اشکی می ریخت و می گفت که رفوزه شده ام! من از دوستانم جا ماندم و آن ها برنده شدند. @hamkhaniketab
🌹 شهید «محمد صاحب کرم» اولین شهید از شهدای مدافع حرم شهر سپیدان از استان فارسه. او مداح اهل بیت(ع) بود که به گفته پدرش به آنچه می‌خواند، توجه قلبی نشان می‌داد. هنگام اعزام به سوریه در لحظه آخر، تأکید می‌کند که می‌خواهد فدای اهل بیت(ع) و دینش شود. 📖 عشق چرا ندارد ✏️ به قلم: مریم شیدا 🖨️ انتشارات: روایت فتح 💠 روایت دلتنگی‌های همسرِ محمد صاحب‌کرم شهید مدافع حرمه که در اوج جوانی همسفر زندگی خود را از دست داده و مانند دیگر همسران شهدا، بعد از شهادت همسرش، صبوری پیشه کرد 🗒️ برشی از کتاب: زیر لب تکرار می کنم: عاشقی به سوختن است. شاید من هم سوختم از آن روزی که عاشق محمد شدم. سوختم تا رسیدم به وصالش. حالا که وصال باز به جدایی رسیده است، باز هم دارم می‌سوزم از فراقش. شاید این سوختن‌ها من دیگری از من بسازد. @hamkhaniketab
🌷 امروز، ۱۳ بهمن، سالروز شهید مدافع حرم؛ سید احسان حاجی حتم لو هست، شهیدی که بزرگ‌ترین آرزویش، شهادت بود 📖 مثل نسیم ✒️ به قلم: اعظم السادات حسینی 📇 انتشارات: روایت فتح روایت زندگی شهید سیداحسان حاجی حتم لو @hamkhaniketab
🔔 مادر باشی و جگر گوشه ات را با هزار آرزو بزرگ کنی، بعد پسر رعنایت، به خاطر دفاع از کشورت و یاری امام زمانت، بره جنگ. در انتظار بنشینی سی سال و بعد از سی سال، پیکر جوانت را بیاورند، چه صبر زیبایی داشتند این مادران، مادرانی که الگوی خودشون را، عمه سادات، حضرت زینب «س» قراردادند 📖 تو حمید منی ✒️ به قلم: کبری باقری 🖨️ انتشارات: روایت فتح 📘 روایتی مادرانه از زندگی دانشجوی شهید « حمید زرگوشی، روایتی که وقتی می خونی، با خودت میگی، من چه کار کنم که در مقابل خون این جوانان و مادران این جوانان، در روز قیامت، سرافکنده نباشم، شهید حمید زرگوشی، از همون شیر مردان ایلامی بود که در دفاع مقدس، سنگ تمام گذاشتند 📃 برشی از کتاب: سی‌ویکم شهریور روی دیگری از زندگی را دیدیم. صدا‌های وحشتناکی می‌شنیدیم که تن و بدنمان را به رعشه می‌انداخت. رفت‌وآمد هواپیما‌ها خیلی ترسناک بود. یک چشم به زمین داشتیم، یک چشم به آسمان. وقتی در حیاط خانه‌مان تنور را روشن می‌کردیم، سریع می‌رفتیم توی خانه. پناه می‌بردیم. می‌ترسیدیم هواپیما‌ها رد دود را بگیرند و بمبارانمان کنند. سکوت دل‌انگیز شب‌های مهران با صدای هواپیما‌های دشمن درهم شکسته بود؛ نه امنیت روز را داشتیم و نه سکوت شب را. چه می‌دانستیم وضعیت جنگ تمام عیار چطور است @hamkhaniketab
