❤️هم دلی❤️
#سرگذشت_یک_زندگی♥️. #قسمت112 نشسته بودیم و کمی سکوت بود که مادرم با لبخندی تصنعی گفت: عزیزم مگه
#سرگذشت_یک_زندگی♥️. #قسمت113
مادرم رو به من گفت: هنوز یاد نگرفتی چجوری مدیریت کنی.
وقتی من هستم نباید خانواده پدرت باشن...
شوهر مادرم بجای من جواب داد: بس کن طوبی شوهر مادرم: بس کن طوبی تو برای چی داری برای زندگی بقیه تصمیم میگیری آخه زشته ما مهمونیم...
مادرم داد زد: چه مهمونی آقا خشایار...
خیر سرم اومدم خونه دخترم الان کاری میکنن خواهرم بدبخت شه...
دیگه سکوت نکردم و گفتم: مادر جان ببخشید ولی خواهر شما عامل بدبختی عمه منه...
انقدر بحث بالا بود که اصلا نفهمیدم عمه کی وسایلاشو جمع کرده رفته داخل حیاط...
زود متوجه شدم و دویدم تو حیاط دنبالش...
داشت در کوچه دو باز میکرد که گرفتمش: عمه کجا؟
صورتشو برگردوند پر از اشک بود: میرم دخترم اینجا دوباره دلم خورد میشه...
گفتم: عمه یوسف داره ازت دفاع میکنه دیگه شونه خالی نکن اینبار تو ببر نذار طهورا فکر کنه با چهار تا عشوه عشقتو برای همیشه مال خودش کرده...
عمه با بغض گفت: تموم شده اعظم مردی که رفته دیگه تموم شده دخترم...
در همین حین یوسف خودش رو به ما رسوند...
عمه سریع رو گرفت...
یوسف سعی در نگاه کردن به صورت عمه رو داشت: نگام کن...
عمه نگاه نمیکرد...
یوسف با بغض گفت: تورو جان عزیزت نگام کن...
عمه با صدایی که از گریه گرفته بود گفت: برو پیش زنت عیبه اومدی اینجا...
یوسف: بخدا به مولا من گول خوردم ولی دیگه راه برگشت نداشتم...
تورو خدا الان که پیدات کردم بیا دوباره مال هم شیم من همیشه به عشقت زنده بودم...
شما برای خواندن این سرگذشت واقعی به کانال دعوت شده اید. بخش اول سنجاق شده است
...
❤️هم دلی❤️
🌿🌸🌿🌿🌿 مهریه 🌸
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
#اطلاعات حقوقی
آشنایی با انواع مهریه✅✅✅
یکی از پیش نیازهای قبل از تشکیل هر ازدواجی، آشنایی با مهریه است که موضوع آن میتواند وجه نقد، سکه و طلا، سایر اموال منقول یا غیرمنقول (ملک، خانه یا آپارتمان) باشد. در برخی موارد باور غلطی در جامعه وجود دارد که "مهریه را کی داده، کی گرفته". این در حالی است که مهریه، یک تعهد شرعی و قانونی است و طرفین باید با علم و اطلاع و آگاهی حقوقی نسبت به آن تصمیم بگیرند.
با هدف اینکه این التزام منجر به اختلاف نشود، به طور اجمال باید گفت؛ اولاً: اعمال این حق تا 110 سکه، با حمایت های قانونی (از جهت اعمال حبس) همراه است و در مهریههای بیش از آن زوجه باید در دادگاه اثبات کند که همسرش توانایی پرداخت این تعداد سکه را دارد. ثانیاً: مهریه در دفترچه های ازدواج، به دو دسته عندالمطالبه و عندالاستطاعه تقسیم می شود. منظور از اولی این است که به موجب درخواست همسر باید پرداخت بشود و مقصود از عندالاستطاعه این است که بسته به توان و قدرت مالی شوهر، قابلیت پرداخت دارد.
