eitaa logo
همسفر شهدا
370 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
511 ویدیو
107 فایل
🌸وبلاگ همسفر شهدا سید علیرضا مصطفوی http://hamsafarshohada.blog.ir 🌺وبلاگ شهید محمد هادی ذوالفقاری http://hadizolfaghari.blog.ir @atrmehr313
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰نسل سوم #انقلاب ما اگر چه #ابراهیم_هادی ندارد، اما جوانانی دارد که کپی برابر اصل شهداي #دفاع_مقدس هستند. 🌷 #شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری کپی برابر اصل #شهید_ابراهیم_هادی ... 🆔 @shahidzolfaghari
همسفر شهدا
🔰 و #۱۷شهریور ۵۷ 🌸صبح روز #۱۷شهریور با رفته بودیم جلسه مذهبی که ناگهان از اطراف سر و صدایی بلند شد. 🌺فرياد طنين انداز شده بود و ها از چهار طرف ميدان را محاصره کرده اند و... 🌼از همه طرف صدای تيراندازی می آمد. ابراهيم سريع يکي از مجروح ها را آورد و با موتور رفت سمت ، تا نزديک ظهر حدود هشت بار رفتيم بيمارستان. 🌸ابراهيم را گم کردم! عصر رفتم منزل ابراهيم. مادرش نگران بود. هيچكس خبری از او نداشت. خيلی ناراحت بوديم. 🌺آخر شب خبر دادند ابراهيم برگشته. خيلي خوشحال شدم. با آن بدن قوی توانسته بود از دست فرار کند. 🌼روز بعد رفتيم سلام الله علیها و در مراسم تشييع و تدفين شهدا کمک کرديم.
همسفر شهدا
🌺 یک روز تو دفتر برای همکارام از کرامت های 🌹شهید ابراهیم هادی میگفتم و اینکه شهیدِ زنده ست و به حضرت فاطمه(س) هم خیلی علاقه داشته 🌺 روز بعد معاون مدرسه گفت : با حرفایی که دیروز درباره ی شهید هادی گفتی ، شب قبل از خواب نیت کردم گفتم " خدایا اگه این حرفا درباره ی راسته پس امشب خودم یا مامانم یا خواهرم خواب ببینیم " " یا خواب همین شهیدو یا خواب حضرت فاطمه(س) رو "😊 صبح فرداش شرط و نیتمو فراموش کرده بودم 🌷 سرِ سفره ی صبحانه خواهرم گفت " دیشب خواب حضرت فاطمه(س) رو دیدم " ❤️❤️ 🌺 واااای خدااااا 😱 یاد شرطی افتادم که دیشب با خدا گذاشته بودم بهم نشون داد که یه شهیدِ زنده ست 🤗 💔 این هم یه کرامتِ قشنگ دیگه از داداش ابراهیمِ گل ، هادیِ دلها💖
🔰 #هادی_دلها 🌸در نجف با نام #ابراهیم_تهرانی معروف بود و مردم و دوستان نیز با همین نام صدایش می کردند. 🌺وقتی شهید شد و اعلامیه را دیدیم نوشته بود شهید #شیخ_هادی_ذوالفقاری 🌼بعدها شنيدیم كه يكی از دوستان شهيد او #ابراهيم_هادی نام داشت و هادی به او بسيار علاقمند بود. 🌷 #شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری
🔰نسل سوم #انقلاب ما اگر چه #ابراهیم_هادی ندارد، اما جوانانی دارد که کپی برابر اصل شهداي #دفاع_مقدس هستند. 🌷 #شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری 🔸کپی برابر اصل 🌷 #شهید_ابراهیم_هادی ...
هدایت شده از مقاومــت
🌺 کوله بار همه ی ما پر از درس محبت و معرفت و عشق و دلدادگی است که تو معلم آن بوده ای. 💐 رفیق شهیدم! کاش برایت دانش آموزان خوبی بوده باشیم.