🌷 مادر شهید سیدحسین علم الهدی را می شناسید؟ همون شهیدی که از قرآنش، شناختنش. اگر زائر راهیان نور بودید و سر به یادمان شهدای هویزه، زدید، حتما مزار پاک این مادر شهید را هم دیدید. کتاب، 📖 راز بی بی جان 🖋️ به قلم: الناز عباسیان 🖨️ انتشارات: روایت فتح روایت شیرزنی هست به نام سیده بتول جزایری که نه تنها نشان افتخار مادر یکی از بی باک ترین فرماندهان شهید دفاع مقدس را بر سینه داشت، بلکه خود گنجینه ای بود برای این انقلاب به نظرم، شیرین‌ترین خاطره این قسمت از کتاب، مربوط میشه به پذیرایی بی بی جان از مقام معظم رهبری، به عنوان نماینده امام در جنگ در خانه خود در زیر آتشباران دشمن، که از قضا یک بار هم غذای ایشان شور میشه و رهبری به روی خانواده علم الهدی نمی‌آورند. برشی از کتاب: از همون اول گفتم که شهید شدی، گفتم دروغه هرکی گفته تسلیم صدام شدی! اما حسین جان این چه آمدنی شد؟ قرار آخر ماه صفرمون چی شد پس! حسرت به دل موندم حسین... چطور این تن پاره پاره تو رو ببرم اهواز... بعد سرش را رو به آسمان برد و فریاد زد: «خانم زینب چی کشیدی تو کربلا... صبرم بده... صبرم بده...» همین طور این جمله را با ناله و اشک تکرار می‌کرد که یک آن صدایی را شنید: «خوش اومدی بی بی جان... هویزه منتظرت بود...» الله اکبر این صدای حسین است. هراسان از جای خودش بلند شد و نگاهی به اطرافش کرد. وسط بیابان بی آب و علف و خشک هویزه میان تلی از خاک و خون و پیکر شهدا ایستاده بود... @hamkhaniketab
🔻 چه باک از کدخدا وقتی خدا با کربلاییهاست نشد روح خدا محبوس در بند جمارانش رها از قید و بند مرزها پیچیده در عالم اگر باور نداری از یمن بیتابِ لبنانش حرم کی بی مدافع مانده یارب غیر عاشورا خدا برکت دهد بر غیرت مردان افغانش 🌹 شهید محمدجعفر حسینی، اصالتاً افغانستانی بود، اما مثل یک جوان غیرتمند ایرانی، هر جا پای انقلاب و رهبر و اهل بیت به میان می‌آمد، حضور فعال داشت. سوریه که شلوغ شد به نامردی نامردان، به مدافعان حرم پیوست. در بوکمال سوریه ۲۰۰ ترکش به جانش نشست تا آخرین پایگاه داعش فتح شود. دویست ترکشی که دو سال تمام وجودش را گرفت تا با توفیق جانبازی به فیض شهادت نائل آمد. کتاب، 📖 راه سَفید ✍️ به قلم: فاطمه سادات کیایی 🖨️ انتشارات: روایت فتح ✅ یه روایت همسرانه ناب هست از زندگی شهید محمد جعفر حسینی؛ مدافع حرم لشکر فاطمیون 📄 برشی از کتاب: برای هر دوی ما، آقا فرا تر از یک رهبر ایرانی، رهبر همه مسلمانان بود. کسی که اسلام و مسلمانان به وجودش نیاز دارند. با سختی‌هایی که یک عمر در کشورمان دیدیم، به این حقیقت رسیده بودیم که وجود یک رهبر چقدر برای هدایت کشور ضروری است. بارها هر دو حسرت وجود چنین رهبری را در کشورمان خوردیم که اگر بود، آن قدر هموطنان مان در کشورهای مختلف پراکنده نبودند و این چند دستگی در افغانستان وجود نداشت. جعفر عاشقانه حضرت آقا را دوست داشت. حفاظت از نظام جمهوری اسلامی برایش حفاظت از اسلام بود. @hamkhaniketab
