کانال همخوانی کتاب
بسم الله
داستایفسکی سخن از تمامی آنچه بر کشورهای در حال توسعه یا حتی توسعه یافته غیراروپایی میافتد، میکند. ما تا زمانی که آدمهای همچون ایوان ماتْویچ و مردمی همچون مردم زمان او داریم، حالمان این است. خودمان را با دیگرانی مقایسه میکنیم که حتی اگر روزی به گواه تمامی دنیا، بهتر از آنها باشیم، باز هم به دنبال تحقیر و توجیه پستی خودمان هستیم. آری این خاصیت غربزدگی است... حتی پستیهای کشور مطلوب، در نظرمان ارزشمندتر از فضیلتهای خودمان است.
غربزدگی یک درد است... درد دیگر را اینگونه تصویر میکنم...
تصور کنید فردی در میانه آب در حال غرق شدن باشد و وقتی در پی نجات او هستیم و به یک قدمی نجات او رسیدهایم، شروع به ایرادگیری از نوع ابزار استفاده شده برای نجاتش کند و مانع از نجات خود شود. چرا؟؟؟ چون خود را علامه دهر میپندارد و هرکه جز خود را حیوانی بیش نمیداند... چنین فردی چه تعریفی دارد؟؟؟؟ ایوان ماتْویچ داستان ما اینگونه هم بود.
خلاصه اینکه، این دو درد توأمان دو غده سرطانی است که به هرکدام رسیدگی کنی، دیگری رشد میکند و امکان از بین بردن و رسیدگی به هر دو را نیز نداری... پس چه باید کرد؟
داستان کتاب پیرامون بلعیده شدن انسانی توسط تمساح است. فردی که در شکم تمساح خانه گزیده و از آنجا ایراد سخن میکند!!! نظریه میدهد و به دنبال راهنمایی خلق است!!!! چرا؟؟ چون خود را در جایگاه ویژهای میبیند که دیگران در این جایگاه نیستند. او خاص است. و خاص بودن دلیل بر برتری...
این آدم اگر همانجا بماند در کام هیولا است و باید بنا به اقتضا زندگی و بدن او زندگی کند. اما حتی اگر نجات هم پیدا کند، تا وقتی فکرش حول همان هیولا بگردد، فرقی با فرد زندانیِ در تنِ آن موجود ندارد.
داستایفسکی به دنبال نسخه پیچیدن نیست. او روایتگر چنین اتفاقی است. و زبانی که استفاده کرده، زبان طنز است. طنز اغراق دارد و تصویری کاریکاتور گونه ارائه میدهد. پس طبیعی است که عدهای نپسندند. اما مسئله شناسی او، تا دنیا باقی است، موضوعش وجود دارد...
#تمساح
#فیودور_داستایفسکی
#معرفی_کتاب
#به_قلم_شما 🌸
📚 @hamkhaniketab
📚 با رمان هایی که تم روانشناختی با شخصیتهای پیچیده دارند، رابطه تان چطوری است؟ در سبکی جدید و از آثار درخشان ادبیات کلاسیک جهان.
📖 نازنین
✍️ به قلم: فیودور داستایفسکی
مترجم: یلدا بیدختی نژاد
🖨 انتشارات: چشمه
💢داستان از زبان مردی بی نام روایت می شود که در یک مغازه گرو فروشی، کار می کند و افسر بازنشسته ارتش می باشد، عاشق یکی از مشتریان زنش می شود، زنی ۱۶ ساله که به این مرد مغرور دل می بازد، اما در ادامه زندگی به خاطر غرور و تحقیر کردن و نادیده گرفتن و بروز رفتارهای نمایشی از جانب مردش، دچار مشکلات جدی می شود. راوی مرد حق را به خودش می دهد و مغرور بودنش و رابطه سردی که دارد، اجازه نمی دهد که زندگی خوبی را با همسرش، تجربه کند.
✅ حجم کوتاه کتاب، باعث شده که سریعتر خوانده بشود. مطالعه کتاب به کسانی که عاشق آثار فیودور داستایفسکی و موضوعات روابط انسانی، هستند پیشنهاد می شود.
📋 برشی از کتاب:
میخواستم به خاطر رنجی که کشیدهام پیش رویم بایستد و زاری کند و واقعاً ارزشش را داشتم. همیشه مغرور بودهام و همیشه یا تمام یک چیز را میخواستم یا هیچ! دقیقاً به همین دلیل است که در مورد سعادت هم به نصفهنیمهاش راضی نبودم، کل سعادت را میخواستم، تمامش را. برای همین هم آن زمان مجبور شدم چنان رفتاری در پیش بگیرم، یعنی بگویم: خودت حدس بزن و قضاوت کن!
#معرفی_کتاب
#نازنین
#فیودور_داستایفسکی
#ادبیات_روسیه
@hamkhaniketab