سلام علیکم
غم مخور منتقم خون خدا می آید
بر دل زینب غمدیده دوا می آید
انتظار فرج شیعه به پایان برسد
آخرین گوهر از آل عبا می آید.
اللهم عجل لولیک فرج
التماس دعا
سلام دوستان لطفا مطالعه بفرمائید👇
طبق محاسبه مرحوم دکتر احمد بیرشک در «گاهشماری ایرانی» واقعه کربلا به حساب گاهشماری شمسی 21 مهر سال 59 هجري شمسی می شود. تاریخ شمسی هم که مثل قمری نیست که تغییر کند. موقعیت زمین نسبت به خورشید ثابت است و می شود با در آوردن اوقات شرعی شهر کربلا در این تاریخ حرفهای مقتل نویسان را به ساعت و دقیقه برگرداند.
در این تحقیق علمی، اوقات شرعی روز 21 مهر به افق کربلا (که در طول قرون حداکثر 3-+ دقیق اختلاف می تواند داشته باشد) را استخراج کرده ایم و روایات مقتل نگارها را با این ساعتها تنظیم کرده ایم.
5:47 اذان صبح
امام (ع) بعد از نماز صبح برای اصحابش سخنرانی کرد. آنها را به صبر و جهاد دعوت کرد. و بعد دعا خواند: «اللهم انت ثقتی فی کل کرب... خدایا تو پشتیبان من هستی در هر پیشامد ناگواری»
طرف مقابل نيز نماز را به امامت عمر سعد خواند و بعد از نماز صبح به آرایش سپاه و استقرار نیرو مشغول شدند.
حدود 6
امام حسین(ع) دستور داد تا اطراف خیمه ها خندق بکنند و آن را با خاربوته ها پر کنند تا بعد آن را آتش بزنند و مانع از حمله سپاه از پشت سر بشوند.
7:06 طلوع آفتاب
کمی بعد از طلوع آفتاب. امام سوار بر شتری شد تا بهتر دیده شود. روبه روی سپاه کوفه رفت و با صدای بلند برای آنها خطبه ای خواند. صفات و فضایل خودش و پدر و برادرش را یادآوری کرد و اینکه کوفیان به امام (ع) نامه نوشته اند. حتی چند نفر از سران سپاه کوفه را مخاطب قرار داد و از حجّار بن ابجر و شبث ربعی پرسید که مگر آنها او را دعوت نکرده اند؟ آنها انکار کردند. امام نامه هایشان را به طرف آنها پرتاب و خدا را شکر کرد که حجت را بر آنها تمام کرده است. یکی از سران جبهه مقابل از امام (ع) پرسید چرا حکم ابن زیاد را نمی پذیرد و آنها را از ننگ مقابله با پسر پیامبر نمی رهاند؟ اینجا امام آن جمله معروفشان را فرمودند: «أَلَا وَإنَّ الدَّعِيَّ ابْنَ الدَّعِيِّ قَدْ رَكَزَ بَيْنَ اثْنَتَيْنِ: بَيْنَ السِّلَّه وَالذِّلَّه؛ وَهَيْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّه ... فرد پستی که پسر فرد پست دیگری است. من را بین کشته شدن و قبول شدن و قبول ذلت مجبور کرده. ذلت از ما دور است.» سخنرانی امام (ع) حدوداً نیم ساعت طول کشده است.
حدود 8
بعد از سخنرانی امام (ع) چند نفر از اصحاب آن حضرت به روایتی بُرَیر که «سید القرآء» (آقای قرآن خوانهای) کوفه بود (الفتوح) و به روایتی زهیر (تاریخ یعقوبی و طبری) خطاب به کوفیان سخنان مشابهی گفتند.
بعد از سخنان زهیر و بریر، امام فریاد معروف «هل من ناصر ینصرنی» را سر داد. چند نفری دچار تردید شدند؛ از جمله حُر. فرد دیگری به نام ابوالشعثا و دو برادر که در گذشته عضو خوارج بودند. بعید نیست که کسانی دیگری هم با دیدن شدت گرفتن احتمال جنگ، از سپاه کوفه فرار کرده باشند.
