هدایت شده از تبلیغات گالری هنرمندان🎻
پخت غذای مخصوص ماه رمضان
در این برنامه ما به تهیه غذا ماه مبارک رمضان در انواع مختلف میپردازیم تا بتوانید براحتی غذاهای این ماه مبارک رو خودتان تهیه کنید و لذت ببرید... 😍😋
با ما همراه باشید و آموزش های لازم را ببینید 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1154810488Cfa83aeef51
#جذابیت
سیاست رفتاری
خانمها خود را وادار کنید تا در این زمانها ابدا حرفی نزنید.😊
مثلا در جر و بحث های دیگران دخالت نکنید.
یا تا زمانی که نظری از شما نپرسيدند، پاسخی ندهید.
در هنگام قضاوت و داوری در مورد ديگران، لحظه ای درنگ کنید و با خود بگویید آیا من جای طرف مقابل هستم که در مورد او اظهار نظر می کنم؟
در مقابل افراد عصبانی و خشمگین، چند دقیقه ای درنگ کنیم تا آنان آرام شوند.
آیا می توانید از حالا به بعد به این موارد آگاه بود و آنان را در زندگی اجرا کنید؟
قطعا می توانید. چون انسان قادر به انجام همه امور است.
🍃کانال سیاست شوهرداری🥰
❤️❤️
@hamsaraneeeee
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•
❤️هم دلی❤️
📜 #برشی_از_یک_زندگی🩷 #سوری #پارت132 . لبخندی زدم و دستشو گرفتم و گفتم ان شااالله خوشبخت بشی. نم
📜 #برشی_از_یک_زندگی🩷
#سوری
#پارت133
همسرش مرد خیلی متین و آرومی بود طوری که منو یاد اولین روزای ازدواج خودم با مرتضی مینداخت. از همون برخورد اول فهمیدم که این آدم میتونه فائزه رو به آرامش برسونه و بعد اونهمه سختی روی خوش زندگی رو نشونش بده.
دو سال بعد زمانی که سرور هفده ساله شده بود یه روز سیفی اومد خونمون. از همون نگاه اول فهمیدم یه اتفاقی افتاده و مثل همیشه نیست. انگار حالش دگرگون و ناراحت بود. اون موقع از روز بچه ها مدرسه بودن و فقط من و مرتضی خونه بودیم.
وقتی اومد داخل مرتضی بهش گفت خیر باشه اتفاقی افتاده؟
سیفی نفسشو با حسرت بیرون داد و گفت خبرای خوبی ندارم. میدونم قبلا این حرفا رو زدم ولی امروز اومدم که مطمئن بشم سوری خانم حلالم کرده.
مرتضی با تعجب نگاهی به من و بعد به سیفی انداخت و گفت مرد مومن فکر میکردم دیگه تو این فکرا نباشی.
سیفی به مرتضی چشم دوخت و گفت مرتضی خان خیالت راحت سالهاس که سوری خانم رو واقعا مثل خواهر خودم میدونم. اگه امروز اومدم این حرفا رو میزنم به خاطر اینه که شاید مدت زیادی زنده نباشم.
من و مرتضی شوکه شده بودیم. مرتضی گفت این حرفا چیه؟ مگه خدای نکرده مشکلی داری؟
+ چند ماه بود که مدام سر درد داشتم. به هوای اینکه چیز خاصی نیست پیگیر نشدم و با مسکن و جوشونده و این چیزا خودمو آروم میکردم ولی وضعیتم رسید به جایی که دیگه نتونستم تحمل کنم و حتی شبا برام خواب نذاشته بود.
یه روز که اومده بودم شهر رفتم دکتر و بهم گفت میگرنه و یه مشت قرص و دوا داد ولی بازم آروم نشدم و دوباره رفتم پیشش. این بار بهم گفت برای اطمینان از سرم عکس بگیرم. امروز جوابشو بردم پیشش و بهم گفت یه غده تو سرته. میگفت خیلیم بزرگه و باید عمل بشم ولی تضمینی نیست که زنده در برم. الان سر در گمم واقعا نمیدونم باید چکار کنم. اگه عمل نکنم چند صباح دیگه میمیرم و اگرم عمل کنم ممکنه زودتر راهی اون دنیا بشم.
