eitaa logo
همسران موفقِ فاطمی❤💍
11.7هزار دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
2.7هزار ویدیو
62 فایل
💕هدف ما #نجات جامعه از #فقردانش_جنسی رواج #همسرداری_فاطمی و #پیوندبهتربین همسران است💕 ⛔کپی‌مطالب فقط باذکرمنبع ولینک جایزاست❤ 🙏آیدی #فـقـط جهت ارسال‌ایده‌هاوتجارب @Banoo9669 🎀 #تبلیغ‌کانال‌شما👇 https://eitaa.com/joinchat/254672920C9b16851ec4
مشاهده در ایتا
دانلود
💗 💪 اگه بدونید؛ همکاری شما در امورمنزل وتوجه به کاهش خستگیهایِ همسرتون؛ چقدردر ازدیادمحـ💕ـبت ودلبستگیِ ایشون به شمامؤثره؛ هرگز رهاش نمیکنید!
#اختصاصی #حدیث_روز ❣امام صادق(ع): ❣شخص با ایمان هرقدر محبتش با همسرش بیشتر شود، درجه ایمانش بالاتر رود. ❣ @hamsar_ane❣
نويسنده: سيد طاها ايمانی 🌹قسمت سی و هشتم: و جعلنا 🍃و جعلنا خوندم ... پام تا ته روی پدال گاز بود ... ویراژ میدادم و می رفتم ... 🍃حق با اون بود ... جاده پر بود از لاشه ماشین های سوخته... بدن های سوخته و تکه تکه شده ... آتیش دشمن وحشتناک بود ... چنان اونجا رو شخم زده بودن که دیگه اثری از جاده نمونده بود ... 🍃تازه منظورش رو می فهمیدم ... وقتی گفت ... دیگه ملائک هم جرات نزدیک شدن به خط رو ندارن ... واضح گرا می دادن... آتیش خیلی دقیق بود ... 🍃باورم نمی شد ... توی اون شرایط وحشتناک رسیدم جلو ... 🍃تا چشم کار می کرد ... شهید بود و شهید ... بعضی ها روی همدیگه افتاده بودن ... با چشم های پر اشک فقط نگاه می کردم ... دیگه هیچی نمی فهمیدم ... صدای سوت خمپاره ها رو نمی شنیدم ... دیگه کسی زنده نمونده که هنوز می زدن ... 🍃چند دقیقه طول کشید تا به خودم اومدم ... بین جنازه شهدا دنبال علی خودم می گشتم ... 🍃غرق در خون ... تکه تکه و پاره پاره ... بعضی ها بی دست... بی پا ... بی سر ... بعضی ها با بدن های سوراخ و پهلوهای دریده ... هر تیکه از بدن یکی شون یه طرف افتاده بود ... تعبیر خوابم رو به چشم می دیدم ... 🍃بالاخره پیداش کردم ... به سینه افتاده بود روی خاک ... چرخوندمش ... هنوز زنده بود ... به زحمت و بی رمق، پلک هاش حرکت می کرد ... سینه اش سوراخ سوراخ و غرق خون ... از بینی و دهنش، خون می جوشید ... با هر نفسش حباب خون می ترکید و سینه اش می پرید ... 🍃چشمش که بهم افتاد ... لبخند ملیحی صورتش رو پر کرد ... با اون شرایط ... هنوز می خندید ... زمان برای من متوقف شده بود ... 🍃سرش رو چرخوند ... چشم هاش پر از اشک شد ... محو تصویری که من نمی دیدم ... لبخند عمیق و آرامی، پهنایج صورتش رو پر کرد ... آرامشی که هرگز، توی اون چهره آرام ندیده بودم ... پرش های سینه اش آرام تر می شد ... آرام آرام ... آرام تر از کودکی که در آغوش پر مهر مادرش ... خوابیده بود ... 🍃پ.ن: برای شادی ارواح مطهر شهدا ... علی الخصوص شهدای گمنام ... و شادی ارواح مادرها و پدرهای دریا دلی که در انتظار بازگشت پاره های وجودشان ... سوختند و چشم از دنیا بستند ... صلوات ... 🍃ان شاء الله به حرمت صلوات ... ادامه دهنده راه شهدا باشیم ... نه سربار اسلام ... 😭😭😭😭😭😭😭😭 😭😭😭😭😭😭😭😭 😭😭😭😭😭😭😭😭 😭😭😭😭😭😭😭😭 😭😭😭😭😭😭😭😭 😭😭😭😭😭😭😭😭 😭😭😭😭😭😭😭😭 🎯 ادامه دارد... ❣ @hamsar_ane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#ایده_متن #آیینه_نویسی ریتم خنده هایت را دوست دارم.. تو بین تمام آدم ها.. در این کره ی خاکی... تافته ی جدا بافته ای.. لبخند بزن نفس من... سلام نفسم صبحت بخیر😍😍 #صبح_بخیر ❣ @hamsar_ane❣
