إِنَّا لِلَّٰهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُون
هممکتبی عزیز
جناب آقای ایلیا اسماعیلی
با نهایت تأسف و تأثر ضایعه در گذشت پدر بزرگ گرامیتان را خدمت شما و خانواده محترم تسلیت عرض میکنیم. بقای عمر با عزت برای شما و همچنین رحمت واسعه برای آن مرحوم را از خداوند متعال خواستاریم.
هممکتبی
روابط عمومی هیأت مکتب الشهداء
🔻🔻🔻
✅ @hammaktabi_info
إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُون
محضر شاعر گرانقدر اهل بیت (ع)
جناب آقای کربلایی ابوالفضل فرهنگی
با نهایت تأسف و تأثر ضایعه در گذشت مادر گرامیتان را خدمت شما و خانواده محترم تسلیت عرض میکنیم. بقای عمر با عزت برای شما و همچنین رحمت واسعه برای آن مرحومه را از خداوند متعال خواستاریم.
هم مکتبی
روابط عمومی هیأت مکتب الشهداء
🔻🔻🔻
✅ @hammaktabi_info
هممکتبی
إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُون محضر شاعر گرانقدر اهل بیت (ع) جناب آقای کربلایی ابوالفض
◾اهمیت خواندن نماز لیلة الدفن
پیامبر(ص) درباره ثواب خواندن این نماز فرمود: «بر میت ساعتی سختتر از شب اول قبر نمیگذرد. پس بر مردگان خود رحم کنید و برایشان صدقه دهید و اگر نتوانستید، دو رکعت نماز برای شخص درگذشته بخوانید.
(قمی، شیخ عباس، سفینةالبحار، ج۵، ص۱۶۳)
◾هم مکتبی عزیز در صورت امکان نماز وحشت به نیت مادر مرحومه مغفوره فراموش نشود.
◾مرحومه سیده معصومه بنت سید محمد نجات
🔻🔻🔻
✅ @hammaktabi_info
هممکتبی
29.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#حاشیه_نگار
🔸حضور پر شور خانواده مکتب الشهداء در سینما نسیم شهر برای تماشای فیلم سینمایی أخت الرضا علیه السلام
هم مکتبی
روابط عمومی هیأت مکتب الشهداء
🔻🔻🔻
✅ @hammaktabi_info
📜 نامِ نمکین
⏳ مدت مطالعه: ۵ دقیقه
#مکتبنامه | روایتهایی از زندگی مکتبالشهداییمان
ما از اول خانه به دوش بودیم. هیأتمان را میپیچیدیم لای بُقچهای و دوست داشتن آقایمان را کوچه به کوچه جار میزدیم. کافی بود مسجدی یا حسینیهای یا حتی خانهای به ما چراغ سبز نشان دهد که میتوانیم اوقات خوشمان را آنجا با دوست بسر کنیم آن وقت دیگر فقط برای خوابیدن، به خانهی پدرانمان میرفتیم. میگویم خانهی پدر چون خانهی خودمان همانجا بود که از دوست میگفتیم و دوست نداشتیم ازش دل بکنیم.
آن زمان سبکبارتر از الان بودیم. مراسماتمان در حسینیه شهید ابراهیم هادی برگزار میشد. راستش را بخواهید اسم حسینیه چیز دیگری بود و ما دور از چشم حاجیه خانوم قهرمانی (متولی حسینیه) قایمکی آن را عوض کرده بودیم و مثل اسم رمز سازمانهای اطلاعاتی از ایشان پنهانش میکردیم. چون آن ایام تازه اولای رفاقتمان با داش ابرام بود و گذاشتن اسمش روی حسینیهی کوچکی که تمام دنیایمان بود آخرِ رفاقت حساب میشد.
