🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
@Hamsarane_Beheshti
🔹🔸🔹🔸🔹🔸
افراد مجردی ی که مدام از کیس های ازدواجتان ایراد میگیرید،
شما انسانید...
نیاز به ازدواج دارید...
احتمالا آخرش هم ازدواج میکنید...
🔹اینکه مدام بیجهت به خواستگارها یا دخترانی که برای ازدواج به شما معرفی می شوند جواب منفی میدهید،
نمیتواند ترس از ازدواج بد یا طلاق رو از بین ببره،
فقط باعث میشود که زمان مواجهه با این اتفاق به عقب بیوفتد...
هرچی سنتون بیشتر بشه، قدرت انتخاب کمتر و استرس و کمال گراییتان بیشتر میشود
🔸بهتر است که شما مهارت انتخاب همسر رو یاد بگیرید و این را بدانید که:
تأخیر در ازدواج، برای سلامت روان شما خطرناک است.
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
@Hamsarane_Beheshti
🔹🔸🔹🔸🔹🔸
↴
کلی #انتقاد کردن، شبیه تحقیر کردن به نظر میرسد. به عنوان مثال اگر همسرتان غذا را بدمزه آماده کرده است و قسمتی از پخت غذا را اشتباهی انجام داده است، نگویید:«تو همه کارها را اشتباه انجام دادی!» چون قطعا اینطور نیست. او یک یا چند قسمت را اشتباه انجام داده و نه همهاش را! اگر به این صورت کلی انتقاد کنید و همه چیز را زیر سوال ببرید، او حس میکند تحقیر شده است و چه کار وحشتناکی انجام داده است. او اعتماد به نفسش را از دست خواهد داد. بهتر است جزئی صحبت کنید و دقیقا همان قسمت از کار را که اشتباه انجام داده است را بازگو کنید. به عنوان مثال بگویید:«عزیزم باید نمک رو کمتر میریختی تا غذا شور نشه.»
╭
╰─► @hamsarane_beheshti
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
@Hamsarane_Beheshti
🔹🔸🔹🔸🔹🔸
#کوتاه آمدن مدام در یک رابطه، #ممنوع
اگر برای نگه داشتن فرد مورد علاقه تان در رابطه مدام کوتاه بیایید، در واقع به خودتان بی #احترامی کرده اید. شما نباید چشم هایتان را به روی تمام بدی های او ببندید. به عنوان مثال، اگر او به شما بی احترامی کرد، سعی کرد که شما را تحت #کنترل خود درآورد یا #فیزیکی و #روحی شما را مورد #اذیت و #آزار قرار داد، #سکوت نکنید و در مقابل این بی حرمتی ها بایستید.
در واقع این رفتارها نشانه ای از #شخصیت طرف مقابل تان است که هیچگاه #تغییر نخواهد کرد. از خودتان بپرسید که آیا می توانید یک عمر آنها را #تحمل کنید؟ بهترین راه برای #شناخت کسی که می خواهید باقی عمر خود را با او بگذرانید، رفتارهای گذشته او می باشند. بنابراین فردی که با شما آنطور که لایقش هستید رفتار نمی کند را از همان ابتدا کنار بگذارید.
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
@Hamsarane_Beheshti
🔹🔸🔹🔸🔹🔸
↴
زندگی خیلی بهتر خواهد شد ،
وقتی دیگر اهمیت ندهید ...
که مردم در باره شما چه فکری می کنند ،
و تصمیم بگیرید ...
فقط برای خودتان زندگی کنید
╭
╰─► @hamsarane_beheshti
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
@Hamsarane_Beheshti
🔹🔸🔹🔸🔹🔸
تئوری دختر خوب پسر خوب
با اینکه خوب بودن،ملاک کاملی برای انتخاب همسر نیست، اما متأسفانه قبل از ازدواج به این ملاک #ناقص، بسیار استناد میشود. خیلیها گمان میکنند که اگر کسی آدم خوبی باشد میتوان او را به عنوان همسر انتخاب کرد.
آنچه #کیفیت رابطهی یک #زوج را تبیین میکند، میزان انطباق بین ویژگیهای شخصیتی آنهاست. این انطباق ربطی به خوب و بد بودن آنها ندارد. یعنی اگر دو نفر که لبریز از ویژگیهای خوب هستند با هم ازدواج کنند، تنها در صورتی زندگی خوبی خواهند داشت که از لحاظ #شخصیتی و #خصیصههای فردی انطباق لازم را داشته باشند. منظور از #انطباق داشتن، مثل هم بودن نیست بلکه به هم خوردن است. دو آدم خوب ممکن است به هم نخورند و دو آدم بد ممکن است به هم بخورند.
