✍ #پرسش_و_پاسخ
〰🔵〰🔵〰🔵〰🔵〰🔵〰
❓سوال
با سلام
❗️❗️وقتی #شوهرم به زن ها #نگاه میکند !!
ھمسرم به قول خودش بسیار معاشرتی است و خیلی راحت میتواند با دیگران حتی زنان ارتباط بگیرد،
در خیابان ھمیشه به زنان دیگر نگاه می کند و در مورد آنها نیز اظهار نظر میکند، این موضوع مرا بسیار رنج میدھد. چه کنم؟
〰🔵〰🔵〰🔵〰🔵〰🔵〰
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕
✍ #پرسش_و_پاسخ
〰🔵〰🔵〰🔵〰🔵〰🔵〰
✍پاسخ مشاور
با سلام
به طور مفصل با ھمسرتان صحبت کنید و خط قرمزھا و محدوده ھای ارتباطی با جنس مخالف را مشخص کنید.
با کمک ھمسرتان چارچوب جدیدی را برای حدود روابطتان تعیین کنید و در مورد آن به توافق برسید.
از ھمسرتان بخواھید برای سلامت زندگی مشترکتان بر حسب این تفاهمنامه رفتار کند و نادیده گرفتن این اصول مشترک باعث خواھد شد شما برخورد جدی تری را در نظر بگیرید.
به خاطر داشته باشید ھرگز برای انتقام دست به عمل متقابل نزنید یا خشم خود را به صورت یک رفتار منفعلانه مانند قهر کردن بدون دلیل، وارد عمل نشوید،
این عمل در نهایت زندگیتان را در جهت یک سیکل معیوب عمل و عکس العمل پیش خواھد راند که نه تنها پایانی برای آن نیست بلکه بسیار آسیب رسان ھم است.
✍ #پرسش_و_پاسخ
🔮 #روزهای_زوج
◀️نوبت مشاوره ↙️
@Yafater14
〰🔵〰🔵〰🔵〰🔵〰🔵〰
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕
12.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️🌱❤️
💚مهارت هاى زندگى زناشويى در اسلام عزيز
📚حجت الاسلام دهنوی
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕
❃↫🌷« بِسـم الله الــرحمان والرحیــــم »🌷↬❃
#نیمه_پنهان_ماه🌙
✫⇠قسمت 5⃣
آن شب بعد از صحبتها دوباره من را در خلوت تفکر فرو برد و به آینده ام فکر می کردم . خدایا تو خودت کمکم کن من که نمیدانم فردایم چگونه آغاز می شود و زندگی مشترکمان به چه شکل آغاز و ادامه خواهد یافت.
آنشب هر چه کردم که بخوابم درست موفق نشدم و همه اش توسل به خدا می بستم اینکه فردا صبح که قرار خرید گذاشته شده جه پیش خواهد آمد. گفتم: خدایا توکل بر تو...
صبح با صدای مادرم از خواب بیدار شدم و نمازم را خواندم و منتظر شدم که چه موقع درب منزل به صدا در می آید. بالاخره حدود ساعت 8 صبح بود که درب منزل به صدا در آمد. متوجه شدم که خود آقا مرتضی هست. در نهایت تعدادی از خانواده ما و خانواده ایشان از روستا به سمت شهر فسا برای خرید عروسی حرکت کردیم. یادم نمی آید که مدت خرید چقدر طول کشید. فقط یک دست لباس و یک حلقه طلا به قیمت 600 تومان خریده شد و مجددا به روستا مراجعت نمودیم.
روز بعد به فسا آمدیم و در محضر جناب آقای شریعتی در یک مجلس ساده و بدون آب و رنگ به عقد یکدیگر در آمدیم. و اینجا سر آغاز زندگی جدیدی بود که تا آن موقع از ان خیلی حراس داشتم. ولی به هر ترتیب این سرنوشت انسان را رها نمی کند و یک روز او را به دام خواهد انداخت. من هم مثل همه زوج هایی که در آغاز راه هستند، خوشحال بودم و احساس غرور می نمودم که با یک چنین انسانی ازدواج نموده ام. آن روز نمی دانم چقدر طول کشید که از فسا به روستای جلیان آمدیم ما که آنچنان گرم صحبت بوودیم که زمان هم از دستمان در رفته بود.