🔰به #امام_رضا بگو من رو #ابراهیم_هادی فرستاده 🔹ماه‌های آخر بارداری حال و شر ایط من بد شد که دکتر گفت: بچه در شکم شما مرده! شوکه شدم، خیلی گریه کردم. سراغ چند پزشک دیگر و .. 🔸آن شب متوسل به امام رضا علیه السلام شدم. گفتم: فرزندم را از شما می‌خواهم. اگر پسر و زنده بود نامش را #رضا می‌گذارم. 🔹عمل جراحی انجام شد. ناباورانه فرزندم سالم به دنیا آمد. ولی وزن او نهصد گرم بود. با نذر و نیاز این بچه بزرگ شد، پسرم مراحل رشد را طی کرد. اما ضعف جسمی همواره با او بود و تا پایان دوره راهنمایی این وضع ادامه داشت. 🔸برای ورود به دبیرستان به دلیل دور بودن، همسرم مخالفت کرد و گفت: فرزند ما مشکل داره و نمی‌تونه این مسیر طولانی رو بره. 🔹سال تحصیلی شروع شد و رضای ما خانه‌نشین شد. 🔸آن ایام به کلاس‌های جامعه القرآن #کهنوج می‌رفتم. مسئول آنجا یک روز برای ما در مورد #شهدا صحبت کرد و کتاب یک شهید را به ما داد و گفت: حتما این کتاب را بخوانید. برای #دهه_فجر مسابقه کتابخوانی داریم. 🔹نام کتاب #سلام_بر_ابراهیم بود. آن شب کتاب را شروع کردم، با خاطرات این شهید خیلی گریه کردم. 🔸آخر شب بود که کتابم را بستم و زیر بالش گذاشتم، همین‌طور با این شهید درددل کردم تا خوابم برد... 🔹به محض اینکه خوابم برد احساس کردم درب اتاق باز شد! #شهید_ابراهیم_هادی وارد شد، درحالیکه یک کاسه در دست داشت. 🔸من با تعجب نگاه می‌کردم. شهید جلو آمد و کاسه را در مقابل من گرفت. داخل کاسه چند برگه بود. مثل حالت قرعه‌کشی. 🔹یکی از این برگه‌ها را برداشتم. روی آن نوشته بود: «دخیلش کن» 🔸با تعجب گفتم: دخیلش کنم. به کی؟ به کجا؟
🔰 #شهید_ابراهیم_هادی و #۱۷شهریور ۵۷ 🌸صبح روز #۱۷شهریور با #ابراهیم_هادی رفته بودیم جلسه مذهبی که ناگهان از اطراف #میدان_ژاله سر و صدایی بلند شد. 🌺فرياد #مرگ_بر_شاه طنين انداز شده بود و #ساواکی ها از چهار طرف ميدان را محاصره کرده اند و... 🌼از همه طرف صدای تيراندازی می آمد. ابراهيم سريع يکي از مجروح ها را آورد و با موتور رفت سمت #بيمارستان_سوم_شعبان ، تا نزديک ظهر حدود هشت بار رفتيم بيمارستان. 🌸ابراهيم را گم کردم! عصر رفتم منزل ابراهيم. مادرش نگران بود. هيچكس خبری از او نداشت. خيلی ناراحت بوديم. 🌺آخر شب خبر دادند ابراهيم برگشته. خيلي خوشحال شدم. با آن بدن قوی توانسته بود از دست #مأمورها فرار کند. 🌼روز بعد رفتيم #بهشت_زهرا سلام الله علیها و در مراسم تشييع و تدفين شهدا کمک کرديم.
✅به یاد سه یارِ عاشق 🔹سه تا رفیق بودن مثل سه تا برادر 🔹هر سه تا شیر بودن هر سه تاشون دلاور 🔸سید علیرضاشون از جبهه پر زد و رفت 🔸تا گنبد طلایی یه شب مثه کبوتر 🔹از بس که مادری بود پرواز کرد تنها 🔹بی سر صدا و مظلوم ، گمنام مثل مادر(س) 🔸دوم محمد هادی با دل صاف خود شد 🔸تو #سامرا برای #امام_هادی (ع) پرپر 🔹چقدر مهربون بود چقدر پاک و معصوم 🔹برای مستضعفا همیشه یار و یاور 🔸سومیشون حاج حمید که رفیق داییش بود 🔸عباس #زینب (س) شد و تو #سوریه کشید پر 🔹طاقت نداشت دور بشه از اون دو تا رفیقش 🔹پشت سر اونا رفت شد باهاشون همسفر 🔺🔻🔺🔻🔺 🔸اینا که دوست بودن ، با #ابراهیم_هادی 🔸هر سه شدن شبیهِ ابرام ، دستِ آخر 🔹توی کتاب عشاق نوشته خط اول : 🔹چند تا رفیق بودن ، درست مثل برادر.... 🌷 #همسفر_شهدا_سید_علیرضا_مصطفوی 🌷 #شهید_حمید_رضا_اسدالهی 🌷 #شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری
هدایت شده از 🌷عکسنوشته شهدا 🌷
بهش گفتن: آقا ابراهیم چرا جبهه رو ول نمیکنی بیای دیدار امام خمینی(ره)؟ گفت: ما امام رو برای اطاعت میخوایم نه برای تماشا... 🍃اگر عالم همه با ما ستیزند اگر با تیغ خونم را بریزند اگر شویند با خون پیکرم را اگر گیرند از پیکر سرم را اگر با آتش و خون خو بگیرم ز خط سرخ رهبر برنگردم سروده‌ی شهید #ابراهیم_هادی❤️ 🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
هدایت شده از مقاومــت
🌺 کوله بار همه ی ما پر از درس محبت و معرفت و عشق و دلدادگی است که تو معلم آن بوده ای. 💐 رفیق شهیدم! کاش برایت دانش آموزان خوبی بوده باشیم.