فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 صوت تازه منتشرشده از شهید سردار شوشتری در عملیات والفجر ۸
احساس مسئولیت خواب را حرام میکند
#کلیپ
#همسفر_با_شهدا
@hamsafar_ba_shohada
💐محل کشف پیکر شهید مدافع حرم مهندس سید میلاد مصطفوی.
✅از خدا خواسته بود مانند مادرش حضرت زهرا سلام الله علیها و شهید ابراهیم هادی گمنام بماند، همین اتفاق هم افتاد. دو سه هفته از پیکرش خبری نبود، اما ...
پس از مدتی به خواب فرمانده اش آمد و محل دفن پیکرش را نشان داد!!
برای همه جای تعجب بود، او در وصیتش نیز به گمنامی اشاره کرده بود.
اما به فرمانده اش گفت: پدرم هر روز برای پیدا شدن پیکر تنها پسرش، توسل به حضرت زهرا دارد و خانم به من فرمودند شما برگرد...
📚برگرفته از کتاب مهمان شام. اثر گروه شهید هادی
#معرفی_کتاب
#همسفر_با_شهدا
@hamsafar_ba_shohada
*: تصویر مادر ایران - مادر 9 شهید*
*نام این مادر، خانم صفیه گلزارے و ساڪن جزیره هرمز میباشد...*
*شهدای این خانواده در عملیاتهای*؛ *خیبر،فتح المبین،والفجر8،ڪربلاے 4*و ڪربلاے 5 بوده و آخرین شهید نیز دختر اوست ڪه در جنایات آل سعود در سال 66 به شهادت رسید*
*مادر ایران*
#همسفر_با_شهدا
@hamsafar_ba_shohada
📌 شهید مدافع حرمی که مظلومیت خود را بر سر مزارش اثبات کرد
🔹️ همسر شهید حمیدسیاهکالی مرادی در *کتاب زندگی شهید* آورده است:
◇ بعداز شهادت حمید ،معمولا غروبها میرفتم برسر مزارش.
◇ یه شب نزدیک اذان صبح ، اومد به خوابم و گقت : خانم !خیلی دلم تنگ شده ! پاشو بیا مزار
◇ صبح ازخواب پاشدم و رفتم بهشت شهدا. وچون میدونستم به حق همسایگی خیلی اهمیت میده ، ازنزدیکترین گلفروشی به مزارش ، گل خریدم و رفتم کنار قبر حمید
◇ همین که شروع کردم به چیدن گلها ، دیدم دختر خانمی اومد و خودشو انداخت توی بغلم و شروع کرد به گریه وگفت :شک ندارم شما همسر شهید هستید.
◇ من دیروز عکس همسر شمارو دیدم وگفتم من شنیدم شما مدافعان حرم برای پول میرید . اگه تو ، حقی و راست میگی ، یه نشانه به من بده
◇ میخوام وقتی فردا صبح میام سر مزارت هماهنگ کن خانمت و اونجا ببینم.
◇ اشکم سرازیرشد و گفتم : من معمولا غروبها میام اینجا. ولی امروز چنین خوابی دیدم و صبح اومدم به زیارتش...
◇ چنین اتفاقاتی باعث میشه همیشه حس کنم حمید من ، زنده است.....
🔹️ شهید حمید سیاهکالی مرادی، چهارم اردیبهشت ماه ۱۳۶۸ در قزوین به دنیا آمد و پنجم آذر ماه سال ۱۳۹۴ در حلب سوریه و درگیری با داعش بر اثر اصابت پرتابه های جنگی به بدن و جراحات وارده شهید شد.
#خاطرات
#زندگی_نامه
#همسفر_با_شهدا
@hamsafar_ba_shohada
نامه سردار سلیمانی: "خواهر خوبم. در آن اسارت، اسارت را به اسارت گرفتی
سعی کن در این آزادی اسیر نشوی
انشالله کتابت را به همه زبان ها ترجمه می کنم تا همه بدانند زینب بنت رسول الله چگونه بوده است وقتی کنیز او معصومه اینگونه معصوم بوده است.
به تو بعنوان خواهرم، بعنوان معرف دختر مسلمان شیعه، معرف ایران اسلامی، معرف تربیت خمینی افتخار می کنیم.
