eitaa logo
همراه با قرآن کریم📖
90 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
49 ویدیو
1 فایل
⭕همراه با قرآن کریم https://eitaa.com/hamrahbaquran خادم القرآن گمنام
مشاهده در ایتا
دانلود
🧡صفحه ۳۸۰ سوره نمل🧡 36 - و چون‌ [فرستاده‌] نزد سلیمان‌ آمد، ‌گفت‌: آیا مرا ‌به‌ مال‌ مدد می‌دهید! آنچه‌ ‌خدا‌ ‌به‌ ‌من‌ عطا کرده‌ بهتر ‌است‌ ‌از‌ آنچه‌ ‌به‌ ‌شما‌ داده‌ ‌است‌ بلکه‌ ‌شما‌ ‌به‌ هدیه‌تان‌ دلخوشید 37 - [اکنون‌] ‌به‌ سوی‌ ‌آنها‌ بازگرد ‌که‌ قطعا سپاهیانی‌ برسرشان‌ می‌آوریم‌ ‌که‌ ‌در‌ برابر ‌آنها‌ تاب‌ ایستادگی‌ نداشته‌ باشند و ‌از‌ ‌آن‌ دیار ‌به‌ خواری‌ و زبونی‌ بیرونشان‌ می‌کنیم‌ 38 - [سپس‌] ‌گفت‌: ای‌ سرکردگان‌! کدام‌ یک‌ ‌از‌ ‌شما‌ تخت‌ ‌او‌ ‌را‌ پیش‌ ‌از‌ ‌آن‌ ‌که‌ ‌به‌ حالت‌ تسلیم‌ نزد ‌من‌ آیند برایم‌ می‌آورد! 39 - عفریتی‌ ‌از‌ جن‌ّ ‌گفت‌: ‌من‌ ‌آن‌ ‌را‌ پیش‌ ‌از‌ ‌آن‌ ‌که‌ ‌از‌ جایت‌ برخیزی‌ نزد تو حاضر می‌کنم‌، و ‌من‌ ‌بر‌ ‌این‌ توانا و امینم‌ 40 - کسی‌ ‌که‌ نزد ‌او‌ علمی‌ ‌از‌ کتاب‌ ‌بود‌، ‌گفت‌: ‌من‌ ‌آن‌ ‌را‌ پیش‌ ‌از‌ ‌آن‌ ‌که‌ چشم‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌بر‌ ‌هم‌ زنی‌ نزد تو می‌آورم‌ ‌پس‌ چون‌ سلیمان‌ ‌آن‌ تخت‌ ‌را‌ نزد ‌خود‌ حاضر دید، ‌گفت‌: ‌این‌ ‌از‌ فضل‌ پروردگار ‌من‌ ‌است‌، ‌تا‌ مرا بیازماید ‌که‌ آیا سپاس‌ می‌گزارم‌ ‌ یا ‌ ناسپاسی‌ می‌کنم‌ و ‌هر‌ ‌که‌ سپاس‌ گزارد تنها ‌به‌ سود خویش‌ سپاس‌ می‌گزارد، و ‌هر‌ کس‌ کفران‌ کند پروردگارم‌ بی‌نیاز و کریم‌ ‌است‌ 41 - ‌گفت‌: تخت‌ ملکه‌ ‌را‌ برایش‌ ناشناس‌ سازید ‌تا‌ ببینیم‌ آیا پی‌ می‌برد ‌ یا ‌ ‌از‌ آنهاست‌ ‌که‌ پی‌ نمی‌برند 42 - ‌پس‌ وقتی‌ ملکه‌ آمد بدو گفته‌ شد: آیا تخت‌ تو همین‌ گونه‌ ‌است‌! ‌گفت‌: گویا ‌این‌ ‌خود‌ ‌آن‌ ‌است‌، و ‌ما پیش‌ ‌از‌ ‌این‌ ‌هم‌ [‌به‌ قدرت‌ سلیمان‌] واقف‌ ‌شده‌ بودیم‌ و تسلیم‌ بوده‌ایم‌ 43 - و ‌او‌ ‌را‌ آنچه‌ ‌به‌ جای‌ ‌خدا‌ می‌پرستید [‌از‌ ایمان‌ ‌به‌ ‌خدا‌] بازداشته‌ ‌بود‌، همانا ‌او‌ ‌از‌ گروه‌ کافران‌ ‌بود‌ 44 - ‌به‌ ‌او‌ گفته‌ شد: وارد کاخ‌ شو ‌پس‌ چون‌ ‌آن‌ ‌را‌ دید، پنداشت‌ نهر آبی‌ ‌است‌، و جامه‌ ‌از‌ دو ساق‌ خویش‌ بالا زد [‌تا‌ ‌از‌ آب‌ بگذرد] سلیمان‌ ‌گفت‌: ‌این‌ کاخی‌ صیقلی‌ ‌شده‌ ‌از‌ بلورهاست‌ [ملکه‌] ‌گفت‌: پروردگارا! ‌من‌ ‌به‌ ‌خود‌ ستم‌ کردم‌ و اینک‌ ‌با‌ سلیمان‌ تسلیم‌ خداوند، پروردگار جهانیان‌ شدم‌. 🧡صفحه ۳۸۰ سوره نمل🧡
🏛معبد سلیمان کحاست؟ شهر قدیم اورشلیم در گذر زمان و ویرانی ها و ساخت و سازهای متعدد در زیر انبوهی از خاک و سنگ به عمق  40 – 70  پا مدفون شده است و فقط قسمت کوچکی از اورشلیم قدیم به جا مانده است.  معبد یا هیکل سلیمان روی صخره مقدس موریا و بلندترین نقطه شهر بنا شده بوده ولی در حال حاضر سطح معبد با سطح شهر یکسان شده است.  