تقویم نجومی اسلامی
✴️ سه شنبه 👈20 آذر/ قوس 1403
👈8 جمادی الثانی 1446👈10 دسامبر 2024
🕌 مناسبت های دینی و اسلامی.
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی.
❇️امروز سه شنبه روز مناسبی برای امور زیر است.
✅خرید و فروش.
✅دیدار با روسا و مسولین.
✅رفتن پی طلب حوائج.
✅شروع به کسب و کار.
✅و میهمانی و ضیافت خوب است.
✅ برای پیوستن به کانال تقویم نجومی اسلامی و دریافت تقویم هر روز کافی است کلمه "تقویم همسران" را در تلگرام و ایتا جستجو کنید.
🚖سفر : مسافرت خوب و همراه صدقه باشد.
👶مناسب زایمان و نوزاد متوسط الحال و عمرش دراز باشد.
🤕 بیمار امروز زود خوب شود.
🔭 احکام نجوم.
🌓 امروز قمر در برج حمل است و برای امور زیر خوب است:
✳️ختنه نوزاد.
✳️دیدار با مقامات.
✳️آغاز درمان و معالجات.
✳️ارسال کالا به مشتری.
✳️خرید لوازم و ضروریات زندگی.
✳️آغاز به کسب و کار.
✳️و صید و شکار نیک است.
🔵نوشتن حرز و سایر ادعیه و نماز و بستن آن برای اولین بار مناسب است.
👨👩👧👦مباشرت امشب شب چهارشنبه: مباشرت برای سلامتی حدیث دارد.
💇💇♂ اصلاح سر و صورت:
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ،باعث بیماری می شود.
💉💉حجامت خون دادن فصد.
🔴 #خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ، سبب درد سر می شود.
✂️ ناخن گرفتن.
سه شنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و در روایتی گوید باید بر هلاکت خود بترسد.
👕👚 دوخت و دوز.
سه شنبه برای بریدن،و دوختن #لباس_نو روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید( به روایتی آن لباس یا در آتش میسوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد)(خرید لباس اشکال ندارد)(کسانی که شغلشان خیاطی است میتوانند در روزهای خوب بُرش بزنند و در روزهای دیگر آن را تکمیل کنند)
✅ وقت #استخاره در روز سه شنبه: از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تاعشای آخر( وقت خوابیدن)
😴😴 تعبیر خواب.
تعبیر خوابی که امشب شبِ چهار شنبه دیده شود طبق ایه ی 9 سوره مبارکه "توبه" است.
اشتروا بایات الله ثمنا قلیلا...
و از معنای آن استفاده می شود که دو نفر برای قطع معامله ای نزد خواب بیننده بیایند و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید.
کتاب تقویم همسران صفحه 115
❇️️ ذکر روز سه شنبه: یا ارحم الراحمین ۱۰۰ مرتبه.
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۹۰۳ مرتبه #یاقابض که موجب رسیدن به آرزوها میگردد.
💠 ️روز سه شنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_سجاد_علیه_السلام و #امام_باقر_علیه_السلام و #امام_صادق_علیه_السلام سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌸 زندگیتون مهدوی 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸خـدایـا
🌱یک صبح فرح بخش
🌸یک روز دل انگیز
🌱یک روزسرشاراز زیبایی وشادی
🌸یک روز پراز خیروبرکت
🌱نصیب دوستانم بگردان
🌸ســــلام صبحتون بـخیر
🌸امروزتون سرشار از مهر خـدا
✨♥️
🎀#همسرداری
🧐تفاوت ناراحتی در زن و مرد:
♦️👈زنان از هر درگیری فاصله میگیرند و مردان درگیری و کشمکش درست میکنند.
♦️👈زنان در این دوران دوست دارند درباره مسائلشان صحبت کنند در حالی که اکثر مردان صحبت درباره افسردگیشان را ضعف میدانند.
♦️👈 اکثر زنان در این دوران برای درمان خود به غذا، روابط دوستانه و روابط عاشقانه روی میآورند، در حالی که عموم مردان با تلویزیون، ورزش و رابطه فیزیکی سعی در فراموش کردن مسئله خود میکنند.
