eitaa logo
سبک زندگی اسلامی همسران
19.5هزار دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
2هزار ویدیو
16 فایل
🌹🍃🌹🍃🌹🍃 ❤️پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله: 🍃🌹در اسلام هيچ بنايى ساخته نشد كه نزد خداوند عزّ و جلّ محبوبتر و ارجمندتر از ازدواج باشد.🌹🍃 🔴 تبلیغات و پیشنهادات «مشاوره همسرداری» http://eitaa.com/joinchat/603586571C7ac687810f
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️🍃❤️ 👇 چشمانش بی اختیار میخ چشمان علیرضا شده بود ... رنگ مهربانی چه رنگ بود ؟چشمان علیرضا نقشی از هزار رنگ زیبا داشت ... دست لرزانش کمی بالا آمد و قوطی آب میوه را گرفت ... علیرضا دست داخل کیسه کرد و بسته ی کیک را بیرون کشید و همانطور که آن را باز می کرد گفت: @hamsardarry 💕💕💕
👇👇 اینم باید بخوری ... سرش را به نشانه ی نه تکان داد که علیرضا با اخم نگاهش کرد و با لحنی توبیخگرانه گفت : - تو که نمی خوای بابات وقتی چشم باز می کنه تو رو این جوری ببینه... حریر باید قوی باشی ... تو که تنها نیستی .. فکر حسام باش .. فکر بابات ... فکر... دلش می خواست بگوید فکر من ... منی که دارم با دیدنت تو این حال صد دفعه می میرم و زنده میشم... اما حرف های ساعتی پیش حریر ذهنش را عجیب مشغول کرده بود ... اما او مرد تلافی نبود .. حالا غیر از عاشقی ، او مسئول بود ... او هرگز تلافی نمی کرد ... ناراحت بود ... قلبش از ان موقع تا الان یکی در میان زده بود اما این جا، جای تلافی نبود ... این جا پناه بود برای حریر .. این جا مرد بود برای او ... @hamsardarry 💕💕💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بِسْمِ‌اللّٰهِ‌الرَّحْمٰنِ‌الرَّحیٖم✨ ‌‌‏‌❤️💫ســـلام 🤍💫شروع صبحتون بخیر ❤️💫بـوم روزتــون رنـگـیـن 🤍💫طرح زمینه اش مهربانی ❤️💫لــحــظـــه هـــاتـــون 🤍💫پـراز اتـفـاقـات قـشـنـگ ❤️💫افـکـار بـلـنـدتـان سـبـز 🤍💫و دلتان به پاکی آسمان ❤️💫صبحتون بسلامتی 🤍💫و سرشاراز معجزه‌ی خدا http://eitaa.com/joinchat/896860162C815a5bd76b
❤️🍃❤️ 🔔 مجردها👇 ببینین وقت ازدواجتون رسیده یا نه؟ ⭕️ اگر در پی کسب لذت و علائق خود کارها و مسئولیت‌هایتان را بر دوش دیگران قرار میدهید (اصالت لذت، و عدم مسئولیت پذیری) وقت ازدواجتون نیست.❌ @hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️ ✌️تعریف از همسر و قدردانی از او یکی از در ازدواج موفق است. خوب هیچ کسی از تعریف و تمجید بدش نمی آید. 👈توجه کنید کافی است یک تعریف کوچک از همسرتان کنید و آنوقت ببینید همسرتان چقدر شاد و خوشحال می شود. 👈عده ای در تعریف از همسر خود استاد هستند و عده ای هم نمی توانند از کلمات تعریف و تمجید درست استفاده کنند. این دسته افراد اعتقاد دارند که عشق و علاقه باید در قلب زن و شوهر ها باشد. اما بدون دادن انرژی مثبت و ابراز عشق در کلام هیچگاه نمی توان به آن رسید. @hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️ 🙏آقای گرامی لطفاً توجه کن 👈 اگه هزاران هزار ثروت و طلا و جواهرات به پای همسرت بریزی اما کوچک‌ترین رو بهش نشون ندی ارزنی ارزش نداره❗️ 💟 یک زن توی زندگی به هیچ چیزی به اندازه‌ی محبت کردن نیاز نداره که هم به زبون آورده بشه😍 و هم بهش عمل بشه❤️ ❗️خیال نکن کمبود هایی که براش میذاری با هدیه و مادیات جبران میشه آسیب این کمبود هایی که میذاری مستقیم برمیگرده به زندگی خودت ☝️ پس حواست به گل زندگیت باشه 🌷 @hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️ شده تا حالا به همسرت زنگ بزنی بگی خانمم امشب دوست دارم با هم شام بریم بیرون بعدشم قدم بزنیم؟ شده حرفاتو تو یه نامه با دست خطت بنویسی و بذاری تو یه پاکت و بهش بدی؟ شده شبا براش قصه بگی ... براش کتاب بخونی؟ شده بگی دوست دارم همین الان بغلت کنم؟ شده بعد ده سال زندگی تو چشماش نگاه کنی بگی هنوزم عاشقتم؟ اینا سادس اما برای زنان یه دنیا 🌎ارزش داره ....خرید طلا ، لوازم سفر و امثالهم فقط موقتا نیاز به توجه خانم هارو جواب میده ❤️زنان نیاز به و دارن با کارای ساده و کم هزینه هم میشه همه دنیاش بشی ❣امتحان کن همین ... @hamsardarry 💕💕💕
❤️🍃❤️ 👇 (پست دوازده) ظرف میوه را جلو کشید و زردآلوی نوبرانه ای برداشت .... آرام گازی کوچک به آن زد ... طعمی ترش و شیرین در دهانش پخش شد . بی اراده چشمهایش را برهم گذاشت اما ندانست چرا حریر با آن معصومیت و ظرافت پشت پلک هایش جای گرفت ... @hamsardarry 💕💕💕
👇👇 بی آن که چشم باز کند سرش را به بدنه ی مبل تکیه داد و با لذت بیشتری میوه را در دهان گذاشت ... حریر زیبا بود اما او از این زیبایی ها فراوان دیده بود اما چیز عجیبی که از صبح او را درگیر خود ساخته بود بکر و دست نخورده بودن این دختر بود ... برای اویی که همیشه با انواع و اقسام دختران گشته بود حریر مثل همین میوه ی نوبرانه تازه و دست اول بود ... با صدای مادرش از افکارش بیرون آمد و چشم باز کرد ... حنانه روبه رویش نشسته بود و با چهره ای غمگین و بق کرده گفت: - فردا بریم سر خاک، بدجور دلم هوای باباتو کرده... آریا دستی به موهای نامرتبش کشید و گفت: - شما که همین دو روز پیش اون جا بودی ... چشمهای مادر از اشک پر شد و گفت: - هنوزم باورم نشده که بابات از پیش ما رفته ... پوزخندی بر لبهای آریا نشست و جواب داد: - مامان پنج ماه گذشته ...نمی خوای بی خیال شی ؟ دانه ای از اشک روی گونه های مادرش لغزید و گفت: @hamsardarry 💕💕💕