👨👩👧👦 🌹خانم 💞 ‍ ⭕️ به کار بردن "میم" مالکیت هنگام صدا زدن همسر تاثیرفوق العاده‌ای بر رابطه دارد این که بگویید: محمدم بهارم آقام امید زندگیم خانومم سرورم گل سرخم کبوترم دردت تو قلبم تومال منی به طرف مقابل میفهماند که نزد شما جایگاه ویژه‌ای دارد آقا امیرالمومنین علی علیه سلام و خانم حضرت زهرا سلام الله علیها حتی در کلام هم خود را فدایی یکدیگر میدانستند 👇 جونم به فدات روحم به فدات ❣ @hamsar_ane
4_363165108651687949.mp3
3.37M
#اقتدار_مرد ⛔️ 2 #دکترحبشی ❣ @hamsar_ane❣
وقتی آقایی سرکاره اینو یهو براش بفرستین 👇👇👇 ❤️این پیام فوق محرمانه❗️❗️ صرفا جهت عرض خسته نباشید🙈 و ابراز علاقه فراوان😍و نمایان کردن لبخندی کوچک😇 بر لبان همسر عزیزم داده شده و هدف دیگری ندارد☺️ اینم از تمبرش💋💋 دوتا تمبر خورده روش که زودبرسه دست صاحبش😍 آخه سفارشیه😍 ❣ @hamsar_ane
🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫 نويسنده: سيد طاها ايمانی 🌹قسمت سی و نهم: برمی گردم 🍃وجودم آتش گرفته بود ... می سوختم و ضجه می زدم ... محکم علی رو توی بغل گرفته بودم ... صدای ناله های من بین سوت خمپاره ها گم می شد ... 🍃از جا بلند شدم ... بین جنازه شهدا ... علی رو روی زمین می کشیدم ... بدنم قدرت و توان نداشت ... هر قدم که علی رو می کشیدم ... محکم روی زمین می افتادم ... تمام دست و پام زخم شده بود ... دوباره بلند می شدم و سمت ماشین می کشیدمش ... آخرین بار که افتادم ... چشمم به یه مجروح افتاد ... 🍃علی رو که توی آمبولانس گذاشتم، برگشتم سراغش ... بین اون همه جنازه شهید، هنوز یه عده باقی مونده بودن ... هیچ کدوم قادر به حرکت نبودن ... تا حرکت شون می دادم... ناله درد، فضا رو پر می کرد ... 🍃دیگه جا نبود ... مجروح ها رو روی همدیگه می گذاشتم ... با این امید ... که با اون وضع فقط تا بیمارستان زنده بمونن و زیر هم، خفه نشن ... نفس کشیدن با جراحت و خونریزی ... اون هم وقتی یکی دیگه هم روی تو افتاده باشه ... 🍃آمبولانس دیگه جا نداشت ... چند لحظه کوتاه ... ایستادم و محو علی شدم ... 🍃کشیدمش بیرون ... پیشونیش رو بوسیدم ... - برمی گردم علی جان ... برمی گردم دنبالت ... 🍃و آخرین مجروح رو گذاشتم توی آمبولانس ... 🎯 ادامه دارد... ❣ @hamsar_ane
#خانوم_خونه_باید_بدونه👰 🔴 #بازگو‌کردن_حال_خوش_خود 💠 اگر همسرتان ابراز #محبت برایش سخت است و به راحتی اینکار را انجام نمی‌دهد و دوست دارید ابراز کردنش پررنگ شود بهتر است مواقع نادری که #ابراز محبت می‌کند یا رفتار #عاطفی نشان می‌دهد، شیرینی و #لذت آن را دائما برای همسرتان بازگو کنید تا غیر مستقیم متوجه شود که یک ابراز‌ محبت کوچک چقدر می‌تواند #حال همسرش را دگرگون کرده و مدتها لذت ببرد. 💠 حال خوشتان را که با ابراز محبت همسرتان ایجاد شده در طول روز با #پیامکهای متنوع و نیز حضوری برایش #بازگو کنید. ❣ @hamsar_ane❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ درسته که گفتن پیوندتان مبارک ولی نه انقدر دیگه!!! نگاهت رو به زندگی مشترک درست کن... استاد پناهیان ❣ @hamsar_ane