بنابراین اگه بخواهیم مهریه را برای روزهای سپید زندگی تعریف کنیم بهتر است که با تکیه بر شرایط طرفین عقد، بخشی از آن به صورت عندالمطالبه توافق بشود و بخشی دیگر موکول به قدرت پرداخت همسر بشود، ضمن اینکه پرداخت اقساطی آنهم در قانون پیش بینی شده است.
با این توصیف هم زن می تواند به حقوق قانونی خودش برسد و هم مرد براحتی از عهده تعهد قانونی خویش برآید. به عبارت دیگر، تعادلی در شرايط پرداخت مهریه بوجود می آيد. بطوریکه هم زن به طور كلي از مهريه محروم نميشود و هم در مواردي كه مرد قادر به پرداخت مهريه نيست به زندان نمی رود. زيرا اغلب اين اقدامات باعث تزلزل بنيان خانواده ميشود. در اینجاست که مهریه عاملی از برای پشتوانه زندگی تلقی می شود.... 🍒🍑🍒بامید اینکه با افزایش دانش حقوق زندگی خوبی رو آغاز کنیم.
جهت ارسال حرفای دلتون وپاسخ و...
با جون و دل میشنوم🥺👇
🧚♀🕊 ♥️ @Delviinam
· ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·
✦𝐉𝐨𝐢𝐧⇝︎ 𐏓@HammDeli
❤️هم دلی❤️
🍃🌸🍃 خانوم کانالمون میگه 🍃
🍃🍃🍃🌸🍃🌸🍃
بانو سلام. درمورد خانمایی که دعا جهت رفع مشکلاتشون میخان
دعای خونه دار شدن. اهل شدن همسر و رفع گرفتاری ها میخواستم بگم عزیزان من
دعا کردن خیلی خوبه گفتن ذکر های قرآنی واقعا معجزه میکنه ولی همیشه گاهی که
تنها میشیم یا سر نماز همیشه شاکر خداوند باشیم و ازش طلب کمک بخواهیم
مطمین باشین بی پاسخ نمی زاره میدونم مشکلات زیاده ولی همش گله نکنیم به
خدا. شکر کنیم بابت نعمت های که داریم ولی شاید نمیبینیم
. برای همدیگه دعا کنیم نه فقط خودمون. برای بچه ها دعا کنیم نه فقط بچه های خودمون. برای عاقبت به خیری جوان ها.
نه فقط جوان های خودمون خلاصه برای همه آدمای بیکس و مریض دعا کنیم. و متوسل بشیم به درگاه خدا. چون دلسوز تر از پدرو مادر هست. خالقمون هست و
بیشتر از هر کسی دوستمون داره و مصلحت همه ما دستش هست. درگاهش برید و در بزنید بدون اینکه گله کنه باز
میکنه. فقط تحمل و صبوری میخاد همین.
جهت ارسال حرفای دلتون وپاسخ و...
با جون و دل میشنوم🥺👇
🧚♀🕊 ♥️ @Delviinam
· ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·
✦𝐉𝐨𝐢𝐧⇝︎ 𐏓@HammDeli
❤️هم دلی❤️
🌸🌸🍃🍃🍃🍃🍃🍃 خاطره اعضای کانالمون جهت شاد شدن فضای کانالمون 🌸🍃🍃🍃
آقا این خاطره داغ داغ مال همین دو روز پیشه
دایی من ۳۶ سالشه و هنوز به دنبال نیمه گمشدهاس 🤕
رفته خواستگاری یه دختری که ۳۱ سالشه و اونم همچنان به دنبال نیمه گمشدهشه🤕
رفتن با همدیگه صحبت کنند که دختر خانم میگه اگر من قهر کنم باید تو بیای عذرخواهی کنی 😌
و دایی منم گفته من عذرخواهی نمیکنم 😎
و به هم خورد سر همین مسئله کوچیک😐😂چ
وجدانن انقدر دیگه حساس نباشید اصلاً اینجا اون دختر یه خورده سادگی کرده
اما تو هم باید درک کنی که اینی که گفته به معنای ناز کردنه دیگه!