هم اکنون مسجدالاقصی و قبه الصخره در فلسطین بر روی همان تپه ساخته شده اند. درباره موقعیت مکانی دقیق معبد سلیمان سه احتمال متفاوت وجود دارد :  صحن شمالی محل فعلی قبه الصخره صحن جنوبی بین مسجدالاقصی و صخره که احتمال سوم قوی تر است و بنابراین امکان تجدید بنای هیکل سلیمان در محل باز کنار مسجد و بدون آسیب زدن به آن ها وجود خواهد داشت. حفاری های وسیعی  در زیر مسجد الاقصی برای یافتن معبد سلیمان انجام میشود که خطرات زیادی برای احتمال تخریب این مسجد مقدس مسلمانان ایجاد کرده است . تلاش برای یافتن و بازسازی معبد سلیمان بیشتر به انگیزه صهیونیست های افراطی و نظریات آخرالزمانی آن ها  بر میگردد. مسیحیان صهیونیست جزو گروهی به نام مشیت گرایان قرار میگیرند. به اعتقاد آن ها بشر باید هفت مشیت الهی را ببیند تا به آخرالزمان برسد. یکی از این مراحل ساخت مجدد معبد سلیمان است که بر اساس کتب یهودیان در زیر مسجدالاقصی قرار گرفته است.  شاید این حفاریها و تخریب این مسجد خود باعث ایجاد درگیری های مذهبی بین یهودیان و مسلمانان شود که راه را برای جنگ های آخرالزمانی مهیاتر کند.
👑سلیمان براى این که میزان عقل و درایت «ملکه سبأ»را بیازمایدونیز زمینه اى براى ایمان او به خداوند فراهم سازد،دستور داد:تخت او را که حاضر ساخته بودند،دگرگون وناشناس سازند «گفت:تخت او را برایش ناشناس سازید ببینیم آیا هدایت مى شود یا از کسانى خواهد بود که هدایت نمى یابند»قالَ نَکِّرُوا لَها عَرْشَها نَنْظُرْأَ تَهْتَدِی أَمْ تَکُونُ مِنَ الَّذِینَ لا یَهْتَدُونَ  گرچه آمدن تخت ملکه از کشور«سبأ»به شام، کافى بود که به آسانى نتواند آن را بشناسد،ولى با این حال، سلیمان دستور داد تغییراتى در آن نیز ایجاد کنند، این تغییرات ممکن است از نظر جا به جا کردن بعضى از نشانه ها و جواهرات ویاتغییر بعضى ازرنگ ها و مانند آن بوده است.  اما این سؤال پیش مى آید که هدف «سلیمان» از آزمایش هوش و عقل و درایت ملکه سبأچه بود؟  ممکن است آزمایش به این منظور انجام شده که: بداند با کدامین منطق باید بااو روبرو شود؟و چگونه دلیلى براى اثبات مبانى عقیدتى براى او بیاورد.  و یادر نظر داشته پیشنهاد ازدواج به او کند،و مى خواسته است ببیند:آیا راستى شایستگى همسرى او را دارد یا نه؟  و یا واقعاً مى خواسته مسئولیتى بعد از ایمان آوردن به او بسپارد،باید بداند تا چه اندازه استعداد پذیرش مسئولیت هائى را دارد. براى جمله «أَ تَهْتَدِی»(آیا هدایت مى شود)بعضى گفته اند:مراد شناختن تخت خویش است،و بعضى گفته اند:منظور هدایت به راه خدا به خاطر دیدن این معجزه است.  «هنگامى که ملکه سبأ وارد شد،کسى اشاره اى به تخت کرد وگفت: آیا تخت تو این گونه است»؟فَلَمّا جاءَتْ قِیلَ أَهکَذا عَرْشُکِ.  «ملکه سبأ»زیرکانه ترین و حساب شده ترین جواب ها را داد و«گفت:گویا خود آن تخت است»!(قالَتْ کَأَنَّهُ هُوَ).  اگر مى گفت:شبیه آن است،راه خطا پیموده بود، و اگر مى گفت: عین خود آن است،سخنى بر خلاف احتیاط بود چرا که با این بعد مسافت، آمدن تختش به سرزمین سلیمان،از طرق عادى امکان نداشت،مگر این که معجزه اى صورت گرفته باشد.  از این گذشته در تواریخ آمده است:او تخت گران بهاى خود را در جاى محفوظى،در قصر مخصوص خود در اطاقى که مراقبان زیاد از آن حفاظت مى کردند ودرهاى محکمى داشت،قرار داده بود.  ولى با این همه، ملکه سبأ با تمام تغییراتى که به آن تخت داده بودند توانست آن را بشناسد.  