🌷 شهید محمد بروجردی را می شناسید؟! می دونستید که به مسیح کردستان، مشهوره، و چرا به این لقب مشهور شده، چون مسیح کردستان، یعنی فردی که پیامبرانه برخورد می‌کرد و با اخلاق خود انسان‌ها را از این‌رو به آن‌رو می‌کرد. حتما فلیمش را هم دیدید، یکی از بهترین فیلم هایی که به نظرم تونست زندگی یکی از فرماندهان شهید دفاع مقدس را برای ما و نسل جدیدمون که با این شهدا، آشنا نیستن معرفی کنه. 🔔 اعتقاد داشت مساله کردستان جز با کمک و مشارکت مردم کردستان حل نمیشه. اعتقاد عمیقی به مردم داشت. 📖 محمد؛ مسیح کردستان 🖋️ به قلم: آقای نصرت الله محمود زاده 🖨️ انتشارات: روایت فتح 👌 یه روایت نابه از زندگی شهید محمد بروجردی. داستان زندگی صرف یک فرمانده لشکر شهید نیست؛ داستان انسان کامل هست. داستان شهیدانه زیستن قبل از شهید شدن هست ✅ من همون چاپ اول کتاب را خونده بودم، اما موفق نمی شدم که معرفی اش کنم، توصیه می کنم بهتون اگه تا حالا موفق به خوندنش نشدید، حتما در لیست مطالعه تون قرار بدهید این کتاب رو 📄 برشی از کتاب: ناگهان بی‌سیم‌چی صدایی غیر منتظره شنید: «می‌دانم بروجردی آن‌جاست. می‌خواهم او را نصیحت کنم. من فرمانده دمکرات این منطقه هستم.» بروجردی گوشی را قاپید و با طمأنینه گفت: «بروجردی هستم، بفرمایید.» می‌شناسمت. خیلی در کردستان اسم در کردی، اما هنوز با مرد رودرو نشدی. بهتر است مثل دو مرد باهم حرف بزنیم... @hamkhaniketab
🌷 امروز چهارم اردیبهشت، سالروز شهادت شهید مدافع حرم؛ صادق عدالت اکبری هست 📖 آخر شهید می شوی 🖋️ به قلم: آقای حسین شرفخانلو 🖨️ انتشارات: روایت فتح روایت مادرانه از زندگی شهید صادق عدالت اکبری 📄 برشی از کتاب: لحظه به لحظه زندگی صادق آمده بود جلو چشمم ؛ روزی که به دنیا آمد ، روزی که پا گرفت و زبان باز کرد ، شرین زبانی هایش ، روز اول مدرسه اش ، شیطنت هایش ، قد کشیدن ، پاسدار شدن ش ، آرزوه هایی که برایش داشتم ، عروسیش ، کل کل هایی که با صالح می کرد و دوست و رفیق بازی هایش.برگشتیم خانه و چشمم به در بود که کی صادق را می آورند . حوالی ده شب بود که بالاخره تابوت را آوردند . بردیمش بالا . خانه خودش . بین گل های گلخانه... @hankhaniketab
♦️ یه وقتایی برای نشون دادن اتفاقات مهم و عملیات های که در دل اون اتفاقات افتاده، لازمه که خطر کنی و سفر کنی به اون کشوری که این ماجراها اتفاق افتاده و خودت از نزدیک شاهدش باشی، درست مثل آقای نصرت الله محمود زاده که این خطر را کرد و رفت به دل جنوب لنبان تا برای ما از یه عملیات بگه در اونجا. 📖 جنگ بدون صلح 🖨️ انتشارات: روایت فتح 👌 یه رمانی واقعی و جذابه از عملیات بایکوت شده در جنوب لبنان 🔔 صبحگاه 26 آوریل 1988 نیروهای لبنان وارد منطقه هارداو در جنوب لبنان شدن و در حمله‌ای غافلگیرانه به یگانی از ارتش اسرائیل ضربه سختی وارد کردن. شش روز پس‌ازاین ماجرا عملیات «قانون و نظم عملیاتی» با هدف تصرف دهکده میدون در بقاع غربی لبنان برنامه‌ریزی میشه، توصیه می کنم که بقیه این اتفاقات را در این کتاب با ارزش بخونید 📄 برشی از کتاب: گفت: "کمتر جنگ اعتقادی پیدا می‌شود که با صلح پایدار پایان یابد. هرچه آتش این نوع جنگ‌ها شعله‌ورتر می‌شود، کینۀ اعتقادات عمیق‌تر خواهند شد. یهود بنا ندارد با هیچ آئینی کنار بیاید. " یکی از سیب‌های درشت و قرمز را برداشت و چهار قاچ کرد و بدون اینکه پوست بکند، گاز زد: "وقتی یهودی‌ها در جریان هولوکاست شکست را پذیرفتند که جربزۀ جنگیدن با نازی‌ها را نداشتند، یعنی جایی جز اردوگاه مرگ برایشان پیش‌بینی نشده بود. اما امروز خیلی راحت تا قلب بیروت پیشروی می‌کنند. " این اسرائیل نیست که راحت پیشروی می‌کند، بلکه عرب‌ها خیلی راحت عقب‌نشینی می‌کنند. @hamkhaniketab