پس از مراجعت به روستا سفره ی مختصری در عصر آن روز پهن شد و جشن ساده و کوچکی با حضور گرم و پر شور خانواده های دو طرف برگزار کردیم و آن روز با شکوه و خرم هم گذشت و چند روزی در همین حال و هوا با هم زندگی نامزدی را شروع کردیم. یک روز به منزل ما آمدند و عنوان کردند که من می خواهم به جبهه بروم. تعجب کردم و به ایشان گفتم آقا مرتضی ما تازه با هم وصلت کرده ایم مدتی بمانید بعد می خواهید بروید آن وقت حرفی ندارم .
آقا مرتضی رو به من کرد و با همان چهره خندان همیشگی گفت: خودت می دانی که جبهه بیشتر به من نیاز دارد تا اینجا. من یادم نمی آید جز همان صحبت اولیه حرفی پیرامون این موضوع به ایشان زده باشم بالاخره او هم بار سفر خود را بست و عازم جبهه شد و ما را برای اولین بار در تنهائیهای مادی زندگی قرار داد و راستش رابخواهید من آن انسان قبلی نبودم که نسبت به رفتن ایشان به ماموریت حساس نباشم او دیگر جزء من بود و من هم جزئی از او.
ادامه دارد...
✍ به روایت همسر شهید
📚 منبع:پیشانی و بوسه(جلد ۶، شمع صراط)
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕
✨﷽✨
سلام 😊✋
صبح آخر هفته تون زیبا و پر انرژی ☕️🧡
الهےدنیاتون سرریز
مهر و لبخند باشه
به هرچیزےکه تو
زندگیتون میخواهید برسید🧡
وهمون جایےباشید
که دلتون میخواد🧡
http://eitaa.com/joinchat/896860162C815a5bd76b
آخرین پنجشنبه آذر ماه و ياد درگذشتگان😔
🌹 اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ
🙏 التماس دعا 🙏
🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀
🥀درآخرین پنجشنبه آذر ماه
و در آستانه شب یلدا یادی کنیم
از همه عزیزانی که پارسال در
کنار ما سر سفره یلدا بودند
و امسال اسیر خاک هستند😔
🥀برای آمرزشان
فاتحه و صلواتی ختم میکنیم 🙏 😔
http://eitaa.com/joinchat/895811586C49e74b8074
❤️🍃❤️
#همسران_عزیزبدانند
😍فواید و تاثیرات مثبت #آغوش_گرفتن
1-این کار میزان اکسیژن را در بدن شما افزایش میدهد
❤️هنگامی که شما در آغوش گرفته میشوید
سطح هموگلوبین خون شما،تحریک می شود
که به انتقال اکسیژن بیشتر در جریان خون و ارگان های حیاتی بدن شما کمک میکند
این کار مانند #اکسیرجوانی برای شماست .😇😘
https://www.instagram.com/p/CVxLUUeIzWR/?utm_medium=copy_link
اینستاگرام 👆
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️
#مجردهابخوانند
✍یکی از دلایلی که برخی از مراجعان پیش از ازدواج را به جلسه مشاوره میآورد
💯 تضمین گرفتن از مشاور ،در مورد ازدواج آنهاست.
◀️به این معنا که مشاور با بررسی تفاوتها و شباهتهای آنها داشتن ازدواجی خوب و موفق را تضمین کند.
⚠️چنین افرادی #ازدواج را شبیه #معامله
و یا #ثبت_نام_خرید_خودرویی می دانند که
در برگه ثبت نام #آپشنها و ویژگیهای خودروی مورد نظر ذکر شده
و انتظار دارند #خودرویی با همان ویژگیها دریافت کنند.
✅واقعیت آن است
💍 #ازدواج 💍
👈یک #رابطه_دوسویه
#پویا و #متغیری است که
ذاتا با تغییر همراه است .💫
https://www.instagram.com/p/CVxLUUeIzWR/?utm_medium=copy_link
اینستاگرام 👆
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️🍃❤️
🇯🇵چشم انتظاری همسر ...!
#حاج_آقاعالے
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕
❃↫🌷« بِسـم الله الــرحمان والرحیــــم »🌷↬❃
#نیمه_پنهان_ماه🌙
✫⇠قسمت 6⃣
جدایی و تنهایی خیلی برایم سخت بود. ولی چه کاری از دست من بر می آمد. تنها کاری که انجام می دادم این بود که هر از دو ماه یک بار به انتظارش بنشینم تا چند روزی برای مرخصی به شهرستان بیاید و آن هم فقط برای چند روز.
