eitaa logo
مجله مجازی همرزم
1.1هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
800 ویدیو
33 فایل
😎محتوای زیرخاکی شهدا 🕊️ 📱اطلاع رسانی برنامه های مرتبط با حوزه شهدا 🕊️ ارتباط با خادم‌الشهدا👇 @Hamrazm_mag_admin آدرس اینستاگرام ما 👇 https://www.instagram.com/hamrazm.mag
مشاهده در ایتا
دانلود
📝آقا‌جلال 🌷جلال با وجود ضعف جسمانی که داشت هر شب جمعه دعای کمیل را بعد از نیمه شب برگزار می‌کرد و در سراسر دعا از ته دل می‌گریست و بی‌جهت نبود که حضرت آیه الله بهاء الدینی جلال را ذاکر قریب‌البکاء می‌دانست. 🌷در مأموریتی به همراه عده ای از برادران سپاه به کردستان رفته بودیم و با برادران انقلابی کرد در یک مقر به سر می بردیم. همان شب های اول آقا‌جلال همراه دوستان جلسه دعایی برقرار می‌کنند. جلال در حال دعا گریه‌های عجیبی سر می‌دهد که دیگران هم تحت تأثیر گریه‌های او قرار می‌گیرند‌. یکی از نگهبانان کُرد که شاید اصلاً چنین صحنه‌هایی را تا آن زمان ندیده بود و خیلی عجیب به نظرش می‌آمد هراسان و مضطرب چندین مرتبه درب اتاق را باز کرد و مرتباً سوال می‌کرد که چی شده ⁉️ مگر اتفاق ناگواری رخ داده ⁉️ برادران در جلسه به او می‌گفتند: که چیزی نیست نگران نباش ولی با این وجود درک چنین صحنه‌هایی برایش دشوار بود. مرا در این ظلمات آن‌که رهنمائی کرد نیاز نیمه شبی بود و گریه ی سحری طریق عشق، طریقی عجیب خطرناک است نعوذبالله اگر ره به مقصود نبری 📝سردار شهید‌جلال‌افشار 🌷شبتون به‌خیر‌ و شهدایی🕊 . . . . 🌟اینجا‌منزلگاه‌عشق‌است👇 🆔@hamrazm_mag
پشت میکروفن😁   شب جمعه همه گردان‌ها توی حسینیه بزرگ شهرک دارخوین جمع بودند و مشغول خواندن دعای کمیل، مداح با سوز و حال خاصی دعا می خواند و بچه ها حال خوشی داشتند در آن هم همه و گریه تقريباً وسط دعا بود که مداح  بلند فریاد کشید آی گنهکار کجای مجلس نشسته ای … که یکدفعه تو اون تاریکی از وسط حسینیه یکی از رزمندهای شیطون فریاد کشید  “پشت میکروفون”  که یکدفعه حسینیه رفت رو هوا و تا آخر دعای کمیل با خنده 😂تمام شد. . . 🌟اینجا‌منزلگاه‌عشق‌است👇 🆔@hamrazm_mag
📝دعا کمیل 🍃عصر پنج‌شنبه 🕊شهید حسن سرباز به من گفت: بیا امشب دو نفری برای بچه‌ها یک دعای کمیل با شور و حال بخوانیم، پذیرفتم و خود را آماده نمودم. 🍃ابتدای دعا حسن گفت: شروع کن❗️من نیمه دوم دعا را کمکت می‌خوانم از همان ابتدای دعا شروع کرد به گریه کردن و آن قدر گریه کرد که دستمالش کفاف خشکاندن و پاک کردن اشک هایش را نمی‌داد. 🍃 اواسط دعا به او اشاره کردم بیایید کمک ولی آن قدر گریه کرده بود که نمی‌توانست حتی حرف بزند و با اشاره دست به من فهماند که دعا را خودم ادامه بدهم. 🍃 آن شب او دعا را با شور و حال خاصی برای خود خواند. 🌷سردار شهید حسن سرباز 🕊 . . . . 🌟اینجا‌منزلگاه‌عشق‌است👇 🆔@hamrazm_mag
سبک‌زندگی‌شهدایی🕊 📝بی‌قرار مولا 🍃روح نا‌ آرام محمدرضا پس از ملکوتی شدن برادر؛ بی قراری خاصی پیدا کرد. آه و ناله و اشکش در دعای کمیل بی اختیارش می کرد. 🌷مادر می گوید: در مجلس دعای کمیل که در سالن مزار شهیدان🕊 روستا بود در قسمت آقایان دیدم فردی خیلی بی تابی می کند. بلند بلند ناله می زد و می گریست و منقلب بود، با خودم گفتم خدایا❗️این بیچاره چه مشکلی دارد⁉️ همسا‌یه‌ها فردا به خانه ما آمدند و پرسیدند: این محمدرضای تو چرا این‌قدر در دعای کمیل دیشب بی تاب بود⁉️ 🍃تازه فهمیدم آن سوخته دل فرزندم بوده است و من می دانستم چرا بی تاب است. او بی تاب مولا بود و خاک نشینان ناله ی او را از جنس ناله های دنیایی خویش می دانستند. 🌷شهیدمحمدرضامعینی . . 🌷 . . 🌟ستارگان‌درخشان برترین انتشارات دفاع‌مقدس👇 🆔@setaregaannderakhshan 🌟کنگره‌ملی‌شهدا استان‌اصفهان👇 🆔@setareganederakhshan 🌟 اولین‌مجله‌مجازی‌دفاع‌مقدس👇 🆔@hamrazm_mag