حدود 9
روز به وقت چاشت رسیده بود که شمر به عمر سعد پرخاش کرد که چرا این قدر تعلل می کند؟ عمر سعد عاقبت رضایت به شروع جنگ داد. اولین تیر را به سمت سپاه امام (ع) رها کرد و خطاب به لشگریانش فریاد زد: «نزد عبیدالله شهادت بدهید که من اولین تیر را رها کردم.» بعد از انداختن تیر توسط عمر سعد، کماندارهای لشکر کوفه همگی با هم شروع به تیراندازی کردند. امام به یارانش فرمودند: «اینها نماینده این قوم هستند. برای مرگی که چاره ای جز پذیرش آن نیست. آماده شوید.» چند نفر از سپاه امام در این تیر باران کشته شدند. (تعداد دقیق را نمی دانیم . تعداد کشتگان تیر اندازی. با تعداد کشتگان حمله اول 50 نفر ذکر شده است.)
حدود 10
بعد از تیراندازی ،«یسار»، غلام «زیاد بن ابیه» و «سالم» غلام عبیدالله ابن زیاد از لشکر کوفه برای نبرد تن به تن ابتدای جنگ بیرون آمدند. عبدالله بن عمیر اجازه نبرد خواست. امام حسین(ع) نگاهی به او کرد و فرمود: «به گمانم حریف کشنده ای باشی» عبدالله آن دو نفر را کشت. البته انگشتان دست چپش قطع شد.
بعد از این نبرد تن به تن، حمله سراسری سپاه کوفه شروع شد. ابتدا حجار به جناح راست سپاه امام حسین (ع) حمله کرد؛ اما حبیب و یارانش در برابر او ایستادگی کردند. زانو به زمین زدند و با نیزهها حمله را دفع کردند.
همزمان شمر به جناح چپ سپاه امام(ع) حمله برد. زهیر و یارانش به جنگ مهاجمین رفتند. خود شمر در این حمله زخم برداشت بعد از عقب نشینی هر دو جناح کوفی، عمر سعد 500 تیر انداز فرستاد که دوباره سپاه امام(ع) را تیر باران و آن حملات، علاوه بر از پا درآمدن هر 23 اسب لشکریان امام(ع) تعدادی دیگر از اصحاب شهید شدند. الفتوح آن نفرات را 50 نفر و این شهر آشوب 38 نفر ذکر کرده است.
اولین شهید، ابوالشعثا بود و 8 تیر انداخت که 5 نفر از دشمن را کشت. امام(ع) او را دعا کرد. گروهی از سپاه شمر خواستند از پشت سر به امام(ع)حمله کنند زهیر و 10 نفر به آنها حمله کردند.
حدود 11
بعد از این حملات، امام(ع) دستور تک تک به
میدان رفتن را به یاران داد. اصحاب با هم قرار گذاشتند
تا زندهاند نگذارند کسی از بنیهاشم به میدان برود. انگار برای شهادت با هم مسابقه داشتند. بعضی «در مقابل نگاه امام(ع)» شهید شدند. یکی از اولین کسانی که کشته شد، پیرمرد زاهد، جناب بریر بود. مسلم بن عوسجه بعد از او کشته شد. حبیب بر سر بالین او رفت و گفت کاش میتوانستم وصیتهای تو را اجرا کنم. مسلم با دست امام حسین(ع) را نشان داد و گفت: «وصیت من این مرد است».
یک بار هفت نفر از اصحاب امام(ع) در محاصره واقع شدند، حضرت عباس(ع) محاصره آنها را شکست و نجاتشان داد.
۱۲:۵۰ اذان ظهر
حبیب بن مظاهر موقع اذان ظهر شهید شد. چون که نوشتهاند امام(ع) خطاب به اصحاب گفت یکی برود با عمر سعد مذاکره بکند و بخواهد برای نماز ظهر جنگ را متوقف کنیم. یکی از لشکر کوفه صدا زد: «نماز شما قبول نمیشود.» حبیب به او گفت: «ای حمار! فکر میکنی نماز شما قبول میشود و نماز پسر پیامبر(ص) قبول نمیشود؟» به جنگ او رفت اما از سپاه کوفی به کمکش آمدند و حبیب کشته شد. امام(ع) از شهادت حبیب متاثر شد و برای اولین بار در روز عاشورا گریست. رو به آسمان کرد و گفت: «خدایا رفتن جان خودم و دوستانم را به حساب تو میگذارم.»