حقیقتا شگفت زده شدم و هزاران بار به تو و دوستانت مرحبا گفتم
ساعت ۲۳
(نینوا)
«سلیمانی»
https://www.mehrnews.com/news/2472551/%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%85%D9%86%D8%AA%D8%B4%D8%B1-%D9%86%D8%B4%D8%AF%D9%87-%D8%AD%D8%A7%D8%AC-%D9%82%D8%A7%D8%B3%D9%85-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D9%86-%D8%B2%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D9%85
#همسفر_با_شهدا
@hamsafar_ba_shohada
📲 مجموعه #استوریهایی از روایت زندگی مشترک ۴ روزه شهید هادی شجاع و همسر صبورش
💐 شادی روح پرفتوح شهید مدافع حرم شجاع صلوات
#همسفر_با_شهدا
@hamsafar_ba_shohada
~🌿
وقتی رسیدم دستشویی،دیدم آفتابه ها خالی اند...
باید تا هور می رفتم. زورم آمد.
یک بسیجی آن اطراف بود. گفتم «دستت درد نکنه. این آفتابه رو آب می کنی؟ »
رفت و آمد؛ آبش کثیف بود.
گفتم « برادر جان! اگه از صدمتر بالاتر آب می کردی، تمیزتر بود.»
دوباره آفتابه را برداشت و رفت.
بعدها شناختمش
زین الدین بود...🌷
#سالروزولادتشهید🕊
#خاطرات
#همسفر_با_شهدا
@hamsafar_ba_shohada
🔺واکنش فرزند شهید همت به خبر مرگ بنی صدر
🔹محمدمهدی همت: خبر مرگ بنی صدر را که شنیدم یاد این سخن پدر عزیزم شهید حاج محمد ابراهیم همت افتادم:
"زمان بازرگان به ما بر چسب چریک زدند، زمان بنی صدر هم برچسب منافق! الان هم برچسب خشک مقدسی و تحجر. هر قدمی که در راه خدا و بندگان مستضعف او برداشتیم، برچسب بارانمان کردند...
حالا روزی ده برچسب دشت میکنیم، اما بسیجیان دلسرد نباشید؛
حاشا که بچه بسیجی میدان را خالی کند"
پن: بله عزیزان
این ماییم که انتخاب میکنیم کجای تاریخ میایستیم...
#همسفر_با_شهدا
@hamsafar_ba_shohada
⭕️وصیت نامه بسیار عجیب یک شهید:
🔺سردار حاج حسین کاجی می گوید:
بعد از جنگ، در حال تفحص در منطقهی کردستان عراق بودیم که به طرز غیرعادی جنازهی شهیدی را پیدا کردیم.
از جیب شهید، یک کیف پلاستیکی در آوردم، داخل کیف، وصیتنامه قرار داشت که کاملا سالم بود و این چیز عجیبی بود.
🔺در وصیتنامه نوشته بود :
👈من سیدحسن بچهی تهران و از لشکر حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) هستم...
👈پدر و مادر عزیزم! شهدا با اهل بیت ارتباط دارند. اهل بیت، شهدا را دعوت میکنند...
👈من در شب حمله یعنی فردا شب به شهادت میرسم و جنازهام هشت سال و پنج ماه و 25 روز در منطقه میماند.
👈بعد از این مدت، جنازهی من پیدا میشود و زمانی که جنازهی من پیدا میشود، امام خمینی در بین شما نیست.
👈این اسراری است که ائمه به من گفتند و من به شما میگویم.
👈به مردم بگویید ما فردا شما را شفاعت میکنیم. بگویید که ما را فراموش نکنند.
و...
🔺بعد از خواندن وصیتنامه دربارهی عملیاتی که لشکر حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) آن شب انجام داده بود تحقیق کردیم.
دیدیم درست در همان تاریخ بوده و هشت سال و پنج ماه و ۲۵ روز از آن گذشته است.😊
شهدا،زده اند ودرنزدخدا،روزی میخورند
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#وصیت_نامه
#همسفر_با_شهدا
@hamsafar_ba_shohada
❄️کارگر❄️
در قم طلبه بود. با شهیدان میثمی هم حجره بودند.
🌷مصطفی ردانی پور یک عاشق واقعی بود. سه شنبه ها با دوستانش با پای پیاده عازم جمکران بود.
✳️وقتی مریض شد، برادرش به دیدنش آمد. وسایلش را جمع کرد تا به اصفهان برگردند.
💢یک کیسه لباسهای کارگری داشت. از دوستانش پرسید: این ها چیست؟
گفت: مصطفی روزهای آخر هفته در کارخانه گچ کار میکند و مزد آن را به آیت الله قدوسی میدهد تا به شهریه طلبه های متاهل اضافه کند..📕
برگرفته از کتاب مصطفی.📘
🌷شهیدمصطفی_ردانی پور🌷
#معرفی_کتاب
#خاطرات
#همسفر_با_شهدا
@hamsafar_ba_shohada
🌹چهار دختر و سه پسر داشتم اما باز باردار بودم و دیگر تمایلی برای داشتن فرزندی دیگر نداشم. دارویی برای سقط جنین گرفتم و آماده کردم و گوشه ای گذاشتم ، همان شب خواب دیدم، بیرون خانه همهمه و شلوغ است ، درب خانه هم زده می شد!! در را باز کردم ، دیدم آقایی نورانی با عبا و عمامه ای خاک آلود از سمت قبله آمد. نوزادی در آغوش داشت، رو به من گفت: این بچه را قبول می کنی؟
گفتم: نه، من خودم فرزند زیاد دارم!!