اعصاب آدم خورد میشه واقعاً🤦🏻♂
جهت ارسال حرفای دلتون وپاسخ و...
با جون و دل میشنوم🥺👇
🧚♀🕊 ♥️ @Delviinam
· ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·
✦𝐉𝐨𝐢𝐧⇝︎ 𐏓@HammDeli
❤️هم دلی❤️
خاطره 🍃🍃
من در ۱۶ سالگی با مرد مهربانی که از
خودم ۹ سال بزرگتر بود ازدواج کردم
و ۱۹ سال توی ۳ طبقه با مادر شوهر و جاری زندگی کردم
یه دونه خواهر شوهر داشتم که ۲۴ ساعت خونه مامانش بود
از بدی مادر شوهرم هرچی بگم کم گفتم
عین مادر شوهر اوشین بود🤪
بار اول که گله پیش پدرم بردم که خیلی تو شهر غریب اینا اذیتم میکنن
پدرم گفت
دختر جان به من از بدی های شوهرت بگو
گفتم شوهرم که از خوبی ماه
هیچ بدی نداره
هرچه خوبان دارند ایشون یکجا داره
پدر گفتند
وقتی خانواده اش بهت ظلم میکنن شوهرت چی میگه
گفتم که قبول داره که رفتارشون مناسب نیست
خودش ازم عذرخواهی میکنه
میگه به خاطر من اونا رو ببخش
همیشه درد دل منو خوب گوش میده و حق رو به من میده
پدرم گفتن که این زن همسر تو رو بزرگ کرده و تربیت کرده
احترامش را به حرمت خوبی های بی حد و اندازه شوهرت داشته باش
در شان خانواده ما نیست که بخواهی دهن به دهن اینا بزاری
به خاطر دل داغدیده مادرشوهرت هیچی نگو
آخه پدرشوهر و برادر شوهر ۱۸ ساله من در یک آتش سوزی از بین رفتند
ازت میخوام که صبور باشی
هرچی به تو گفتن
هر کار بدی کردن تو به خاطر خدا فقط لبخند بزن که خداوند به تو پاداش میدهد
الان من ۶ ساله که از مادرشوهرم جدا شدم
و معجزه وار خونه خریدم و همسرم خونه رو به نام من زدن
گفت به پاس خوبیهای که در حق مادرم کردی
الان همه ی فامیل ایشون رو شناختن و میگن که تو چطور با اینا زندگی کردی
خداوند درهای رحمتش را به روی من باز کرده
و اما من اینقدر بهشون احترام بزارم
وقتی میخوام برم بهشون سر بزنم
با دست پُر میرم
بهترین کادو را براشون تهیه میکنم
پارسال روز مادر فرستادمش مشهد با هزینه خودم
چون یقین دارم که هرچی بکارم همون رو درو میکنم
به امید دلخوشی برای همه بانوان سرزمینم
جهت ارسال حرفای دلتون وپاسخ و...
با جون و دل میشنوم🥺👇
🧚♀🕊 ♥️ @Delviinam
· ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·
✦𝐉𝐨𝐢𝐧⇝︎ 𐏓@HammDeli
❤️هم دلی❤️
#سرگذشت_یک_زندگی♥️. #قسمت113 مادرم رو به من گفت: هنوز یاد نگرفتی چجوری مدیریت کنی. وقتی من هستم ن
#سرگذشت_یک_زندگی♥️. #قسمت114-115
باور میکنی هر کار کردم بره ولی نرفت...
من فقط به عشق تو زنده بودم.
عمه نشست روی پله و سرش رو روی زانوهاش گذاشت...
کساییکه داخل خونه بودن هم متوجه غیبت یوسف شده بودن و اومدن داخل حیاط جز فرهاد و اقدس...
یک دلم پیش عمه بود و دل دیگم تو خونه...
ولی عمه رو ترجیح دادم.
طهورا به سمت عمه و یوسف حمله ور شد و موهای عمه رو گرفت و جیغ جیغ راه انداخت: هوی این مرد چندین سال مال من بوده فقط یه سال برا تو بوده پس سعی نکن دوباره خودتو بندازی تو دامنمون...