امام(ع) نماز را شکسته و به قاعده «نماز خوف» خواند. گروهی از اصحاب به امام(ع) اقتدا کردند و بقیه به جنگ پرداختند. زهیر و سعید بن عبدالله حنفی خودشان را سپر امام کردند. نوشته اند سعید بن عبدالله ۱۳ تیر و نیزه خورد و به شهادت رسید. در آخرین نفس از امام پرسید: «آیا وفا کردم؟»
حدود ساعت ۱۳
۳۰ نفر از اصحاب امام(ع) تا وقت نماز زنده بودند و بعد از این ساعت شهید شدند. بعد از کشته شدن اصحاب، نوبت به بنی هاشم رسید. اولین نفر، حضرت علی اکبر پسر امام حسین(ع) بود. البته الفتوح عبدالله بن مسلم بن عقیل را اولین شهید بنی هاشم خوانده است. این عبدالله بن مسلم، به طرز ناجوانمردانهای شهید شد. شهادت او بر جوانان بنی هاشم گران آمد. دسته جمعی سوار شدند و به دشمن حمله بردند. امام آنها را آرام کرد و فرمود: «ای پسرعموهای من بر مرگ صبر کنید. به خدا پس از این هیچ خواری و ذلتی نخواهید دید.»
حدود ساعت ۱۴
عاقبت امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) تنها ماندند. عباس(ع) اجازه میدان خواست اما امام او را مامور رساندن آب به خیمه ها کرد. دشمن بین دو برادر فاصله انداخت. عباس(ع) دلاور در حالیکه با شجاعت تمام سعی در آوردن مشک آب برای زنان و کودکان داشت در محاصره دشمن دو دستش قطع شده و با عمودی آهنین بر سرش زدند که از اسب بر زمین افتاد. اباعبدلله سراسیمه خود را بر پیکر قطعه قطعه برادر رساند. دشمن کمی به عقب رفت. امام(ع) برای دومین بار بعد از مرگ برادر عزیزش گریه کرد و فرمود «اکنون دیگر پشتم شکست.»
حدود ساعت ۱۵
امام(ع) به طرف خیمهها برگشت تا خداحافظی بکند. همچنین پیراهنش را پاره پاره کرد و پوشید تا بعدا در وقت غارت کردن توسط دشمن برهنهاش نکنند. وقت وداع با اهل بیت، کودک شیرخواره اش علی اصغر را به میدان برد تا او را سیراب کند که به تیر حرمله کشته شد.
امام(ع) به میدان رفت اما کمتر کسی حاضر به مقابله با ایشان میشد. بعضی تیر میانداختند و بعضی از دور نیزه پرتاب میکردند. شمر و ده نفر به مقابله امام(ع) آمدند. بعد از شهادت امام(ع)، بر پیکر مبارکش جای ۳۳ زخم نیزه و ۳۴زخم شمشیر شمرده شد.
در مقاتل نوشته اند زمانی که امام(ع) در آستانه شهادت بود اما کسی جرات نمیکرد به سمت ایشان برود اهل حرم از صدای اسب ایشان ذوالجناح متوجه شده و بیرون دویدند. کودکی به نام عبدالله بن حسن (ع) دوید و به طرف مقتل امام آمد. او را در بغل عمویش کشتند. امام ناراحت شدند و کوفیان را نفرین کردند: «خدایا باران آسمان و روییدنی زمین را از ایشان بگیر!»
۱۶:۰۶ اذان عصر
وقت شهادت امام(ع) را وقت نماز عصر گفتهاند. روایت تاریخ طبری به نقل از وقایعنگار لشکر عمر سعد چنین است: «حمید بن مسلم گوید: پیش از آن که حسین کشته شود شنیدم که میگفت «به خدا پس از من کس را نخواهید کشت که خدای از کشتن او بیش از کشتن من بر شما خشم آرد.»
گوید: آنگاه شمر میان کسان بانگ زد که «وای شما منتظر چیستید؟ مادرهایتان به عزایتان بنشینند، بکشیدش!» گوید در این حال سنان بن انس حمله برد و نیزه در قلب امام(ع) فرو برد ...»
حدود ساعت ۱۷
بعد از شهادت امام(ع)، عدهای لباسهای آن حضرت را غارت کردند که نوشته اند تمام این افراد بعدها به مرضهای لاعلاج دچار شدند.
