هدایت شده از مشتریان گسترده ترابایت
بارداری سختی داشتم همین موضوع بهونه شد تا مادرشوهرم بیاد خونه ام ازم مراقبت کنه...
هر روز دم #اذان غروب بوی خیلی بدی تو خونه ام میاومد وقتی متعجب از #مادرشوهرم میپرسیدم میگفت #اسپند دود کردم که چشم نخوری ..منم ساده باور میکردم و یه شب که مثل بقیه شبها که مادشوهرم خونه ام بود از بوی #تعفن که از زیر تختم اومد بیدار میشدم ولی هر چی نگاه کردم چیزی ندیدم ایقدر بوی بد بود که #حالت تهوع گرفت رفتم پرده رو زدم کنار پنچره رو باز کنم که #نور ماه تابید تو اتاق دیدم مادرشوهرم ...https://eitaa.com/joinchat/825164372C0baf0038cc
هدایت شده از مشتریان گسترده ترابایت
بارداری سختی داشتم همین موضوع بهونه شد تا مادرشوهرم بیاد خونه ام ازم مراقبت کنه...
هر روز دم #اذان غروب بوی خیلی بدی تو خونه ام میاومد وقتی متعجب از #مادرشوهرم میپرسیدم میگفت #اسپند دود کردم که چشم نخوری ..منم ساده باور میکردم و یه شب که مثل بقیه شبها که مادشوهرم خونه ام بود از بوی #تعفن که از زیر تختم اومد بیدار میشدم ولی هر چی نگاه کردم چیزی ندیدم ایقدر بوی بد بود که #حالت تهوع گرفت رفتم پرده رو زدم کنار پنچره رو باز کنم که #نور ماه تابید تو اتاق دیدم مادرشوهرم ...https://eitaa.com/joinchat/825164372C0baf0038cc
هدایت شده از مشاوره بهشتی
بارداری سختی داشتم همین موضوع بهونه شد تا مادرشوهرم بیاد خونه ام ازم مراقبت کنه...
هر روز دم #اذان غروب بوی خیلی بدی تو خونه ام میاومد وقتی متعجب از #مادرشوهرم میپرسیدم میگفت #اسپند دود کردم که چشم نخوری ..منم ساده باور میکردم و یه شب که مثل بقیه شبها که مادشوهرم خونه ام بود از بوی #تعفن که از زیر تختم اومد بیدار میشدم ولی هر چی نگاه کردم چیزی ندیدم ایقدر بوی بد بود که #حالت تهوع گرفت رفتم پرده رو زدم کنار پنچره رو باز کنم که #نور ماه تابید تو اتاق دیدم مادرشوهرم ...https://eitaa.com/joinchat/825164372C0baf0038cc
هدایت شده از مشاوره بهشتی
ماه هفتم بارداری م بودم، یه روز که فقط من و مادرشوهرم خونه بودیم یکدفعه تو راه پلهها زمین خوردم! درد وحشتناکی تو شکمم پیچید. برگشتم دیدم #مادرشوهرم بالای پله ها ایستاده و با #خنده عجیبی تماشام میکنه. نفهمیدم کی منو بردن بیمارستان، وقتی #به_هوش اومدم اولین چیزی که حس کردم پانسمان شکمم بود... مادرشوهرم چشماش از خوشحالی برق میزد!
زیر پانسمان، انگار یه #فرورفتگی عجیب بود!!! پرستار با عجله اومد گفت خانم...https://eitaa.com/joinchat/1783824717C85cf54a460