[پس از غصب خلافت] علی بر سر دو راهی است: یک راه این است که ستمی را بر خود و بر انسانیت موقّتاً تحمل کند و آماده بشود که مردم صددرصد مسلمان نباشند... یک راه دیگر این است که علی خود را آماده کند که اسلام از بین برود، قرآن نابود شود، نظام جامعهٔ نوپای اسلامی متلاشی بشود. و هرگز علی راه دوم را انتخاب نخواهد کرد.
گفتار چهارم: انسان ۲۵۰ سالهی مبارز
#همرزمان_حسین
#دومین_کتاب_سیر_مطالعاتی
@t_manzome_f_r
@hamrazmane_hussain
[علی در زمان غصب خلافت] فرد دوم قدرت بود. در تمام مسائل حساس علی وارد بود، همهٔ تصمیمهای مهم با نظر علی گرفته میشد، در همهٔ غزوات نظر علی جلب میشد و سؤال میشد، در شوراهای مهم نظامی علی رأی قاطع داشت و از نظر علی استفاده میشد. خانهنشین بود یعنی چه؟ یعنی میآمد در مسجد نمازش را میخواند بعد برمیگشتند خانه، مشغول عبادت میشد یا مشغول خانهداری میشد؟ اینجوری بود؟ نه، زندگی علی این گواهی را نمیکند؛ خانهنشینی نبود. [فقط] در رأس قدرت قرار نگرفت.
گفتار چهارم: انسان ۲۵۰ سالهی مبارز
#همرزمان_حسین
#دومین_کتاب_سیر_مطالعاتی
@t_manzome_f_r
@hamrazmane_hussain
هر فکری و هر خواستی که مورد خشم قدرتها قرار بگیرد، محکوم به رشد کردن است؛ مسلّماً رشد میکند. قدرتهای مادّی و ظاهری علیه هر نیازی و هر خواستی و هر فکر و اندیشهای که صفآرایی کردند، آن را رشد دادند و نفهمیدند. خاصیت قدرتهای استبدادی و زور همین است که دشمنان خود را تقویت میکنند.
گفتار چهارم: انسان ۲۵۰ سالهی مبارز
#همرزمان_حسین
#دومین_کتاب_سیر_مطالعاتی
@t_manzome_f_r
@hamrazmane_hussain
حکومت علی "علیهالسلام" یک حکومت انقلابی است؛ یک حکومتی است که جامعهٔ قبل از خود را از بنیان تغییر میدهد. جامعهٔ عثمانی را با جامعهٔ علوی قیاس نمیشود کرد؛ نمیشود گفت همان جامعه است منتها اصلاح شده؛ نه، تغییر بنیادی پیدا کرده، لذا مخالف دارد.
گفتار چهارم: انسان ۲۵۰ سالهی مبارز
#همرزمان_حسین
#دومین_کتاب_سیر_مطالعاتی
@t_manzome_f_r
@hamrazmane_hussain
مخالفین [ امام علی] چه کسانی هستند؟ همهٔ کسانی که از انقلاب رنج میبرند و صدمه میخورند؛ یعنی ضدّانقلاب؛ اینها مخالفین حکومت انقلابی علی هستند؛ قدرتمندانی که سعی میکردند قدرت را در دست بگیرند و در رأس قرار بگیرند، اشراف و ثروتمندانی که از بغل حکومتها و قدرتها میخواستند بخورند... مقدسمآبهایی که در نظام قبل برایشان ارزش وجود داشت... اما در این نظام برایشان هیچ ارزشی ملحوظ نیست.
گفتار چهارم: انسان ۲۵۰ سالهی مبارز
#همرزمان_حسین
#دومین_کتاب_سیر_مطالعاتی
@t_manzome_f_r
@hamrazmane_hussain
یک حکومت انقلابی فراوان دردسر دارد. آن قدر برایش مشکل ایجاد میکنند، تبلیغات علیه او میکنند، شمشیر علیه او میکشند، حرف علیه او میزنند؛ چرا؟ به جرم اینکه انقلابی است. او را تحمیق میکنند، در مقابلش یک مترسکهایی درست میکنند، در مقابل او شکلهای دیگری ارائه میدهند؛ اینها دردسرهای یک حکومت انقلابی مثل انقلاب علی است.
گفتار چهارم: انسان ۲۵۰ سالهی مبارز
#همرزمان_حسین
#دومین_کتاب_سیر_مطالعاتی
@t_manzome_f_r
@hamrazmane_hussain
سنت خدا بر غلبهٔ حق است و پایداری حق... هر روزی که میگذرد، حق یک قدم به مقصد خود نزدیک میشود. آن جاهلها و ظاهربینها و نفهمهایند که خیال میکنند روزبهروز حق ضعیف میشود؛ نه، لحظهبهلحظه و روزبهروز حق نیرومندتر، استوارتر، پرفروغتر و شعلهورتر میشود و به هدف نزدیکتر میشود؛ سنت خدا بر این است و اصلاً عالم اینجوری خلق شده: ما خلقناهم الّا بالحق؛ زمین و آسمان به حق خلق شدند و بر جریان حق و بر شیوهٔ حق.
