eitaa logo
همراه شهدا🇮🇷
2.2هزار دنبال‌کننده
13.6هزار عکس
7.2هزار ویدیو
73 فایل
ٖؒ﷽‌ 💌#شهـבا امامزاבگاט عشقنـב كـہ مزارشاט زيارتگاـہ اهل يقين است. آنها همچوט ستارگانے هستنـב کـہ مے تواט با آنها راـہ را پیـבا کرב. پل ارتباطی @Mali50 @Hamrahe_Shohada #کپی_ازاد
مشاهده در ایتا
دانلود
📝🔻 قدر شب را بدان که بزرگترین نزول، و شریف‌ترین عروج در شب بوده است. اما نزول: إنا أنزلناه في ليلة القدر . أما عروج: سبحان الذي أسرى بعبده ليلاً من المسجد الحرام إلى المسجد الأقصى الذي باركنا حوله. در روز مشغله و آمد و شد و اسباب انصراف انسان بسیار است،برخلاف شب که هنگام آرامش است.. 🌙 📔کلمه ۶۰ از هزار و یک کلمه @Hamrahe_Shohada
حاج_منصور_ارضي_حاج_آقا_مجتبي_تهراني.mp3
7.44M
ضیافت ✳️بانوای حاج اقامجتبی تهرانی و حاج منصور ارضی التماس دعا🤲 @Hamrahe_Shohada
💠 بزرگترین برکت ، پیراستن و دور کردن یا کاستن آلودگی‌ها از جانمان و از خلقیاتمان است...اگر ماه رمضان بیاید و بگذرد و اخلاقِ ما همان اخلاق ناپسندی باشد که داشتیم، ماه کم برکتی برای ما بوده است! @Hamrahe_Shohada
📌آبروی خدا....! بعد از افطار مختصر؛ به آقا گفتم دیگر هیچ چیزی برای سحر و افطار نداریم. حتی نان خشک. ️فقط لبخندی زد. این مطلب را چند بار تا وقت استراحت شبانه آقا تکرار کردم. وقت سحر هم آقا برخاست آبی نوشید و گفتم دیدید سحری چیزی نبود؛ افطار هم چیزی نداریم. باز آقا لبخندی زد. بعد از نماز صبح گفتم. بعد از نماز ظهر هم گفتم. تا غروب مرتب سر و صدا کردم که هیچی نداریمااااا. اذان مغرب را گفتند. آقا نماز مغرب را خواند و بعد فرمودند: امشب سفره افطار نداریم؟ گفتم پس از دیشب تا حالا چه عرض می‌کنم؛ نداریم، نیست... آقا لبخند تلخی زد و فرمود یعنی آب هم در لوله‌های آشپزخانه نیست؟ خندیدم و گفتم : صد البته که هست. رفتم و با عصبانیت سفره‌ای انداختم و بشقاب و قاشق آوردم. پارچ آب را هم گذاشتم جلوی آقا. هنوز لیوان پر نکرده بود. صدای در آمد. طبقه پایین پسر عموی آقا که مراقب ایشان بود رفت سمت در، آمد گفت: حدود ده نفری از قم هستند. آقا فرمود تعارف کن بیایند بالا. همه آمدند. سلام و تحیت و نشستند. آقا فرمود: خانم چیزی بیاورید آقایان روزه خود را باز کنند. من هم گفتم بله آب در لوله‌ها به اندازه کافی هست. رفتم و آوردم. آقا لبخند تلخی زد و به مهمانان تعارف کرد تا روزه خود را باز کنند. در همین هنگام باز صدای در آمد. به آقا یوسف همان پسر عموی آقا گفتم: برو در را باز کن این دفعه حتما از مشهدند. الحمدلله آب در لوله ها هست،فراوان... مرحوم نواب چیزی نگفت. یوسف رفت در را باز کند. وقتی برگشت دیدم با چند قابلمه پر از غذا آمد. گفتم اینا چیه؟ گفت: همسایه بغلی بود؛ ظاهرا امشب افطاری داشته و به علتی مهمانی آنان بهم خورده. گفت بگویم هر چی فکر کردند این همه غذای پخته را چه کنند؛ خانمش گفته چه کسی بهتر از اولاد زهرای مرضیه سلام الله علیها. گفته بدهند خدمت آقا سید که ظاهرا مهمان هم زیاد دارد. آقا یک نگاه به من کرد. خندید و رفت. و من شرمنده و شرمسار؛ غذاها را کشیدم و به مهمانان دادم. کارشان که تمام شد، رفتند. آقا به من فرمود، دو نکته: اول این که یک شب سحر و افطار بنا به حکمتی تاخیر شد، چقدر سر و صدا کردی؟ دوم وقتی هم نعمت رسید چقدر سکوت کردی؛ از آن سر و صدا خبری نیست؟ بعد فرمود: مشکل خیلی‌ها  همینه. نه سکوت شون از سر انصافه، نه سر و صداشون. وقتِ نداشتن، جیغ می زنند. وقتِ داشتن، بخل و غفلت. 📚 جام عقیق 👈 حالا شده حکایت ما. یک عمر بر سر سفره خدا نشسته ایم، کافیست یک مرتبه کمی تاخیر شود، سر و صدایمان بلند می شود. کاش همان شأنی که برای مردم قائل هستیم، برای خدا هم قائل بودیم و آبرو ریزی نمی کردیم. @Hamrahe_Shohada