غارت عمومی اموال امام حسین(ع) و همراهانش آغاز شد. عمر سعد ساعتی بعد دستور توقف غارت را داد و حتی نگهبانی برای خیمهها گذاشت.
یکی از شیعیان بصره به اسم سوید بنمطاع بعد از شهادت امام به کربلا رسید و برای دفاع از حرم امام جنگید تا شهید شد.
نزدیک غروب آفتاب است . سر امام را جدا میکنند و به خولی میدهند تا همان شبانه برای ابن زیاد ببرد.
بعد به دستور عمر سعد بر بدن مطهر امام و یارانش اسب میدوانند تا استخوانهایشان هم خرد شود.
۱۸:۴۹ اذان مغرب
داستان روز غم انگیز عاشورا اینطور تمام میشود که درحالی که عمر سعد دستور نماز جماعت مغرب را میداده، سنان بن انس بین مردم میتاخته و رجز میخوانده که «افسار و رکاب اسب مرا باید از طلا بکنید؛ چرا که من بهترین مردمان را کشته ام!______😭😭😭🏴🏴
@hamsardarl
🏴همسر و فرزندان حضرت عباس
حضرت عباس(ع) تنها با یک زن ازدواج کردند. او لبابه دختر عبیدالله بن عباس بود.
لبابه زنی بسیار شایسته پاکدامن و از خاندانی شریف بود. او از بهترین زنان زمانه خود و از محبان امام علی ع بود.
لبابه از حضرت ابوالفضل ع پنج پسر و یک دختر بدنیا اورد.
لبابه در کربلا حضور داشت. یکی از پسران او بنام قاسم در کربلا شهید شد. خود او نیز اسیر شد. همراه با سایر اسرا زجر و شکنجه ها را تحمل کرد. پس از ازادی اسرا او به مدینه برگشت.
لبابه روز و شب گریه میکرد چندان که بیمار شد و در سن ۲۸ سالگی
از دنیا رفت. خدای رحمتش کند.
فرزندان او مدتی توسط مادربزرگ پاکشان ام البنین سلام الله علیها تربیت شدند اما اوهم دوسال بعد از واقعه کربلا از دنیا رفت و سرپرستی فرزندان به امام سجاد علیه السلام منتقل شد.
گفتنی است هر گاه یکی از فرزندان حضرت عباس ع نزد امام سجاد ع می آمد اشک بر گونه های حضرت جاری می شد.
هدیه کنید به پیشگاه مقدس قمر بنی هاشم حضرت ابوالفضل العباس(ع) صلواتی بر محمد و آل محمد.
یاعلی
📚 سید بن طاووس اقبال الاعمال ص ۲۸
◼️ @hamsardarl ◼️
🌷 #امام_سجاد (علیه السلام):
#عباس را نزد خداوند منزلتی است که در روز قیامت همه شهیدان به او غبطه میخورند.
بحارالانوار، ج۲۲، ص۲۷۴
◼️ @hamsardarl ◼️
سلحشوران طف.pdf
2.43M
#معرفی_کتاب
📚 عنوان کتاب: سلحشوران طف
💢 شرح زندگانی اصحاب امام حسین سلاماللهعلیه
✍️ نویسنده: محمد بن طاهر السماوی
📖 تعداد صفحات: 230
❇️ کانال آداب همسرداری در ایتا
┄┄┅═✧❁✧═┅┄┄
🆔 @hamsardarl
4_5936169291593287505.mp3
10.5M
🔳
#زمینه_ماتم
#شام_غریبان
#محرم
🌴آه بیچاره زینب آواره زینب
🌴می بینی حال و روزمو سالار زینب
🎤 #مهدی_اکبری
👌 #شام_آخرزینب
@madraneha
🖤تاظهوردولت عشق و تاابد
مولایم عاشقت میمانم🖤
#آرامش
#شکرگزاری
💌وقت آن رسیده که نق زدن و غر زدن را به جان خودمان، خالق هستی و دیگران بکاهیم.
باید بجای این کار بیهوده، کمی وقت خود را صرف داشته هایمان بکنیم.
💚داشته های ما همان چیزهایی هستند که در مواقع نبودشان و یا در صورت از دست دادنشان احساس ناراحتی میکنیم.