آن آقای نورانی فرمود: حتی اگر علی اصغرامام حسین (ع) باشد! بعد هم نوزاد را در آغوشم گذاشت و رو چرخواند و رفت...
گفتم: آقا شما کی هستید؟
گفت: علی ابن الحسین امام سجاد (ع)!
هراسان از خواب پریدم ، رفتم سراغ ظرف دارو ، دیدم ظرف دارو خالی است!
صبح رفتم خدمت شهیدآیت الله دستغیب و جریان خواب را گفتم.
آقا فرمودند: شما صاحب پسری می شوی که بین شانه هایش نشانه است ، آن را نگه دار!
آخرین پسرم ، روز میلاد امام سجاد(ع) به دنیا آمد و نام او را علی اصغر گذاشتیم در حالی که بین دو شانه اش جای یک دست بود!!!
🌹علی اصغر، در عملیات محرم، در روز شهادت امام سجاد(ع) ، در تیپ امام سجاد (ع) شهید شد!🌹
🌹شهید علی اصغر اتحادی🌹
#خاطرات
#همسفر_با_شهدا
@hamsafar_ba_shohada
😔 وصیتیتکاندهنده
اگربهواسطـهخونـم، حقـیبرگـردن
دیگرانداشتـهباشم؛
بهخـدایکعبهقسم؛از مـردانبیغـیرتوزنان بیحـیانمیگـذرم . . .!
🕊شهیدامیرحاجامینی🌹
#وصیت_نامه
#همسفر_با_شهدا
@hamsafar_ba_shohada
طنزجبهه😂
صلوات برای صدام!!
سرهنگ عراقی گفت: برای صدام صلوات بفرستید. برخاستم با صدای بلند داد زدم: سرکرده اینها بمیرد، صلوات.
طوفان صلوات برخاست.
_قائد الرئیس صدام حسین عمرش هر چه کوتاهتر باد، صلوات. سرهنگ با لبخند گفت: بسیار خوب است. همین طور صلواات بفرستید.😌
_ عدنان خیرالله با آل و عیالش نابود باد، صلوات.
_ طه یاسین زیر ماشین له شود، صلوات.
طوفان صلوات در حدود یک ساعت نفرین کردیم و صلوات فرستادیم.🤣
برادر من، تو هم صلوات بفرست.
منبع: سایت ترمز بلاگ
#شهدا را يادكنيم با ذكر صلوات🌸
#آھ_اے_شھادت...🌹
#همسفر_با_شهدا
@hamsafar_ba_shohada
بسم الله الرحمن الرحمن
با سلام به امام زمان (عج) و نائب بر حقش خامنه ای عزیز.
یک روز مانده به محرم ۹۴ و آغاز عملیات (در استان حلب سوریه).
به نام آن که عشق را آفرید تا ارباب عاشقان حسین شود.
دو توصیه از دو پدر شهید:
چند سال پیش دو بزرگی که پدر شهید بودند، به من توصیه کردند که دو چیز را هرگز فراموش نکنم:
۱- هر روز خواندن زیارت عاشورا.
۲- قناعت کردن در تمامی کارها.
پدر و مادر؛
با عرض سلام به شما عزیزان که تمام وجود و هستی خودتان را فدای تربیت بنده حقیر کردید. از شما عزیزان ممنون هستم ولی شرمنده که نتوانستم هیچ گاه کنار شما باشم و خدمتی برایتان انجام بدهم. فقط می توانم بگویم ان شاءالله حضرت زهرا (ص) و حضرت علی (ص) اجرتان دهدو شفیع شما باشد در آن روز سخت.
مرا حلال کنید و این پسرتان را قربانی و فدایی پسر ارباب بی کفنمان کنید.
از خداوند برای شما صبر و سلامتی خواستارم و از شما خواهش می کنم مثل همیشه کمک و پشتیبان همسر و فرزندانم باشید.
دوستدار شما، پسر شرمنده شما.