7.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕊🕊 مرگی چنین زیبا، در میانه میدانم آرزوست ...🌷 📽 فیلم // تصاویری از پیکر مطهر 🥀شهید_ناصر_ورامینی از فرماندهان استان فارس در عملیات_والفجر_ده ✍ گفتگوی آخر پدر و پسر : وقتی من را ديد ، با شرم ، به خاطر اينکه در احتياط نمانده ، سرش را پائين انداخت و گفت: بابا علی حلالم کن! دست بازکردم تا او را در آغوش بگيرم، خم شد و دستم را بوسيد. در حالی که به سمت تپه بر می گشت با لبخند گفت: حاجی اگه رفتم ، اسم اين تپه را بگذاريد تپه شهيد ورامينی..! وقتی خبر شهادت ناصر را پشت بی سیم به من دادند، پایم سست شد و تنم لرزيد. در همين زمان راديو تحويل سال جديد يعنی سال ۱۳۶۷ را اعلام کرد. چشمم افتاد به دو بسيجی که برانکاردی را عقب می بردند. گفتم اين کيه؟ گفتند: شهيده، توی مسير افتاده بود. پتو را کنار زدم، ديدم ناصره. چقدر باوفا بود، دوست نداشت بدون خداحافظی و با ناراحتی از پیش من برود. پيراهنش را کنار زدم ، ترکش به اندازه قلبش سينه را شکافته و ديگر چيزی به اسم قلب در سينه اش نبود! ياد دم باصفایی افتادم که ناصر همیشه می گرفت: اگر قلب مرا بشکافند ، روش نوشته يا حسين(ع) ، روش نوشته يا زهرا(س).. 😔 @Hamrahe_Shohada
7.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 فرارسیدن ایام ضربت خوردن قرآنِ ناطق، مولی الموحدین حضرت امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام بر فرزند بزرگوارش حضرت صاحب الزمان عجل الله و همه شیعیان و محبین حضرتش تسلیت و تعزیت باد. @Hamrahe_Shohada
دعای روز بیست و ششم ماه مبارک رمضان ✨اللَّهُمَّ اجْعَلْ سَعْیی فیهِ مَشکوراً ، وَ ذَنبی فیهِ مَغفُوراً ، وَ عَمَلی فیهِ مَقبُولاً ، وَ عَیْبی فیهِ مَستوراً یا أسمَعَ السّامِعینَ . 🌙⭐️ خداوندا! در این روز سعی و کوششم را در راه طاعتت بپذیر و جزای خیر عطایم فرما و گناهانم را در این روز ببخش و عملم را مقبول درگاهت ساز و عیبم را مستور گردن، ای بهترین شنوای دعای خلق!
10.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 دعای روز بیست و هفتم ماه مبارک رمضان 🔹️ دعای روز بیست و هفتم ماه مبارک رمضان با تصاویری از یادمان شهدای فکه @Hamrahe_Shohada
267.1K
⭕️ سوال سوال اولم: آیا امام باقر علیه السلام بسیار فربه بوده اند که زیر بغل ایشان را می‌گرفتند؟ سوال دوم: آیا این سه خصلت درباره حضرت علی علیه السلام درست است؟ کچل بودن؛ داشتن شکم ایشان و قد کوتاه بودن ایشان؟ 🎙 استاد محمدی شاهرودی 🔗 https://btid.org/fa 📎 📎 💠 پرسمان اعتقادی استاد محمدی ╭┅─────────┅╮ @ostadmohamadi 🌺 ╰┅─────────┅╯
همیشه لحظه‌ی خداحافظی صاحبخونه کنار در می‌ایسته به مهمانش لبخند میزنه لبخند خدا بدرقه زندگیتان
‏عشقش به شهدا تمامی نداشت،به گونه‌ای که هر سال کل تعطیلات را در مناطق جنگی و به عنوان خادم الشهدا حضور داشت تابستان ها به زیارت امام رضا(ع)می‌رفت بعضی مواقع یک ماه ساکن مشهد بود و حتی یک به طور کامل در آشپزخانه حرم مشغول به خدمت به زوار بود "شهید‌ محمد مسرور🌹 @Hamrahe_Shohada