شما با از دست دادن چه چیزهایی غمگین میشوید؟
اگر ما چیزهایی داریم که نداشتنش را برنمیتابیم باید به خاطر داشتنشان از خدای خود سپاسگزار باشیم.
باید فهرستی از داشتههای خود تهیه کنیم و هر روز آن را تکمیل و تکمیل تر کنیم.
💚من به خاطر اینکه توانستم شروع کنم به نوشتن این فهرست، خدا را شاکرم.
💚به خاطر سقفی که بالای سرم هست، گوشی موبایل، اینترنت و برق خدا را شاکرم.
💚شاکرم که دستهای سالمی دارم برای نوشتن و کار کردن.
💚خدایا شکرت به خاطر سوادی که دارم ومیتونم به دیگران کمک کنم.
💚بخاطر تک تک سلولهای بدنم.
💚خدایا شکرت که امروز را هم دیدم، طلوع خورشید را دیدم، خیلی ها امروز از دیدن آن محروم شدند.
💚خدایا شکرت بخاطر چشمی که با آن میبینیم و قلبی که میتپد.
◼️ @aaramesh14 ◼️
🔴 #بخشیدن_همسر
💠 از دستش خیلی ناراحت بودم. منتظر نشسته بودم تا برگردد. کلی حرف آماده کرده بودم، اما وقتی دیدمش زبانم بند آمد. #مجید آمد و کنارم نشست و گفت: «میدونم ناراحتی. #مسجد بودم. زیارت عاشورا خوندم و در سجدهی آخرش، از خدا خواستم بخاطر اینکه با خانمم بد حرف زدم منو #ببخشه!»
#شهید_مجید_کاشفی
📙فرهنگنامهشهدایسمنان،ج۸،ص۱۰۶
🆔 @hamsardarl
مراقب دل فرزندان خود باشیم ♥️💔
⚠️#اختلافات والدین از جایی مخرب تر میشود که پدر ومادر شروع به تهدید یکدیگر می کنند :
( صدات رو بِبُر وگرنه میام خَفَت میکنم)
⚠️#بچه های کوچک نمی توانند تشخیص دهند که این نوع صحبت کردن شما از سر خشم و ناراحتی است .
⚠️#آنها به راستی باور می کنند که قصد کشتن یا ترک یکدیگر را دارید ....
کمی بیشتر مراقب گفتار و رفتار خود باشیم...
@hamsardarl
♻️ در این ایام
به بچههامون چی یاد بدیم؟!
🔰 جنبه احساسی #عاشورا را باید در خدمت جنبه حماسی، عقلانی و تکلیفی این روز گرفت.
بنابراین:
به بچههامون یاد بدهیم که
امام #حسین(ع) از بییاری سر بریده شد، نه از بیآبی.
حضرت #عباس(ع) از معرفت و مرام بیدست شد نه به خاطر مشک آب.
امام حسین(ع) با هل من ناصر ینصرنی، یار میخواست نه آب.
به بچههامون از آزادگی و ذلتناپذیری امام حسین(ع) بگوییم نه فقط از لبهای تشنه. خیلیها لب تشنه از دنیا رفتند اما حسین(ع) نشدند. امام حسین(ع) یعنی مردانگی، آزادگی، غیرت، شجاعت و شهامت و حضرت عباس(ع) یعنی ولایتمداری، جوانمردی، معرفت، حیا، غیرت. حضرت عباس(ع) یعنی پشت امام بودن حتی بدون دست.
به بچههامون یکی از پیام اصلی فراموش شده #کربلا را یادآوری کنیم که شب عاشورا به یارانش فرمود هر کس از شما حقالناسی به گردن دارد، از بین ما برود که اگر #حقالناس به گردن داشته باشیم، در رکاب حسین شمشیر زدن و شهید شدن هم کمکی نمیکند.
@madraneha 👈
امام سجّاد عليه السلام فرمودند:
🔺المُؤمِنُ مِن دُعائِهِ عَلى ثَلاثٍ : إمّا أن يُدَّخَرَ لَهُ و إمّا أن يُعَجَّلَ لَهُ و إمّا أن يُدفَعَ عَنهُ بَلاءٌ يُريدُ أن يُصيبَهُ.