یوسف دست طهورا رو گرفت و پیچوند: هرچی تحمل کثافت بازیاتو کردم دیگه بسمه من تازه رسیدم به عشق اول و آخرم تو اون وسط یه میان وعده اشتباهی بودی که هرگز هضم نشدی...
مادرم یوسف رو هل داد و گفت: پس لیاقت تو همین زن چروک و مریضه...
دست طهورا رو گرفت که برن...
رو به مادرم گفتم: این زن چرو ک و مریض سن و سالی نداره شما به این روز انداختینش...
مادرم پوزخندی به من زد و گفت: لیاقت نداشتی بیام دیدنت
مادرم و همه همونا در حال رفتن بودن که مادرم برگشت سمت شاپوری که تا اون لحظه ساکت بود و گفت: تو که حتی بهم سلامم ندادی از اول تا آخرم لام تا کام حرف نزدی ولی بیا بغلت کنم پسرم...
شاپور روی زمین تف انداخت و با پوزخندی رفت داخل خونه...
مادرم بهش برخورد و گفت: انگار نه انگار به دنیا آوردمش...
گفتم: مگه مادری به زاییدنه؟ شما فقط برای اقدس مادر بودی برای من و شاپور نامادری...
دهنشو پر کرد و گفت: خیلی پررو و نمک نشناسی و رو به خواهرش گفت: بریم طهورا...
طهورا هم چشمش به یوسف بود که بیاد...
یوسف گفت: من با طهورا جایی نمیرم منصوره باید قبولم کنه باید امشب منو ببخشه...
گفتم: برید آقا یوسف عمم کل عمرش رو تو دوری از شما گذرونده و شما پی عشق و حالتون بودید لطفا برید...
یوسف گفت: باشه میرم ولی با طهورا نمیرم...
طهورا زد زیر گریه: یوسف باز چشمت به این عجوزه افتاد...
شب تا صبح که مخمو با منصوره منصوره گفتنات خوردی.
توی تخت میریم یاد منصوره ای تو خرید یاد منصوره ای تو خواب صداش میزنی بسه دیگه خسته شدم...
پس یوسف واقعا عاشق عمه بود.
با این حرف طهورا عمه رو برنده میدان اعلام کرد..
عمه که از چهرش میشد خوشحالی پنهانش رو دید زیرزیرکی به یوسف نگاهی میکرد...
طهورا و طوبی و شوهر طوبی با حرص از خونه خارج شدن...
پس اقدس کجا موند؟ چرا نرفت.
تازه یادم اومد و بدو رفتم داخل خونه...
اقدس نبود و همچنین فرهاد هم نبود...
صداشون از داخل اتاق میومد...
پاورچین پاورچین رفتم نزدیکتر...
جهت ارسال حرفای دلتون وپاسخ و...
با جون و دل میشنوم🥺👇
🧚♀🕊 ♥️ @Delviinam
· ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·
✦𝐉𝐨𝐢𝐧⇝︎ 𐏓@HammDeli
#همسرداری
🔹مردها این نوع زنان را دوست ندارند
⏪ زنهایی که خشک و بی روح و سرد هستند و نسبت به روابط زناشویی رغبتی نشان نمیدهند.
⏪ زنهایی که همیشه افسرده و بیحال هستند.
⏪ زنهایی که برای جلب توجه و محبت شوهر، بجای دلبری و عشوه، خودشان را به مریضی میزنند و اظهار ضعف میکنند.
⏪ زنهایی به شوهر خود احترام نمی گذارند بخصوص در جمع خانوادگی و دوستانه از او بدگویی می کنند.
⏪ زنهایی که شلخته هستند و در حمامرفتن و تمیزی خود کوتاهی می کنند
❣💍❣
جهت ارسال حرفای دلتون وپاسخ و...
با جون و دل میشنوم🥺👇
🧚♀🕊 ♥️ @Delviinam
· ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·
✦𝐉𝐨𝐢𝐧⇝︎ 𐏓@HammDeli