فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨
سلام 😊✋
صبح پاییزیی بخیر و سلامتی ☕️🍁🍂
🍂🍁الهی حال دلتون خوب
رزق و روزی تون افزون
وساز زندگیتون
کوکِ کوک🍁🍂
ادینه تون قشنگ و پر از شادی ♥️✵🌺
http://eitaa.com/joinchat/5636108Ce03add5e68
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍀جهان سرسبز و
خرم گشت از میلاد پیغمبر
منور قلب عالم
گشت از میلاد پیغمبر💚
🍀بده ساقى مى باقی
که غرق عشرت وشادے
دل اولاد آدم گشت ازمیلاد پیغمبر💚
#پیشاپیش_میلاد_نبی_اڪرم_ص_و_آغاز_هفته_وحدت_گرامی_باد🎊
http://eitaa.com/joinchat/898629634C9ee73304e1
❤️🌱❤️
#آقایان
✅در پخت غذا به خانمتون سخت نگیرید
✍️پیامبر اکرم (ص) :
❤️مؤمن به میل و رغبٺ خانواده اش
غذا مےخورد ولی منافق میل ورغبت
خود رابه خانوادهاش ٺحمیل میکند.
📚کافی،ج۴ص۱۲
@hamsardarry 💕💕💕
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
❤️🍃❤️
🔴خانمها بخوانند
وقتی مردی سعی می کند با گفتن عباراتی نظیر:”بیا ارتباط جنسی داشته باشیم” پیشقدم شود, زن ناآگاهانه پیام های طرد کننده ی زیر را می دهد:
❌ حالا نمی توانم. باید غذا درست کنم.
❌ حالا نمی توانم. باید چند تا تلفن بزنم.
❌ نمی توانم, باید به خرید بروم.
❌ وقت ندارم.
❌ نمی توانم. حالا خیلی سرم شلوغ است.
❌ حالا زمان خوبی نیست.
❌ سردرد دارم.
❌ الان نمی توانم درباره ی ارتباط جنسی فکر کنم.
❌شرایط بدنی ام مساعد نیست.
👈هر بار چنین اتفاقی می افتد, مرد سعی خواهد کرد شرایط را درک کند اما در سطح احساسی, پذیرش این موضوع که طرد نشده است بسیار دشوار خواهد بود و در طول زمان ممکن است از پیشقدم شدن در ارتباط جنسی اجتناب کند.
مرد هنوز ممکن است ارتباط جنسی بخواهد, اما بعد از اینکه به طور مکرر سرخورده شود, عقب نشینی می کند و منتظر علامتی واضح از طرف همسرش می ماند که به او نشان دهد در حال و هوای ارتباط جنسی هست.
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕
20.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️🍃❤️
🎥کلیپ
#آسیب_شناسی روابط دختر و پسر
قبـــــــل از ازدواج
[بخــــــــش اول]
✍ توجه به ویژگی عشقبازی آقایان
#استاددهنوی
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕
✨﷽✨
سلام و عرض ارادت
صبح زیباتون بخیر✋😊
آسمان دلتون آبی💙
اولین روز ماه پاییزی🍂
و هفته تون به زیبایی🍁
http://eitaa.com/joinchat/898629634C9ee73304e1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میلاد پیامبر مهربانی ها مبارکباد🎉🎊
http://eitaa.com/joinchat/895811586C49e74b8074
❤️🍃❤️
#مجردهابخوانند
#چهار_بلوغ_ازدواج
1⃣ #بلوغ_فیزیولوژیک: شناخت دقیق هویت جنسی و قابلیت برقراری رابطه زناشویی و وفاداری در این زمینه
2⃣ #بلوغ_عاطفی شامل دسترسی به هیجانات، ابراز هیجانات و مدیریت هیجانات
3⃣ #بلوغ_اقتصادی شامل احساس خودکارامدی در تامین مایحتاج زندگی، شغل، مدیریت اقتصادی و ثبات و مسوولیت پذیری (کسی که میخواد ازدواج کنه باید حداقل در دو سال گذشته یک شغل ثابت داشته باشه)
4⃣ #بلوغ_اجتماعی شامل توانایی ایجاد تعادل بین دنیای تجرد و دنیای تاهل
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امشب سخن ازجان جهان بایدگفت
توصیف رسول(صلی الله علیه و آله) انس و جان باید گفت
در شـــــام ولادت دو قــطب عالم
تبریک به صــاحب الزمان (عج الله) باید گفت
💐 فرا رسیدن میلاد مسعود و پربرکت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و امام صادق(علیه السلام) بر شما مبارک 💐
http://eitaa.com/joinchat/895811586C49e74b8074
@kodaknojavan
#فنجانی_چای_باخدا ✨🍮🍮
#قسمت_174
پاشو نمازمونو بخوونم تا این فرشته ها بدبختم نکردن.. )
با تبسم مقابلم ایستاد و پیشانی ام را بوسید
( خیالت تخت..
از هیچ کدومشون شماره نگرفتم..
تا حوری مثه سارا خانوم دارم
اونا به چه کارم میان آخه..؟؟)
چقدر ساده بود سارایِ آلمان نشین
که عشق را در روابطِ بدونِ مرز با جنس مخالف میدید.
این بوسه، اولین لمسِ احساسم بود
بدونِ هوس..
بدونِ حسی کثیف..
پر بود از عطر یاس و خلائی شیرین از حریرِ آدمیت..
و من مدیونش بودم
احیایِ حیایِ شرقیم را، به متانتِ حسامی که در مدتی کوتاه
ارثیه یِ دخترکان ایرانی را در وجودم زنده کرده بود..
گونه سیب کردم و پشتِ سرش به نماز ایستادم.
با هر رکعتی که میخواند، سبکتر از قبل رویِ پرده ی مه قدم میزدم.
و طعم بی نظیر نماز در جانِ روحم مینشست..
این زیباترین، ادایِ بندگیم در طولِ عمرِ کوتاهِ مسلمانیم بود.
نماز که تمام شد به سمتم برگشت
(قبول باشه بانو..
یادت نره مارو دعا کنی هااا..)
چقدر چسبید، این نمازِ عاشقانه..
نگاهش کردم
( چه دعایی؟؟)
ابرویی بالا انداخت
(بعدا بهتون میگم..
اما شما علی الحساب بگو خدایا این شوهر مارو حاجت روا کن..)
گاهی با ضمیر جمع خطابم میکرد و گاهی با ضمیر مفرد..
این جوان هنوز به "تو" بودنِ من برای خودش، عادت نکرده بود.
کنارآمدن با نبودنش سخت بود
اما چاره ای وجود نداشت.
چند روز دیگر حسام به ماموریت میرفت
به همین دلیل هر روز برایِ دیدنم به خانه مان میآمد
و برایم خاطره میساخت..
با بیرون رفتن هایمان..
تفریحهایِ پر بستنی و خوراکی ..
با شوخی ها و کَل کَل هایش کنار دانیال و پروین..
با نجوایِ مهربانش کنار گوشهایم که
(هییس..
خانوومی، انقدر بلند نخند..
صداتو نامحرم میشنوه.. )
وقتی در پارک قدم میزدمو او از جوکهایِ بی مزه ی برادرم میگفت..
و من دلخوش به هر غروب، که نمازم را به عشقِ این جوانِ مذهبی اقتدا کنم..
و او با سلامِ نمازش، عزم رفتن به خانه ی خودشان میکرد
و نمیدانست چه بر سرِ دلم میآید
وقتی مجبور بودم تا روز بعد ندیدنش را، صبر کنم.
(تک تکِ ثانیه هایی که تو را کم دارم
ساعتم درد؛
دلم درد؛
جهانم درد است..)
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