حسینیهی نقلی ما در کوچهای بود که شب هنگام وقتی که ماشینها پارک بودند اگر دو ماشین روبروی هم در میآمدند اول یکی از ماشینها دیگری را بغل میکرد و بعد تا انتهای کوچه هُلش میداد بلکه هر دو بتوانند بروند پی کار خودشان.
👇ادامه در پیام بعد...
هم مکتبی
روابط عمومی هیأت مکتب الشهداء
🔻🔻🔻
✅ @hammaktabi_info
شش دنگ حسینیه به اسم ما نبود. زنانِ محل هم آنجا روضه داشتند و زیر چادرشان غصههای کهنهای که نمیشود به هیچ کس گفت را میخوردند و حاجت تک تک بچههایشان را از گهواره علی اصغر حسین علیهالسلام طلب میکردند.
حسینیه ساعاتی از روز هم تبدیل میشد به یک مهد کودک و بچهها دورِ میز و صندلیهای کوچک پلاستیکیشان جیغ و هوار میکردند و در آرامش روز میخندیدند.
وقتی خانوم قهرمانی به ما گفتند که این پارچه سیاه ها را جمع کنید. مربی مهد میگوید برای روحیه بچهها خوب نیست، آلاخون والاخون شدیم که با جیب خالیمان چه کنیم؟
بدون پارچهها دیوار لخت میشد و تن آجرینش میزد بیرون. و زور یکی دو کتیبهی قدیمی و قاب عکسهای شمایل و اسماء مبارک اهل بیت علیهمالسلام به پوشاندن دیوار نمیرسید.
بچههای هیأت به شوخی میگفتند: «این دیوار بدون پارچه بیشتر آدمو افسرده میکنه.»
دیوار در یک کلام شبیه به حسینیههای شلخته و تازه ساخت مشایه بود.
چارهای نبود و باید دست به کار میشدیم. دی ماه بود و فاطمیه نزدیک، باید حسینیه را آمادهی مراسمی بزرگ میکردیم. بزرگ هم که میگویم مقایسش با حالا خیلی فرق دارد. قرار شد دیوار را کاهگل کنیم تا سنگرمان شبیه سنگرهای جبهه شود. قدیمی و خاکی. ایام امتحانات بچهها بود. عروسی مسئول اجرایی هیأت هم اَد افتاده بود وسط همین هیر و ویر.
با پول نداشته و صفا و صمیمیت و توکل داشته کار را شروع کردیم. صبح تا شب قهقهه میزدیم. لابهلای خوشگذرانیهایمان یک مقدار هم کار را جلو میبردیم. هنوز طعم انواع املت هایی که در صبحانه، نهار و شام میخوردیم زیر زبانمان است. املت با قارچ، املت با سوسیس، املت با پیاز. نوشابه مشکی و خیارشور هم که پای ثابت سفرهمان بود.
چهارشنبه بود که به خودمان آمدیم و دیدیم چقدر کار مانده و فردا موعد قرار عاشقیمان است. شب میلاد عمه جانمان. روایت نویسی بعضی جاهایش سخت است. زور آدم به توضیح نمیرسد. من بلدش نیستم که شرح بدهم وقتی اسم عمه جانمان حضرت زینب سلام الله علیها میآید قلب طور دیگری میتپد یا خون جور دیگری به جوش میآید و یا غیرت چطور تمام وجود را تصرف میکند.
هرطور که شده کار حسینیه تمام شد. این بلای جان ما خانه به دوش هاست که آنقدر خستهی آماده سازی هیأت میشویم که وقتی کار تمام شد دیگر نای خود هیأت را نداریم. اما گفتم که قضیه فرق میکرد. پای عمهجانمان در میان بود. حسینیه تر و تازه شده بود و دیگر پارچه ها نبودند که صدا را خفه کنند. همه از جان مایه میگذاشتند. دست ها هر بار که بالا میآمدند و بهم میخوردند سرختر میشدند. بوی نمِ کاهگل عطر بیادماندنی آن خاطره خوش بود. ذکرِ زینب سلام الله علیها که بالا گرفت عشق از عمق وجود فواره میزد بیرون و سونامیاش زیرمان میکرد. وَه که چه غرق شدنی.