اینا رو که میگفت تو چشماش اشک جمع شده بود. از شنیدن این حرفا خیلی ناراحت شده بودم. بالاخره پدر بچم بود و دوست نداشتم اینجوری از بین بره.
مرتضی دستشو رو شونه ی سیفی گذاشت و گفت توکلت به خدا باشه.
چندماہ بعد عقدمون من وآقامحمد
رفتیم بازار واسه خرید..🛍
من دوتا شال خریدم...
یکیش #شال_سبز بود که چند بار هم
پوشیدمش اما یه روز محمد به من گفت:
خانومی،
اون شال سبزت رو میدیش به من؟😌🙄
حس خوبے به من میده😊
شما #سیدی و وقتے این شال سبز شما
هـمراهـمه قوت قلب مے گیرم💚
گفتم:آره که میشه...😊
گرفتش و خودش هم دوردوزش کرد
وشد شال گردنش
تو هـر ماموریتےکه میرفت یا به سرش مے بست
یا دور گردنش مینداخت ...
تو ماموریت آخرش هم
هـمون شال دور گردنش بود که
بعد #شهادت برام آوردن...💔
🕊
#همسر_شهید_محمدتقی_سالخورده
جهت ارسال حرفای دلتون وپاسخ و...
با جون و دل میشنوم🥺👇
🧚♀🕊 ♥️ @Delviinam
· ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·
✦𝐉𝐨𝐢𝐧⇝︎ 𐏓@HammDeli
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙وقتی که لجاجت وارد صحنه زندگی شد دیگه به اون زندگی نمیشه گفت زندگی!
⭕️ #استاد_عباسی_ولدی
❤️هم دلی❤️
🌸🍃 #قشنگه_بخونید 🍃
💌فواید خوشبینی برای سلامتی
آیا داشتن یک چشمانداز مثبت و در نظر گرفتن نیمهی پر لیوان، واقعا سلامت جسمی شما را تقویت میکند؟ مطالعات علمی متعددی، تاثیر قابل توجه تفکر مثبت بر سلامت جسمانی را برجسته کردهاند. خوشبینی با فواید سلامتی متعددی در ارتباط است، از جمله:
🪴کاهش استرس: افراد خوشبین تمایل دارند با استرس و ناملایمات بهتر کنار بیایند و سطوح پایینتری از هورمونهای استرس مانند کورتیزول که افزایش مزمن آن میتواند مضر باشد را تجربه کنند. با تغذیهی مناسب میتوانید تاثیر این امر را بیشتر کنید.
🪴بهبود عملکرد سیستم ایمنی: مطالعات نشان دادهاند که یک دیدگاه مثبت میتواند با بهبود عملکرد سیستم ایمنی مرتبط باشد و به بدن اجازه میدهد در برابر عفونتها و بیماریها عملکرد دفاعی بهتری داشته باشد.
🪴سلامت قلب و عروق: خوشبینی با کاهش خطر بیماریهای قلبی-عروقی، از جمله حملات قلبی و سکته مرتبط است. علاوه بر این، یک مطالعه نشان داده است که افراد خوشبین نسبت به افراد دارای چشمانداز منفی، سطح سالمی از قند خون و کلسترول را نشان میدهند.
🪴طول عمر بیشتر: مطالعات نشان دادهاند که افرادی که دیدگاه مثبتی نسبت به زندگی دارند ممکن است در مقایسه با افرادی که ذهنیت متفیتری دارند، امید به زندگی بیشتری داشته باشند.
❤️هم دلی❤️
📜 #برشی_از_یک_زندگی🩷 #سوری #پارت133 همسرش مرد خیلی متین و آرومی بود طوری که منو یاد اولین روزای
📜 #برشی_از_یک_زندگی🩷
#سوری
#پارت134
هنوز که چیزی نشده. ان شاالله عمل میکنی و خوب میشی. باید قوی باشی و عروس و داماد شدن بچه هاتو ببینی.