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚜خانم 🌸 🔹: من ۱۰ ماهه تقریبا بایه پسری به قصد ازدواج در ارتباطم … اوایل ارتباطمون دو سویه بود بعد به دلایلی رابطمون مختل شد و الان رابطمون یه طرفه و اونم از طرف منه. من دائما به ایشون پیام میدم و حتی خواب ایشون رو میبینم و این آقا اصلا به من توجهی ندارند و هرگز پاسخ پیام هاي منو نمیدن. متاسفانه من از کودکی شخصیت وابسته ای داشتم و به همین دلیل وابسته ی این آقا شدم و احساس میکنم در اثر فقدان ایشون غم عجیبی رو دارم تحمل ميكنم. بارها توبه کردم باز پیام دادم. بارها با خودم کارکردم و تمرینات ذهنی خاصی برای بیرون راندن ایشون تو ذهنم انجام دادم. باز بی تاثیر بود. استاد به خدا دیگه عاجز شدم. نمیدونم چطور این فرد رو از زندگیم کنار بزارم لازم به توجهه استاد من هروقت به ایشون پیام نمیدم دلتنگی عمیقی وجودمو فرامیگیره تورو خدا کمکم کنید متشکرم. 🔹 را بشنویید🎙 @hamsar_ane
👰 روتین بعد از حمام یعنی فقط پوست منظورم نیست،بدن وموهم شامل میشه. 🔻مهم ترین نکته اینکه توحموم با آب داغ دوش نگیرید❌⛔️چون پوست وموتون خشک میکنه♀ مو🌱: باحوله نیوفتید به جون موهاتون چون این کار بشدت بهش اسیب میزنه،وقتی هنوز موهاتون خیسه موهاتونو شونه نکنید،وقتی هنوز نم داره میتونید از ماسک،سرم ،روغن استفاده کنید چون جذبش بالاتره بدن🌱: سعی کنید درهفته دوبار یاسه بار بدنتون واسکراب کنید،بعدازحمام حتما ازلوسیون یاروغن ها استفاده کنید. پوست🌱: وقتی ازحموم میاین بهترین زمان برای رسیدگی به پوست چون منافذ پوست بازه واماده برای جذب مواده،بهترین موقع برای ماسک گذاشتن،بعدازماسک میتونید پوستتون وماساژبدین بعدم حتما ازابرسان ومرطوب کننده استفاده کنید دراخر پاها فراموش نشه حتما یه کرم مخصوص بزنید که پوست پوست نشه ✔️ شما اصلا نیاز نیست که هررورز این کارارو انجام بدین هفته ای دویاسه بار کافیه.. ❣ @hamsar_ane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عشقم همه کس من❣ تو اومدی تمام من شدی❣ همنفس من شدی❣ دنیای کوچیک منو تبدیل کردی ب دنیای بزرگ خودت❣ تو ماه هستی تو شب های بی ستاره ی من❣ ❤️دلخوشی من عاشقتم❤️ 💋 ❣ @hamsar_ane
👨👩👧👦 🌹خانم 💞 به جای جملات منفی روزانه جملاتی مثبت✅ جایگزین کنید ➖ به جای پدرم درآمد؛ بگوییم : خیلی راحت نبود ➖ به جای خسته نباشید؛ بگوییم : خدا قوت ➖ به جای دستت درد نکنه ؛ بگوییم : ممنون از محبتت، سلامت باشی ➖ به جای ببخشید مزاحمتون شدم؛ بگوییم : از این که وقت خود را در اختیار من گذاشتید متشکرم ➖ به جای گرفتارم؛ بگوییم : ‌در فرصت مناسب با شما خواهم بود ➖ به جای دروغ نگو؛ بگوییم : راست می گی؟ راستی؟ ➖ به جای خدا بد نده؛ بگوییم : خدا سلامتی بده ➖ به جای قابل نداره؛ بگوییم : هدیه برای شما ➖ به جای شکست خورده؛ بگوییم : با تجربه ➖ به جای فقیر هستم؛‌بگوییم : ثروت کمی دارم ➖ به جای بد نیستم؛ بگوییم :‌ خوب هستم ➖ به جای بدرد من نمی خورد؛ بگوییم : مناسب من نیست ➖ به جای مشکل دارم؛ بگوییم : مسئله دارم ➖ به جای جانم به لبم رسید؛ بگوییم : چندان هم راحت نبود ➖ به جای فراموش نکنی؛ بگوییم : یادت باشه ➖ به جای من مریض و غمگین نیستم؛‌ بگوییم :‌ من سالم و با نشاط هستم ➖ به جای غم آخرتون باشد؛ بگوییم : شما را در شادی ها ببینم ❣ @hamsar_ane
🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫 نويسنده: سيد طاها ايمانی 🌹قسمت چهلم: خون و ناموس 🍃آتیش برگشت سنگین تر بود ... فقط معجزه مستقیم خدا... ما رو تا بیمارستان سالم رسوند ... از ماشین پریدم پایین و دویدم توی بیمارستان تا کمک ... 🍃بیمارستان خالی شده بود ... فقط چند تا مجروح ... با همون برادر سپاهی اونجا بودن ... تا چشمش بهم افتاد با تعجب از جا پرید ... باورش نمی شد من رو زنده می دید ... 🍃مات و مبهوت بودم ... - بقیه کجان؟ ... آمبولانس پر از مجروحه ... باید خالی شون کنیم دوباره برگردم خط ... 🍃به زحمت بغضش رو کنترل کرد ... - دیگه خطی نیست خواهرم ... خط سقوط کرد ... الان اونجا دست دشمنه ... یهو حالتش جدی شد ... شما هم هر چه سریع تر سوار آمبولانس شو برو عقب ... فاصله شون تا اینجا زیاد نیست ... بیمارستان رو تخلیه کردن ... اینجا هم تا چند دقیقه دیگه سقوط می کنه ... 🍃یهو به خودم اومدم ... - علی ... علی هنوز اونجاست ... 🍃و دویدم سمت ماشین ... دوید سمتم و درحالی که فریاد می زد، روپوشم رو چنگ زد ... - می فهمی داری چه کار می کنی؟ ... بهت میگم خط سقوط کرده ... 🍃هنوز تو شوک بودم ... رفت سمت آمبولانس و در عقب رو باز کرد ... جا خورد ... سرش رو انداخت پایین و مکث کوتاهی کرد ... - خواهرم سوار شو و سریع تر برو عقب ... اگر هنوز اینجا سقوط نکرده بود ... بگو هنوز توی بیمارستان مجروح مونده... بیان دنبال مون ... من اینجا، پیششون می مونم ... 🍃سوت خمپاره ها به بیمارستان نزدیک تر می شد ... سرچرخوند و نگاهی به اطراف کرد ... - بسم الله خواهرم ... معطل نشو ... برو تا دیر نشده ... 🍃سریع سوار آمبولانس شدم ... هنوز حال خودم رو نمی فهمیدم ... - مجروح ها رو که پیاده کنم سریع برمی گردم دنبالتون ... 🍃اومد سمتم و در رو نگهداشت ... - شما نه ... اگر همه مون هم اینجا کشته بشیم ... ارزش گیر افتادن و اسارت ناموس مسلمان ... دست اون بعثی های از خدا بی خبر رو نداره ... جون میدیم ... ناموس مون رو نه ... 🍃یا علی گفت و ... در رو بست ... 🍃با رسیدن من به عقب ... خبر سقوط بیمارستان هم رسید ... 🍃پ.ن: شهید سید علی حسینی در سن 29 سالگی به درجه رفیع شهادت نائل آمد ... پیکر مطهر این شهید ... هرگز بازنگشت ... 🎯 ادامه دارد... ❣ @hamsar_ane