و بلافاصله افزود:«و ما پیش از این هم آگاه بودیم و اسلام آورده بودیم»!وَ أُوتِینَا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِها وَ کُنّا مُسْلِمِینَ.  یعنى اگر منظور سلیمان از این مقدمه چینى ها این است که:ما به اعجاز او پى ببریم ما پیش از این با نشانه هاى دیگر از حقانیت او آگاه شده بودیم و حتى قبل از دیدن این خارق عادت عجیب، ایمان آورده بودیم،و چندان نیازى به این کار نبود.  و به این ترتیب، سلیمان او را از آنچه غیر از خدا مى پرستید بازداشت.
💠ملکه سباءبرای امتحان سلیمان از سرزمین خویش به سرزمین سلیمان آمد و تخت خود را در نزد او دید و گفت قبلاً ایمان آورده بودیم و آنگاه که وارد حیاط قصر شد و دید آبگیر است و ساقهایش را برهنه کرد تا از آن عبور کند، وبعداکه فهمید که آبگیر نبوده و بنظر او چنین آمده، ایمان آورد. ⁉️چه رابطه­ایست بین ایمان آوردن و دیدن چنین چیزهائی؟ موضوع تخت و آبگیر نشانه­ هایی بود که آن زن حکومتمند، درک کرد که قدرتهای سلطنتی سلیمان، از نوع قدرتهای سلطنتی معمولی نیست، بلکه به «ماوراء» وصل است.
⁉️در اینجا سؤال مهمى پیش مى آید و آن این که: سلیمان که یک پیامبر بزرگ الهى بود، چرا چنین دم و دستگاه تجملاتى فوق العاده اى داشته باشد؟ درست است که او سلطان بود و حکم روا، ولى مگر نمى شد، بساطى ساده همچون سایر پیامبران داشته باشد؟  اما چه مانعى دارد که: سلیمان براى تسلیم کردن ملکه سبأ که تمام قدرت و عظمت خود را در تخت و تاج زیبا و کاخ باشکوه و تشکیلات پر زرق و برق مى دانست صحنه اى به او نشان دهد که: تمام دستگاه تجملاتیش در نظر او حقیر و کوچک شود، و این نقطه عطفى در زندگى او براى تجدید نظر در میزان ارزش ها و معیار شخصیت گردد؟!  چه مانعى دارد که: به جاى دست زدن به یک لشکرکشى پر ضایعه و توأم با خونریزى، مغز و فکر ملکه را چنان مبهوت و مقهور کند که: اصلاً به چنین فکرى نیفتد، به خصوص این که او زن بود و به این گونه مسائل تشریفاتى اهمیت مى داد؟! 👈 بسیارى از مفسران تصریح کرده اند: سلیمان پیش از آن که ملکه سبأ به سرزمین شام برسد، دستور داد چنین قصرى بنا کردند، و هدفش نمایش قدرت براى تسلیم ساختن او بود؟  این کار نشان مى داد: از نظر نیروى ظاهرى در اختیار سلیمان است که او را به انجام چنین کارهائى موفق ساخته است.  به تعبیر دیگر، این هزینه در برابر و یک منطقه وسیع و ، و جلوگیرى از هزینه فوق العاده جنگ، مطلب مهمى نبود! و لذا هنگامى که ملکه سبأ👸، این صحنه را دید «چنین گفت: 👈پروردگارا! من بر خویشتن ستم کردم»! (قالَتْ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی).  «و با سلیمان در پیشگاه اللّه، پروردگار عالمیان، اسلام آوردم» (وَ أَسْلَمْتُ مَعَ سُلَیْمانَ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ).  👈من در گذشته در برابر آفتاب سجده مى کردم، بت مى پرستیدم، غرق تجمل و زینت بودم، و خود را برترین انسان در دنیا مى پنداشتم.  👈اما اکنون مى فهمم: قدرتم تا چه حدّ کوچک بوده و اصولاً این زر و زیورها روح انسان را سیراب نمى کند.  👈خداوندا! من همراه رهبرم سلیمان، به درگاه تو آمدم، از گذشته پشیمانم و سر تسلیم به آستانت مى سایم.  ✅جالب این که: او در اینجا واژه «مع» را به کار مى برد () تا روشن شود در راه خدا همه برادرند و برابر، نه همچون راه و رسم جباران که بعضى بر بعضى مسلط و گروهى در چنگال گروهى اسیرند، در اینجا غالب و مغلوبى وجود ندارد، و همه بعد از پذیرش حق در یک صف قرار دارند.  درست است که ملکه سبأ، قبل از آن هم ایمان خود را اعلام کرده بود; زیرا در آیات گذشته از زبان او شنیدیم: وَ أُوتِینَا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِها وَ کُنّا مُسْلِمِینَ: «ما پیش از این که تخت را در اینجا ببینیم آگاهى یافته بودیم و اسلام را پذیرا شده بودیم». ولى در اینجا اسلام ملکه به اوج خود رسید، لذا با تأکید بیشتر، اسلام را اعلام کرد.  او نشانه هاى متعددى از حقانیت دعوت سلیمان را، قبلاً دیده بود.  آمدن هدهد با آن وضع مخصوص.  عدم قبول هدیه کلان که از ناحیه ملکه فرستاده شده بود.  حاضر ساختن تخت او از آن راه دور در مدتى کوتاه.  و سرانجام مشاهده قدرت و عظمت فوق العاده سلیمان، و در عین حال اخلاق مخصوصى که هیچ شباهتى با اخلاق شاهان نداشت. !
✅ براى توجه دادن یک انسان به ارزش واقعیش، و نیز هدایت او به سوى اللّه باید: نخست غرور و تکبر او را در هم شکست، تا پرده هاى تاریک از جلو چشم واقع بین او کنار برود، همان گونه که سلیمان(علیه السلام) با انجام دو کار، «ملکه سبأ» را درهم شکست: حاضر ساختن تختش، و به اشتباه افکندن او در برابر ساختمان قسمتى از قصر! ✅ هدف نهائى در حکومت انبیاء، کشورگشائى نیست، بلکه هدف همان چیزى است که در آخرین آیه فوق خواندیم که: سرکشان به گناه خود اعتراف کنند، و در برابر ربّ العالمین سر تعظیم فرود آورند، و لذا قرآن با همین نکته داستان فوق را پایان مى دهد. ✅روح «ایمان» همان «تسلیم» است، به همین دلیل هم سلیمان(علیه السلام) در نامه اش روى آن تکیه مى کند، و هم «ملکه سبأ» در پایان کار. ✅ گاه یک انسان، با دارا بودن بزرگترین قدرت، ممکن است نیازمند به موجود ضعیفى همچون یک پرنده شود، نه تنها از علم او که از کار او نیز کمک مى گیرد و گاه مورچه اى با آن ضعف و ناتوانى، وى را تحقیر مى کند!
🔺عفريت: زيرك قوى. در كلمه‌ى‌ «عِفْرِيتٌ»، معناى شدّت و قدرت نهفته است.عفريت از عفر به معنى خاك است كه او حريف خويش را به خاك مى‏اندازد، به معنى «النافذ فى الامر و الخبيث المنكر» نيز آمده است. 🔺طرفك: طرف ؛ نگاه كردن و يا چشم به هم زدن است. 🔺صدها: صد و صدود گاهى به معنى اعراض است و گاهى به معنى منع كردن، در آيه معناى دوم مراد است. 🔺«صَرْح» به معنى فضاى وسیع و گسترده صرح به معنى آشكار شدن است گويى. كاخ را به علت آشكار بودن صرح گفته‏‌اند. 🔺 «لُجّة» در اصل از ماده «لجاج» به معنى سرسختى در انجام کارى است، سپس به رفت و آمد صدا در گلو، «لَجّه» (بر وزن ضجّه) اطلاق شده، و امواج متراکم دریا که در حال رفت و آمد هستند نیز «لُجّه» (بر وزن جبّه) نامیده شده اند، و در آیه مورد بحث اشاره به آب متراکم و متلاطم است. 🔺«مُمَرَّد» به معنى صاف شده؛ عارى شدن و مستمر بودن است. 🔺«قواریر» جمع «قاروره» به معنى بلور و شیشه است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا