📗کتاب فریب از مهناز رئوفی
این کتاب برگرفته از سرگذشت دختر خانمی هست
که در دام فرقه بهائیت میوفته
سیر داستانی خیلی تلخ بود و اتفاق پشت اتفاق
اما قلم روون نویسنده و واقعی بودن داستان نمیزاه کتاب رو لحظه ای زمین بگذارید
انقدر این کتاب فوق العاده بود که دو روزه تمومش کردم
پیشنهاد میکنم شماهم مطالعه کنید
مطالب آموزنده ای داره
#معرفی_کتاب
#به_قلم_شما 🌸
📚 @hamkhaniketab
#بابا_گوریو
رمانی کلاسیک از ادبيات فرانسه اثر اونوره دو بالزاک که در نیمهی اول قرن نوزدهم به چاپ رسید، رمانی که سعی در انعکاس وضعیت اجتماعی و سیاسی زمانهی خود دارد.
شروع کتاب مانند اکثر آثار کلاسیک پر از توصیفاتی است که ممکن است خواننده را خسته کند و قید خواندن کتاب را بزند اما از صفحهی صد به بعد، داستانِ کتاب رفته رفته شکل میگیرد و جذابیتش نمودار میشود طوری که با خواندن دو سوم از کتاب، دیگر نمیتوانی کتاب را زمین بگذاری.
جالب آن است که بالزاک نوشتن این کتاب را سه ماه پس از پدر شدن خودش شروع میکند.
همانطور که از اسم کتاب پیداست، داستانِ کتاب در مورد مردی است به نام گوریو که عشقی افسانهای و ماورایی به دو دخترش دارد؛ عشقی که در نهایت او را به نیستی و هلاکت میکشاند.
عشقی که دخترانش انگار آن را وظیفهی پدرشان میدانند و هر کاری میکنند که از این عشق، نهایت سوءاستفاده را بکنند.
داستان اما قهرمان دیگری دارد که جوانی فقیر و دانشجو و به قول پاریسیها، یک شهرستانی است، جوانی به نام اوژن راستینیاک که سرنوشت و زندگیاش با این پدر و دختران گره میخورد، جوانی که تمام آرزو و هدفش، وارد شدن به جامعهی اشرافی پاریس است.
جامعهای که بالزاک از فرانسه به تصویر میکشد جامعهای بر مبنای پول و مادیات است. جامعهای که در آن پول حرف اول را میزند و این ارزش حتی تمام عواطف بشری اعم از عواطف فرزند به پدر، همسر به همسر و انسان به انسان را تحتالشعاع قرار داده و حتی دین را هم در خود هضم کرده است، تا جایی که میگوید:
"دو کشیش و پسر سرودخوان و خادم آمدند و همهی آنچه را که در این زمانه میشود به هفتاد فرانک خرید دادند، زمانهای که دین آنقدر غنی نیست که رایگان دعا بخواند."
جامعهی اشراف پاریسی که از بیرون نماد شکوه و عظمت و زیبایی است ولی در درونش خیانت و فساد و دو رویی موج میزند، حس انزجار و نفرت و مبارزه را در جوان دانشجو بیدار میکند...
#اونوره_دوبالزاک
#مهدی_سحابی
#یادداشت
#معرفی_کتاب
#ادبیات_فرانسه
#به_قلم_شما 🌸
📚 @hamkhaniketab
#یادداشت_کتاب
#دارزن
دار در زبان کردی به معنای درخت است. حالا دارزن یعنی چه و چه ربطی به اصغر قصهی ما دارد؟ خودتان باید بخوانید تا بفهمید!
اصغر اقلیدی پسری نوجوان است که در یکی از روستاهای استان فارس زندگی میکند. کتاب دارزن بخشی از زندگینامه این جوان شجاع است.
بخشهای ابتدایی کتاب، از زندگی او در روستا در زمان شاه میگوید. نویسنده کتاب، به زیبایی توانسته هر خاطره را به داستانی کوتاه تبدیل کند و با صحنهپردازی قوی، تک تک احساسها و افکار اصغر و اتفاقاتی که برای او افتاده را در ذهن خواننده ماندگار کند.
در ادامهی کتاب اصغر بزرگتر میشود و به جبهه میرود. بخش دوم کتاب خاطرات او از اسارت هفت ماهه در زندان کموله، دموکرات و مجاهدین خلق است. این خاطرات آنقدر خاص و تلخ است که نویسنده بدون پرداخت زیاد، آنها را بیان کرده، که در همین حد هم واقعا خواندنش سخت و سنگین است.
به مناسبت به درک واصل شدن یکی از سرکردههای منافقان در روز گذشته (مریم رجوی)، این کتاب میتواند بخش کوچکی از جنایتهای آنها را به جامعه نشان دهد، همانهایی که مثل یهودیان، پایه مظلومیتشان شایعات است و نشان وحشیگریهایشان واقعیتهای عینی!
#معرفی_کتاب
#به_قلم_شما 🌸
📚 @hamkhaniketab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️دانشجو و دانش آموزا کجا نشستن؟
شمام اینجوری درس میخونید؟😊
#طنز
@hamkhaniketab
رئیس جمهور تراز انقلاب اسلامی _ اندیشکده راهبردی سعداء.pdf
29.41M
کتاب «رئیس جمهور تراز انقلاب»
📚 پژوهش اندیشکده سعداء ویژه انتخابات ۱۴۰۳ با موضوع:
✅ محورهای تبیین شخصیت و دستاوردهای دولت مردمی شهید آیتالله رئیسی
#مثل_ابراهیم_انتخاب_کنیم
کاری از اندیشکده راهبردی #سعداء
@hamkhaniketab
سلام من به کتاب خوندن علاقه مندم وبه اینکه سعی کنم در خوندن کتاب ها از بقیه جلو بزنم بیشتر مشتاقم. در همخوانی یک کتابی که دوست داشتم ببینم هرچه زودتر آخرش چی میشه چندتا مقرری رو با هم خوندم اما مدیرگروه وقتی فهمیدن گفتن نمره منفی گرفتین.همخوانی یعنی همراه هم جلوبریم نه یکی جلو نه یکی عقب . و کاش تو زندگی هامون هم همراهی رو بیشتر یادبگیریم نه اینکه عقب بیفتیم یا جلو بزنیم که اون اتفاقی که نباید بیفته ممکنه اتفاق بیفته وتنهابمونیم.
#عشق_همخوانی
#چالش
📚 @hamkhaniketab
ضمن تشکر از خانم دکتر بیتانه بابت شجاعتشون در روایت زندگیشون
به همه عزیزان توصیه میکنم که وقتی خواستید کتاب رو بخونید،حتما فرداش تعطیل باشه که تا آخر کتاب رو یک نفس و پشت سر هم بخونید،مثل من نشید که الان فکرم توی کتابه،ولی باید بخوابم که صبح برم سرکار...
#معرفی_کتاب
#به_قلم_شما 🌸
📚 @hamkhaniketab
مامان همیشه میگفت بالاخره آدم، یک چیزی پیدا میکند که دلش را خوش کند.
در زندان، وقتی آسمان قرمز میشد و روز تازهای یواشیواش میآمد توی سلولم، متوجه میشدم که حق با او بود...
#بریده_کتاب
📚از #کتاب بیگانه | نوشتهی
#آلبر_کامو
📚 @hamkhaniketab