✍🏻 مردان و زنان باید یادشان باشد که با همسرشان همخانه نیستند ، بلکه همسرند .
👈🏻 نگذاریم طرف مقابلمان احساس فقر و کمبود کند .
🔺 ما نباید برای خودمان زندگی کنیم ، بلکه باید برای همدیگر زندگی کنیم و همدیگر را شاد کنیم .
👌🏻 وقتی همسر شدیم باید همسری کنیم نه اینکه فقط به امورات خودمان برسیم ،
فرق نمیکند ، چه زن و چه مرد
✅ زن و شوهر مکمل هم هستند هر دو حق زندگی دارند و هر دو باید از زندگی مشترک بهره مند شوند.
این منافاتی با شخصیت زن و مرد ندارد و نه مردسالاری است
نه زن ذلیلی...!
💞 این معنای درست زندگي است.
❤️هم دلی❤️
#سرگذشت_یک_زندگی🤝♥️ #بیراهه #پارت57 . فایز تقریبا هر شبی احمد نبود می اومد اونجا و منی که خودمو تو
#سرگذشت_یک_زندگی🤝♥️
#بیراهه
#پارت56
.
دیگه تا چند وقتی فایز نیومد و صدف روز به روز بدحال تر میشد؛ قشنگ معلوم بود به فایز و ابراز محبتش وابسته شده تا زمانی که ماندانا خواهر شوهر مجردم اومد پیشمون و از اون روز یواش یواش متوجه میشدم که رفتارهای صدف با من داره بدتر میشه! اصلا نیاز نبود کسی بگه قشنگ واضح بود ماندانا داره صدف رو پر میکنه که با من بد بشه؛ دوری از فایز، اینکه من کاری براش نکردم و جریان وز وز کردن های ماندانا زیر گوشش همه باعث شده بود اون صدفی با من خیلی مهربون و خوش برخورد بود بشه یه خواهر شوهر بداخلاق و اخمو نسبت به من! دیگه یواش یواش داشت از خودم بدم می اومد که اومدم توی خونه اش تا اینکه مادر شوهرم برای شب چله اومد تهران و همون شب رفتار صدف رو که با من دید اروم به ماندانا گفت به فایز زنگ بزن امشب بیاد اینجا تا چه بسا حال روحی صدف هم خوب بشه و یهویی چیزی به زن احمد نگه این شب چله ای اوقاتش تلخ بشه گناه داره!
ماندانا هم که در جریان علاقه فایز و صدف بود زنگ زد و منم از همه جا بی خبر داشتم سفره چله میچیدم که یکی در زد! شوکه شدم چون احمد اون شب شیفت بود و وقتی صدف با عجله درو باز کرد با چهره بشاش فایز مواجه شدم که یه جعبه شیرینی و آجیل و میوه هم دستشه!
دهنم وا مونده بود که کلثوم خانم در حالی کنارم وایساده بود اروم زد به شونه ام گفت دیگه امشب صدف جشن چله رو به کاممون تلخ نمیکنه چون میدونم خوشحال میشه فایز اومده آخه دلم نیومد جلوی تو چیزی بگه دلت بشکنه!
با خوشحالی میگفت و انتظار داشت منم شاد بشم از ترفندش اما یهو حلاوت اون شب و جشنش توی کامم زهر شد و به ناچار سکوت کردم!
خلاصه اون شب هم به صبح رسید و همون اول صبح فایز رفت و برای من به یادگار رنجی رو جا گذاشت!
کلثوم خانم هم همون صبح رفت سمت شهر خودمون و گفت کار دارم اومده بودم بچه های سارا و صدف رو ببینم و برم و دیگه تا آخر شب اوضاع روحی صدف معرکه بود و با ماندانا میگفتن و میخندیدن هرچند هنوزم با من سرسنگین بودن.
