#فنجانی_چای_باخدا ✨🍮🍮
#قسمت_84
از فرط ترس، لرزشی محسوس به بدنم هجوم آورد..
اگر دستِ این لاشخورها به برادرم میرسید، حتی جسدش هم سهم من نمیشد.
چانه ام به شدت می لرزید و زیر لب نام دانیال را زمزمه میکردم، مدام و پی در پی.
حسام آستین مانتوام را گرفت و مرا به جهتی، مخالفِ صوفی چرخاند
( آروم باش.. میدونم خدارو قبول نداری..
اما یه بار امتحانش کن.. ).
خدا؟
همان خدایی که همیشه وجودش را انکار کردم؟
در آن لحظه حکمِ تک دیواری کاهگلی را داشتم که در دشتی پهناور و در مسیرِ تاخت و تازِ طوفان قرار گرفته..
بی هیچ ستونی..
بی هیچ پایه ای..
و هر آن امکانِ آوار شدن دارد..
نیاز.. نیاز به خواستن، نیاز به قدرتی برتر، قلبم را خالی کرد..
من پناهی فرازمینی میخواستم تا هیچ نیرویی، یارایِ مقابله با آن را نداشته باشد
و حسام
مادر
دانیال
حتی تمامِ آدمهای روی زمین؛
آن که باید، نبودند..
برای اولین بار خدا را صدا زدم..
با تک تکِ مویرگهایِ وجودیم..
خواستم بودنش را ثابت کند..
من دانیال را سالم میخواستم..
پس اعتماد کردم
به خدای حسام..
مهر را از جیبم بیرون آوردم و عطر خاک را به جان کشیدم.
حسام لبهای بی رنگ شده اش را نزدیک گوشم گرفت
(دانیال حالش خوبه.. خیلی خوب..)
خنده بر لبهایم جا خشک کرد..
چقدر زود خدایی را در حقم شروع کرده بود.
پس حسام از دانیال خبر داشت و چیزی نمیگفت.
سرو صدایی عجیب از بیرونِ اتاق بلند شد..
سرو صداهای بیرون از اتاق کمی غیرعادی بود.
حسام با نفسی راحت، سرش را به دیوار تکیه دارد (شروع شد..)
جمله ی زیرِ لبی اش، وحشتم را چند برابر کرد.
چه چیزی شروع شده بود؟
لرزشی که به گِل نشسته بود، دوباره به چهار ستون بدنم مشت زد.
آنقدر که صدایِ بهم خوردنِ دندانهایم را به وضوح میشنیدم.
نمیدانم هوا آنقدر سرد بود یا من احساسِ انجماد میکردم؟؟
صدایِ فریادهای عثمان به گوش میرسید (مدارکو.. اون مدارکو از بین ببرید..)
ناگهان با لگد زدن به در، وارد اتاق شد. چشمانش از فرط خشم به خون نشسته بود.
بی معطلی به سراغِ من آمد با خشونتی وصف ناپذیر بازویم را گرفت و بلندم کرد.
حسام با چهره ای بی رنگ، و صدایی پرصلابت فریاد زد
(بهش دست نزن..)
ادامه دارد..
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕
پنجشنبه است و ياد درگذشتگان😔
🌹 اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ
🙏 التماس دعا 🙏
✨💫هــــو الـــباقی✨💫
▪️پنجشنبه و یادی از اموات، پدران و
مادران آسمانی🖤🙏
با فاتحه و صلواتی دلخوشان کنیم🙏
http://eitaa.com/joinchat/5636108Ce03add5e68
@hamsardarry
✨﷽✨
🌸ســـلام
💕صبح زیباتون بخیر
🌸امـیدوارم در این روز بهاری
💕روزگارتون پراز عشق و امیـد..
🌸دنیاتون پراز محبت و دوستی
💕 رزقتون پراز خیـر و برکـت
🌸لحظه هاتون پراز شور و شادی
💕عشـق هاتون پـراز صفا وپاکی
🌸و زندگیتون پراز آرامش و
💕موفقیت باشه ان شاءالله
🌸روزتون پراز خیر و خوبی
.
http://eitaa.com/joinchat/1290403861C392649f181
@hamsardarry
❤️🍃❤️
#همسرانه
👈بعد از ازدواج با یک فرد
👌 باید همیشه یادتان باشد که ممکن است در زندگی با اشخاصی زیباتر از او رو به رو شوید.
✍اما تعهد و مسئولیت پذیری
‼️ یعنی چشم بستن بر هوا و هوس های بعدی
🙏و احترام گذاشتن به انتخابی که قبلا داشتهاید.
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️
#خانومها_بخوانند
اگه مي خواي همسرت #عاشقت باشه...❤️
پاي تلفن که داري باهاش صحبت مي کني
‼️ خشک و خالي سلام و عليک نکن!
همونجا
توي همون سلام کردن هم ميتوني بهش ابراز #علاقه کني
و #لبخند روي لبهاش بياري! 😍😘
❓چجوري
اينجوري کافيه بهش بگي:
سلام عزيزم... خوبي؟ 😉😍
دلم براي #ديدن_صورت_مهربونت تنگ شده❤️
" يک بار بهش بگو!
ببين چقدر اثر داره!👌
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕
#فنجانی_چای_باخدا ✨🍮🍮
#قسمت_85
و قنداقِ اسحله ی عثمان بود که رویِ صورتش نشست.
اما حسام فقط لبخند زد
(چی فکر کردی؟؟
که اینجا تگزاسه و تو میتونی از بین این همه مامور فرار کنی؟)
عثمان با دندانهایی گره خورده به سمتش هجوم برد و با فشردنِ گلویش، از زمین جدایش کرد
(ببند دهنتو..