🌹 امروز سیزده اردیبهشت، سالروز شهادت شهید عبدالحمید حسینی هست، همون شهیدی که جانش را در راه امام زمانش، فدا کرد، عبدالحمیدی که که با بذل خون خود انتظار را به شرمندگی کشاند. 📖 بوی شیرین فرهاد 🖋️ به قلم: طاهره کوهکن 🖨️ انتشارات: روایت فتح 📄 برشی از کتاب: تا قبر حمید رو دیدم، یادم به هفتم فرهاد افتاد. حمید همین جا نشسته بود. با یه چوب رو خاک نوشته بود، پاسدار فدایی امام زمان «عج» ، شهید عبدالحمید حسینی. به مامان گفتم یادته حمید همین جا رو مشخص کرده بود برای مزارش؟ سرش رو تکون داد و فقط گریه کرد... @hamkhaniketab
🛑 همه جا زمزمه اش پیچیده بود، داعش و سوریه و حرم حضرت زینب «س.» در سرتاسر جهان اسلام بعد از شنیدن این خبرها، گروه های مختلف از همه کشورهای اسلامی مثل ایران، افغانستان و... تصمیم گرفتند که بروند و از حریم بانوی دمشق دفاع کنند و نگذارند ماجرای عاشورای سال ۶۱ و به اسارت رفتن عمه سادات، دوباره تکرار شود. ♦️ یه عده رفتن و دفاع کردن از حریم اهل بیت و‌ شدند شهید مدافع حرم و یه عده دیگه هم به عنوان مبلغ فرهنگی رفتند سوریه تا اونجا در قسمت های دینی و مذهبی، کمک کنن و اجر این دسته هم کمتر از اجر دسته اول قطعا نیست. 📖 الشام ✍️ به قلم زیبای خانم مریم شیدا 📇 انتشارات: روایت فتح 👌 روایتی با ارزش هست از خاطرات طلبه فرهنگی «حسین عباسی» از ۴۵ روز سفر به سوریه. خانم نویسنده، خاطرات تلخ و شیرین آقای عباسی را خیلی ماهرانه، به روی کاغذ آوردن و این باعث میشه که مخاطب تشویق بشه و از اول تا آخر کتاب همراه باشه با این اتفاقاتی که برای این طلبه اتفاق می افتد 📃 برشی از کتاب: یک شب یکی از بچه ها به نام ابومالک آمد بخش فرهنگی و به من گفت: «ما اینجا شب ها پست می دیم شما هم اگه مایل باشین، اسم تون رو تو لوح بزنم.» خستگی توی تنم فریاد می زد که بروم و بخوابم، اما قبول کردم. با کمال میل هم این کار را کردم. شاید این پست دادن ها خودش دروازه ورود می شد به آرزویی که من داشتم. @hamkhaniketab
🛑 بچه های مدافع امنیت، بچه های مظلومی هستن که جونشون را می ذارن کف دستشون و از زن و بچه می گذرن تا من و شما امنیت داشته باشیم برای این روزها که بتونیم با خیال راحت، بریم رای بدیم. شهید اسماعیل چراغی، یکی از همین بچه ها بود که در راه امنیت کشور به شهادت رسید‌. 📖 کجایی؟ ✍️ به قلم توانای آقای: مرتضی اسدی 📇 انتشارات: روایت فتح ✅ روایت نابی هست از زندگی شهید فتنه سال ۱۴۰۱؛ اسماعیل چراغی، فرمانده گردان امام حسین «ع» در یگان ویژه اصفهان، شهید مدافع امنیتی که می‌خواست در همان مسیری گام بردارد که شهید قجه‌ای برداشته بود و بالاخره هم به آرزویش رسید. 