✍ #خاطره_رسیدن_نامه_ای_دردناک_همسر شهید
صدای #یا_زهرایش بلند شد و مغزش پاشید روی تنم و کیسههای کمین، با پشت سر آرام نشست روی زمین، سریع عکس گرفتم، به سه ثانیه نکشید که شهید شد.
ناگهان از توی کانال یک نفر داد زد که #رستمعلی_نامه_داری
فرمانده نامه را گرفت و باز کرد، از طرف #همسرش بود:
رستمعلی جان، امروز پدر شدی.
وای ببخشید من هول شدم، #سلام_عزیزم، نمیدونی چقدر قشنگه، بابا ابوالقاسم اسم پسرت رو گذاشته مهدی، عین خودته، #کشیده_و_سبزه، کی میای عزیزم؟
از جهاد اومده بودن پی ات، میخوان اخراجت کنن.
خنده ام گرفته بود.
مگه نگفتی بهشان که #جبههای؟ تهدید کردند که به خاطر غیبت اخراج شدی.
مهم نیست، آمدی دوباره سر زمین کار میکنی، این یه ذره حقوق کفاف زندگی مان را نمیدهد.
همان بهتر که اخراجت کنند.
عزیزم زود برگرد، #دلم_برایت_تنگ_شده …
🌷 #شهید_رستمعلی_آقاباباپور🌷
#بابلسر_مازندران
#هسفر_با_شهدا
@hamsafar_ba_shohada