حدود چند روز از پیوند ما می گذشت و ما موفق به برگزاری مراسم عروسی نمی شدیم. هر وقت حرف و گفتگوهایمان را انجام می دادیم که این مراسم را برگزار کنیم یک نفر شهید می شد و ما مجبور بودیم مدتی مراسم را به عقب بی اندازیم. تا اینکه پس از روز چهلم یکی از شهدا موفق شدیم در اسفند سال 1360 در یک مراسم کاملا روحانی بدون سرو صدا, مراسم عروسی را بر پا کنیم.
یادم هست در صبح آن روز آقا مرتضی در جمع خانوادگی حاضر شد و عنوان کرد که خواهشی از شما دارم که این مراسم بدون سر و صدا برگزار شود چرا که اطراف ما خانواده معظم شهداء وجود دارند که مدت زیادی نیست که عزادار شده اند.
البته همگی موافق صحبت های آقا مرتضی بودند و واقعا هم اینطور شد و این عمل طوری انجام شد که حتی خیلی از همسایه ها فکر نمی کردند در خانه ما عروسی است.
به هر صورت که بود با خوبی و خوشی این مراسم به اتمام رسید. پس از آن با سکوت به خانه پدرشان رفتیم.
باز هم یادم می آید که آقا مرتضی چند روزی بیشتر پهلوی من نماند و تقریبا نزدیکی های عید بود که مجددا ندای رفتن به جبهه سر داد. من از او خواهش کردم که عید را پهلوی ما بماند بعد از عید برود ایشان در جواب به من گفت: شماچطور انتظار از من دارید، زمانی من عید کنار خانواده باشم آن وقت عده زیادی که شرایط من را دارند در جبهه و جنگ بجنگند. وجدانم قبول نمی کند که بعنوان یک مسلمان این کار را انجام دهم.
راستش را بخواهید رفتن آقا مرتضی به جبهه برای من خیلی سخت بود, چون که من تا به حال این سختی ها را به خودم ندیده بودم و در آن زمان فقط پانزده سال داشتم. تنهایی برایم خیلی سخت بود. ناخودآگاه گریه ام گرفت.
با آن چهره آسمانیش مقابل من ایستاد و گفت: ببینم تو که مخالف رفتن من به جبهه نیستی!
همان طور که اشک می ریختم سرم را بالا آوردم و با اشاره سرم به ایشان فهماندم که نه تنها ناراضی نیستم بلکه به داشتن این چنین همسری افتخار می کنم.
روبروی من نشست و خیلی در مورد جبهه و جنگ برایم صحبت کرد که در آن جا چه خبر است و چه کارهای انجام می دهیم. من سراپا گوش بودم و فقط سکوت اختیار کرده بودم. در پایان حرف هایش به من گفت شما دوست دارید که با حضرت زینب(س) همدردی کنید؟
من هم درجواب ایشان گفتم بله!
گفت:پس گوش کن این زمان همان دوران است، هیچ فرقی نکرده اگر آن زمان نبودی حالا نشان بده که مسلمانی و پیرو امام حسین(ع). شما فکر می کنید که امام حسین نمی دانست که شهید می شود و نمی دانست که خانواده اش را به اسیری می برند او می توانست با یزید بیعت کند یا نه! و یک زندگی راحتی برای خودش فراهم کند اما این کار را نکرد و تن به ذلت نداد با یزید جنگید و با لب تشنه شهید شد. پس ما کی می خواهیم ثابت کنیم که پیرو امام حسین (ع) و ائمه اطهار هستیم چه موقع بر ما فرض می شود که باید از ناموسمان از خاکمان از وطنمان و از اسلام عزیزمان دفاع کنیم. الان هم با آن زمان تفاوت چندانی پیدا نکرده امروز هم برای حفظ آبرو اسلام باید خون داد و من حاضرم خونم را بدست این کافران از خدا بی خبر ریخته شود, ولی یک وجب از خاک کشورم را از دست ندهم ...
ادامه دارد...
✍ به روایت همسر شهید
📚 منبع:پیشانی و بوسه(جلد ۶، شمع صراط)
http://eitaa.com/joinchat/898170882C1376290adb
@hamsardarry 💕💕💕