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
@hamsarane_beheshti
🔹🔸🔹🔸🔹🔸
↴
خدایا هدایتم کن
تا به این باور برسم
که جواب بعضی دعاهایم
"صبر" و "انتظار" است
╭
╰─► @hamsarane_beheshti
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
@Hamsarane_Beheshti
🔹🔸🔹🔸🔹🔸
اگر #عصبانی هستید!
داد بزنید، خود را #تخلیه کنید؛ ولی #پرخاشگری نکنید
#خشم فروخورده یعنی سرطان!
اگر عصبانی هستید، برای ابراز آن راهی مناسب پیدا کنید چون فروخوردن خشم سطح ایمنی بدن شما را کاهش داده و شما را آماده ابتلا به سرطان می کند.
یک عامل اصلی برای سرطان وجود دارد که اغلب از آن غفلت میشود: عواطف سرکوب شده و خشم فروخورده شده.
آدم هایی که خشم خود را فرو میخورند ۷۰ درصد ریسک مردنشان به علت بیماری سرطان بیشتر است. در یک مطالعه در دانشگاه میشیگان دریافتند که فروخوردن خشم مرگ و میر زودرس مردان و زنان را رقم میزند.
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
@hamsarane_beheshti
🔹🔸🔹🔸🔹🔸
↴
آرزو میکنم هیچگاه منحنی لبخند روی لبهایت گُم نشود، شوق دوست داشتنهای ماندنیات را هیچ نسیمی با خودش نبرد، آواز لحظههای زنده بودنت را دنیا به گوش هیچ غصهای نرساند. آرزو میکنم آنقدر خودت باشی که رفتنیهایت بروند، نشدنیهایت نشوند، اما تو هیچگاه دست برنداری از طلوع نورها، دوبارهها، امیدها ...
╰─► @hamsarane_beheshti
🦋↴
مراقب ریشه هایت باش
اصیل که باشی
از هر مانعی قوی تری
جوانه میزنی
حتی اگر به ساقه ات تبر بزنند.
╭
╰─► @hamsarane_beheshti
💠•••••💕°°°°💕••••💠
••قسمت ۲۱۸
••💠°° پناه °°💠••
کنج عزلتی برای خودم برگزیده بودم، یک گوشه دنج را یکتنه قرق کرده بودم. میزم درست کنار پنجره بود، به خیابان دید مطلوبی داشتم، به درخت کاج سر به فلک کشیده، به تیر چراغ برق و عابرینی که به سرعت میگذشتند.
گارسون به میزم نزدیک شد. روانشناسم گفته بود که خودت را دوست داشته باش. با بهانه بیبهانه از خودت تشکر کن، به خودت هدیه بده، حتی شده یک گیره سر ناقابل. و حالا من به دو منظور خودم را به کافه دعوت کرده بودم.
چیزکیک شکلاتی را روبهرویم گذاشت. لبخند زدم. روانشناسم گفته بود نخندی، سگ سیاه افسردگی از نو پاچهات را به دندان میگیرد و باز روز از نو روزی از نو و بیا و مهارش کن.
فنجان کاپوچینو را کنار چیزکیک گذاشت و با فندکش تکشمع روی چیزکیک را روشن کرد:
_ تولدتون مبارک.
تشکر کردم و مرد جوان از کنار میزم گذشت. بعد از اساماس تبریکی که از سوی بانک دریافت کرده بودم، دومین نفری بود که تولدم را تبریک میگفت. شمع را فوت کردم و این بار هم عین پارسال فراموش کردم که آرزو کنم! نیشخندی زدم و شمع را از روی کیک برداشتم. موزیک ملویی در سرتاسر کافه پخش میشد.
نوشیدنیام را مزهمزه کردم. در همان هنگام هم بود که صدای گوشی موبایلم بالا رفت. نگاهی به صفحه انداختم. تماس از سمت فریده بود. برقرارش کردم. از سلام و حالواحوالهای معمول که گذشت گفت:
_ راه افتادی؟
گوشی را از صورتم فاصله دادم و نگاهی به ساعت انداختم:
_ زوده، وقت هست هنوز!
ادایم را درآورد:
_ کجایی؟ بیام دنبالت خودم؟
_ خودم میام.
_ زود بیا.
_ باشه.
_ به بزرگترت بگو چشم.
خندیدم: چشم!
_ آ قربون اجی.
دور از جانی گفتم و تأکید کرد:
_ دیر نکنی!
باشهای گفتم و تماس را قطع کردم. با آنکه میدانستم بعد از سیوخوردهای روز دریافت پیام از او خیالی باطل است، ولی پلتفرمهایم را به بهانه همین خیال باطل یکبهیک چک کردم. جوری کناره گرفته بود که انگار از اول نبوده است. نه در تلگرام، نه در واتساپ، نه حتی در دایرکت اینستاگرام خبری از او نبود.
