eitaa logo
"نمایشگاه مجازی همپا تا حرم"
9 دنبال‌کننده
78 عکس
42 ویدیو
0 فایل
به مناسبت ایّام عزاداری شهادت سرور و سالار شهیدان عالم حضرت ابی عبدالله الحسین(ع) به مدّت دو روز برگزار می‌گردد.
مشاهده در ایتا
دانلود
آیت‌الله‌بهجت(ره): اگر نمازتان را مراقبت و محافظت نکنید میلیاردها قطره اشک هم برای سیدالشهدا بریزید، در آخرت شما را نجات نمی‌دهد... ❗️
دلاتون رو حوالیِ عشقِ حسین و اهل‌بیتش چهارمیخ کنید! جوری که حتی اگه روزی خواستید به میل خودتون هم حُب حسین رو از دلتون بیرون کنید، نتونید..!
با خودم فکر میکنم اصلا چرا باید رباب ، با آب هم قافیه باشد...؟! روضه خوانها زیادی شلوغش می‌کنند حرمله آنقدر ها هم که می‌گویند تیر انداز ماهری نبود هدف های روشنی داشت... چشم... حنجر... سینه... تنها تو بودی که خوب فهمیدی استخوانی که در گلوی حضرت علی بود سه شعبه داشت‌؛ شش ماه علی بودن را طاقت آوردی خون تو جاذبهء زمین را بی اعتبار کرد حالا پدرت یک قدم... می‌رود بر می‌گردد می‌رود بر می‌گردد، می‌رود...😭😭 تا با غلاف شمشیر برایت از خاک گهواره ای بسازد تادیگر صدای سم اسب های وحشی از خواب بیدارت نکند... رباب می رسد از راه با نگاه... با یک جمله ی کوتاه آقا خودتان که سالمید انشاالله...؟!!!
تافرصت‌است‌کودک‌خودرا‌بغـل‌بگیر چیزی‌نمانده‌است‌که‌بی‌اصغرت‌کنند..
با چه رو خیمه بَرَم این سرِ آویزان را چه کنم مشکلِ این حنجر خون ریزان را به سفیدیِ گلوی تو کسی رحم نکرد رسمِ کوفی ست بگیرند هدف، مهمان را دست و پایی زدی و باز تبسّم کردی پس خدا بوسه زند این دو لب خندان را بوسه بر این سرِ پاشیده ز هم مشکل نیست من چسان دفن کنم پاره‌ای از قرآن را...؟
اشکهای حسن از چشم ترت می‌ریزد نالۀ اهل حرم دور و برت می‌ریزد پسرم با رَجزت لرزه به میدان افتاد هیبت لشگری از این جگرت می‌ریزد...
قدرتی نیست که لب را به سخن باز کنی چقدَر لخته ی خون در دهنت می‌بینم بس که ازجسم تو با اسب همه رد شده‌اند همچنان قامت عباس تنت می‌بینم...
از کودکی به لطف خدا قسمتم شده با افتخار، خادمیِ روضه هایتان خاکِ قدومتان به طلا هم نمی‌دهم اربابِ من، چَشمِ من و خاکِ پایتان...
🏴 | اوج مصیبت در کربلا شهادت طفل شش ماهه است ‌‌ ▪️رهبر انقلاب: به نظر من اوج مصیبت در کربلا، شهادت علی اصغر علیه السلام و این طفل شش ماهه در آغوش پدر است. معمولاً از روز هفتم محرّم تشنگی اصحاب سیّدالشّهدا علیه السلام و خاندان پیغمبر را مطرح میکنند اما عطش آدم بزرگ با عطش بچّه‌ی کوچک، آن هم بچّه‌ی شیرخوار، قابل مقایسه نیست. من وقتی در ذهن خودم ترسیم میکنم آن حالتی را که در خیمه‌های حسین بن علی علیه السلام در حدود عصر عاشورا بود، که این بچّه‌ی شش ماهه به شهادت رسید؛ آن هیجان را، آن نگرانی را، آن ناراحتی را که به خاطر عطش این بچّه پیش آمده بود، واقعاً برایم قابل تحمّل نیست و طاقت نمی‌آورم.
🏴 | افرادی که آماده شهادت نبودند امام حسین(علیه‌السلام) را همراهی نکردند ▪️رهبر انقلاب: تمام کسانى که در مکه و مدینه، افراد نام‌ونشان‌دارى بودند که حقیقت قضیه را نمى‌فهمیدند، با حرکت امام حسین(علیه‌السلام) مخالفت کردند. بعضى حتى نامه نوشتند از بین راه از حضرت خواستند که برگردد. چون اینها محاسبه مى‌کردند، مى‌گفتند که اگر این کار براى این است که حضرت به حکومت برسد، خب، خیلى شرایطِ به حکومت رسیدن مفقود است. و اگر نفسِ این حرکت مطلوب است، پس در آن کشته‌شدن هم هست. اینها کسانى بودند که آماده نبودند آن‌طور خودشان را به دَم شهادت بدهند. ▪️
🏴 | علی‌اکبر، اسماعیلِ امام حسین(علیه‌السلام) بود که به کام مرگ فرستاد ▪️رهبر انقلاب: وقتی که همه‌ی اصحاب امام حسین علیه السلام به شهادت رسیدند و کسی غیر از خانواده‌ی او باقی نماند، علی اکبر از خیمه گاه خارج شد. پیش پدر آمد و گفت: پدر! اکنون اجازه بده تا من بروم بجنگم و جانم را قربانت کنم. هیچ مقاومتی نکرد و به او اجازه داد! این دیگر اصحاب و برادرزاده و خواهرزاده نیست که امام به او بگوید نرو، بایست؛ این پاره‌ی تن و پاره‌ی جگر خود اوست! این انفاق امام حسین علیه السلام است؛ این اسماعیل حسین علیه السلام است که به میدان میرود. امام حسین علیه السلام نگاهی از روی نومیدی به قدّ و قامت علی اکبر انداخت. گفت: خدایا! خودت شاهد باش. جوانی را به جنگ و به کام مرگ فرستادم که از همه‌ی مردم، شبیه‌تر به پیغمبر صلی الله علیه و آله بود. ۱۳۷۴/۳/۱۹