سیفی سری تکون داد و گفت خیالم از بابت سرور راحته چون میدونم پدرو مادری مثل شما به بهترین جاها میرسوننش ولی بچه های دیگم! از سرنوشتشون میترسم.
مرتضی یکم باهاش حرف زد و سعی کرد آرومش کنه. سیفی یه نیم ساعتی نشست و چون حالش مساعد نبود زود رفت.
حدودا دو هفته بعد نوبت عملش بود. قبل عملش مرتضی گفت میخوای واقعیت رو به سرور بگیم؟ نمیخوام اگه دور از جون اتفاقی برای سیفی افتاد حسرتی به دل سرور بمونه که چرا زودتر نفهمیده!
ولی من اصلا نمیتونستم این کارو بکنم و مخالفت کردم. حتی مرتضی به خود سیفی هم گفته بود اما سیفی گفته بود نیازی نیست زندگی سرور به خاطر من به هم بریزه. همین که تا الان اجازه دادید با دخترم در ارتباط باشم برام خیلی ارزش داره.
چند روز قبل عمل اومد پیشمون و گفت من با این شرایط به آینده ی خودم اطمینان ندارم برای همین ازتون میخوام که باهام بیاید و یکی از املاکم رو به نامتون بزنم تا بعدا خودتون به نام سرور بزنیدش.
مرتضی سریع مخالفت کرد و گفت نیازی به این کارا نیست. تا همین الانم خیلی براش پول گذاشتی ولی سیفی کوتاه بیا نبود و گفت خیالم از بابت بچه های دیگم راحته چون قانون بینشون حکم میکنه و هرکس سهمشو میگیره ولی سرور بحثش جداست و نمیاد ادعایی بکنه برای همین میخوام این کارو بکنم که وجدانم آسوده باشه.
خلاصه اینقدر اصرار کرد که بالاخره مرتضی هم رضایت داد و رفتیم محضر و ملکو به نام من کرد تا بعدا به نام سرور بزنمش.
موقع عملش سیفی همراه با مش حسن (شوهر سکینه) اومده بود شهر. خودش میگفت درمورد مریضیم به هیچکس به جز مش حسن و اقدس چیزی نگفتم. اقدسم میخواست بیاد ولی من اجازه ندادم و ترجیح دادم پیش بچه ها بمونه.
اون روز مرتضی هم باهاشون رفت بیمارستان ولی من خونه موندم. استرس عجیبی همه ی وجودمو گرفته بود. مدام تسبیح دستم بود و ذکر میگفتم تا دلم آروم بشه ولی همچنان استرسم بیشتر میشد. کنار تلفن نشسته بودم و منتظر یه خبر از جانب مرتضی بودم.
تقریبا تا شب خبری ازشون نشد تا بالاخره سر شب تلفن زنگ خورد و صدای مرتضی تو گوشم پیچید.
#رازهای_همسرداری
اگر احساس میکنید، کسی که با او هستید درکتان نمی کند یا احساساتتان را نمیفهمد و به نیازهایتان پاسخ نمیدهد، حرف هایتان را مخفی نکنید.
🔹 نیازها و هیجان های خود را با او در میان بگذارید، شاید باز هم پاسخ مناسبی ندهد و بی تفاوت باشد، اما حداقل شما اطمینان حاصل میکنید که پیش داوری نکرده اید و به طور واضح و روشن خواسته هایتان را با او درمیان گذاشته اید،
و اینگونه راحت تر می توانید در مورد رابطه تان تصمیم بگیرید...
👈🏻 این گونه رفتار کردن بهتر از انتظار برای فهمیده شدن و رنج کشیدن است.
یادتان باشد حتی صمیمی ترین دوست و یا همسرتان هم ممکن است از آنچه در ذهن شما می گذرد آگاه نباشد.
❤️