🌸صدای پای زندگی است
🌺در خلوت کوچه های صبح
🌸می شنوی؟
🌺تو نیز ز کلبهٔ شب بیرون آی
🌸و بر روشنایی سر فرود آر
🌺بگذار شعاع لبخند تو
🌸سلامی
🌺بر این رسیده ز راه باشد
🌸همچون چراغانی
🌺صدها نگاه باشد
#فریبا_سعادت
joze8.mp3
4.07M
8(2).mp3
3.88M
💫☀️یک مسأله شرعی به همراه
شرح دعای #روز_هشتم ماه مبارک رمضان
حضرت آیت الله #مجتهدی(ره)☀️💫
🔴 #پیشنهادوییییییژه😍
☘🌷☘🌷☘🌷☘🌷☘🌷☘
هدایت شده از همسران موفقِ فاطمی❤💍
هشتم خانوما.ogg
1.69M
🌸💜🌸💜
💜🌸💜
🌸💜
💜
روز هشتم چله #قرار_عاشقی
بسم الله الرحمن الرحیم 💫
دوستان و همراهان گرامی سلام
خوبین؟
سلامتین؟
چه خبر از قول و قرارها؟؟
🔴دیروز خوش گذشت؟
انشاءالله که همتون تعطیلات خوبی روپشت سرگذاشتین
‼اگه هم خدایی نکرده هنوز راضی نیستی، دیر نشده
تلاش، امید،پشت کار فراموش نشه
🔴نمازتو که خوندی حتما؟
‼‼یه چیزی بگم ؟!
خدایی اگه نمیخوندی تا حالا بیا و با خودت و خدای خودت عهد ببند.خدا دوستت داشته و میخواسته دعوتت کنه که الان داری این پیام رو میخونیاااا !!!!!
🔴نماز ستون دینه ! ترکش کنی دینت از هم میپاشه !!!🔴
🔴یه لحظه هم شک نکن
🔷🔶امروز یه توصیه بهت میکنم
امروز
وضو بگیر
2رکعت نماز شکر به جا بیار
به شکرانه همه نعمت هایی که تا حالا از خدا گرفتی
سلامتی
همسر
فرزند
و........همه نعمتهاش
حالا به صوت مشاور عزیز مون سرکار خانوم مظاهری گوش کن
⬇⬇⬇
❣ @hamsar_ane❣
💜
🌸💜
💜🌸💜
🌸💜🌸💜
هدایت شده از همسران موفقِ فاطمی❤💍
🌸💜🌸💜
💜🌸💜
🌸💜
💜
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
قول داده بودم از سیاست های زنونه واست بگم
🔴خوب دقت کن
❤لحن گفتارت رو عوض کن ❤
یعنی چی!؟
🔷🔶با مثال بهت میگم
میخوایی زنگ بزنی به همسرت و بگی زودتر بیاد و واسه شام نوشابه بگیره.
⛔زنگ میزنی و میگی
زود تر بیا خونه ،نوشابه هم بخر
باز یادت نره! چیه میخوایی اونم خودم برم بخرم ؟؟؟😒 !!!!⛔
🔴میتونی یه ذره اون زبون رو بیشتر تاب بدی و بگی
😍عزیز دلم ،خیلی دلم برات تنگ شده ،چشم به راهتم
اگه برات زحمتی نبودو سر راهت مغازه باز دیدی یه نوشابه هم بخر، شرمنده خسته هم هستی! کاش خودم میرفتم میخریدم !😍
🔴حالا این دو تا👆طرز بیان رو مقایسه کن ببین کدومش بهتره ؟؟؟؟ و از کدومش بیشتر نتیجه مثبت میگیری ؟!!!
تمرین کن بازم روزهای بعد بهت میگم ........
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
❣ @hamsar_ane❣
💜
🌸💜
💜🌸💜
🌸💜🌸💜
هدایت شده از همسران موفقِ فاطمی❤💍
🌸💜🌸💜
💜🌸💜
🌸💜
💜
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
یه بارم من کارهای امروزت رو یاد اوری میکنم
1 نماز اول
2 دعای عهد
3 اب یاسین
4 زیارت عاشورا
5 کنترل عصبانیت
6 زبانت رو کنترل کن
⛔غیبت ممنوع
⛔کلام ناشایست حتی به شوخی ممنوع
⛔نیش و کنایه تعطیل
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
اینم جمله های امروز
یکیش رو انتخاب کن و پیامک کن
🌹(اسم همسرت )م ،سایه سرم
امیدوارم زیر سایه امام زمان روز خوبی داشته باشی
🌹(اسم همسرت) ی من، عاشقتم یدونه،اینو یادت بمونه🌹😁
🌹همسرم، سایه سرم، دست خدا، مهر علی و عشق (اسم خودت)ت به همراهت، روز خوبی داشته باشی.