همسر عزیزم؛
با عرض سلام و خدا قوت به شما که همه ی بار این زندگی و تربیت فرزندانمان به دوش شما می باشد. از حضرت زینب (س) و بی بی سه ساله برای شما آرزوی سلامتی و صبر و استقامت طلب می کنم. از شما به خاطر همه چیز ممنونم. از این که در تمامی مراحل زندگی پشت بنده ی حقیر بودی و مرا در تمامی لحظات یاری کردی.
از خدا می خواهم در آخرت با هم باشیم. شاید سختی هایی که در زندگی با بنده کشیدی را جبران کنم. لطفا «فاطمه رقیه» و «محمد حسین» را ولایی تربیت کند و بهشان بگویید که من به چه اندازه دوستشان دارم.
خداوند توفیق داد هر روز دو رکعت نماز برای عاقبت به خیری از روز اول تولد بچه ها تا الان خواندم. اگر در توان شما بود برایشان بخوانید.
یادتان باشد در تمامی مراحل زندگی، فقط توکل کنید به خداو قناعت کنید و به هر چیزی که خدا به شما داده، راضی باشید و از کسی جز خداوند چیزی نخواهید. ببخشید که در لحظات سخت نبودم، هر چند وظیفه بنده بود، اما به خاطر همه ی سختی ها از شما عذرخواهی می کنم.
از خط ولایت جدا نشوید و چادر، این هدیه حضرت زهرا (ص) را که امانتی دست شما هست را پاسداری کنید.
سلام مرا به پدر و مادرتان برسان و بهشان بگو تشکر می کنم برای همه چیز.
دوست دارت آقایی.
نمی دانم چه حکمتی می باشد. از خداوند سی سال عمر هدیه گرفتم اما خوب استفاده نکردم و فقط شاید افتخارم نوکری ارباب باشد و دختر سه ساله ایشان که دو فرزندم را هدیه ی این بی بی سه ساله می دانم.
درست در شبی که «محمد حسین» متولد شد و درست در همان ساعت، بنده توفیق زیارت این خانم را داشتم و حس خوبی در آن ساعات پیدا کردم. خدا را شکر و سپاس به خاطر این دو امانت.
فرزندانم فاطمه رقیه، محمد حسین؛
با عرض سلام به شما دو امانت خداوند که خدا می داند شما را چه اندازه دوست دارم و عاشقتان هستم. از شما خواهش می کنم که به مادرتان کمک کنید و درستان را بخوانید و در تمام مراحل زندگی فقط از خدا و ائمه (ص) کمک بخواهید.
شما دو نفر عزیزتر از جانم هستید. شما را قسم می دهم که باعث روسفیدی مادرتان باشید.
خانم فاطمه ی عزیز، حجابت را همیشه رعایت کن. مثل مادرت چادر را که دست شما امانت است، پاسداری کن.
محمدحسین عزیز، شما را ندیدم، اما می دانم که شما هم مثل خواهرت هدیه ی حضرت رقیه (س) به من هستید. با این که خیلی دوست داشتم ببینمت، اما نشد. چون من صدای کمک خواستن بچه های شیعیان را می شنیدم و نمی توانستم به صدای کمک خواستن آنها جواب ندهم.
در همه ی مراحل زندگی برای شما دو نفر آرزوی موفقیت می کنم. از پدرتان راضی باشید. مادرتان را تنها نگذارید. گوش به فرمان امام خامنه ای باشید. به پدربزرگ و مادربزرگ تان احترام بگذارید. دوست دارم خانم فاطمه حافظ قرآن و محمد حسین قاری قرآن شوند.
دوستدار شما، پدری که همیشه به یادتان است.
خواهر و برادر و فرزندانشان؛
سلام؛ فقط می توانم بگویم که دوستان دارم. از شما خواهش می کنم مواظب پدر و مادرمان باشید و همیشه به یاد امام زمان (عج) و پشتیبان امام خامنه ای باشید. مرا حلال کنید.
از فرماندهان خواهش می کنم اگر خداوند توفیق شهاد را نصیبم کرد، اگر جنازه ام دست دشمنان اسلام افتاد، به هیچ وجه حتی اندکی از پول بیت المال را خرج گرفتن بنده حقیر نکنند.
از فرمانده محترم این عملیات و یا «حاج قاسم سلیمانی» در خواست دارم که (فرصتی) فراهم کنند، خانواده ی این حقیر سراپا گناه را برای دیدار با امام و سیدمان ایجاد کرده تا شاید این کار باعث شود زحماتشان را تا حدی جبران کرده باشم.
#وصیت_نامه
#همسفر_با_شهدا
@hamsafar_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آخرین صحبتهای طلبه شهید محمد کیهانی در محاصره داعش😭
#وصیت_نامه
#کلیپ
#همسفر_با_شهدا
@hamsafar_ba_shohada