مامان بزرگا و بابا بزرگا عمه و خاله ها عمو دايي ها و فاميل هاي مهربون، در مهمانی و ديد و بازديد عيد اگر كودك نوپايي هست كه اضطراب غريبه داره يهو به سمتش نريد، اگر اضطراب جدايي داره به زور بغلش نكنيد، اگه خجالتيه به زور مجبور به سلام كردن نكنيد.
اگر با ديدنتون گريه كرد به مامانش چسبيد، پشت باباش قايم شد بهش برچسب لوس و بي ادب نزنيد.
به والدينش نگيد فرزندت اجتماعي نيست.
اينها رفتار طبيعي كودك نوپاست، با كوچولو ها هم مهربان باشيد، مهربان بودن فشردن بچه در آغوش نيست، احترام گذاشتن به احساسشه.
فرهنگ سازي كنيم. مهربان بودن با كودكان فشردن آنها در بغل در مهماني ها نيست،بلكه احترام گذاشتن به احساس آنهاست.
#مهمانی
🔴 #دعوایی_بهارزش_سبزی_پلاسیده
💠 همسرم آمد. سریع خریدها را گذاشت خانه و رفت که به کارش برسد. وسایل را که باز کردم سبزیها را دیدم. یک کیلو و نیم نبود از این بستههای کوچک آماده سوپری بود که #مهمانی من را جواب نمیداد. جا خوردم! بعد با خودم حرف زدم که بیخیال کمتر میذارم سر سفره. سلفونش را باز کردم بوی سبزی #پلاسیده آمد. از دستش عصبانی شدم یک لحظه خواستم به شوهرم زنگ بزنم و یک دعوا راه بیاندازم. ولی بیخیال شدم. گفتم شب که آمد یک تذکر درست وحسابی بهش میدم. بعد با خودم گفتم: خوب شد زنگ نزدم! شب که آمد نرمتر #صحبت میکنم. رفتم سراغ بقیه کارها و نیم ساعت بعد به این نتیجه رسیدم که اصلا اتفاق #مهمی نیفتاده و ارزش ندارد همسرم را به خاطرش سرزنش کنم. حالا! مگر چه شده؟!
💠 نتیجهی صبرم این شد که دم غروب، به شوهرم آرام گفتم: راستی سبزیها پلاسیده بود، فکرکنم #عجله داشتی حواست نبوده! همسرم هم در ادامه گفت: آره عزیزم میخواستم از سبزی فروشی بخرم، گفتم تو امروز خیلی کار داری و #خسته میشی، دیگه نخوای سبزی پاک کنی.
آن شب سر سفره، سبزی نگذاشتم و هیچ اتفاق #عجیب و غریبی هم نیفتاد. اگر اون موقع زنگ میزدم امکان داشت روز قشنگم تبدیل به یک هفته #قهر شود.
💠 مکث کردن و #صبوری را تمرین کنیم. گاهی زندگی سخت است اما با بیصبری، #سختترش میکنیم. گاهی آرامش داریم، ولی با دست خودمان ناآرامی را وارد زندگی میکنیم.
@Gamkhanevadah