شب شد و احمد خسته و کوفته اومد خونه و براش سفره چیدم و طبق عادت هر شبش بعد از شام داشت تلویزیون میدید که یهویی متوجه ته سیگاری روی زمین شد و چشماش از شدت خشم برقی زد و رو به من که داشتم سفره رو تمیز میکردم با اخم های درهم گفت سارا این چیه؟! منگ نگاش کردم و با تته پته گفتم کجا بود؟! با خشم پاشد و بدون در زدن رفت داخل اتاق صدف و عربده زد بیا بیرون بی همه چیز ببینم چه غلطی کردید؟!
صدف و ماندانا و یکتا با ترس اومدن توی سالن و منو دیدن که منگ نگاشون میکنم و توی یه لحظه تمام تقصیرها افتاد گردن منه گردن شکسته!
.
جهت ارسال حرفای دلتون وپاسخ و...
با جون و دل میشنوم🥺👇
🧚♀🕊 ♥️ @Delviinam
· ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·
✦𝐉𝐨𝐢𝐧⇝︎ 𐏓@HammDeli
#سیاست_زنانه 👸
✅ خانمااگر میخواین همسرتون عاشقتون باشه❤️👇
پس توی خرج کردن پول هاش دقت کنید!
یعنی ولخرج نباشین...🙂
قبل از خرج های بزرگ و نیمه بزرگ، باهاش مشورت کنید!👌
➖ چون اینجوری میفهمه شما قدر پولی که بازحمت بدست آورده رو میدونید و با یه خانوم مدیر و مدبر طرفه😍😌
👈 برای خودتون خرج کنید
👈 خوب بپوشید
👈 به سلامتی تون برسید
👈 آموزش ببینید
ولیییی به جا و به اندازه ...
🔺فرق بین عشق واقعی و دروغین
✔️عشق واقعی صمیمیت و عشق بازی داره
✖️اما عشق دروغین فقط رابطه جنسی براش مهمه
✔️عشق واقعی باهات صداقت داره
✖️اما عشق دروغین با عواطف تو بازی میکنه تا به خواسته اش برسه
✔️عشق واقعی فداکاری میکنه
✖️اما عشق دروغین هر چیزی که خودش بخواد همونه
✔️عشق واقعی از چیزی که هستی سپاسگزاره
✖️اما عشق دروغین میخواد تو رو تبدیل به فرد ایده آلش کنه
✔️عشق واقعی بهت آزادی میده
✖️اما عشق دروغین دائما میخواد کنترلت کنه.
❤️هم دلی❤️
🌸🍃 #قشنگه_بخونید 🍃
🌿🌺﷽🌿🌺
💚به نفع خودتان است که نگرانی هایتان را از تخت پادشاهی بردارید، بیماری را از تخت پادشاهی بردارید، مشکالت اقتصادی تان را از تخت پادشاهی بردارید و خداوند را بر تخت پادشاهی بگذارید.
🌟از همین انرژی استفاده کنید تا از خداوند که هنوز همه چیز تحت کنترل اوست، تشکر کنید.
هر زمان که وسوسه شدید که نگران شوید، برگردید و از خداوند تشکر کنید که مراقب
آن شرایط است.
اجازه دهید نگرانی، به شما یادآوری کند که باید از خداوند تشکر کنید و به سمت چیزهایی گام بردارید که نتایج خوبی را برای شما دربردارند.
شما باید از ذهنتان محافظت کنید، چون ذهن شما جایی است که افکار به آن هجوم می آورند. چون افکار خوب، به صورت اتفاقی وارد ذهن ما نمی شوند، بیشتر وقت ها در شرایط بحرانی ابتدا افکار منفی به سراغ ما می آیند.
🥀افکاری مثل: این دردی که در ناحیه پا داری خیلی خطرناک است، مشابه چیزی است که مادربزرگت به خاطر آن فوت کرد.
🥀شما هرگز ازدواج نمی کنید و حالا حالاها مجرد می مانید.
شما هرگز از اینگونه افکار منفی در امان نخواهید بود، همه چیز برخلاف میل شماست.
🖤آسان ترین کاری که می شود کرد این است که این دروغ ها را باور کنید و مقیم آنجا شوید.
🖤 چه می شود اگر من خوب نشوم؟ چه می شود اگر نتایج خوب نباشند؟ چه می شود اگر
من نتوانم قسط ها را پرداخت کنم؟
در این تله نیفتید... زندگی شما نتیجه ی افکار شماست.