🔺مؤمن از دعاى خود يكى از سه نتيجه را مى گيرد: يا برايش ذخيره مى شود، يا در دنيا برآورده مى شود و يا بلايى كه مى خواست به او برسد از او برگردانده مى شود.
📗تحف العقول، ص ۲۸۰.
🏴@aaramesh14
❤️ ضرب المثل (حرفش را به کرسی نشاند)
هرگاه کسی در اثبات نظر خود پافشاری کند و سرانجام آن را به دیگری بقبولاند و یا تحمیل نماید، میگویند :"سرانجام حرفش را به کرسی نشاند".
در گذشته پس از آن که بین خانواده عروس و داماد راجع به مهریه و شیربها توافق حاصل میشد و قباله عقد را مینوشتند، بین عقد و عروسی فاصله زمانی کمی بود و در ظرف چند روز مراسم عروسی را تدارک میدیدند و عروس را بزک کرده و به دلیل نبودن مبل و صندلی، بر کرسی مینشاندند و در معرض دید و تماشای اقوام قرار میدادند.
عروس هنگامی بر کرسی مینشست که پیشنهادات پدر ومادر عروس مورد قبول خانواده داماد واقع شده و به کرسی نشانیدن عروس دال بر تسلیم خانواده داماد در مقابل پیشنهادات خانواده عروس بود.
لذا از آن پس دامنه معنی و مفهوم به کرسی نشانیدن حرف گسترش پیدا کرد و اصطلاح، اندک اندک دامنهی معنایی گستردهتری یافت و به معنای قبولاندن حرف و عقیده به کار رفت🥀🎋🏝️
◼️ @hamsardarl ◼️
*
پدر و مادر گرامی
بدانید هویت بخشی به فرزندتان نکته ی مهمی است که نباید از آن غفلت کنید!
انسان بی هویت، قطعا بی مسولیت و هورهوری مسلک خواهد بود و تبدیل به عنصر نامطلوب اجتماعی خواهد شد.
جالب است بدانید، آنچه متعلق به یک فرد است به نوعی بخشی از هویت اوست.
لباس، لوازم شخصی ، اسباب بازی، خانواده ،دوستان و ... هر یک لایه ای از هویت فرزندتان را تشکیل می دهند.
متأسفانه در این روزگار شاهدیم پدران و مادران به تصور ایجاد آرامش و رفاه برای فرزندشان، ناخواسته ویروسی کشنده را به کالبد هویت او تزریق می کنند که سالیان بعد اثرات مهلک آن نمایان میشود، دقیقاً بر خلاف روش هویت سازی که پدران و مادران نسل قبل داشتند!
می پرسید چگونه ؟
عرض می کنم خدمتتان!
جایگزینی فرهنگ #تعویض به جای فرهنگ #تعمیر و نگهداری! همان ویروس مهلک هویت فرزند شماست.
وقتی تا کفش او پاره شد تعویضش می کنید!
وقتی مدادش را که گم کرد به جای مواخده او برایش یکی بهترش را می خرید!
وقتی زانوی شلوارش که پاره شد، به تصور عوض شدن فرهنگ، آن را برایش نمی دوزید و دورش می اندازید!
وقتی از دعوایی که با دوستش در مدرسه داشته برایتان می گوید، به او پیشنهاد می دهید که او را ول کند و با کس دیگری دوست شود.
و....
عملاً به او می آموزید که هویت تو اصالت ندارد و تلاش برای حفظ و ارتقای آن بی معناست.
آری شما هستید که ناخواسته به او می آموزید حتی هویت و ارزش هایش را هم می تواند به راحتی عوض کند.
تعجب نکنیم اگر فرزندانمان در سالهای بعد، عرضه حفظ زندگی مشترکشان را نداشتند و تا تقی به توقی خورد عطای آنرابه لقایش بخشیدند!
اگر دیدیم فرزندانمان در عنفوان جوانی, غیرت و تعصبی نسبت به میهن خویش نداشتند و هیچ مسولیتی نسبت به آن احساس نمی کردند به مسیری که برای تربیت او ترسیم کرده بودیم بنگریم.
الآن که فرصت داریم باید به فکر باشیم.
#مهارت_تربیت
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
🌸کانال مادرانه🌸
╔═🌸🌸🌸══════════╗
https://eitaa.com/madraneha
╚═════════🌸🌸═╝