زهرخندی زدم و گوشی را کنار گذاشتم. چیزکیک را تا ته خوردم، فنجان کاپوچینو را تا نیمه رساندم. روانشناسم میگفت دقودلی دیگران را بر سر خودت و جسمت در نیاور. چرت میگفت، نمیگفت؟
گوشی را توی کیفم انداختم و چشمم به قوطی قرصی که آن ته البهالیِ اتواشغالهای ته کیفم دالی میکرد افتاد. روانشناس یکتنه برای مهار این سگ سیاه چغر بدبدن کافی نبود. روانپزشک را هم به تیم دفاعی اضافه کرده بودم. کابوسهایم به حداقل خودش رسیده بود. دیگر هیچ نوزادی در کابوسهایم سالخی نمیشد. خودم ته هیچ درهای سقوط نمیکردم. تا حدی آسوده میخوابیدم!
از کافه خارج شدم و برای اولین تاکسی که دیدم دست بلند کردم. خوشبختانه به پست ترافیک نخوردم. مسیر طولانیتر از آنی که باید نشد. در را زد، تو رفتم. به استقبالم آمدند. فریده لبخند به لب داشت، پیراهن فیت هیکل بینقصش به تن داشت.
خط سینهاش کاملاً نمایان بود. گردنبد کارتیه طلایی به گردن آویخته بود، با پوستی که بهتازگی از سولاریوم برگشته بود تطابق داشت. پوست برنزه به او میآمد، آنقدر که وسوسهام میکرد سولاریوم را امتحان کنم.
دستم را توی دست گرفت:
_ خوش اومدی.
گونهاش را بوسیدم. داماد پیرپاتالمان هم قدم پیش گذاشت. موهایش را دماسبی بسته بود. کتوشلوار اتوکشیدهای به تن داشت:
_ چه عجب شما به ما افتخار دادید خانم مهندس!
تصنعی لب کش آوردم و دستی که به سویم دراز شده بود را کوتاه فشردم و حالش را پرسیدم. با لبخند جواب داد. ریش پروفسوری گذاشته بود. برعکس پدرم که همیشه از او بوی خاکاره استنشاق میشد، این مرد با پرفیوم مردانه جورجیو آرمانی دوش مفصلی گرفته بود.
تو رفتیم و برخلاف انتظارم که فکر میکردم این مهمانی سهنفره است، نفر چهارمی هم حضور داشت. سعی کردم تعجبم را بروز ندهم. به احترامم مودبانه از جا برخاست. فریده یواشکی نیشگونی از پهلویم گرفت و اغواکننده گفت:
_ نیاز به معارفه که نداره. همدیگه رو باید بشناسید. روشنک جان، ادیب عزیز رو به جا میاری؟
لبخند نیمبندی زدم. سر حوصله حسابش را میرسیدم. خواهر بودیم، خوب میشناختمش:
_ بله، به جا میارم!
دست به سویم دراز کرد:
_ مایه مباهاته بندهست سرکار خانم.
دستش را با سرپنجه فشردم. فریده به او که هنوز سرپا ایستاده بود گفت:
_ ا وا! چرا سرپا وایسادین؟! بفرمایید بشینید!
تشکری کرد و نشست. دلم میخواست خرخره فریده را خامخام بجوم. دستم را کشید، تعویض لباس را بهانه کرد. از آنها فاصله گرفتیم
💠•••••💕°°°°💕••••💠
《 قسمت قبلی《🩵》
(این داستان مختص کانال همسران بهشتی است کپی آن اکیدا ممنوع میباشد )
•••💠•••••💕°°°°💕••••💠
°°°@hamsarane_beheshti
🦋↴
میدونم بعضی وقتا
زندگی خیلی سخته !
اما اینو بدون
که قرار نیست تنها باشی !
من همیشه کنارتم.
╭
╰─► @hamsarane_beheshti
هدایت شده از مشتریان گسترده ترابایت
🛑 ثبت نام بزرگترین طرح معنوی کشور توسط چند تن از اساتید حوزه علمیه قم👇
1⃣ هر روز از طرف تمام اعضا 20 میلیون تومان صدقه برای 20 خانواده فقیر واریز میشه
2⃣ ماهانه 30 میلیون صلوات بهتون هدیه میشه
3⃣ هر ماه 30 هزار زیارت عاشورا و سوره یس خونده میشه و ثوابش بهتون هدیه میشه
4⃣ هر ماه بیش از 2.000 مجلس روضه خانگی در برگزار میشه و ثوابش بهتون هدیه میشه
5⃣ تازه بعد فوت هم بصورت رایگان تا سه سال نماز و روزه قضا براتون انجام میدن😍
حتما عضو شین و توضیحات طرحو گوش کنید مطمئنم هم خودتون رو ثبت نام میکنید هم خانواده تونو👇
https://eitaa.com/joinchat/3325166173Cf4bed3c4a6