🖤اگر شما همواره نگران و مضطرب و ناراحت باشید، نگرانی و اضطراب و چیزهای منفی بیشتری را به زندگی خود دعوت می کنید.
💚شما باید نگرانی هایتان را به ستایش تبدیل کنید، از خداوند تشکر کنید که در حل مشکلات به شما کمک میکند.
❤️هم دلی❤️
#سرگذشت_یک_زندگی🤝♥️ #بیراهه #پارت56 . دیگه تا چند وقتی فایز نیومد و صدف روز به روز بدحال تر میشد؛ ق
#سرگذشت_یک_زندگی🤝♥️
#بیراهه
#پارت57
.
یکتا ترسیده بود و دست مادرش رو سفت فشار میداد که احمد ته سیگار رو انداخت جلوی صدف و گفت این نامرد دیشب اینجا بوده هان؟! راستش رو بگو ب! ده بجنب! صدف آب دهنی قورت داد و ماندانا اومد چیزی بگه که احمد نعره زد تو خفه!
صدف انگار بهش برخورد بنابراین اخم تو هم کشید و مصمم رو به احمد گفت اره اینجا بود و من دوستش دارم میخوامش اونم منو میخواد و به تو هم ربطی نداره فهمیدی؟! خونمه اختیارش رو دارم تو هم بیخود میکنی توی خونه ام یقه ام رو میگیری!
وای تا اینو گفت احمد آتیش گرفت و عربده زد تو غلط میکنی بی همه چیز چشم سفید و سیلی محکمی صدف رو زد که ماندانا با جیغ رفت تو سینه احمد و سمت من داد زد همش تقصیر تو هست زنیکه بیشعور خبرچین! تو چی از جون ما میخوای؟! از وقتی اومدی توی زندگی ما همه رو به جون هم انداختی حالام که صدف رو حسابی دوشیدی میخوای برش حکومت کنی؟!
دیگه دیدم فایده نداره و دارن منو به گناه نکرده متهم میکنن به همین خاطر بلند شدم و گفتم چی میگی خواهر؟! تقصیر من چیه؟! احمد خودش ته سیگار پیدا کرد...
پرید تو حرفم و گفت خفه؛ تو بیخود میکنی به من میگی خواهر! من اصلا خواهر تو نیستم و نمیذارم زندگی صدف رو هم خراب کنی...
خلاصه من گفتم و اونهام گفتن که دیگه احمد طاقت نیاورد و منو جلوی اونها گرفت به باد کتک! اولین باری بود ازش کتک میخوردم و برام قابل باور نبود! اون لحظه ای که ضربات سیلی و پاش روی هیکلم فرود می اومد مرور میکردم گذشته ای که به واسطه احمد به سرم اومده بود و نمیدونستم من دارم تاوان چه خطایی رو میدم؟! مگه من چی خواسته بودم از احمد جز یه زندگی اروم و ساده؟! ای کاش هیچوقت به اون خونه نمیرفتم!
کتک خوردن یه طرف، کتک خوردن از آدمی که اون همه ابراز عشق میکرد یه طرف و در نهایت کتک خوردن به خاطر گناه ناکرده از همه بدتر بود.
من کتک خوردم و دعوا خوابید انگار همه منتظر این پایان غم انگیز بودن تا برگردن سر فرم خودشون و منی که با اشک بالای سر پسرم امید شب رو به صبح رسوندم و صبح در حالی بیدار شدم که چشمام از شدت غصه حسابی ورم کرده بود و احمد هم بدون اینکه منو بیدار کنه که براش صبحانه آماده کنم رفته بود سر کار.
بله دیگه اون خونه جای من نبود و به سرعت وسایلم رو جمع کردم و رفتم خونه برادر بزرگم عنایت و صدف و ماندانا حتی نپرسیدن کجا میری!
رسیدم خونه عنایت و براشون گفتم از رنجی که کشیده بودم؛ عنایت و ساناز خیلی دلداریم دادم و گفتن فردا بابا میاد باهاش برو روستا خونه بابا بزار تکلیفت روشن بشه.
.