یک عقیدهی مکتب الشهدایی بین آن هایی که آن شب بودن است که میگوید بی بروبرگرد آن شب، آن مستی پرشور، آن خستگی بدل شده به احسنِ حال نظیرش دیگر نیامده و بی شک آن بهترین جشن تمام ادوار هیأت بوده و هست.
نمیدانم میدانید یا نه که خب ما هیأتیها دیوانهایم. نام عمه جانمان نمک دارد. هر وقت نامشان را میشنویم یکی دو قطره اشک از چشمانمان نریزد میماند و شوره میبندد و اذیت میشویم. فرقی نمیکند که شب میلاد باشد یا شب عید. شبهای روضه که جای خود را دارد. آن شب نشد که گریه کنیم. ترس قضا شدن گریه ماند بر دلمان.
شب هرکس غم قضا شدهاش را برداشت و رفت یک گوشهای خوابید. خدا نخواست که چشمها شورهزار شوند. صبح که خبر پخش شد. یک آسمان نمک بارید روی زخم هایمان. خیلی زود دور هم جمع شدیم و غم قضا شده را بجا آوردیم. ما تک و تنها نمیتوانیم غصه بخوریم. میگذاریمش جلو و زانو به زانو پشت سر روضهخوان صف میبندیم و اقتدایش میکنیم تا گریه را به جماعت اقامه کنیم.
میان گریهها به دیوار حسینیه فکر میکردم که وقتی کاه و آب و خاک را باهم قاطی میکردیم به مخیلهمان هم نمیگنجید همچین خاکی بسرمان شود. به حسینیهای که دیوارش مشکی پوش نبود اما روزگار بچه هایش سیاه شده بود از داغ عمویشان. عمو قاسم سلیمانی.
پ.ن:
شهید قاسم سلیمانی بعد از سالها مجاهدت و فرماندهی مدافعین حرم حضرت زینب سلام الله علیها بعنوان آخرین وفای عهد خود منتظر ماند تا روز ولادت و شادی حضرت به شب برسد و در شامگاه ۱۳ دی ماه ۱۳۹۸ ساعت ۱:۲۰ به درجه رفیع شهادت نائل گردید. هیأت مکتب الشهداء مانند بسیاری از هیئات دیگر، هیچ وقت دل و دماغ انتشار هیچ گزارشی از آن مراسم را پیدا نکرد.
تمام.
هم مکتبی
روابط عمومی هیأت مکتب الشهداء
🔻🔻🔻
✅ @hammaktabi_info
#اطلاعیه
هممکتبی سلام
به اطلاع میرسانیم مراسم هفتگی
هیأت مکتب الشهداء، پنجشنبه
مورخ ۲ آذر ۱۴۰۲، برگزار نمیگردد.
ان شالله مراسم فاطمیه اول
از شنبه مورخ ۴ آذر ۱۴۰۲
بمدت سه شب برگزار خواهد شد.
هم مکتبی
روابط عمومی هیأت مکتب الشهداء
🔻🔻🔻
✅ @hammaktabi_info
هممکتبی سلام
به اطلاع میرسانیم هیأت مکتب الشهداء
بعنوان یکی از هیئات فعال شهرستان بهارستان،
در همایش سوگواره یاس نبوی
که در شامگاه جمعه ۳ آذر ۱۴۰۲
و در امامزاده باقر (ع) شهر صالحیه برگزار گردید،
شایسته تقدیر دانسته شد.
این آیین تجلیل و تکریم به همت اداره اوقاف
و سازمان تبلیغات اسلامی شهرستان بهارستان برگزار،
و با دستان آیت الله صدیقی امام جمعه موقت تهران
از ستایشگران و فعالین عرصه هیأت تقدیر شد.