👌 از نکات جالب این کتاب، این بود که راوی هر بخشی از آن، یا از خانواده آن شهید بزرگوار بودن و یا همرزمان ایشون، همرزمانی که چه قدر ناراحت بودن از شهادت ایشون... 🖋️ از دیگر آثار آقای نویسنده می تونیم به کتابهای قصه ننه علی، بهار؛ آخرین فصل، هشتاد و اشک، آخرین نفس اشاره کنیم. 📃 برشی از کتاب: ناراحتی اش از دیگران، چند لحظه بیشتر طول نمی کشید. فوری فراموش می کرد و به روی کسی نمی آورد. اهل به دل گرفتن نبود. اگر خیلی اعصابش به هم می ریخت، می رفت کمی قدم بزند تا آرام شود... @hamkhaniketab
🌷 ۳۰ تیر، سالروز شهادت فاتح آسمان‌ عراق در دوران دفاع مقدس، شهید عباس دوران 📚 نوجوان: 📖 پسر آسمان، قصه فرماندهان، جلد38/ براساس زندگی شهید سرلشکر خلبان عباس دوران 📚 بزرگسال 📖عباس دوران؛ آسمان، جلد۴ ✍️ به قلم: خانم زهرا مشتاق 📇 انتشارات: روایت فتح روایت همسرانه از زندگی شهید عباس دوران @hamkhaniketab
🔺بعضی اتفاقات بزرگ در یک زمان خاص، شاید باید چندین سال و شاید قرنها، بیاید تا ماجراهایی که در این اتفاقات بوده و آن موقع، خودشان را نشان ندادند، برای همه و مخصوصا نسل های جدیدتر آشکار شود. برای این اتفاقات بزرگ، دفاع مقدس نمونه خوبی است که می توانیم مثال بزنیم. دفاع مقدسی که حتی از کشور عراق هم رزمندگانی داشتیم که آمدند به ایران و بر علیه رژیم بعث عراق، جنگیدند. 📖 کتاب ها شیمیایی نمی شوند ✍️ به قلم خانم: محبوبه شمشیرگرها 📇 انتشارات: روایت فتح 👌روایتهایی ناب است از خاطرات زندگی صلاح عبدالامیر عسگرپور، مجاهد عراقی که از نوجوانی در عراق به مبارزه با رژیم بعث عراق بوده و با آغاز جنگ ایران و عراق، به ایران فرار می‌کند، و سپس در واحد اطلاعات عملیات برای شناخت فرماندهان حزب بعث عراق با ایران همکاری های خیلی خوبی انجام می دهد. ✅روایت‌هایی که در این کتاب آمده، به نظرم میشه گفت سوژه هایی هستند که خیلی از آنها را تا الان جایی نخوانده بودم، روایت هایی که از دل مصاحبه با کسانی که در جنگ شرکت کرده بودند، برآمده، افرادی مثل خلیل الدوری، نزار الخزرجی و.... 📄برشی از کتاب: آتش بی‌امان دشمن ادامه داشت. از زمین و هوا می‌بارید. به سمت کتابخانه شهر رفتم. انجا کلی کتاب و مجله و جزوه، به زبان عربی و کردی در معرض نابودی بود. همه شیشه‌ها شکسته بود. سریع حاج محمد را پیدا کردم. گفتم؛«حاجی یک کامیون می‌خواهم برای بار کردن مدارک داخل کتابخانه» موافقت کرد؛ به جای یکی؛ دو کامیون فرستاد. @hamkhaniketab
💠 آزادگان سرافراز، وقتی رفتند برای جنگیدن، فکر این را نمی کردند که در این جنگ، اسیر می شوند و تا مدتها دیگر رنگ و روی خانواده و وطن را نمی بینند، برایشان دفاع از کشور و یاری امام زمانشان مهم بود نه چیز دیگری. وقتی هم اسیر شدند، باز هم بر سر اعتقاداتشان ماندند و امام و کشورشان را نفروختند به رژیم بعث عراق‌. دوران اسارتشان، دورانی سخت و تلخ بود، اما با سرافرازی از این دوران، بیرون آمدند. 