#_خانواده_موفق
#حریم_عشق
ذهن ما مانند يک تلويزيون است با صدها شبکه؛ و اين ما هستيم که تصميم میگيريم روي کدام شبکه باشيم!!!
👈 شـبکه نفرت
👈 شـبکه رنجش
👈 شـبکه بخشش
👈 شـبکه مهربانی
👈 شبـکه شـادمانی
👈 و یا شبکه برنامه تکراری ديروز....
تصميم ما همان کنترل يا ريموت تلویزیون است؛ پس لحظاتت را با انتخاب بهترين شبکه ها زيبا کن....
🍃
🌺🍃 @hamaaghoosh
#حریم_عشق
"به جای «زهر» به کام هم «عسل» بریزیم!"
🔹 چقدر خوبه وقتی به هم میرسیم به جای اینکه بگوییم: «چقدر پیر شدهای» بگوییم: «دلم برایت تنگ شده بود».
🔸 به جای آنکه بگوییم: «صورتت چروک برداشته» بگوییم: «از با تو بودن لذت میبرم»
🔹 به جای آنکه بگوییم: «چقدر چاق شدهای» بگوییم: «تو دوست خوبی هستی»
🔸 به جای آنکه بگوییم: «چقدر لاغر و ضعیف شدهای» بگوییم: «دوست دارم تو را بیشتر ببینم»
🔹 همه ما از گرفتن انرژی منفی بیزاریم، پس اگر انتظار دریافت انرژی مثبت داریم باید همان نیرو را بدهیم تا همان را پس بگیریم.
🔸 به ما چه که فلانی چرا بچهدار نمیشود؟! به ما چه که چرا فلانی لباسهای جدید نمیخرد؟! به ما چه که فلانی چرا هنوز همان ماشین را دارد؟! به ما چه که فلانی چرا از همسرش جدا شده؟!!!
🔹 همه ما خط قرمزهایی داریم که دوست نداریم کسی از آنها رد شود. پس از خط قرمزهای دیگران رد نشویم!
🍃
🌺🍃💌 @hamaaghoosh
#حریم_عشق
🔹 بافتن را از یک فامیل خیلی دور یاد گرفتم که نه اسمش خاطرم است نه قیافهاش، اما حرفش هیچ وقت از یادم نمیرود. میگفت زندگی مثل یک کلاف کامواست، از دستت که در برود میشود کلاف سردرگم، گره میخورد، میپیچد به هم، گره گره میشود.
🔸 بعد باید صبوری کنی، گره را به وقتش با حوصله وا کنی، زیاد که کلنجار بروی، گره بزرگتر میشود، کورتر میشود، یک جایی دیگر کاری نمیشود کرد، باید سر و ته کلاف را برید، یک گرهی ظریف کوچک زد، بعد آن گره را توی بافتنی یکجوری قایم کرد، محو کرد، یک جوری که معلوم نشود.
✅ یادت باشد، گرههای توی کلاف همان دلخوریهای کوچک و بزرگند، همان کینههای چندساله، باید یکجایی تمامش کرد، سر و تهش را برید، زندگی به بندی، بند است به نام «حرمت» که اگر آن بند پاره شود کار زندگی تمام است.
🍃
🌺🍃💌 @hamaaghoosh
3.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#حریم_عشق
🔹 بافتن را از یک فامیل خیلی دور یاد گرفتم که نه اسمش خاطرم است نه قیافهاش، اما حرفش هیچ وقت از یادم نمیرود. میگفت زندگی مثل یک کلاف کامواست، از دستت که در برود میشود کلاف سردرگم، گره میخورد، میپیچد به هم، گره گره میشود.
🔸 بعد باید صبوری کنی، گره را به وقتش با حوصله وا کنی، زیاد که کلنجار بروی، گره بزرگتر میشود، کورتر میشود، یک جایی دیگر کاری نمیشود کرد، باید سر و ته کلاف را برید، یک گرهی ظریف کوچک زد، بعد آن گره را توی بافتنی یکجوری قایم کرد، محو کرد، یک جوری که معلوم نشود.
✅ یادت باشد، گرههای توی کلاف همان دلخوریهای کوچک و بزرگند، همان کینههای چندساله، باید یکجایی تمامش کرد، سر و تهش را برید، زندگی به بندی، بند است به نام «حرمت» که اگر آن بند پاره شود کار زندگی تمام است.
🍃
🌺🍃💌 @hamaaghoosh