❣ @hamsar_ane❣
💜
🌸💜
💜🌸💜
🌸💜🌸💜
#سیاست #همسرداری #ایده_دلبری
راه های دلبری کردن
بنظرم #دلبری کردن یعنی واقعا خانم بودن...
👈با ادب بودن:
یه خانم هیچ وقت حرف های عامیانه نمیزنه. مثلا به جای خیلی باحال بود باید بگه خیلی جالب بود. هیچ وقت حرف زشت نمیزنه و همیشه مودبه.
👈متین بودن:
هیچ وقت جیغ جیغ نمیکنه،فریاد نمیکشه و همیشه با وقار و متینه(البته منظورم این نیست که شیطنت نداشته باشه)
👈تیپ خانومانه داشتن:
ظاهر و سلیقه اش باید مثل خانم ها باشه. رنگ های تیره اصلا مناسب خانم ها نیست. حتی خانم های با سیاست چادری و محجبه ها دیگه از رنگ های خانومانه استفاده می کنند.
👈تیپ اسپرت ممنوع:
از کیف و کفش گرفته تا شلوار و مانتو.
بدلیجات مخصوص گروه سنی دبیرستان ممنوع:
یه خانم باید همیشه از طلا یا نقره استفاده کنه
و اگر نمیتونه باید چیزی شبیه به اینا بخره نه بدلیجات دخترانه ک مناسب یه خانم متاهل نیست😉
👈متشخص بودن:
یه خانم باشخصیت هیچ وقت خاله زنک بازی در نمیاره...
حرف نمیبره و نمیاره
پشت سر کسی صحبت نمیکنه
خبرهای دست اول رو با اینکه میدونه جار نمیزنه
حسودی نمیکنه
مقایسه نمیکنه
سر شوهرش غر نمیزنه
مشکلاتش با خانواده همسر رو روی سر همسرش آوار نمیکنه
بلکه با سیاست خودش حلش میکنه
هیچ وقت بدی دیگران رو نمیگه😊
خانماي قررري عزيزم
ب خودتون بستگي داره از كدوم قسمت مطالبش استفاده كنين😊🌹
قرار نيس همه از همه چيز راضي باشن😉
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت :2⃣4⃣
#فصل_هفتم
خواهر صمد، کبری، به دادم رسید. خداخدا می کردم برنج خوب از آب دربیاید و آبرویم نرود. کمی که برنج جوشید، کبری گفت: «حالا وقتش است، بیا برنج را برداریم.»
دو نفری کمک کردیم و برنج را داخل آبکش ریختیم و صافش کردیم. برنج را که دم گذاشتیم، مشغول سرخ کردن سیب زمینی و گوشت و پیاز شدم برای لابه لای پلو.
شب شد و همه به خانه آمدند. غذا را کشیدم، اما از ترس به اتاق نرفتم. گوشه آشپزخانه نشستم و شروع کردم به دعا خواندن. کبری صدایم کرد. با ترس و لرز به اتاق رفتم.
مادر صمد بالای سفره نشسته بود. دیس های خالی پلو وسط سفره بود. همه مشغول غذا خوردن بودند، می خوردند و می گفتند: «به به چقدر خوشمزه است.»
فردا صبح یکی از همسایه ها به سراغ مادرشوهرم آمد. داشتم حیاط را جارو می کردم. می شنیدم که مادرشوهرم از دست پختم تعریف می کرد. می گفت: «نمی دانید قدم دیشب چه غذایی برایمان پخت. دست پختش حرف ندارد. هر چه باشد دختر شیرین جان است دیگر.»
اولین باری بود در آن خانه احساس آرامش می کردم.
🔸فصل هفتم
دو ماه از ازدواج ما گذشته بود. مادر صمد پا به ماه شده بود و هر لحظه منتظر بودیم درد زایمان سراغش بیاید.
عصر بود. تازه از کارهای خانه راحت شده بودم. می خواستم کمی استراحت کنم. کبری سراسیمه در اتاقم را باز کرد و گفت: «قدم! بدو... بدو... حال مامان بد است.»
ادامه دارد...✒️