اینجا تگزاس نیست اما من بلدم تگزاسی عمل کنم..
جفتتونو با خودم میبرم..)
حسام خندید
(من اگه جات بودم، تنهایی در میرفتم..
ما رو جایی نمیتونی ببری..
ارنست دستگیر شده..
پس خوش خدمتی فایده ای نداره..
توام الان یه مهره ی سوخته ای
عین صوفی..
خوب بهش نگاه کن..
آینده ی نه چندان دورت جلو چشمات پخشِ زمینه..)
عثمان با بهتی وحشیانه حسام را به دیوار کوبید
( دروغه.. )
حسام با چشمانی آرام و صورتی متبسم، عثمان را خطاب قرار داد
(واقعا شماها چی در مورد ایران فکر کردین؟؟
که مثه عراق و افغانستانو الی آخره ؟؟
که میاین و میزنین و میدزدین و تخلیه اطلاعات میکنید و میرین؟؟
کسی هم کاری به کارتون نداره..؟
نه دیگه، اشتباه میکنید.
از لحظه ای که اولین جرقه ی استفاده از دانیال به سرتون خورد
تا قدم زدن کنار رودخونه و خوردن قهوه تو کافه های آلمان
تا دادنِ موبایل تو بیمارستان به سارا و فراری دادنش زیر نظر ما بودین..
اینجا، ایراااانِ .. ایراااااااان.. )
باورم نمیشد، یعنی تمامِ مدت، زیرِ نگاهِ حسام و دوستانش بودم؟؟
اما دلیلِ این همه بازی چه بود؟
صدای ساییده شدنِ دندانهای عثمان روی یکدیگر به راحتی قابل شنیدن بود.
با صدایی خفه شده از فرط خشم، حسام را زیرِ مشت و لگدش زندانی کرد.
(لعنتی.. میکشمت آشغال..)
بی اختیار شروع به جیغ زدن کردم.
نمیدانستم دلیلش چیست..
مظلومیتِ حسام یا ترسِ بی حد و حسابِ خودم..
چند مردی که از همراهانِ عثمان بودند از پنجره به بیرون پریدند.
صدای تیراندازی در نقاطِ مختلف شنیده میشد..
عثمان دستانش را بر گوشهایش فشار داد و به سمتم هجوم آورد
(خفه شو .. دهنتو ببند.. )
آنقدر ترسیده بودم که مخلوطی از درد و وحشت
معجونی بی توقف از جیغهای بی اراده تحویلم داده بود.
عثمان گلویم را فشار میداد و من نفس به نفس کبودتر میشدم.
ادامه دارد...
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕
✨﷽✨
سلام دوستان عزیز صبح بخیر🌷
امروزتان پراز عشق و امید
و پراز فرکانسهای مثبت🌷
لحظه هاتون
پراز صفا و صمیمیت🌷
دلتون شاد و عمرتون باعزت
🌷آدینهتون گلبـ🌼ـارون🌷
http://eitaa.com/joinchat/1290403861C392649f181
@hamsardarry 💕💕💕
#یا_صاحب_الزمان_عج
مرا میانِ #قنوٺ_سحر مَبـر از یـاد
ڪه احتیاجِ شدیدی بر این #دعا دارم
بدسٺِ خود بده خـرج #زیارٺ ما را
هوای بوسهای از خاڪ #ڪربلا دارم
#اللهم_ارزقنا_ڪربلا 🌷
🌷🍀🌷🍀🌷🍀🌷🍀🌷🍀🌷
http://eitaa.com/joinchat/895811586C49e74b8074
@kodaknojavan
❤️🍃❤️
#نزدیکی_کنید_تا_عفیف_باشید😍
🌹از امام باقر علیه السلام پرسیدند:
چرا مسلمانان به #آمیزش_جنسی اهمیت می دهند؟
حضرت فرمود:
❤️《می خواهند با این کار
#عفت خود را حفظ کنند
و به دیگران تمایل نیابند》
✍متخصصان روابط انسانی (IPRS) بر این باورند که
✔️رفع درست نیاز جنسی
☑️ از مهمترین لوازم زندگی است که بر تمام
جنبه های زندگی انسان
( روحی، جسمی، فکری، اجتماعی )
اثر می گذارد
و زنان و مردان را از #آلودگی حفظ می کند.👌
📕وسائل الشیعه،ج ۲۰، ص ۲۴۲
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarryy 💕💕💕
❤️🍃❤️
‼️ نقش عقب نشینی در زندگی #زناشویی
👈بیشتر زوجها و غالبا #مرد_ها هنگام بروز جروبحث خود را کنار میکشند.‼️
🔻 آنها ترجیح میدهند دربارهٔ مشکل پیش آمده حرفی نزنند و به آن اشاره نکنند.
❓اما چرا عقبنشینی دائمی هنگام بروز دعوا
‼️ یکی از علل اصلی جدایی محسوب میشوند؟
👈اگر قرار باشد زن و شوهر به محض بروز اختلاف و جروبحث خود را کنار بکشند
‼️ هرگز قادر به حل و فصل مشکل نخواهند بود.
👈آن دو ممکن است سعی کنند به طور جداگانه به این مشکل بپردازند
👈 یا تلاش کنند رابطهی خود را به وضعیت سابق خود بازگردانند
‼️ ولی هرگز نخواهند توانست اختلاف خود را برطرف سازند.
💔در نتیجه با گذشت زمان به تدریج به مرز جدایی نزدیک و نزدیکتر میشوند.
https://t.me/joinchat/AAAAAE0_aRimvpZzFlkA6Q
@hamsardarry 💕💕💕