گفتار چهارم: انسان ۲۵۰ سالهی مبارز
#همرزمان_حسین
#دومین_کتاب_سیر_مطالعاتی
@t_manzome_f_r
@hamrazmane_hussain
[بعد از صلح امام حسن] تشکیلات تشیّع بهوجود آمد... یعنی رهبری معیّن و مشخّصی در رأس به نام امام، یک عدّه خواصّی که سخن او را خوب میفهمند و عمل میکنند و یک عدّه تودهٔ شیعه که گوش بفرمان امامند و آنچه او گفت، انجام میدهند. و اما آن خواص لزومی ندارد که لحظهبهلحظه از امام یک نامهای بیاید، یک دستوری بیاید در هر جزئیات کارشان به آنها فرمان بدهد. نه، ممشیٰ دستشان است، خطّمشی را فهمیدهاند و میدانند باید چگونه [عمل کنند]. این است که در مدت ۹سال و خوردهای که امام حسن زنده بود، شیعه خودش را ساخت.
#همرزمان_حسین
#دومین_کتاب_سیر_مطالعاتی
@t_manzome_f_r
@hamrazmane_hussain
[امامان معصوم] دو جور شأن وشغل داشتند: یکی به مبارزه افکندن شیعه با قدرتها و رهبری کردن مبارزهٔ تشیع با بنیامیه و بنیعباس، و دیگری گسترش دادن دین و بیان حقایق و مفاهیم واقعی دین.
#همرزمان_حسین
#دومین_کتاب_سیر_مطالعاتی
@t_manzome_f_r
@hamrazmane_hussain
هدایت شده از اسماعیل فخریان
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻کو رفیقات؟
👈برو با گروهت بیا!
↙️ضرورت زندگی جمعی(۲)
@fakhrian_ir
هدایت شده از اسماعیل فخریان
آزادی در اسارت
سالهاست غرب پز لیبرال بودنش را میدهد. گوش عالم را کر کرد که من طرفدار آزادیام. با همین شعار، یک رؤیای غربی در ذهن مردم جهان ساخت. کاری کرد که وقتی نام آزادی به گوش میرسد، تصور کنی که غرب، بهشتِ موعود دنیاست. اما فقط خدا میداند که با همین شعار چه بلاهایی که بر سر مردم جهان نیاوردند! هندوستان را ویرانه کردند، الجزایر را تبدیل به طلّی از خاک کردند. فلسطین را غصب کردند. کثیفترین، دیکتاتورترین و بیرحمترین آدمها را بر ملتها تحمیل کردند. کافیست به عراق و ایران صدسال پیش نگاهی بیندازید. به اسم آزادی هر بلایی که خواستند بر سر افغانها و سوریها آوردند. آنجا را که غارت نکردند، چون نتوانستند یا برایشان نفعی نداشت.
حالا فهمیدید معنای «لیبرالیسم» چیست؟ فهمیدید معنای «آزادیِ غربی» چیست؟
آزادی از نگاه آنها یعنی تو برای تأمین منافع پولدارهای دنیا، آزادی هر کاری که دلت خواست انجام دهی. تو آزادی تا هر غلطی که دلت خواست انجام دهی تا پولدارهای دنیا، پولدارتر شوند. پس ملاکِ آزادی، پول و منافع اربابهای دنیاست و نه چیز دیگر! در غرب تو تا آنجا آزادی که بتوانی «بردۀ خوبی باشی»! تو برای بردگی، کاملاً آزادی! در غرب، بردگی کاملاً آزاد است. البته خیلی ماهرانه سر مردم دنیا کلاه گذاشتند. خیلی زیبا با واژهها بازی کردند. خیلی استادانه با برچسبها پدر ملتها را درآوردند. اگر برایشان سودی نداشته باشی، بیچارهات میکنند. سودشان در ظلم است، در بحرانهاست، در کشتارهاست، در ویرانیهاست. آنها اساساً بحرانزیست هستند. مثل ماهی که اگر در آب نباشد، میمیرد، آنها هم اگر ظلمی نباشد، غارتی نباشد، بردهداری نباشد، تبعیض نباشد، کشتار نباشد، میمیرند. آنجا که آزادی طعم «عدالت» میگیرید، صدایشان در میآید، واکنش نشان میدهند، بههم میریزند، ذاتشان رو میشود، باطن کثیفشان دیده میشود. میدانید چرا؟ چون دیگر آن آزادی، به دردشان نمیخورد. برایشان سودی ندارد. بخوانید تاریخ نهضت مردم ایران را! چون یک حرکت عدالتخواهانه و ضد ظلم و استبداد بود، آمریکاییها تمامقد در مقابلش ایستادند. اینجا چون مردم بردۀ آنها نیستند، چون گوش به فرمان آنها نیستند، دیگر از آزادی خبری نیست. از هیچ آزادیای. آزادی سرکوب میشود و اسیر. و امروز ببینید آمریکا را، اروپا را و بخشهایی از آسیا را. ببینید یک حرکت عدالتخواهانۀ آرام چگونه دستخوش وحشیگریهای حیرتانگیز عدهای ادکلن زده و خوشپوش میشود! ببینید همانها که یک عمر دهانشان را پر از واژۀ آزادی میکردند، امروز چه بر سر آزادی آوردند! آزادی را بیآبرو کردند. با مشت و گرز به جان آن جوانکهای دانشجو افتادند که تنها خواستهشان کشیدن ترمز ماشین نسلکشی در فلسطین است و بس! این بیچارهها نتوانستند شعارهای شیک اما توخالیشان را حتی برای مردم خودشان را نگه دارند. این یعنی لیبرالها بر سر منافعشان به هیچکس و هیچچیز شوخی ندارند. البته امروز غرب بیآبروتر از همیشه و لیبرالیسم نزدیکتر از همیشه به ایستگاه پایانی است.
@fakhrian_ir