هیأت مکتب الشهداء به رسم امانت
و بعلت همدلی و همراهی هممکتبیان عزیز خود
این تقدیر را به شما صاحبان حقیقی تقدیر،
تقدیم میکند.
و من الله التوفیق
📎#همراه
🚩 هممکتبی، نسبت خانوادگیمان
🔻🔻🔻
✅ @hammaktabi_info
43.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸رابطه مسجد تمدن ساز و هیأت تمدن ساز
🔸مسجد و هیأت دو بازوی ولی خدا
برای تحقق حکومت الهی
👤 حجتالاسلام رضا کریمی
📎#همکلاسی
🚩 هممکتبی، نسبت خانوادگیمان
🔻🔻🔻
✅ @hammaktabi_info
از میوه جنت مگو با من که یک عمر است
طعم غذای روضه رفته زیر دندانم
طرح مشارکت در اطعام فاطمی
هممکتبی سلام
هیأت مکتب الشهداء مثل همیشه
دوست داره توفیق پذیرایی از عزاداران
حضرت مادر سلام الله علیها رو داشته باشه.
قراره در چهار شب مراسم فاطمیه دوم
تقریباً سه هزار پرس غذا پخت بشه که
حدوداً هر پرس غذا پنجاه هزار تومان
برآورد شده.
ما خانواده مکتب الشهداء که عمری مهمون
سفره مادرمون حضرت زهرا سلام الله علیها بودیم حالا نوبتمونه که با مشارکت خودمون
(در حد توان) سفره داری کنیم.
سفرهای که فقیر و غنی کنارهم با
تبرّک جستن به غذاش مریضیهای
روحی و جسمی خودشون رو درمان میکنن.
شماره کارت جهت واریز مشارکت:
💳
6037991773171792👤امیرمحمد اسدپور (برای کپی کردن کافیه شماره رو لمس کنید.) 📎#همدلی ، #عماد 🚩 هممکتبی، نسبت خانوادگیمان 🔻🔻🔻 ✅ @hammaktabi_info
هممکتبی سلام👋
حتماً شعار امسال هیأت رو شنیدید که میگه؛
اگرچه فاطمه در بین دود و آتش سوخت
به شیعه درس جهاد و مقاومت آموخت
#محمدحسین_طاهری
همه میدونن که تربیتِ بچه، کارِ مادره
و خونه، کلاس درسِ مادر.
یعنی مادر هر کاری کنه
بچهها یاد میگرن.
بچههای خوب...
گوش به حرف مادر میدن
و چشم به دستای مادر میدوزن.
این عکس، همون دستِ بزرگْ آموزگار هستی،
مادرمون حضرت زهرا سلام الله علیهاست.
ما تو خونههای آجریمون نوکرِ
مادر و پدرهای تنی خودمونیم.
اما تو مکتبخونه
این کلاس درسِ روح
مادر و پدر حقیقی ما
حضرت زهرا سلام الله علیها و
امیرالمومنین علیهالسلام هستن.
پس قراره این فاطمیه پای درس مادرمون بشینیم.
📝 این درس؛
م مثل مقاومت
در آخر ما هممکتبی ها از هیچ ظرفیتی
برای انتقال درسِ مادرمون به بقیه،
هرچند کوچیک، به راحتی نمیگذریم.
پس همه باهم عکس پروفایلمون رو
همآهنگ میکنیم.🙏❤️
📎#همآهنگ ، #محیی
🚩 هممکتبی، نسبت خانوادگیمان
🔻🔻🔻
✅ @hammaktabi_info
IMG_20231213_123117.jpg
251.9K
عکس همآهنگ #پروفایل
فاطمیه ۱۴۰۲ ه.ش | ۱۴۴۵ ه.ق
#با_کیفیت_بالا
🚩 هممکتبی، نسبت خانوادگیمان
🔻🔻🔻
✅ @hammaktabi_info