📖 پس از دیوار ✍️ به قلم آقای: سید محمد فاطمی 📇 انتشارات: روایت فتح ✅ روایتی ناب است از زندگی آزاده؛ عباس برهانی. اتفاقاتی که در کتاب، برای این آزاده افتاده، خیلی سخت بوده، شکنجه هایی که شده در زندانهای عراق، شهادت دوستانش، خبر فوت امام، اما با صبر و استقامت و پیروی کردن از الگویی مثل سید آزادگان؛ سید علی اکبر ابوترابی، با بقیه دوستانش از این دوران، سرافراز بیرون آمد. 📃 برشی از کتاب: لا کردارها می زدند، حتی بیشتر از بقیه هم می زدند! و نه فقط کسی شبیه سید محسن که حتی چند قدمی جلوی پاهایش را نمی دید، بلکه انگار بر اساس یک قانون بی پایه و اساس، همه آنهایی که سرعت قدمهایشان از بقیه کمتر بود، باید بیشتر از بقیه کتک می خوردند... @hamkhaniketab
💢صدام، قبل از اینکه جنگ با ایران را راه بیندازد، گوشه ای دیگری از دیکتاتوری اش را برای مردم عراق، راه انداخت، ایرانیانی که سالها در عراق زندگی می کردند را به جرم اینکه شیعه هستند و‌ شناسنامه عراقی ندارند، اخراج کرد و جوانان این خانواده ها را به شهادت رساند، جوانانی که سالها خانواده شان در ایران هنوز چشم انتظار شان بودند که برگردند، اما به آنها خبر داده شد که دیگر جوانشان، برنمی گردد، شهید شده بدون اینکه حتی پیکری از او به آنها تحویل داده بشود. این خانواده ها، سختی های زیادی در این راه کشیدند، مدتها بدون شناسنامه بودند و حتی مکان درست و حسابی برای ماندن نداشتند... 📖 سوقی ✍️ به قلم خانم: شاهدخت حیدری 📇 انتشارات: روایت فتح 🔴حکایاتی است از زبان ایرانیانی که توسط رژیم بعث عراق، از این کشور اخراج شدند، خاطراتی از روزهای تلخ مهاجرت بدون همسر و برادر به ایران و اینکه چه قدر بعضی از ایرانیان به آنها بی احترامی می کردند که شما چرا به اینجا آمدید، چرا در عراق نماندید. 📃برشی از کتاب: گفتم: کاترینا می دانی انتظار یعنی چه؟ نگاه خیسش را به من انداخت و منتظر جوابم ماند. «یعنی یک عمر چشمت به در باشد و این در هرگز باز نشود و تو پیر شوی‌. موهایت سپید شود و نگاهت تا ابد به در بماند. می دانی، نمی آید ولی باز هم چشمت به در بسته باشد...» @hamkhaniketab
📚 | بیست سال و سه روز 🔹عنوان (جوان ترین مدافع حرم) به خودی خود آنقدر جذاب هست که دیگر برای خواندن زندگی‌اش دنبال دلیل و مدرک نگردیم.زندگی جوانی بیست ساله که مانند بسیاری از شهدای دفاع مقدس، نه در پی یک تحول آنی، که طی یک فرآیند چند ساله و در مواجه با آثار بزرگ اندیشمندان اسلامی، و غوطه ور شدن و نیل در آثار این متفکران، در مقطعی مهم از تاریخ، تکلیف خود را تشخیص میدهد و پای در عرصه نبردی سهممگین مینهد. 🔹نبردی که باعث میشود در اوج جوانی از بسیاری از تمایلات خود بگذرد، قید تحصیل در خارج از کشور را بزند و  با شناخت و بینشی عمیق، قدم در راهی بگذارد که اعتقاد به آن ذره‌ذره در وجود او شکل گرفته است 🗓 ۳۰ آبان، انتشار تقریظ رهبر انقلاب بر سه کتاب «هواتو دارم»، «مجید بربری» و «بیست سال و سه روز» 🔍 ادامه مطلب را بخوانید👇 khl.ink/f/58301 @hamkhaniketab