برای تشکر از 😌😍😘 آقایی جونم! مرسی که بعضی وقتا بی خبر و بدون مناسبت برام گل میگیری. اون گلت برام بیشتر از تموم کادو های گرون قیمت ارزش داره. 😻 مرسی که تا وقت میکنی با من حرفای عاشقانه میزنی. 😍😍 فقط یک کلمه میتونم به تموم خوبیات بگم: (من عاشقانه دوست دارم) ❣ @hamsar_ane
✅ مهارت های کلامی زوجین 🔹 خیلی جالبه که بعضی از زن و شوهرها وقتی دارن با هم صحبت میکنن،به یک باره از هم ناراحت میشن.گاهی وقتها مرد از شنیدن حرف زن حتی شده عصبانی میشه. 🔸 ولی اینو باید بدونید که فقط شما دارید با هم صحبت میکنید. 💞اقای عزیز خانومتون احتیاج داره باهات صحبت کنه به حرفهاش بدون هیچ واکنشی گوش بده.بزار حرفشو بزنه... احساس خانومها خیلی خیلی متغیره،تو اوج عصبانیت،با یه نگاه پر محبت شما و یا یه نوازش عاشقانه شما سریع تغییر حالت میدن. 💞و حالا خانم عزیز وقتی یه دل سیر با شوهرت حرف زدی میتونی بعدش ازش تشکرکنی مثلا بهش بگی ممنونم كه گوش دادي. بايد باهات درددل مي كردم. 💞متاسفم چون مي دونم گوش دادن به اين مسئله برات دشوار بود. مي توني همه ي چيزهايي را كه گفتم فراموش كني.حالا ديگر قضيه برايم زياد مهم نيست. حالم خيلي بهتر شد.ممنونم كه كمكم كردي و گذاشتي حرفم را بزنم. اين گفتگو واقعا برايم مفيد بود چون نگرش بهتري پيدا كردم.حالا حالم خيلي بهتره ممنونم كه گوش دادي.واي، چقدر حرف زدم. حالا احساس بهتري دارم. 💞 بعضي وقت ها دلم مي خواد حرف بزنم بعد حس و حالم تغيير مي كنه.از اينكه با صبر و تحمل كمكم كردي كه با تو حرف بزنم و مشكلاتم را بيان كنم، واقعا از تو ممنونم. 💞هر کدوم از جمله های بالا میتونه برای مردها ارزش زیادی داشته باشه،و وقتی این جملات را بشنون احساس خوبی بهشون دست میده که چقدر تونستن مفید واقع بشن و شما چقدر قدرشناس بودید. این جمله ها در زبان یه مرد جایگاه ویژه ای داره. 💞اینها بخشی از مهارت های کلامی که اگر در زندگی زوجین وجود نداشته باشه،مشکلاتی را به وجود میاره.شاید اگر زن و شوهرها روی مهارت های کلامیشون کار میکردن ،مرد به زن محبت میکرد و زن به مرد قدرت میداد و با جمله های زیبا قدردان زحمات هم بودن ممکن بود زندگیشون به بن بست نرسه... ❣ @hamsar_ane
همسران موفقِ فاطمی❤💍
#اقتدار_مرد ⛔️ 1 #دکترحبشی ❣ @hamsar_ane❣
👰 اگر شوهرتان دیر به خانه می اید چه رفتاری بااو دارید؟ ✏️طبیعی است هیچ مردی بدون دلیل موجه حق دیر امدن به خانه راندارد،اماخانوم هم نباید به محض امدن همسرش جنجال به پا کندبلکه اگر می خواهد بداند او کجا بوده و دیگر تکرار نکند باید با مهربانی به پیشواز او برود و خود رامنتظر نشان دهد و بگوید؛(عزیزم کجا بودی؟ازوقتی رفتی بیرون از خونه منتظرم که کی بیای.خدارو شکر که اومدی) بعد رفتار خانوم اقارابسیار شرمنده میکند زیرا دقیقا چیزی راانجام میدهد خانم که دور از انتظار اقا میباشد آقای حبشی هم به این قصه اشاره کردن در کلاس اولشون👆 ❣ @hamsar_ane
با دستمال کاغذی دو رنگ😍 💫 ... ❣ @hamsar_ane
با دستمال کاغذی دو رنگ😍 💫 @hamsar_ane
🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫 نويسنده: سيد طاها ايمانی 🌹قسمت چهل و یکم: که عشق آسان نمود اول ... 🍃نه دلی برای برگشتن داشتم ... نه قدرتی ... همون جا توی منطقه موندم ... ده روز نشده بود، باهام تماس گرفتن ... - سریع برگردید ... موقعیت خاصی پیش اومده ... 🍃رفتم پایگاه نیرو هوایی و با پرواز انتقال مجروحین برگشتم تهران ... دل توی دلم نبود ... نغمه و اسماعیل بیرون فرودگاه... با چهره های داغون و پریشان منتظرم بودن ... انگار یکی خاک غم و درد روی صورت شون پاشیده بود ... 🍃سکوت مطلق توی ماشین حاکم بود ... دست های اسماعیل می لرزید ... لب ها و چشم های نغمه ... هر چیصبر کردم، احدی چیزی نمی گفت ... - به سلامتی ماشین خریدی آقا اسماعیل؟ - نه زن داداش ... صداش لرزید ... امانته ... 🍃با شنیدن "زن داداش" نفسم بند اومد و چشم هام گر گرفت... بغضم رو به زحمت کنترل کردم ... - چی شده؟ ... این خبر فوری چیه که ماشین امانت گرفتید و اینطوری دو تایی اومدید دنبالم؟ ... 🍃صورت اسماعیل شروع کرد به پریدن ... زیرچشمی به نغمه نگاه می کرد ... چشم هاش پر از التماس بود ... فهمیدم هر خبری شده ... اسماعیل دیگه قدرت حرف زدن نداره ... دوباره سکوت، ماشین رو پر کرد ... - حال زینب اصلا خوب نیست ... بغض نغمه شکست ... خبر شهادت علی آقا رو که شنید تب کرد ... به خدا نمی خواستیم بهش بگیم ... گفتیم تا تو برنگردی بهش خبر نمیدیم ... باور کن نمی دونیم چطوری فهمید ... 🍃جملات آخرش توی سرم می پیچید ... نفسم آتیش گرفته بود ... و صدای گریه ی نغمه حالم رو بدتر می کرد ... چشم دوختم به اسماعیل ... گریه امان حرف زدن به نغمه نمی داد... - یعنی چقدر حالش بده؟ ... 🍃بغض اسماعیل هم شکست ... - تبش از 40 پایین تر نمیاد ... سه روزه بیمارستانه ... صداش بریده بریده شد ... ازش قطع امید کردن ... گفتن با این وضع... 🍃دنیا روی سرم خراب شد ... اول علی ... حالا هم زینبم ... 🎯 ادامه دارد... ❣ @hamsar_ane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹حسی که تکراری نمیشود! 🔻بالاتر از لرزش یک رابطه بین دختر و پسر .. 📺موضوعی که تلوزیون حاضر نمیشد آن را پخش کند! ✅ @Panahian_ir ❌❌❌ @hamsar_ane
(دوستان)💃💃💃 بعد از ازدواج، چون کار همسرم درگیری ذهنی زیاد داره، خسته میامد خونه. منم یه روز بهش گفتم: میایی بریم ماهی بازی؟ 😉☺️😍 گفت ماهی بازی؟!😳 منم دستش رو کشیدم و بردمش سمت حموم😉 تو حموم حسابی دادم و کل بدنش رو کفی کردم😅 اونم منو تو بغلش میگرفت و میگفت ماهی بلوری خودمی. منم از تو بغلش مثل ماهی سُر میخوردم. 😍😊😍 از اون به بعد هر وقت از سرکار میاد با ، هم خستگیش در میره. هم کلی لذت میبریم و داریم. برنامه ماهی بازی هم برای قبل یا بعد از رابطه هست و گاهی خودش پیشنهاد میده. 😊 ❣ @hamsar_ane
⚜عزیزان دل سلاااااام شبتون بخیر😍 ان شالله دوره دوم از پس فردا شب شروع خواهد شد😍😊 ✅لطفا برنامه هاتون روتنظیم کنید که عقب نمونید...... و هرکسی از دوستان وآشنایان هم فکرمیکنید احتیاج دارن به این ♻️دوره ی دعوتشون کنید که جانمونن👏👏 فرداهم یه خبر خووووووووش براتون دارم....😊 بوی و میاید😜😜😜😜 منتظر باشید❤️ شبتون بخیر مهربونام🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا