eitaa logo
همسران موفقِ فاطمی❤💍
12.1هزار دنبال‌کننده
10.4هزار عکس
2.7هزار ویدیو
62 فایل
💕هدف ما #نجات جامعه از #فقردانش_جنسی رواج #همسرداری_فاطمی و #پیوندبهتربین همسران است💕 ⛔کپی‌مطالب فقط باذکرمنبع ولینک جایزاست❤ 🙏آیدی #فـقـط جهت ارسال‌ایده‌هاوتجارب @Banoo9669 🎀 #تبلیغ‌کانال‌شما👇 https://eitaa.com/joinchat/254672920C9b16851ec4
مشاهده در ایتا
دانلود
💌 بسم المعطّرٌ الحبیب تصدّقت گردم، دردت به جانم، من که مُردم و زنده شدم تا کاغذتان برسد. . این فراقِ لاکردار هم مصیبتی شده زن جماعت را، کارِ خانه و طبخ و رُفت و روب و "وردار و بگذار" نکُشد، همین و فراق می‌کُشد. . مرقوم فرموده بودید به حبس گرفتار بودید؛ در دلمان پاره شد. . پری‌دُخت تو را بمیرد که مَردش اسیر امنیه‌‌چی‌ها بوده، و او بی‌خبر در اتاق شانه‌ی نقره‌ای به زلف می‌کشیده..!!! . حیّ لایموت به سر شاهد است که حال و احوال دل ما هم کم از غرفهٔ حبس شما نبوده است. . اوضاع مملکت خوب نیست، کوچه به کوچه مشروطه‌ چی چنان (مانند) نارنج‌‌هایی چروک و از شاخه جدا بر اشجار و الوار در شهر آویزانند و جواب آزادی‌خواهی، داغ و درفش است و تبعید و چوب و فلک..!!! . دلمان این روزها به همین شیشهٔ عطری خوش است که از فرنگ مرسول داشته‌اید. شب به شب بر گیس می‌مالیم...!!! . سَیّد محمود جان، مادیان یاغی و طغیان‌گری شده‌ام که نه شلّاق و توپ و تشر آقاجان‌مان رام‌مان می‌کند و نه قند و نوازش "بیگم باجی". . عرق همه را درآورده‌ام و رکاب نمی‌دهم، بماند که عرق خودم هم در آمده. . می‌دانید سَیّدجان ، زن جماعت بلوغاتی که شد، دلش باید به یک‌ جا قُرص باشد، صاحب داشته باشد، دلِ بی‌صاحب، زود نخ‌کش می‌شود، چروک می‌شود، بوی نا می‌گیرد، بید می‌زند، دل ابریشم است. . نه دست و دلم به دارچین‌‌نویسی روی حلوا و شُله‌ زرد می‌رود، نه شوق وَسمه و سُرخاب و سفیدآب داریم. . دیروزِ روز "بیگم باجی"، ابروهایمان را گفت "پاچهٔ بُز"، حق هم دارد، وقتی آنکه باید باشد و نیست، چه فرق دارد، پاچهٔ بُز بالای چشم‌مان باشد یا دُم موش و قیطانِ زر. . به قول آقاجان‌مان دیده را فایده آن است که دلبر بیند. . شما که نیستید و خمرهٔ سکنجبین قزوینی که باب میل‌تان بود بماند در زیر زمین مطبخ و زهر ماری نشود کار خداست. . چلّه‌ها بر او گذشته، بر دل ما نیز. عمرم روی عمرتان آقا سَیّد. . به جدّتان که قصد جسارت و غُر زدن ندارم، ولی به واللّه بس است. . به گمانم آنقدری که در فالکوتهٔ طب پاریس، طبابت آموخته‌اید که به علاج بیماری فراق حاذق شده باشید، بس کنید، به یزد مراجعت فرمایید و به داد دل ما برسید، تیمارش کنید و بعد دوباره برگردید. . دلخوشکُنکِ ما همین مراسلات بود که مدّتی تأخیر افتاد و شیشهٔ عطری که رو به اتمام است. . زن را که می‌گویند ناقص‌العقل است، درست هم هست. عقل داشتیم که پیرهن‌تان را روی بالش نمی‌کشیدیم و گره از زلف وا کنیم و بر آن بخُسبیم. . شما که مَردید، شما که عقل‌تان اَتّم وُ اَکمل است، شما که فرنگ دیده‌اید و درس طبابت خوانده‌اید، مرسوله مرقوم دارید و بفرمایید چه کنم...؟؟؟ . تصدّقت پری‌ دُخت بوسه به پیوست است. 💌 💌 ❣ @hamsar_ane❣ 💜 🌸💜 💜🌸💜
💌 بسم المعطّرٌ الحبیب تصدّقت گردم، دردت به جانم، من که مُردم و زنده شدم تا کاغذتان برسد. . این فراقِ لاکردار هم مصیبتی شده زن جماعت را، کارِ خانه و طبخ و رُفت و روب و "وردار و بگذار" نکُشد، همین و فراق می‌کُشد. . مرقوم فرموده بودید به حبس گرفتار بودید؛ در دلمان پاره شد. . پری‌دُخت تو را بمیرد که مَردش اسیر امنیه‌‌چی‌ها بوده، و او بی‌خبر در اتاق شانه‌ی نقره‌ای به زلف می‌کشیده..!!! . حیّ لایموت به سر شاهد است که حال و احوال دل ما هم کم از غرفهٔ حبس شما نبوده است. . اوضاع مملکت خوب نیست، کوچه به کوچه مشروطه‌ چی چنان (مانند) نارنج‌‌هایی چروک و از شاخه جدا بر اشجار و الوار در شهر آویزانند و جواب آزادی‌خواهی، داغ و درفش است و تبعید و چوب و فلک..!!! . دلمان این روزها به همین شیشهٔ عطری خوش است که از فرنگ مرسول داشته‌اید. شب به شب بر گیس می‌مالیم...!!! . سَیّد محمود جان، مادیان یاغی و طغیان‌گری شده‌ام که نه شلّاق و توپ و تشر آقاجان‌مان رام‌مان می‌کند و نه قند و نوازش "بیگم باجی". . عرق همه را درآورده‌ام و رکاب نمی‌دهم، بماند که عرق خودم هم در آمده. . می‌دانید سَیّدجان ، زن جماعت بلوغاتی که شد، دلش باید به یک‌ جا قُرص باشد، صاحب داشته باشد، دلِ بی‌صاحب، زود نخ‌کش می‌شود، چروک می‌شود، بوی نا می‌گیرد، بید می‌زند، دل ابریشم است. . نه دست و دلم به دارچین‌‌نویسی روی حلوا و شُله‌ زرد می‌رود، نه شوق وَسمه و سُرخاب و سفیدآب داریم. . دیروزِ روز "بیگم باجی"، ابروهایمان را گفت "پاچهٔ بُز"، حق هم دارد، وقتی آنکه باید باشد و نیست، چه فرق دارد، پاچهٔ بُز بالای چشم‌مان باشد یا دُم موش و قیطانِ زر. . به قول آقاجان‌مان دیده را فایده آن است که دلبر بیند. . شما که نیستید و خمرهٔ سکنجبین قزوینی که باب میل‌تان بود بماند در زیر زمین مطبخ و زهر ماری نشود کار خداست. . چلّه‌ها بر او گذشته، بر دل ما نیز. عمرم روی عمرتان آقا سَیّد. . به جدّتان که قصد جسارت و غُر زدن ندارم، ولی به واللّه بس است. . به گمانم آنقدری که در فالکوتهٔ طب پاریس، طبابت آموخته‌اید که به علاج بیماری فراق حاذق شده باشید، بس کنید، به یزد مراجعت فرمایید و به داد دل ما برسید، تیمارش کنید و بعد دوباره برگردید. . دلخوشکُنکِ ما همین مراسلات بود که مدّتی تأخیر افتاد و شیشهٔ عطری که رو به اتمام است. . زن را که می‌گویند ناقص‌العقل است، درست هم هست. عقل داشتیم که پیرهن‌تان را روی بالش نمی‌کشیدیم و گره از زلف وا کنیم و بر آن بخُسبیم. . شما که مَردید، شما که عقل‌تان اَتّم وُ اَکمل است، شما که فرنگ دیده‌اید و درس طبابت خوانده‌اید، مرسوله مرقوم دارید و بفرمایید چه کنم...؟؟؟ . تصدّقت پری‌ دُخت بوسه به پیوست است. ❣ @hamsar_ane❣ 💜 🌸💜 💜🌸💜
💌 بسم المعطّرٌ الحبیب تصدّقت گردم، دردت به جانم، من که مُردم و زنده شدم تا کاغذتان برسد. . این فراقِ لاکردار هم مصیبتی شده زن جماعت را، کارِ خانه و طبخ و رُفت و روب و "وردار و بگذار" نکُشد، همین و فراق می‌کُشد. . مرقوم فرموده بودید به حبس گرفتار بودید؛ در دلمان پاره شد. . پری‌دُخت تو را بمیرد که مَردش اسیر امنیه‌‌چی‌ها بوده، و او بی‌خبر در اتاق شانه‌ی نقره‌ای به زلف می‌کشیده..!!! . حیّ لایموت به سر شاهد است که حال و احوال دل ما هم کم از غرفهٔ حبس شما نبوده است. . اوضاع مملکت خوب نیست، کوچه به کوچه مشروطه‌ چی چنان (مانند) نارنج‌‌هایی چروک و از شاخه جدا بر اشجار و الوار در شهر آویزانند و جواب آزادی‌خواهی، داغ و درفش است و تبعید و چوب و فلک..!!! . دلمان این روزها به همین شیشهٔ عطری خوش است که از فرنگ مرسول داشته‌اید. شب به شب بر گیس می‌مالیم...!!! . سَیّد محمود جان، مادیان یاغی و طغیان‌گری شده‌ام که نه شلّاق و توپ و تشر آقاجان‌مان رام‌مان می‌کند و نه قند و نوازش "بیگم باجی". . عرق همه را درآورده‌ام و رکاب نمی‌دهم، بماند که عرق خودم هم در آمده. . می‌دانید سَیّدجان ، زن جماعت بلوغاتی که شد، دلش باید به یک‌ جا قُرص باشد، صاحب داشته باشد، دلِ بی‌صاحب، زود نخ‌کش می‌شود، چروک می‌شود، بوی نا می‌گیرد، بید می‌زند، دل ابریشم است. . نه دست و دلم به دارچین‌‌نویسی روی حلوا و شُله‌ زرد می‌رود، نه شوق وَسمه و سُرخاب و سفیدآب داریم. . دیروزِ روز "بیگم باجی"، ابروهایمان را گفت "پاچهٔ بُز"، حق هم دارد، وقتی آنکه باید باشد و نیست، چه فرق دارد، پاچهٔ بُز بالای چشم‌مان باشد یا دُم موش و قیطانِ زر. . به قول آقاجان‌مان دیده را فایده آن است که دلبر بیند. . شما که نیستید و خمرهٔ سکنجبین قزوینی که باب میل‌تان بود بماند در زیر زمین مطبخ و زهر ماری نشود کار خداست. . چلّه‌ها بر او گذشته، بر دل ما نیز. عمرم روی عمرتان آقا سَیّد. . به جدّتان که قصد جسارت و غُر زدن ندارم، ولی به واللّه بس است. . به گمانم آنقدری که در فالکوتهٔ طب پاریس، طبابت آموخته‌اید که به علاج بیماری فراق حاذق شده باشید، بس کنید، به یزد مراجعت فرمایید و به داد دل ما برسید، تیمارش کنید و بعد دوباره برگردید. . دلخوشکُنکِ ما همین مراسلات بود که مدّتی تأخیر افتاد و شیشهٔ عطری که رو به اتمام است. . زن را که می‌گویند ناقص‌العقل است، درست هم هست. عقل داشتیم که پیرهن‌تان را روی بالش نمی‌کشیدیم و گره از زلف وا کنیم و بر آن بخُسبیم. . شما که مَردید، شما که عقل‌تان اَتّم وُ اَکمل است، شما که فرنگ دیده‌اید و درس طبابت خوانده‌اید، مرسوله مرقوم دارید و بفرمایید چه کنم...؟؟؟ . تصدّقت پری‌ دُخت بوسه به پیوست است. ❣ @hamsar_ane❣ 💜 🌸💜 💜🌸💜