🌪️در دل طوفان، روایت‌هایی از کربلای ۳ ❇️عملیات‌های دفاع مقدس، هر یک سرشار از روایاتی حماسی و کمتر شنیده شده است. عملیات کربلای ۳ نیز از این قاعده مستثنی نیست. در دل این عملیات، ماجراهایی شگفت‌انگیز نهفته است که کمتر به آن‌ها پرداخته شده است. یکی از این روایت‌ها، داستان غواصانی است که در شبی طوفانی، مأموریت خطرناک تصرف اسکله الامیه را بر عهده گرفتند. خلیج فارس خروشان، با امواج سهمگین خود، چهره‌ای خشن و ناشناخته از خود نشان می‌داد و غواصان را به مبارزه‌ای نفس‌گیر فرامی‌خواند... 📖«ملاقات با دلفین‌ها راس ساعت طوفان» ✍️ به قلم آقای: مجید سانکهن 📇 انتشارات: روایت فتح ✅روایتی جذاب و خواندنی از عملیات کربلای ۳ است. آقای نویسنده با بهره‌گیری از خاطرات شهید اسحاقی، که در عملیات کربلای ۵ به شهادت رسید، تصویری زنده و با احساس از دلاوری‌های رزمندگان در این عملیات ارائه می‌دهد. 📄برشی از کتاب: طوفان محل ایمان آوردن است. حکمت آن دریدن پرده ها و گشودن بندها و شکستن قفل هایی است که آدمی از خیال و وهم بر پای پرنده روح خود زده است. ضرب و شتم طوفان، قالی خاک آلود روح آدم را از غبار دلبستگی‌ها می تکاند... @hamkhaniketab
🔷"نام مرضیه دباغ، بانویی آهنین‌نفس و فداکار، همواره با مبارزات انقلابی و عشق به اسلام و انقلاب عجین شده است. او که لحظه ای از پای ننشست و با تمام وجود برای آرمان‌هایش تلاش کرد، حتی از جان شیرین خود نیز گذشت تا به انقلاب اسلامی و امام خمینی (ره) خدمت کند." 📖 مادر انقلاب ✍ به قلم خانم: مونا اسکندری 📇 انتشارات: روایت فتح داستان زندگی پر فراز و نشیب خانم مرضیه حدیدچی (دباغ) با دنیایی از حماسه و‌ مبارزه‌. 📃برشی از کتاب: «قلبم تند می‌زد. انگار می‌خواست از شوق دیدن مرادم از سینه بیرون بیاید. ابتدا اجازۀ ملاقات ندادند. چند نفری که در بیت آقا بودند، با هم مشورت کردند و سرانجام گفتند: «امام با یک خانمِ تنها، نمی‌نشینند صحبت کنند!» ناراحت شدم و گفتم: «اگه ایشون چنین تفکری دارند، من ایشون رو رهبر خودم نمی‌دونم! » سپس یک نفر که همسرش از شاگردانم در ایران بود، من را شناخت و زمینۀ دیدار خصوصی مهیّا شد. وقتی در برابر امام قرار گرفتم، هیبت و جبروت ایشان به گونه‌ای بود که نمی توانستم به راحتی صحبت کنم. اما وظیفه ای را که به من محوّل شده بود، باید انجام می‌دادم.... 📘"این کتاب با زبانی ساده و روان، روایتی جذاب از زندگی پر فراز و نشیب خانم دباغ ارائه می‌دهد. یکی از نکات جالب کتاب، سفر تاریخی ایشان به روسیه و دیدار با گورباچوف است که رویدادی بی‌نظیر در تاریخ معاصر ایران محسوب می‌شود." (دباغ) @hamkhaniketab
🌷امروز سالروز شهادت شهید مدافع حرم؛ حمیدرضا اسداللهی است شهیدی که خیلی خانواده دوست بود و به ویژه خیلی به مادرش محبت می‌کرد. 📖 شاهرگی برای حریم ✍ به قلم: خانم سمانه خاکبازان 📇 انتشارات: روایت فتح 🔖 روایتهایی ناب از زندگی شهید حمیدرضا اسداللهی @hamkhaniketab